با آنکه معلمان شرکتکننده در اعتراضهای اخیر معلمان، خواستههای مشترکی دارند اما از طیفهای متفاوتی هستند و حتی ممکن است شماری از آنها امروز دیگر معلم نباشند. با وجود این، همه آنها با هم در اعتراضهای صنفی معلمان شرکت میکنند.
اعتبارات آموزش و پرورش در بودجه سال ۹۴ افزایش داشته است. با این حال اعتراضها و تجمعهای صنفی معلمان نشانگر نارضایتی آنها از وضعیت معیشتیشان است. بیش از یک میلیون معلم در مدارس ایران مشغول به کار هستند و دستمزد سالانه آنها، در مقایسه با دیگر مشاغل از پایینترین دستمزدهاست. آنها در مقایسه با معلمان بسیاری از کشورهای جهان نیز حقوق ناچیزی دریافت میکنند.
اعتراضهای صنفی معلمان از ماههای پایانی به سال ۱۳۹۳ آغاز شد و با صدور قطعنامههایی در شهرهای مختلف تا ۱۷ اردیبهشت امسال تداوم داشته است.
معلمان و انگیزههای اعتراض
اعتراضهای صنفی معلمان در اسفند ۱۳٨٥ اوج گرفت و به دنبال حاضر نشدن نمایندگان وزارت آموزش و پرورش در مذاکرات صنفی معلمان، بدون نتیجهای مشخص پایان یافت. ٢۳ اسفند همان سال اعتراضهایی که با مطالبه اجرای لایحه مدیریت خدمات کشوری آغاز شد، به دستگیری برخی معلمان از سوی نیروی انتظامی در بهارستان تهران انجامید.
محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، درباره آن اعتراضها و اعتراضهای اخیر به خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، گفته است: «خواسته معلمان، دقیقا خواستههای ۱۵ سال پیش است. اگر قانون نظام هماهنگ حقوق که در زمان آقای هاشمی تصویب شد، در حال حاضر اجرا شود، تبعیضها برطرف خواهد شد.»
در بیانیههای صادر شده از سوی کانونهای صنفی معلمان در اعتراضهای اخیر اما خواستههایی فراتر از اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت مطرح است: آزادی معلمان بازداشتی، اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان و جلوگیری از خصوصیسازی آموزش، افزایش حقوق به بالاتر از خط فقر و برقراری بیمه تکمیلی موثر.
بیانیههای اعتراضی در شهرستانها حتی خواستههای بیشتری را مطرح میکنند. در تجمع اعتراضی ۱۰ اسفند ماه ۱۳۹۳ در مریوان، برابری دستمزد پرداختی به معلمان زن و مرد و رفع تبعیض جنسیتی از خواستههای معلمان معترض بوده است.
معلمان اخراجی دهه شصت در صف معترضان
شاید اینطور به نظر برسد که تنها معلمان شاغل در اعتراضهای معلمان شرکت دارند. آنچه در بیانیههای کانون صنفی معلمان ایران هم منعکس میشود، همین مساله را نشان میدهد. اما نه در حاشیه این اعتراضها، بلکه در متن آنها معلمان بازنشسته، معلمهای اخراجی دهه ۶۰ و معلمان پیمانی و قرارداد موقت هم حضور دارند.
روز ۱۷ اردیبهشت امسال در کردستان، پارچه نوشتهای در دست چند نفر بود که در حیاط اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان در گوشهای ایستاده بودند. بر روی این پارچه نوشته، با امضای «معلمان اخراجی» آمده بود: «ما معلمین اخراجی سال ٥۹ به بعد، حمایت خود را از معلمین شاغل و بازنشسته اعلام میداریم.»
آقای «س.ج»، یکی از این معلمان اخراجی سال ۱۳٥۹ کردستان، دلیل شرکت خود را در اعتراضهای صنفی معلمان بیگناهی خود در آن سالها عنوان میکند و به رادیو زمانه میگوید: «ما در سال ۱۳٥۹ بدون آنکه گناهی داشته باشیم اخراج شدیم. بدون آنکه کاری انجام داده باشیم که منجر به اخراج ما شود. شخصی را به اسم ناصر ارسطوی ایرانی با اختیارات تام به کردستان فرستادند و با توجه به اختیارات وسیعی که وزارت آموزش و پرورش در آن دوران به ایشان داده بود، اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان را منحل اعلام کرد و دو هزار و ٥۰۰ نفر از بهترین معلمان استان کردستان را اخراج کرد.»
