هفتم اوت، هشتاد و دومین سالگرد قتل عام آشوریان در منطقه سمیل-دهوک است. این نسلکشی با نام «قتل عام سیمله» در ادامه نسلکشی آشوریان در ترکیه (سیفو) مهیبترین کشتار قرن بیستم نام گرفته است. این تاریخ که در تقویم جهانی به عنوان روز شهدای آشور نیز شناخته میشود، مصادف است با پاکسازی شهر موصل از آشوریان توسط نیروهای داعش.
آشوریان طی یک قرن گذشته نه تنها از شهرها و خانههای خود رانده شدهاند، بلکه جمعیت آنها در جریان دو نسلکشی بزرگ به شدت کاهش یافته است. برای نمونه جمعیت آشوریان عراق، که پیش از آغاز ناآرامیها در این کشور، یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده میشد، امروزه به کمتر از ۳۰۰ هزار نفر رسیده است.
از زمان حمله آمریکا و متحدانش به عراق و در پی پیشرویهای گسترده نیروهای اسلامگرای تندرو از جمله داعش، بخش عمدهای از جمعیت آشوریان و کلدانیان عراق کشته یا مجبور به ترک عراق شدهاند. به گزارش سازمان ملل این جمعیت ۴۰ درصد آوارگان عراقی را تشکیل میدهند. با احتساب این که آشوریان عراق تنها سه درصد کل جمعیت عراق را شامل میشوند، میتوان ادعا کرد که مناطق آشورینشین در عراق، تصفیه قومی- نژادی شدهاند.
اما آوارگان آشوری از عراق و سوریه به کجا میروند؟ درصد کمی از آنها به کشورهای امن مانند ایالات متحده، اروپا و استرالیا مهاجرت کردهاند. غالب جمعیت آنها به کردستان عراق و یا جنوب ترکیه پناه بردهاند. این دسته که اغلب راندهشدگان شهر موصل هستند، بدون برگه هویتی، پول، لباس یا چمدان مجبور به فرار شدهاند و در حال حاضر در کردستان عراق و در ترکیه در شرایطی بسیار نامطلوب به سر میبرند. تعداد معدودی از آنها در کلیسای منطقه آشورینشین عنکاوه در کردستان عراق پناه داده شدهاند و بقیه، در چادرها و تعداد انگشتشماری کانتینر به سر میبرند. کمبود آذوقه، شیر خشک، لباس، دارو و وسائل اولیه زندگی، شرایط را برای ادامه حیات آنها دشوارتر کرده است.
در این میان کمکهای مردمی توسط چند حزب و سازمان آشوری برای این آوارگان جمع آوری میشود که کفاف جمعیت چشمگیر آنها را نمیدهد. از دیگرسو، بیاعتمادی به سازمان ملل و دولتهای پناهندهپذیر باعث شده، اکثر آنها به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مراجعه نکنند. آنها میخواهند به خانهها و شهرهایشان که اولین سنگ بنای آنها را خود بنا نهادهاند بازگردند.
اما وضعیت آشوریان در شمال سوریه و در کانتونهای روژآوا متفاوت است.
ائتلاف آشوریان و کردها در عراق و سوریه
پس از حمله نیروهای آمریکا و متحدان به عراق و سقوط دولت حزب بعث در این کشور، مسأله خودمختاری آشوریان در کنار خودمختاری اقلیم کردستان مطرح شد؛ گرچه هرگز ماده قانونی تصویب شده آن اجرا نشده است. در عراق، انگشت شماری از احزاب آشوری از ائتلاف با دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کردستان استقبال کردند. مهم ترین و پرنفوذترین حزب آشوری که وارد این ائتلاف شده، حزب چپ میانه «حرکت دموکراتیک آشوری- زوعا» است. این حزب به رهبری یونادم کنا پنج کرسی در مجموع مجالس عراق و کردستان عراق و یک وزیر در دولت مرکزی عراق دارد.
سابقه مبارزاتی این حزب با دولت بعث و پایگاه مردمی آن، جریان زوعا را به عنوان یک اپوزیسیون مطرح در عراق معرفی کرده است، اپوزیسیونی «قانونی» که علاوه بر تلاش برای حفظ امنیت و حقوق آشوریان و اقلیتهای مسیحی عراق، در مسائل کلان این کشور نیز تأثیرگذار است. رهبر کاریزماتیک این حزب، یونادم کنا، با فراخوان اپوزیسیون عراقی به نشست مشترک در دسامبر ۲۰۰۲، برای تشکیل ائتلاف اپوزیسیون پیش قدم شد.
