لطیف پدرام، مدت زیادی به عنوان شاعری شناخته و باسابقه در افغانستان فعالیت کرده است و از چهرههای برجسته شعر معاصر افغانستان به شمار میرود. او از دوره اولین انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان که به پیروزی حامد کرزی انجامید رو به سیاست آورد و به نمایندگی پارلمان رسید. در انتخابات دوم نیز ریاستجمهوری نامزد ریاست جمهوری بود.
در انتخابات اخیر با وجود حمایت از عبدالله پس از آن که او با اشرفغنی احمدزی به معامله سیاسی دست زد، به انتقاد شدید از عبدالله پرداخت و در سخنرانی هفته پیش خود در کابل به عنوان رهبر اپوزیسیون ظاهر شد. رادیو زمانه گفتوگوی اختصاصی با لطیف پدرام انجام داده است که متن کامل و فایل صوتی آن در دسترس شماست.
شما در صحبتهای خود از خیانت ملی یاد کردید و تاکید داشتید که خواستههای مردم فارسیزبان افغانستان نادیده گرفته شده و در حکومت وحدت ملی هیچ نقشی برایشان در نظر گرفته نشده. این انتقادهای شما از کجا سرچشمه میگیرند؟
لطیف پدرام: چندتا منبع دارد. اول این که در کل نظام سلسله مراتب دولت موجود هیچ چهره برجستهای از تاجیکان، به خصوص از فارسیزبانان حضور ندارد. چه در مقام ریاستجمهوری و در مقام رئیس اجرایی دولت. تاجیکان در افغانستان اکثریت هستند و سابقه تاریخی دولتداری قدیمی دارند. این مردم همیشه در ساختار دولتی کشور نقش مهمی داشتهاند. به خصوص در دوران زنده یاد فرمانده احمدشاه مسعود و استاد ربانی، در دوران مقاومت با ارتش سرخ، آنها در دفاع از استقلال افغانستان نقش مهمی داشتهاند. الان این نقش رو به کاهش آمده و حضوری در ساختار قدرت سیاسی افغانستان ندارند. از این جهت بود که من معترض بودم به این دولت و این ائتلاف را خیانت ملی خواندم.
شما اکنون خودرا رهبر اپوزیسیون میدانید. میتوانید بگویید، روند رهبری شما چه گونه بوده و چه طور به عنوان رهبر اپوزیسیون در داخل افغانستان انتخاب شدید؟
لطیف پدرام: ما در تالار بزرگی که معروف است به تالار لویه جرگه، با حضور هزاران نفر و مشورت های قبلی و رایزنیهای طولانی، اعلام حضور کردیم و رسما به عنوان اپوزیسیون در افغانستان خود را معرفی کردیم برای اصلاحات، برای تغییر نظام و خیلی مسایل دیگری که در برنامههای بعدی ما اعلام خواهد شد و جلسه به زودی در همین تالار خواهیم داشت. بنابر این خواست مردم افغانستان بود و خواست جوانان ما بود که با ایجاد اپوزیسیون در صدر دولت وحدت ملی و هم کل افغانستان، به طور خاص برای حقی که از مردم گرفته شده مبارزه شود.
این اپوزیسیون از حمایت چه احزاب و گروههایی برخوردار است؟ تا چه حد ملیست و تا چه حد در داخل کشور گسترده و پذیرفته است؟
لطیف پدرام: در این مدت کوتاهی که از اعلام رسمی ما میگذرد، گروهها و نهادهای اجتماعی و مدنی زیادی از ما اعلام حمایت کردهاند و این حمایتها کماکان ادامه دارد و در اجلاسی که به زودی در همین تالار خواهیم داشت، حمایتهای گسترده دیگری هم صورت خواهد گرفت و دیگر جریانها هم قرار است با ما اعلام همبستگی بکنند و ما هم همه این را از طریق شبکههای اجتماعی انعکاس میدهیم. ما خوشبختانه در سرتاسر افغانستان حضور داریم و طرفداران زیاد داریم و حتی از ده و شهرک های دورافتاده نیز برای ما پیغام همبستگی میرسد.
