شاید باید اسم آن را گذاشت: «اسمش را نبر.» تهیه گزارش درباره موضوعی در اصل ساده و طبیعی که سنت و مذهب از آن چیز بسیار پیچیده‌ای ساخته، کار مشکلی است.

Dokhtar-Pesar

اکثر کسانی که درباره موضوع این گزارش موفق به صحبت با آنان شدم زنانی بودند کمتر سنتی و با آنکه درباره موضوع صحبت کردند با این حال از ایما و اشاره کمک‌ می‌گرفتند و راحت نمی‌توانستند برخی کلمات را روی زبان‌‌شان بچرخانند. نتیجه تلاش برای گفت‌وگو با مردم عادی و زنان طبقات پائین جامعه گاه واکنش‌هایی همراه با پرخاش به خودم بود.

موضوع گزارش میدانی این هفته، نوع نگاه زنان و دختران ایران به «پرده بکارت» است: زنان و دختران ایرانی چه نظری درباره رابطه جنسی خارج از ازدواج دارند که در ایران به دلیل فشارهای مذهبی و فرهنگی به یک امر غیر شخصی تبدیل شده است؟ آنها چه تجربیات و مشاهداتی در این زمینه دارند؟

روایت‌‌هایی از متن واقعیت‌‌های پنهان جامعه

نرگس۳۰ ساله و مجرد است. او با پسرهای مختلفی رابطه داشته، اما همچنان باکره است. عصبی است و عده‌ای می‌گویند که کژخلق است. دخترانی که اطراف او هستند معتقدند که نداشتن سکس کامل باعث فشار هورمونی به نرگس شده و عصبی بودن او ناشی از این مسئله است؛ ادعایی که هیچ پزشک غیر سیاسی‌ای حاضر نشد در بررسی آن به من کمک کند.

از نرگس‌ می‌خواهم تا اگر خودش دوست دارد در مورد دلیل پرهیز از سکس کامل صحبت کند و او این طور جواب می‌دهد: «پرهیز یعنی چی؟ حرف‌‌هایی‌ می‌زنید برای خودتان. مگر می‌شود کسی دوست نداشته باشد. همه دوست دارند زودتر خلاص شوند. من با دوست پسرهایم سکس‌ می‌کنم ولی کامل نه.»

دلیل اینکه خودتان می‌گوید از سکس لذت می‌برید، اما پرده بکارت خودتان را حفظ کرده‌اید، چیست؟

نسرین: «پسر من با چند دختر دوست بود. نصیحت‌ می‌کردم که نکن، گناه دارند دخترهای مردم.‌ می‌گفت خودشان عقل دارند و می‌دانند چه می‌کنند. همین او موقع ازدواج که رسید دیدیم دست گذاشت روی یک دختر ساده. گفت می خواهم مطمئن باشم که سالم است. من پسر خودم را گفتم که نگویید اینها همه حرف است.»

− با هیچ‌کدام از دوست پسرهایم برای ازدواج به توافق نرسیدم. اگر پیش از ازدواج بکارت خود را از دست بدهم پس از ازدواج برایم مشکل پیش می‌آید. خانواده‌ام به شدت سنتی هستند و قبول نمی‌کنند قبل از ازدواج زن بشوم. خودم مشکلی ندارم، ولی اگر خواستگاری بیاید که برایش مهم باشد من چه جوابی به خانواده‌‌ام بدهم؟

چطور رابطه‌هایت را بدون داشتن سکس تنظیم می‌کنی؟

− خیلی سخت است. با آنها عشق‌بازی‌ می‌کنم و هر طوری شده آنها را ارضا‌ می‌کنم، اما خودم جز چندبار اول دیگر ارضا نشدم… من به هر شکلی که‌ می‌توانم برایشان این کار را‌ می‌کنم. گاهی هم از راه‌های دیگر سکس را پیش می‌برم. برای من مهم است که آنها ارضا شوند، اما آنها برای‌‌شان مهم نیست. فقط به فکر خودشان هستند. بعضی از دوست پسرهایم که‌ می‌گفتند برای‌شان مهم است که من هم ارضا بشوم فقط دنبال بهانه بودند که مرا راضی کنند از جلو سکس کنیم.

فکر نمی‌کنی که تکرار سکس به صورتی که اشاره می‌کنی، آسیب‌رسان باشد؟

− چرا‌ می‌دانم، اما چاره‌ای ندارم. خیلی از رابطه‌هایم را سر مسئله‌ سکس از دست دادم. مردها اگر سکس نداشته باشند ول‌ می‌کنند و‌ می‌روند. مخصوصاً الان که دختر و زن زیاد است که همه کاری کنند، آدم‌‌هایی مثل من که به این چیزها معتقد هستند، به مشکل برمی‌خورند.

***

المیرا ۲۳ساله است. او با دوست پسرش سکس کامل دارد. درباره اهمیت موضوع پرده بکارت از او می‌پرسم.

برایت مهم نیست که الان پرده بکارت نداری؟

− نه.

از ازدواج نمی‌ترسی؟

− نه، مهم نیست.

