زمانی که خانم و آقای اعتضادی در سال ۱۳۵۲ ازدواج کردند، هر دو دانشجو بودند. خانم اعتضادی یکی از سه دختری بود که از کلاس ۳۵ نفره مقطع دیپلم، به دانشگاه رفت و معلم شد. تا سال ۱۳۹۳ هر سه دختر آنها از دانشگاه فارغالتحصیل شدند و حالا در کل خانواده دو طرف، دختری نیست که به دانشگاه نرود. هر سه دختر خانم و آقای اعتضادی اما بعد از دانشگاه سر کار رفتند اما همه دخترهای فامیل اعتضادی برای پیدا کردن کار خوششانس نبودهاند: نصفشان هنوز دنبال کار میگردند.
معاون رییسجمهوری ایران در امور زنان و خانواده اما گفته که براساس آمارها ۸۷ درصد زنان به لحاظ اقتصادی غیرفعال هستند.
بر اساس آمار دیگری که به تازگی منتشر شده و با آمار خانم مولاوردی تقریبا برابر است، نرخ مشارکت اقتصادی مردان در سال گذشته ۶۷.۵ درصد بوده؛ یعنی بیش از پنج برابر زنان(۱۲درصد). همچنین نرخ بیکاری زنان در دوره مورد بررسی با ۱۹.۷ درصد، بیش از دو برابر مردان ( ۸.۸) بوده است.
شهیندخت مولاوردی، آمار جدید خود را در «هماندیشی ظرفیتهای ناشناخته فرهنگی و اجتماعی زنان کارگر» ارائه کرده و گفته: «براساس نتایج سرشماری سال ۹۰، از میان زنان بالای ۱۰ سال، ۱۰ درصد شاغل، ۲/۶ درصد بیکار در جستوجوی کار، ۲۰/۱درصد دانشآموز، ۲/۵ درصد دارای درآمد بدون کار و ۶۱ درصد خانهدار هستند. معاون رییسجمهور اضافه کرده: «در واقع نرخ بیکاری در میان زنان ۲۰/۳ درصد است.»
سال | نرخ مشارکت کل– درصد | نرخ مشارکت مردان –درصد | نرخ مشارکت زنان –درصد |
۱۳۸۴ | ۴۱ | ۶۴.۷ | ۱۷ |
۱۳۸۵ | ۴۰.۵ | ۶۳.۹ | ۱۶.۴ |
۱۳۸۶ | ۳۹.۸ | ۶۳.۵ | ۱۵.۶ |
۱۳۸۷ | ۳۸ | ۶۱.۹ | ۱۳.۶ |
۱۳۸۸ | ۳۸.۹ | ۶۲.۸ | ۱۴.۵ |
۱۳۸۹ | ۳۸.۳ | ۶۲.۱ | ۱۴.۱ |
۱۳۹۰ | ۳۶.۹ | ۶۰.۷ | ۱۲.۶ |
۱۳۹۱ | ۳۷.۷ | ۶۱.۱ | ۱۳.۸ |
۱۳۹۲ | ۳۷.۶ | ۶۳٬ | ۱۲.۴ |
۱۳۹۳ (تابستان) | ۳۷.۲ | ۶۲.۷ | ۱۱.۷ |
اگر این آمار را کنار آمار فارعالتحصلان زن دانشگاهها قرار دهیم، نتیجه تاملبرانگیزتر است: بر اساس گزارش مرکز آمار ایران که ایرنا منتشر کرده است، تعداد دانشجویان زن و مرد طی ده سال (۸۲ تا ۹۲) یکسان و روند افزایشی داشته و فقط در سال تحصیلی ۸۷ ـ ۱۳۸۶ و ۹۲ـ۱۳۹۱ تعداد دانشجویان مرد از زن پیشی گرفته است. همچنین سهم دانشجویان زن در دانشگاه دولتی همواره به استثنای سال تحصیلی ۸۷ ـ۱۳۸۶ از سهم دانشجویان مرد بیشتر بوده است. اما براساس آمار سال ۹۲، نرخ فعالیت اقتصادی زنان دارای تحصیلات عالی در ایران، ۴۳/۳ درصد و همین نرخ در میان مردان دارای تحصیلات عالی ۶۰/۴۴ درصد است.