هنگام سخنرانی شما در خیمه نمایندگان جنبش ضد تقلب پشت سر شما صف کشیده بودند. این را چه طور میشود ارزیابی کرد؟ رابطه بین اپوزیسیون و جنبش ضد تقلب چیست؟
لطیف پدرام: این دو مسئله را باید از هم جدا کرد. یکی این که عبدالله به عنوان مسئول ائتلاف انجام دادند با همراه اشرف غنی که بر خلاف همه نیروهایی بودند که جنبش ضد تقلب را ایجاد کردند. بنابر این اعضای این جنبش معترض هستند به این که آقای عبدالله نباید چنین معاملهای را انجام میداد، یعنی با عملی که انجام دادند، در واقع به خواست و اراده مردم افغانستان که از ایشان حمایت کرده بودند، پشت پا زدند، بیحرمتی کردند و «نه» گفتند. بنابر این طبیعی بود که همه نیروهای معترض و همه شخصیتهایی که باورشان این بود که این انتخابات با تقلب گسترده همراه بوده و دولت برخاسته از آن مشروع نیست، طبعا به این جریان پیوستند و حمایت میکنند.
چرا شما در سخنرانی خود تاکید روی مردم تاجیک دارید؟ آیا این تاکیدها فعالیتهای سیاسی شما را محدود به قوم خاصی نمیکند؟
لطیف پدرام: ببینید اینجا چند تا مسئله است. به عنوان رهبر حزب کنگره افغانستان باید بگویم که حزب فراگیری است وبرنامه عام و فراگیر دارد برای کل مردم افغانستان. مساله اپوزیسیون هم یک مسئله وسیع است که شامل همه اقوام میشود، شامل آنهایی که معترض و مخالف این ائتلاف هستند، مثل روشنفکران، شخصیتهای سیاسی و هم مردم تاجیک. در مورد تاجیکان هم این یک حق اجتماعی است. همه اقوام در افغانستان شوراهای خود را دارند. این در واقع شورای اجتماعی ست که طبیعتا به کارهای سیاسی هم میپردازد. این قاعدتا محدود به قوم خاصی نیست. چون افغانستان یک کشور قومی است و همه اقوام هم ساختار های قومی خودرا دارند در داخل خود. برای حقوقشان و آن چه که در رابطه با دانشجوهایشان، با مشکلات جوانانشان و کارهای فرهنگی خودشان دنبال میکنند.
این در قوانین افغانستان آورده شده است، منجمله قانون وزارت دادگستری افغانستان که میگوید شما میتوانید چه به عنوان یک حزب سیاسی و چه به عنوان یک شخص شوراهای اجتماعی خود را ایجاد کنید. برای مثال، شورای تجار، شورای نخبگان، شورای اساتید دانشگاهها و به همین ترتیب شورای مردم تاجیک. برای این که حق آنها را بخواهیم، عادلانه طرح ارائه دهیم و عادلانه از حقشان دفاع کنیم. این مغایر با قانون افغانستان نیست و این باعث تجزیه ما نه بلکه باعث تقویت ما میشود.
این تقسیمبندی بقیه اقوام را از فعالیتهای شما جدا نمیکند؟
لطیف پدرام: قطعا نه! این بحث ایجاد شورای تصمیمگیری مردم تاجیک که به زودی در جلسه آینده در مورد آن تصمیم خواهیم گرفت، یک بحث است، بحث اپوزیسیون سراسری یک بحث دیگری ست. یعنی این دو با این که همدیگر را تقویت میکنند در عین حال از همدیگر جدا هستند. چون ما داریم یک شورای مدنی و اجتماعی ایجاد میکنیم و هم یک شورای کلان که کار سیاسی اپوزیسیونی میکند. در برنامههای شورای اپوزیسیون همه اقوام سهیم اند. شورای تاجیکان برای رسیدگی حقوق تاجیکان است. این دو نه از لحاظ سیاسی و نه از لحاظ اجرایی همدیگر را نفی نمیکنند. خلاصه این هیچ مشکلی ایجاد نمیکند.
در دوره طولانی و جنجالی انتخابات اخیر فعالیتهای شما رسانهای نبود و درواقع میشود گفت که اصلا حضور نداشتید. چرا؟
لطیف پدرام: من در این اواخر بیشتر متوجه کارهای سیاسی در مناطق مختلف بودم که پایگاههای اجتماعی ما آنجایند. ولی در مجلس و پارلمان افغانستان هم من همیشه موضعگیری روشن داشتم. اما حرف و عقیده های مرا سانسور میکردند و اجازه رسانهای شدن نمیدادند. با وجود این ما نشریات و روزنامهها و مجلههای زیادی داشتیم که از آن طریق حرف خود را برسانیم، اما چون دسترسی به تلویزیون و رسانههای دولتی نداشتیمنمیتوانستیم عمومی بکنیم. اما این نبوده که ما کار نمیکردیم.