از نظر خانواده‌ات چطور؟

− برای آن‌ها مهم اشت، اما من اهمیتی‌ نمی‌دهم. من و کسی که همدیگر را دوست داریم، باید لذت ببریم. من که‌ نمی‌توانم صبر کنم تا ببینم کی ازدواج‌ می‌کنم.

اگر یک روز با کسی که دوستش دارید، بخواهید ازدواج کنید، اما او به خاطر نداشتن پرده بکارت از ازدواج با شما منصرف شود، پشیمان نمیشوید؟

− من عمراً با آدمی که این‌طوری باشد ازدواج نمی‌کنم.

دوستان و اطرافیان شما درباره پرده بکارت همین نظر را دارند؟

− یکی از دوست‌‌هایم در ۱۴سالگی با دوست پسرش سکس کرده. در دبیرستان کم بودند، اما آخر دوره دانشجویی، نصف دوستان من پرده بکارت نداشتند. برای نصف دیگر دوستانم مهم بود. دختر عمه‌های من مثلاً برایشان خیلی مهم است، اما دختر خاله‌هایم راحت هستند. دوستانی که باکره هستند از ما خیلی سئوال‌ می‌کنند که چطوری است و چطوری انجامش دادیم، اما خودشان حاضر نیستند این کار را بکنند.

dokhtar-pesar

سارا زنی ۴۰ ساله است. دختر ۱۱ ساله‌ای دارد که به او اجازه‌ دوچرخه سواری نمی‌دهد. با وجود اصرار بی‌اندازه دخترش، او راضی‌ نمی‌شود که دوچرخه سواری کند. از او دلیل مخالفتش را می‌پرسم.

ندا ۳۵ سال دارد و باکره است و از این بابت بسیار رنج‌ می‌کشد و‌ می‌گوید: «… با خودم فکر‌ می‌کنم که چند سال دیگر یائسه‌ می‌شوم و همه زیبایی‌ام از بین‌ می‌رود، ولی هنوز باکره‌ام. مگر تا چند سال دیگر‌ می‌توانم از زندگی لذت ببرم؟»

می‌گوید: «دخترها تا یک سنی در کشور ما‌ می‌توانند آزاد باشند و خیلی از کارها مثل دوچرخه سواری را وقتی بزرگ بشوند‌ نمی‌توانند انجام بدهند.»

چرا تا دخترتان فرصتش را دارد به او اجازه دوچرخه سواری نمیدهید؟ تینا کودک است و همه بچه‌‌ها دوچرخه سواری را دوست دارند.

− دوچرخه‌بازی برای دختر‌‌ها مناسب نیست.

چرا؟

− ممکن است زمین بخورد و به هر دلیلی اتفاقی بیفتد. جامعه ما خیلی بد شده است. کسی باورش نمی‌شود که به خاطر دوچرخه بازی بوده است. فکر‌ می‌کنند اتفاقی افتاده است.

منظور شما آسیب دیدن پرده بکارت  به دلیل دوچرخه سواری است؟ بسیاری از پزشکان تائید کرده‌اند که با این بازی‌‌ها آسیبی به پرده بکارت نمی‌رسد.

−  نه خانم. از قدیم مادرهای ما مراقب بودند. ما که مادر هستیم خیلی باید احتیاط کنیم.

ما در سال ۱۳۹۳ هستیم. علم پزشکی خیلی نسبت به ۴۰-۵۰ سال قبل پیش‌رفت کرده است. اگر خطری داشت اعلام می‌کردند.

−  خانم این مال کشورهای خارجی است. قدیمی‌ها تجربه داشته‌اند که این حرف را زده‌‌اند.

 چرا این همه نگران پرده بکارت دخترتان هستید؟

− این سرمایه‌ هر دختری است. بعدها که بخواهد ازدواج کند برایش مشکلی پیش نمی‌آید. شوهر خوب گیرش بیاید و خوشبخت شود، مرا هم دعا می‌کند و می‌فهمد خیر و صلاحش را می‌خواسته‌ام.

به نظر شما حق هر دختری نیست که در سن قانونی با کسی که دوستش دارد عشقبازی بکند؟

− خدا مرگم بدهد … عجب! خوشبختی هر دختری این است که عروس بشود. بعد که ازدواج کرد اینقدر از این کارها بکنند که دل‌شان را بزند. جامعه ما قبول نمی‌کند. پسرها برای اینکه کار خودشان راه بیافتد از این حرف‌‌ها‌ می‌زنند که برایشان مهم نیست، اما دخترها باید زرنگ باشند.

***

نگار، مدتی حسابدار یک تولیدی بوده اما اکنون بیکار است. او دو سال و نیم پیش طی ارتباط با دوست پسر سابقش، پرده بکارت خود را از دست داده است. او قرار است به زودی با مرد دیگری ازدواج کند.

داماد با وضعیت شما مشکلی ندارد؟

− خیلی مشکل دارد. در فامیل‌شان سابقه داشته است که دختر را قبل از عقد برده‌‌‌اند پزشکی قانونی تا مطمئن بشوند سالم است. من چون در این مدتی طوری رفتار کرده‌ام که به من اعتماد دارد، دنبال معاینه نیست.