این معلم اخراجی در استان کردستان با اشاره به معیشت سخت معلمان اخراجی در طول این سالها میگوید: «در این مدت که چهار دهه از اخراج ما میگذرد، مشاغل مختلفی را برای امرار معاش خانواده تجربه کردهایم. شغلهایی که در این مدت من به شخصه داشتهام همیشه موقت بوده است. حتی اگر در ادارهها کار میکردیم، بعد از مدتی حراست اداره از ما استعلام میخواست و وقتی میفهمیدند معلم اخراجی هستیم، عذر ما را میخواستند. برای مشاغل آزاد هم وضعیت زیاد فرق چندانی نمیکرد چون سرمایه کافی برای راهاندازی این مشاغل نداشتیم. همیشه معلمان اخراجی در این سالها با فقر و مضیقه مالی سر و کار داشتهاند.»
ناصر ارسطوی ایرانی، نماینده تامالاختیار دولت در آموزش و پرورش استان کردستان، پس از اخراج معلمان برای مدت کوتاهی استاندار کردستان نیز بود. حدود دو هزار و ٥۰۰ معلم اخراجی کردستان تا این تاریخ دعوت به کار نشدهاند. اما با سفر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، به استان کردستان در اردیبهشت ماه سال ۱۳٨٨، حدود صد میلیارد تومان اعتبار به این معلمان اختصاص داده شد که این مبلغ میان این دو هزار و ٥۰۰ نفر تقسیم شد.
بازنشستگان معترض آموزش و پرورش
حدود ۶٥۰ هزار معلم بازنشسته از وزارت آموزش و پرورش حقوق دریافت میکنند. طبق اعلام صندوق بازنشستگی کشور، حقوق ۱۳۷ هزار نفر از این معلمان بر اساس قانون خدمات کشوری نیست و به همین دلیل دریافتی آنها بسیار پایین است.
یکی از این بازنشستگان در استان قزوین که در اعتراضهای معلمان شرکت میکند، در مورد انگیزه خود از این حضور به رادیو زمانه میگوید: «سطح درآمد بازنشستگان بسیار پایین است. من الان بازنشسته شدهام اما به عنوان یک معلم ۳۰ سال به این جامعه خدمت کردهام، قرار بر این نیست الان که بازنشسته شدهام، ندانم در جامعه چه میگذرد. معلمی که با داشتن مدرک تحصیلی بالا خدمت میکند و در صورتی که هزینه زندگی یک خانوار چهار نفره، سه میلیون تومان است، حقوق او نهایتا از یک میلیون و ٥۰۰ هزار تومان تجاوز نمیکند؛ کارد به استخوانش رسیده است.»
این معلم بازنشسته آموزش و پرورش قزوین در ادامه میگوید: «ما باید با این حقوق کم جوابگوی نیازهای بچههایمان باشیم. فرزندان ما اکثرا تحصیلات دانشگاهی دارند اما در خانه هستند و بیکارند و پدر و مادرهای بازنشسته مجبور هستند که جور اینها را بکشند. این مسائل بهترین انگیزه هستند برای شرکت در اعتراضاتی که در این روزها در جریان است و امیدورام این انسجام به گونهای باشد که ما بازنشستهها بتوانیم در کنار معلمان شاغل احقاق حق کنیم.»
معیشت معلمان در گرو چند شغله بودن
یک معلم ساکن تهران، با مدرک کارشناسی ارشد در رشته معماری، در هنرستانهای منطقه ۱۳ تدریس میکند. او علاوه بر تدریس در هنرستان به صورت قراردادی در دانشگاههای اسلامشهر و ورامین هم درس میدهد. او به دلیل درآمد کم معلمی، با خودرویی که در اختیار دارد در فاصله بین تهران تا اسلامشهر و ورامین مسافرکشی میکند و در روزهای تعطیل نیز کار برقکشی ساختمان انجام میدهد.