شما بارها از عبدالله به عنوان خائن ملی نام بردید و انتقاد کردید که به قولهای خود پایدار نبودهاست. منظور شما کدام قول و قرارها و با چه کسانیست؟
لطیف پدرام: ببینید، در افغانستان روشن شد که تقلب گستردهای صورت گرفته و آقای نورستانی، رئیس کمیسیون مستقل انتخابات، تایید کرد که تقلب گسترده بوده و حتی گفت که “ما توان تفکیک آرای باطل از آرای پاک را نداشتیم.” من در این گونه موقعیتی میگویم که شما میآیید برای میلیونها آدم «نه» میگویید و بعد برای یک پست کوچک که هیچ معنی ندارد و در قانون اساسی هم هیچ جایگاهی ندارد و غیرقانونی هم هست، یعنی برخلاف قانون است، میآیید سرنوشت یک ملت را به خاطر این پست کوچک و غیرقانونی معامله میکنید، من باز تکرار می کنم که قانون اساسی آنرا نمیپذیرد، معنای آن جز خیانت به آرای مردم نیست. یک نمونه روشناش همین است.
با وجود انتقادهای شدید شما از دولت جدید، شما در داخل کشور و بدون محافظ به فعالیتهای خود ادامه میدهید. نگران نیستید؟
لطیف پدرام: البته. ببینید در کشوری مثل افغانستان و هر کشوری در این حوزههای آسیایی کار سیاسی به خاطر دیکتاتوریهایی که دارند خیلی مشکل دارد. به هر حال کار سختی ست. شما باید این همه محافظ و گارد داشته باشید که برای آنها باید پولهای کلانی هزینه شود. در عین حال مردم این روشها را دوست ندارند که یک گاردی پشت سر شما حرکت کند. طبیعتا من نگران هستم نسبت به مساله امنیتی خودم ولی نمیترسم.
واکنش سران دولت جدید نسبت به انتقاد های شما چه بود؟
لطیف پدرام: طبیعتا خیلی ناراحت هستند و اگر شما جریان مجلس را هم شنیده باشید که من سخنرانی داشتم، یک گروه اوباش مسلح را فرستاده بودند با چاقو و چماق که به من حمله کنند و حتی تیراندازی بکنند که کردند تا مقداری آن کارهای اوباشانه خود را انجام دادند. اما تشنجی که ایجاد کردند، نتوانست مردم را پراکنده بکند و خوشبختانه من سخنرانیام را تا پایان و تا آنجا که میخواستم انجام دادم.
انتظار شما از دولت وحدت ملی افغانستان چیست؟
لطیف پدرام: من با نمایندگانشان در مجلس صحبت کردهام، با رهبران مختلف شان حرف زدهام در این باره. بحث من همیشه این بوده که این دولت تقلبی ست و هیچ مشروعیت ندارد و همیشه بحث من با اینها این بوده که دولت وحدت ملی با اراده ملت به وجود میآید که این جا اراده ملی وجود ندارد. همان گونه که گفتم دولت خیانت ملی ست. من کماکان تاکیدم بر این بوده بدون تغییر ساختار جدی در نظام سیاسی افغانستان، درواقع شکستن و بازسازی کردن این ساختار به یک ساختار جمهوری دموکراتیک فدرال که همه اقوام و گروه های مردم بتوانند در آن صاحب رای شان باشند و به عنوان شهروند بتوانند عمل بکنند و حق ابراز نظر و تصمیمگیری داشته باشند، به غیر از این دیگر ساختاری برای ما پاسخگو نیست و به خصوص مشکل اقوام را، مشکل دموکراسی را حل نمیکند. این بحث را من بارها کردهام و یک بار هم به آقای سپنتا و آقای کرزی در دفتر آقای کرزی صحبتهای رو در رو داشتیم.
تا امروز انتظارهای شما برآورده نشده است. از چه راهی و با چه بنامهای میخواهید به خواستههای خود نائل شوید؟
لطیف پدرام: ما آن راههایی را پیش می گیریم که در قانون اساسی و قانون احزاب سیاسی پیشبینی شده و طبعیتا نافرمانی مدنی میشود کرد، تظاهرات میشود انجام داد و همه راه حل ها و فشارهایی را که ما از لحاظ قانونی، انسانی و مدنی میتوانیم استفاده کنیم، مورد استفاده قرار خواهیم داد. تا دولت را مجبور به عقبنشینی بکنیم در برابر خواستههای دموکراتیک مان و بعد ببینیم دولت تازه چه کاری میتواند انجام دهد.