معاون امور زنان دولت ایران مشکلات زنان ایران را در راه مشارکت اقتصادی اینطور خلاصه کرده: «زنان با چالشهای مختلفی همچون برابری حقوق و دستمزد، امنیت کاری و مهمتر از همه برقراری تعادل در مسئولیت کاری و خانوادگی خود روبهرو هستند و علاوه بر آن شکافهای جنسیتی در بازار کار بیش از پیش خود را نشان میدهد.»
و راهحل از نظر او این است: «نیاز داریم که در بازار کار به سمت تعادل جنسیتی حرکت کنیم.»
بازار بیتعادل: زنان و بحران بیکاری
سالهاست که درهای بازار کار ایران به روی زنان بسته است و به دلیل نبود فرصتهای شغلی متنوع و آمار بالای بیکاری، زنان و جوانان بیشتر از گروههای دیگر در صدر آمار ناامیدکننده مشارکت اقتصادی قرار دارند.
با اینکه دانشگاههای ایران چند دهه است که توسعه پیدا کردهاند و تعداد زنان فارغالتحصیل از دانشگاهها افزایش داشته، وضعیت اشتغال زنان بهتر نشده است و برعکس، با بالارفتن آمار فارغالتحصیلان، آمار بیکاری آنها هم بیشتر شده و به بیش از ۴۰ درصد رسیده است.
مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهوری ایران این مشکل را به گردن دولت قبلی میاندازد: «در هشت سالی که ایران می توانست خود را به شکل ارزشمندی توسعه دهد به دلیل سوء مدیریت غفلت بزرگی بر مردم تحمیل شد. با درآمد ۹۵۰ میلیارد دلاری می شد برای کسانی که دهه ۷۱ متولد شده بودند زندگی بهتری ساخت اما از میان آنها یک عده مایوس شدگان بودند که اصلا وارد بازار کار نشده و افسرده شدند و نابسامانی اجتماعی مثل اعتیاد به دنبال شان آمد و یک تعداد کثیری با توسعه آموزش عالی دانشجو شدند.»
نیلی معتقد است: «امروز با انبوهی از جوانان دهه ۷۱ به اضافه آنهایی که بعدها به جمعیت کشور اضافه شدند، مواجهیم که نگران تامین شغل برای آنها هستیم چرا که در غیر این صورت معضل اقتصادی می تواند به مساله اجتماعی و… تبدیل شود بنابراین اشتغال به عنوان نگرانی اصلی ما مطرح است.»
او سالهای اول دهه ۷۱ و شوک بزرگ جمعیتی آن دوران را که در پنج سال حدود هشت میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شد، یکی از دلایل این مشکل میداند.
زنان، بازوی اقتصاد جهان
در سال ۲۰۱۴ میلادی سوئیس بیشترین نرخ اشتغال در میان تمام کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی داشت. در این سال، در حالی که نرخ اشتغال مردان ۸۸ درصد بود، نرخ مشارکت زنان در اقتصاد سوئیس به ۷۶ درصد رسید. معنای این آمار به سادگی این است: فاصله بین نرخ مشارکت زنان و مردان در این کشور تقریباً ۱۰ درصد است.
اما در آسیا این خبرها نیست. یک مثال عربستان سعودی است. در سال ۲۰۱۴ میلادی، نرخ اشتغال زنان در کشور عربستان سعودی ۲۱ درصد بود، در حالی که نرخ مشارکت مردان ۸۰ درصد بود. و این تفاوت بالا باعث شده است تا بخش زیادی از تواناییهای فکری و فیزیکی ساکنان عربستان سعودی در خدمت فعالیت اقتصادی و رشد اقتصادی کشور قرار نگیرند. کمترین اختلاف بین نرخ مشارکت اقتصادی زنان و مردان در کشور فنلاند مشاهده شده است. در سال ۲۰۱۴ میلادی اختلاف نرخ مشارکت زنان و مردان در فعالیتهای اقتصادی در این کشور اروپایی برابر با سه درصد بود و ۷۷ درصد از مردان در فعالیتهای اقتصادی این کشور مشارکت داشتهاند.