اما در شرایطی که سیاستهای دولت بارزانی با اصرار به خلع سلاح این حزب، سعی بر تضعیف بازوی نظامی آن یعنی «واحدهای دفاعی دشت نینوا – NPU» داشته است و همچنین فجایع اخیر در کشتار و اخراج آشوریان از شهرهای آشورینشین، موجب انتقاد به این حزب و نفس ائتلاف با احزاب کردی و عراقی از سوی احزاب ناسیونالیست- شوونیست آشوری شده است.
در شمال سوریه و منطقه روژآوا، ائتلاف احزاب آشوری با حزب اتحاد دموکراتیک (پید) از جنس دیگری است.
با بالاگرفتن درگیریها در سوریه، احزاب و سازمانهای آشوری و آرامی که عمدتأ یا گرایشات چپ دارند و یا با گرایشات چپی «پید» خود را در تضاد نمیبینند، با حزب اتحاد دمکراتیک متحد شدند. در برابر آنها، دو گروه دیگر از ائتلاف آشوریان، یکی همپیمان با ارتش دولت بشار اسد و دیگری با اپوزیسیون راست و ارتش آزاد سوریه تشکیل شد.
گرچه در ظاهر در منطقه روژآوا اختلافات بین آشوریان و کردها بسیار کمرنگ است و خط مرزهای قومی بین اقوام کرد، آشوری، ترکمن و عرب در این منطقه به سطح ناچیزی رسیده است، اما گزارشاتی که طی ماههای اخیر و پس از آزادسازی کوبانی از «تحرکات خودسرانه» منتشر شده، بر نگرانیها از احتمال خدشهدار شدن این ائتلاف افزوده است.
در۲۲ آوریل ۲۰۱۵، دو فرمانده نیروهای زروانی خابور، به نامهای دیوید جیندو و الیاس ناصر در منطقه قامشلی ربوده و سپس مورد شلیک گلوله قرار گرفتند. دیوید جیندو در دم کشته شد و الیاس ناصر به بیمارستان انتقال یافت. او شهادت داد که سه نفر از اعضای «یپگ»، به نامهای مستعار کمال، حمزه و دلوان دست به این اقدام زدند. یک هفته بعد نیروهای مدافع خلق طی بیانیهای که در سایت خود منتشر کردند، ضمن محکوم کردن این اقدام، چنین «تحرکات خودسرانهای» را «حمله به عهد اخوت» بین مردم این منطقه دانستند.
اقداماتی از این دست و گزارشاتی از تصاحب اسلحهها و مهمات نیروهای آشوری همپیمان با «یپگ» توسط برخی از نیروهای مدافع خلق، تبدیل به مستمسکی برای منتقدان ناسیونالیست آشوری علیه اتحاد گروههای آشوری سوریه با کردها شده است. آنها که از ابتدا نیز چندان میلی به این اعتماد و همپیمانی نداشتند، امروز بهانهای دارند که «پید» را ناسیونالیست کرد قلمداد کرده، تلاش کنند تا این ائتلاف را «بی فایده و مضر» عنوان کنند.
متحدان آشوری نیروهای مدافع خلق نیز از تکرار چنین اقداماتی ابراز نگرانی میکنند و به نظر میرسد دیوار بیاعتمادی بین آشوریان و کردهای سوریه در حال گسترش است. اما اگر این ائتلاف در هم شکند، چه مسیر دیگری پیش روست؟
خودمختاری آشوریان، آری یا نه؟
اظهارات تازه ژنرال جان الن، سر فرماندهی نیروهای ائتلاف نظامی علیه داعش، مبنی بر این که «تقسیم سوریه به دولتهای خودمختار قومی» تنها راهحل باقی مانده برای پایان بحران در این کشور است، نظر بخشی از احزاب ناسیونالیست آشوری را به خود جلب کرده است.
سرگون عیسی، فعال سیاسی آشوری و عضو سازمان آمریکایی بین النهرین، در گفت و گو با رادیو زمانه، با انتقاد از ائتلاف «MFS» با حزب اتحاد دموکراتیک در شمال سوریه و بیان این که این حزب “ساخته و پرداخته پکک (حزب کارگران کردستان) است و نماینده واقعی آشوریان نیست”، تشکیل حکومت مستقل آشوری را «تنها راه نجات آشوریان» دانست و گفت: «مخالفت ما با مردم کرد نیست بلکه با شوونیسم کرد است. اگر دولت ترکیه نبود و قتل عام سال ۱۹۱۵ را رقم نمیزد، پکک نمیتوانست به منطقه حکاری، که سرزمین آشوریان بود، دست یابد. اوجالان در ماههای آخر پیش از دستگیری به این واقعیت پی برد که نقش آشوریان مهم بوده است.»