خواستههای دموکراتیک شما چیست از این حکومت وحدت ملی چیست مشخصا؟
لطیف پدرام: اول باید بگویم من این دولت را به عنوان حکومت وحدت ملی نمیشناسم، اما به عنوان مسئول اپوزیسیون و رهبر سیاسی و به عنوان یک فعال سیاسی خواستهها این است: خواستههای فرهنگی ما باید پاسخ داده شود، تنها مسایل لیبرالی یا عقاید سیاسی نمیتواند که پاسخ دادنی باشد. حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی، حقوق فرهنگی که درواقع بر میگردد به بحثهای جریان دموکراتیکتر از نیولیبرالیزم. اینها باید مورد توجه قرار بگیرد. ما مثلا در زمینه زبان باید حقوق مساوی داشته باشیم. زبان فارسی زبان اکثریت افغانستان است و هفتاد هشتاد درصد با این زبان صحبت میکنند و این زبان را میشناسند. ولی ما اجازه نداریم کلمه دانشگاه را اینجا در ادبیات فارسی به کار ببریم. این تخطی و درواقع حمله آشکار به حقوق فرهنگی مردم فارسی زبان افغانستان است. ما دادستان نمی توانیم به کار ببریم ، دیوان عالی نباید به کار ببریم، ما دانشکده نباید به کار ببریم. ببینید، اینها تهاجم آشکار و قومی و فرهنگی است.
از این که بگذریم، از لحاظ اقتصادی و از لحاظ طبقاتی فساد مالی این جا هم تمام قدرت اقتصادی در دست یک مافیایی است که مطلقا پروای مردم فقیر افغانستان را ندارد. این مساله دیگری است. مسئله همبستگی منطقهای ست که خیلی مهمتر از همبستگی با آمریکاست برای ما. به این حوزه تمدنی باید نگاه بکنیم که باز اجازه نداریم. و خیلی خیلی خواستههای دیگری که مربوط به مردم افغانستان میشود، مربوط به بحثهای طبقاتی، بحثهای اجتماعی و دموکراتیک میشود که این دولت قاعدتا پاسخگوی این خواستهها نخواهد بود، به خاطر تسلط این ساختار که همان نیولبیرالیسم فسادی است.
فعالیتهای اپوزیسیونی به هر حال خرج و زمان زیاد نیاز دارد. از کجا کمک میگیرید؟ از کجا نیرو میگیرید که به فعالیتهای خودتان ادامه دهید و آن طور که خودتان میگویید در عرصه منطقه نیز موثر باشید؟
لطیف پدرام: نیروهای اجتماعی و درواقع منابع مردمی اساسی ما طبقه متوسط جامعه است که اینها در واقع پایههای اساسی دموکراسی در این کشوراند. دانشجویان، دانشگاهیان، لایههای فقیر و طبقات اجتماعی که در برنامههای ما نیازهای خود یا بخشی از نیازهای خود را میبینند. ولی ما از لحاظ اقتصادی و مالی از هیچ کشوری کمک نمیگیریم و دولت افغانستان و سازمان های امنیتی آن هم میدانند که ما وابسته به هیچ جایی نیستیم. احزابی را که از هر کشور دیگری پول میگرفتند آنها را مردم افغانستان میشناسند. ما با امکانات مردم خود، جوانان خود و کمکهایی که دوستان تاجرمان در داخل افغانستان میکنند برنامههایمان را مدیریت میکنیم و میگردانیم.
همان طور که خود شما اشاره کردید، در داخل افغانستان فضا امن نیست، به خصوص برای افرادی که در جبهه اپوزیسیون قرار گرفتهاند و از شما حمایت میکنند. شما شهروند افتخاری تاجیکستان هستید و در صورت نیاز میتوانید هر لحظه وارد خاک این کشور شوید. اما امنیت طرفداران خود را چگونه تامین خواهید کرد؟
لطیف پدرام: بله. من شهروند افتخاری تاجیکستان هستم و از این بابت از دولت و مردم تاجیکستان تشکر میکنم که این شهروندی را به من دادهاند. ما یک مردم هستیم و روابط فرهنگی و خویشاوندی و غیره داریم. اما با مسئولیتهایی که من دارم نمیتوانم در شرایط بد بروم و در تاجیکستان پناهنده بشوم. من با باید دوستانم باشم و تصمیم من این است که در هیچ شرایط این کشور را ترک نخواهم کرد و در کنار هوادارانم خواهم ماند.