این معلم چند شغله که در اعتراض معلمان تهران در روز ۱۷ اردیبهشت شرکت کرده است، در مورد علت شرکت خود در این تجمع به رادیو زمانه میگوید: «دلیل اصلی اعتراضهای اخیر معلمان مساله معیشت است. هر تغییر و تحولی که در هر سیستمی رخ دهد پایه اصلی آن اقتصاد است. به خاطر اینکه آموزش و پرورش اعتبارات لازم را در اختیار کارکنان خود قرار نمیدهد، پس هیچ تغییری در وضعیت معیشتی معلمان اتفاق نمیافتد. اگر معلم از نظر معیشتی تامین نباشد مجبور میشود چندین شغل جانبی هم داشته باشد و به همین دلیل محور اصلی کار معلم که آموزش است، به فراموشی سپرده میشود.»
این معلم ساکن تهران با غیر سیاسی خواندن مطالبات معلمان میگوید: «خواستههای معلمان کاملا صنفی است. مشکلات معلمان به معیشتشان برمیگردد و به همین خاطر مجبور هستند مطالباتشان را آرام و پله پله مطرح کنند تا مسئولان برچسب سیاسی به آن نزنند. تشکلهای صنفی معلمان در اعتراضهای اخیر نقش مهمی داشتهاند و به خوبی کار کردهاند. تمامی معلمان هم وظیفه خود میدانند که در اعتراضها و اعتصابهایی که فراخوان داده میشود، شرکت کنند.»
معلمان حقالتدریسی، بیحقوقترین معلمان
بیش از صد هزار نفر معلم حقالتدریسی در مدرسههای ایران مشغول به کار هستند و وضعیت استخدامی آنها هنوز مشخص نیست.
اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان ایران، در همین زمینه به خبرگزاریهای داخلی گفته است: «طبق تصویب هیات وزیران، هرگونه استخدام نیروهای حقالتدریس و آزاد توسط آموزش و پرورش به هر شکل ممنوع است. به کارگیری نیروی انسانی منوط به مجوز معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییسجمهوری است ولی دولتهای دهم و یازدهم برای سرشکن کردن هزینهها، اقدام به جذب معلمان آزاد بدون صدور فیش حقوقی و به شکلی شفاهی، بدون بیمه و با حقوق ۳۰۰ هزار تومان در ماه میکنند.»
خانم «م.ش»، معلم ریاضی ساکن مشهد است و سه سال است که به صورت قراردادی و حقالتدریسی با مدرسههای غیرانتفاعی شهر کار میکند. او که از شرکتکنندگان در اعتراضهای اخیر معلمان در مشهد بوده است، در مورد وضعیت معلمان حقالتدریس میگوید: «الان سالهاست که آموزش و پرورش استانها و آموزش و پرورش مرکز استخدام رسمی نمیکند. قبلا معلمان حقالتدریس بعد از مدتی کار کردن در امتحان استخدامی شرکت میکردند و گزینش میشدند اما این قانون سالهاست برداشته شده. این طرح برای اولین بار در دولت آقای خاتمی اجرایی شد و در دوران آقای احمدینژاد، معلمان پیمانی و قرارداد موقتها را استخدام نکردند.»
این معلم ریاضی در ادامه با اشاره به تصور اشتباه در مورد حقوق بالای معلمان مدرسههای غیرانتفاعی در سطح جامعه، میگوید: «معلمانی که در آموزشگاهها و مدارس غیرانتفاعی تدریس میکنند بعضا کمتر از مدارس دولتی پول دریافت میکنند. هر لحظه که مدیر مدرسه اراده کند یا یکی از دانشآموزان از نحوه تدریس ابراز نارضایتی کند یا یکی از اولیا از معلمی خوشش نیاید، به راحتی آن معلم اخراج میشود. اصلا مهم نیست که یک معلم حقالتدریسی چه قدر سابقه کار دارد و چه قدر در کارش مهارت دارد و به راحتی میتوانند اخراجش کنند. اولویت مدارس غیرانتفاعی بیشتر استخدام بازنشتگان آموزش و پرورش است.»
گرچه اعتراضهای معلمان در طول ماههای گذشته استمرار داشته، اما دولت هنوز پاسخ مشخصی به خواستهها و مطالبات معلمان نداده است. تشکلهای صنفی معلمان نیز بیشتر بر مطالبات وخواستههای معلمان شاغل تاکید دارند و با وجود شرکت معلمان اخراجی دهه ۶۰، بازنشستگان آموزش و پرورش و معلمان حقالتدریسی، به نظر میرسد که این تشکلها هنوز نتوانستهاند خواستههای طیفهای گوناگون معلمان را پوشش دهند.