این فعال سیاسی در پاسخ به این که با وجود ضعف همه جانبه، هم از حیث جمعیت و سازماندهی و هم توان نظامی، آیا طرح استقلال آشوریان به نتیجهای شبیه به آنچه در قتل عام سیمله رخ داد خواهد انجامید، گفت: «ما هیچ اعتمادی به انگلیس و آمریکا نداریم و نقش آنها را در منطقه محکوم میکنیم. ما تنها بر روی مردم آزادیخواه جهان سرمایهگذاری میکنیم، آنهایی که با هر گونه نژادپرستی و ایدئولوژی مخالفاند.»
اما، این طرح مخالفان پر نفوذی نیز دارد. انلیل پطرس، رئیس دفتر حزب زوعا در لس آنجلس، در گفتوگو با رادیو زمانه، با بیان این که بیاعتمادی به دولتهای کرد هم در کردستان عراق و هم کردستان سوریه در بین آشوریان، ایزدیها و ترکمنها افزایش یافته است، راهحل تشکیل دولت مستقل آشوری را در این برهه اولویت نمیداند و با تأکید بر تلاش آشوریان، کلدانیها، ایزدیها و ترکمنها برای دستیابی به منطقه خودمختار در استان نینوا تحت نظارت دولت مرکزی و نه دولت اقلیم، اضافه میکند: «در حال حاضر باید حداقل امکانی برای آشوریان به وجود بیاید که احساس امنیت کنند. شاید خود مختاری برای آشوریان فقط به التهاب بیفزاید و حساسیت گروههای اسلامگرای تندرو و کردها را برانگیزاند.»
در تکرار تاریخ مقصر کیست؟
از زمانی که طرح ائتلاف احزاب آشوری با احزاب کردی در عراق و سوریه مطرح شد، همواره منتقدان این ائتلاف با یادآوری تجربههای گذشته چنین ائتلافهایی، به نتایج آن بدبین بودهاند. این که بر اساس وقایع تاریخی این منطقه در صورتی که کردها دست از حمایت آشوریان بکشند و ناسیونالیسم کرد دست بالا را بگیرد چه بر سر جمعیت رو به کاهش آشوریان خواهد آمد و آیا تاریخ قتل عام سمیل تکرار خواهد شد، در بین گرایشات مختلف آشوری محل بحث است.
فرِد آپریم، محقق و تاریخنگار آشوری امکان تکرار تاریخ را دور از ذهن نمیداند و به رادیو زمانه میگوید: «تاریخ دوباره تکرار میشود، زیرا آشوریها به عنوان مسیحیان در قلب یک منطقه اسلامی ضعیف، بدون سازماندهی، بدون تسلیحات و بدون حامی تنها ماندهاند. در بطن جنگ بزرگی بین فرقههای اسلامی در منطقه، کردها از حمایت آمریکا و اسرائیل بهره خواهند برد.»
اما واقعیت این است که افروختن آتش اختلافات بین اقوامی که نه بر اساس قومیت و مالکیت بر زمین، بلکه بر اساس افقهای سیاسی در اداره جامعه و ایجاد شرایطی برابر در جامعهای بدون ستم طبقاتی، ملی، قومی و مذهبی در کنار هم زندگی میکنند، نه به سود آشوریان و نه هیچ یک از اقوام ساکن در شمال سوریه و عراق نیست.
نینب لاماسو، نویسنده و محقق آشوری، معتقد است که آشوریان پیشرو باید به مخالفت با تحرکات اولترا ناسیونالیستی منطقه برخیزند و اجازه ندهند که معدود تحرکات ناسیونالیستی که از برخی از نیروهای «پید» دیده شده است، در صفوف نیروهای پیشروی منطقه خلل ایجاد کند.
این فعال سیاسی چپ به رادیو زمانه میگوید: «آشوریان مترقی در سوریه باید خود را با نیروهای مترقی منطقه در برابر تروریسم دولتی موجود و تروریسم جهانی و اسلامی همسو کنند.»
مطلبی بسیار خوب وروشنگرانه . با سپاس فراوان از نویسنده مقاله و نشریه زمانه. به امید اینکه باز هم درباره وضعیت این خلق فراموش شده که به اقوام نخستین ساکن سرزمین ایران تعلق دارد مطالبی منتشر شود.