آقای پدرام، به خاطر فعالیتهای فرهنگی خود و تاکید زیاد شما بر پیشرفت و آینده بهتر زبان فارسی در منطقه رفت وآمد های شما به تاجیکستان زیاد است و طرفداران شما نیز چنین ویژگی و علاقه دارند. آیا چنین رابطهای با ایران نیز دارید؟
لطیف پدرام: متاسفانه با آن رفت و آمدی که با تاجیکستان دارم با ایران ندارم. شما میدانید که هر بار ما بخواهیم به بدخشان برویم باید از طریق تاجیکستان برویم و این رفت و آمد ما به تاجیکستان را افزایش میدهد. مسیر کابل بدخشان هنوز راه خودروگرد ندارد و ما از مرز و راههای تاجیکستان استفاده میکنیم و بیشترین رابطه من با این حوزه ادبی به خصوص با تاجیکستان است چون راه بین من و مردم درواز از این منطقه میگذرد. با ایران کمتر رابطه دارم. تقریبا میشود گفت که سه چهار سال است که من اصلا به ایران سفر نکردهام. در حالی که در این سال ها چندین بار به تاجیکستان سفر داشته ام هم به خاطر رسیدن به بدخشان و هم برای رسیدن به برنامهها و جلسههای فرهنگی که در تاجیکستان برگزار میشود.
عبدالله عبدالله به هر حال به عنوان نماینده فارسی زبانان و با پشتیبانی فارسی زبانان و تا حدی به عنوان نماینده آنها در حکومت وحدت ملی سهم پیدا کرد. اما شما همچنان بر سر انتقادهای خود هستید. انتظار دارید که چه شرایطی باید برای شما و طرفداران تان مهیا شود که بتوانید بدون نگرانی به فعالیتهای خود ادامه دهید؟
لطیف پدرام: اولا آنها نماینده ما نیستند و با وجود این که فارسی صحبت میکنند مثل دیگر غیر فارسی زبانهای دیگر که با این زبان آشنایی دارند اما خاستگاه واقعی این قوم را ندارند. این دو بحث جداست. اقای عبدالله این خاستگاه را ندارد. برای این که نه در گذشته که وزیر خارجه بودند و نه در امروز که مسئول اجرایی هستند نگرانی یا دغدغهای از ایشان نسبت به این زبان ندیدهایم. ولی از این مسئله به عنوان ابزار استفاده کردند و دارند استفاده میکنند. ولی نه من و نه شما هیچ جای ندیدهایم که یک باری هم در باره زبان فارسی و حقی که از این زبان گرفته شده، به خصوص در حوزههای دانشگاهی صحبت کرده باشند. من انتظار زیادی ندارم از این دولت چون آنرا به عنوان دولت مشروع نمیشناسم ولی انتظار مردم این است که به عدالت قومی، به عدالت اجتماعی و اقتصادی باید پاسخ بگویند و راه حل و مکانیسمهای خود را اعلام بکنند که باز من مطمئن نیستم که این مجموعه چنین کاری را انجام دهد.
به هر حال قرار است که تغییراتی در قانون اساسی صورت بگیرد. آیا شما فکر می کنید که تلاشهای اپوزیسیون با رهبری شما ممکن است که موفق شود تا وضعیت سیاسی و فرهنگی افغانستان بهبود یابد؟
لطیف پدرام: بدون شک. اگر ما بتوانیم نیروهای خود را آن طور که میخواهیم منسجم کنیم و جدا کار خودرا پیش ببریم بیتاثیر نخواهد بود. ما آنهایی را که از لحاظ سیاسی، اقتصادی، قومی و فرهنگی انحصارطلبی میکنند، مجبور خواهیم ساخت که عقبنشینی کنند. و امیدوار هستیم که موفق خواهیم شد.