اما نتایجی که از این آمارها به دست میآید تعیینکنندهتر از این حرفهاست. اختلاف بین مشارکت زنان و مردان در فعالیت اقتصادی، عامل اصلی کاهش نرخ رشد اقتصادی در بسیاری از کشورهاست. اگر نرخ مشارکت اقتصادی زنان و مردان به حدود ۷۰ درصد برسد، ارزش تولید ناخالص داخلی کشورهای در حال توسعه دنیا، ۲۷ درصد افزایش پیدا میکند. مثلا اگر در آمریکا سطح مشارکت فعالیت اقتصادی زنان به مردان برسد، ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور پنج درصد رشد میکند.
۸۶۵ میلیون زن در دنیا زندگی میکنند که پتانسیل مشارکت در فعالیت اقتصادی را دارند ولی به دلایل مختلف از قبیل نبودن فرصتهای شغلی کافی وارد بازار کار نشدهاند. ۸۱۲میلیون نفر از آنها در کشورهای در حال توسعه دنیا زندگی میکنند که اگر وارد بازار کار شوند اقتصاد کشورهای خود را شکوفا خواهند کرد.
اما وضعیت اشتغال زنان در ایران مانند دیگر کشورهای در حال توسعه مناسب نیست. زنان فرصتهای شغلی کمتری دارند، در بخش غیر رسمی با دستمزد کم و به دور از قوانین کارمشغول کار هستندو درکارهای رسمی هم دستمزد آنها اختلاف بزرگی با دستمزد مردان دارد.
در ایران بیشترین شاغلان زن در بخش خدمات در گروههای آموزشی، بهداشت و مددکاری مشارکت دارند. زنان ایرانی اغلب در گروه حقوقبگیران قرار دارند و تنها بخش اندکی از آنها «کارفرما» هستند.
تبعیض جنسیتی در دستیابی به مشاغل مختلف، تفاوت دستمزد زن و مرد در شرایط یکسان کاری تنها بخشی از موانع زنان ایرانی برای اشتغال است. در سطح حرفهای زنان به مشاغل بالا و سمتهای مدیریتی کمتر دست پیدا میکنند و بازار کارشان بی ثبات است. مشاغل پر مسوولیت و کم مزد نظیر پرستاری، معلمی، کارگری مغازه، کارخانهها و مشاغل رده پایین اداری به زنان سپرده میشود.
همچنین، زنان به طور سنتی ملزم به ایفای نقشهای جنسیتی در خانه هستند. نه تنها مشاغل نیمه وقت برای زنان وجود ندارد بلکه آنها مجبورند به همین دلیل از کارهای تمام وقت خود کنارهگیری کنند. حمایتهای اجتماعی از زنان شاغل هم چندان وجود ندارد: مرخصی زایمان محدود است و خدمات مهدکودک ناقص و برنامههایی که دولت در این زمنیه پیشنهاد میکند به دلیل خلاهای قانون کار، عرف و نگاه جنسیت حاکمیت، در عمل باعث خانهنشینی زنان میشود.
موانع اشتغال زنان در ایران هرچند در بخشهای زیادی به ساختار مشکلدار اقتصاد ایران، سیاستگذاریهای غلط آموزشی و ساختار مردسالار قوانین کار بر میگردد، از غلبه فرهنگ عرفی ضد اشتغال زنان هم برکنار نیست. از میان دختران خانواده اعتضادی، یکی بعد از ازدواج و بچهدار شدن کار کردن را کنار گذاشت. او میگوید همسرش با کار کردن او با وجود بچه موافق نیست و از طرفی نیازی به پولی که حاصل کار او باشد ندارند. خودش هم فکر میکند فضای محیطهای کاری برای اشتغال زنان مناسب نیست و به همین دلیل ترجیح میدهد در خانه بماند و از سابقه کاری شش سالهاش چشم بپوشد.