سیندخت رویایی / 08 August 2015
اسرائیل و انگلیس و ترکیه و *** ها و اسرائیلی ها و کردها و نیز ایرانی ها و آمریکایی ها همگی سیاستشان در نابودی این ملت مظلوم ولی قدیمی منطقه است و منافع این ملل اینطور ایجاب می کند که با حذف کامل صاحبان اصلی منطقه بار دیگر حکومت های خودکامه و استبدادی خودشان را در منطقه علم کنند . یهودی ها به دنبال امپراطوری نامبارک از نیل تا فرات هستند ولی می ترسند که با تشکیل کشور آشور , نظیر آن اتفاقاتی که در زمان سنحاریب و نبوکد نصیر رخ داد , دوباره کشورشان را نابود شده ببینند . ایران فاشیستی و ترکهای فاشیستی و اعراب هم عارشان می آید که در دل جهان اسلام همچون کشور ارمنستان یک کشور مسیحی سرب ربیاورد ! این وسط انگلیس و آمریکا هم بدنبال نوکر حلقه بگوشی می گردند که بله قربانگوی آنها باشد و منابع معدنی و ثروتشان را بتوانند به راحتی و بدون دردسری به یغما ببرند که می دانند این ملت از آن ملتها نیست که جلوی این چپاول و غارتهایشان سر تسلیم فرود بیاورد . در نگاه اول آشوری ها یک بازنده خیلی بزرگ هستند ولی سیاستمدارهای غربی بکل روسیه را فراموش کرده اند . در آینده نزدیک کشور ایران برای همیشه استقلال خودش را از دست داده و جز جمهوری خودمختار فدرال روسیه خواهد شد . اسرائیل برای همیشه نابود خواهد شد . ترکیه برای همیشه شرق کشورش را به ارمنستان تحویل خواهد داد . غرب و جنوب غربی ترکیه نیز مجدداً به یونانی ها بازگردانیده خواهد شد . جنوب ترکیه و شمال شرق سوریه و شمال عراق به آشوری ها واگذار خواهد شد و برای اولین بار بعد از 2700 سال مجدداً کشور آشور تشکیل خواهد شد . کردها شدیداً قتل عام خواهد شد و اقلیم جعلی که ساخته اند از آن فقط رویا و خوابی خواهد ماند . آن دسته که شانس می آورند و از قتل عام روسها جان سالم بدر می برند , این شانس را خواهند داشت که به سرزمین اصلی خودشان ایران برگردند و بتوانند در آنجا به زندگی خودشان بعنوان شهروند مستعمره روسها زندگی کنند . جنگهای وحشتناکی در حال وقوع خواهند بود و میلیونها انسان کشته خواهند شد . فقط در دره آراماگادون بیش از 250 هزار نفر بر اثر بمباران هسته ای به خاک و خون خواهند کشید .
شامیرام اوراها / 21 February 2016
زبان هورامی تمام ویژگی های یک زبان باستانی را داردمانند رعایت جنسیت در صرف افعال و ضمایر و صفات و وجود اصوات و صامت هایی که در زبانهای فارسی و کردی موجود نیست. بنابراین زبانی که قدمتش از فارسی دری هم بیشتر است چگونه می تواند زیر مجموعه زبان کردی باشد که خود به مراتب حادث تر است. قلت جمعیت نمی تواند بهانه ای برای این امر باشد . امروزه زبان اوستایی متکلم ندارد و نیز زبان پهلوی و با این حال این دو زبان اصالت خود را حفظ نموده اند زیرا قواعد و واژه های مخصوص بخود را دارند و این در باره زبان هورامی نیز صادق است.در گذشته نه چندان دور مردم اورامانات خود را گوران میدانستند و نام کرد به اقوام جاف و اردلان و سورانی اطلاق میشد و تنها در چند دهه اخیر در اثر رشد ناسیونالیزم کردی و توسعه ابزارهای پخش و ترویج زبان و فرهنگ سورانی مانند کتب و جراید و کانال های ماهواره ای و سایتهای انترنتی بود که بتدریج این حس مستقل بودن هورامی ها یا گوران زایل شد. اما تجارب کردستان عراق نشان داد که ناسیونالیزم کردی بیش از هرچیزی زبان هورامی را تهدید میکند . در گذشته نه چندان دور در استان سلیمانیه عراق تعداد متکلمین بزبان هورامی بسیار بیشتر از امروز بود اما در یک قرن اخیر زبان هورامی در عراق به چند روستای دور افتاده منحصر شده است. و هرگاه بحث زبان مادری پیش می آید ناسیونالیستهای کرد و گروههای قومگرای آن که مورد حمایت امپریالیزم و صهیونیزم اند سعی دارند وانمود کنند که مثلا زبان سورانی زبان مادری همه مردمان ساکن در غرب ایران یا شمال بین النهرین است و همانند ناسیونالیستهای عرب و ترک و فارس سعی در اسیمیله کردن قومیتهای کوچکتر دارند این آسیمیلاسیون در شمال بین النهرین اقوام آسوری و کلدانی و شبک و یزیدی و هورامی را مشمول خود قرار داده است.
زبان هورامی در غرب ایران / 28 March 2016
Trackbacks