اغای لطیف پدرام افرین بر شما . من گمان نمی کردم شما تا این اندازه جوان با هوش هستید. این عبدالا یک کس نادرستکار و چاکر امریکا بوده است و خواهد بود. یاد اوری بانو سمر قندی در باره ای که باید نگهبان برای نگهبانی جان خود داشته باشید درست است. این درست است که نگهبان به پول نیاز دارد و برخی مردم نگهبان را دوست ندارند اما شما باید چند نگهبان چابک ودلیر همیشه با خود داشته باشید. من با سر دسته های جمعیت اسلامی را از ۳۴ سال پیش هماندیش نپودم و کنون هماندیش نیستم. اما از یاد نمی برم که ان های بخش کوچکی از هم زبان ها اند. هر دشمنی که بر همزبان ام ستم نماید به انگیزه ای انکه او سر بلندی میهن خود و زبان پرمایه ای اش را می خواهد من ان دشمن را از میدان روزگار بر می اندازم.۲۸ اکتبر ۲۰۱۴
Qudos Talash / 29 October 2014
ا۳۱ اکتبر ۲۰۱۴ ترسایی
پرداختن به همه ای بخش های این گفتگو هنگام درازی را نیاز دارد. من کنون به یک یا دو نکته نشانه می گزارم. بانو شهزاده سمر کندی یا سمر قندی پر سیده اند که شما با ایران هم پیوند نزدیک ٫ همچو پیوندی که تاجیکستان با شما دارد ٫دارید ؟ ما باید بی پرده درستی ها (واقیعیت) را بنویسم٫ خود فرمانروا های کشور ایران آنچه را که کوتاه می نویسم می پزیرند با چهره ای گشاده. از ۳۵ سال پیش تا کنون همیشه فرمانروا های ایران گفته اند که « ما برای اسلام انقلاب کردیم. » این گفته این را می رساند که به فرمانروا های ایران هم پیوندی یا امت اسلام بر هم پیوندی یا ملیت یا ملیت های/ کشور های پارسی زبان برتری دارد. پیش از آنکه سیا و اف. بی. آ. = آستان های هم پیمان امریکا اشرف غنی احمد زایی را بر گزینند یا به گفته ای خود شان « الیکتورال = گزینش » نمایند مانند : امریکا ٫ سه ماه نامه ای – اطلاعات سیاسی – شماره ای ۲۶۴ یک نوشته ای دراز در باره ای افغان ها= پشتون ها بدون یاد آوری سر چشمه (منبع) چاپ کرد ؛ با این نوشته به امریکا چراغ سبز داد که شما بی اندوه روا (حق) تاجیک ها و هزاره ها را مانند گزشته می توانید پایمال کنید ٫ و یکی از کارمند های پشتون خود به نام رییس جمهور بر سر مردم به پزیرانید. در آن نوشته آمار و شمار افغان های کشور خراسان (افغان=پشتون-ستان) را ۱۴ ملیون نوشته اند إ ما تا کنون هیچ آمار درست(دقیق) از مردم این کشور نداریم. اگر همه مردم را ۲۲ ملیون بر آورد نماییم در این جهره افغان ها می شوند ۶۰ ٪ که همان گپ دل امریکا است. اگر ما مردم این کشور را ۳۰ ملیون بر آورد نماییم ٫ باز هم درست نیست ٫ چون پشتون ها می شوند پیرامون ۴۵٪ إ پشتون ها شاید پیرامون ۲۰٪ تا ۲۵٪ مردم را در بر گیرند. همه دانش نامه های و نسک های زبان شناسی با آبرو نوشته اند که گویش/زبان پشتو یکی از شاخه های خاوری(شرقی) زبان پارسی است٫ اما در نبشته ای اطلاعات سیاسی آمده است که پختو «از زبان های پامیری است.» ؟ فرمانروایی ایران در هنگام شاه دست نشانده و نادرستکار به دستور امریکا و کنون به خواست فرمانروا ها کنونی می خواهد ٫ تا کمترین(اقلیت) پشتون ها در کشور خراسان نیرو کشور-داری(سیاسی) در دست داشته باشند که این کشور همیشه نادار و پسمانده بماند ٫ و هم هم پیوندی میان کشور های پارسی زبان به گونه ای ژرف پدید نیاید. چون اگر این سه کشور با هم پیوند های ژرف ارتشی و پولی داشته باشند ٫ می شوند یک نیرویی که باید کشور هایی بهره کش امریکا و روس چشم داشت چاکری بیشتر از آنها نداشته باشند.
پزشک عبدالا نادرستکار به دستور سی.آ. ای.=سیا دستیار نخست اش را عبدالرشید دوستم بر نگزید ؛ تا اشرف غنی احمد زایی او را بر گزیند ومیان تبار های دیگر پراکندگی به میان آید.
Qudos Talash / 01 November 2014