با این وضعیتی که توضیح دادید نگران اولین رابطه جنسی خود بعد از ازدواج نیستید؟

− نه. من الان باکره‌ام.

ببخشید شما خودتان گفتید که دو سال و نیم قبل، پرده بکارت خود را از دست دادهاید.

− بله، ولی الان دیگر مشکلی ندارم.

چطور؟

− من شش ماه پیش عمل کردم.

عمل ترمیم پرده بکارت؟

− بله.

هزینه آن چقدر است؟

− بستگی به دکترش دارد. به خود آدم هم بستگی دارد که چطوری پرده‌اش پاره شده باشد. بعضی وقت‌ها بدجوری است و عمل سخت است. برای من اندازه عمل یک دماغ خرج برداشت.

هزینه آن را چطور تامین کردید؟ خودتان آن را پرداخت کردید یا خانواده به شما کمک کردند؟

− مادرم در جریان رابطه‌ام بود. یک مقداری از پس‌اندازش داد و بقیه‌اش را یک گردنبند طلا داشتم که فروختم.

زنان 3

الهام هنرمند است.‌ می‌گوید «ما افسانه‌های زیادی در مورد شکل و اندازه پرده بکارت از مادرها و مادربزرگ‌ها و زن‌های فامیل شنیده‌ایم.

ریحانه دختری ۲۴ ساله است. پدرش کارگر است و از گفتن اینکه بزرگ‌ترین دغدغه فعلی زندگی‌اش ازدواج کردن است، ابایی ندارد. او باکره است و به گفته خودش تا به حال با چند پسر به صورت «اس.ام.اسی دوست بوده است». درباره پرده بکارت می‌گوید: «خدا این را گذاشته که یه فرقی بین دخترهایی که پاک هستند با آنهایی که همه کاری می‌کنند باشد. خیلی خوب است که از این راه معلوم می‌شود که قبلاً خبری بوده یا نه.»

مادر یکی از همکلاس‌هایم می‌گفت: «دختری که پرده بکارتش را از دست می‌دهد از ظاهر و چشم‌هایش معلوم است.» ما در مدرسه به صورت همکلاسی‌ها نگاه‌ می‌کردیم تا بفهمیم چه کسی باکره نیست. بچه‌‌ها از قیافه‌ یک نفر به این نتیجه رسیدند که باکره نیست و بین بچه‌‌ها خبرش پیچید. این دختر بیچاره اینقدر اذیت شد که یک روز زد زیر گریه. یک همکلاسی به اسم فاطمه داشتیم که خیلی بچه‌ها از او حساب‌ می‌بردند. در زنگ تفریح آن دختر شلوارش را درآورد تا فاطمه معاینه‌اش کند. فاطمه‌ می‌گفت‌ می‌تواند بفهمد. وقتی نگاه کرد به ما گفت پرده دارد.

دوستم به مادرش جریان را گفت و مادرش گفته بود فقط مادرها‌ می‌توانند از صورت دخترها بفهمند و شما دخترها بلد نبودید و اشتباه کرده‌اید.»

***

ندا ۳۵ سال دارد و باکره است و از این بابت بسیار رنج‌ می‌کشد و‌ می‌گوید: «… با خودم فکر‌ می‌کنم که چند سال دیگر یائسه‌ می‌شوم و همه زیبایی‌ام از بین‌ می‌رود، ولی هنوز باکره‌ام. مگر تا چند سال دیگر‌ می‌توانم از زندگی لذت ببرم؟»

او از طریق کار در یک فروشگاه و با حقوق ۴۳۰ هزار تومان امرار معاش می‌کند. به همراه سه نفر دیگر نیز در یک خانه اجاره‌ای زندگی‌ می‌کند. یک نفر از دوستانش آگاهانه از قید پرده بکارت خود گذشته است و یک نفر دیگر به دلیل آنکه «دکتر زنان به او گفته است که نوع پرده بکارت او حلقوی است» آزادانه سکس‌ می‌کند.

چرا رابطه جنسی کامل نداری؟

− دوست پسرهایم حاضر‌ نبودند این کار را بکنند.

دلیلش چیست؟

− می ترسیدند مجبور شوند با من ازدواج کنند.

شما به آنها نمیگفتید که مشکلی با این قضیه ندارید؟

− چرا. ولی‌ می‌گویند همه دخترها اولش این را‌ می‌گویند ولی بعد به خانواده‌شان‌ می‌گویند یا شکایت‌ می‌کنند.

تا حالا به ذهن‌تان رسیده است که خودتان این کار را بکنید؟

− راستش وقتی دوستانم به شوخی این را‌ می‌گویند به ذهنم خودم‌ می‌رسد، اما چه فایده‌ای دارد؟ بالاخره یک‌بار در زندگی هر زنی این اتفاق‌ می‌افتد.‌ می‌خواهم یک خاطره خوب ازش داشته باشم.

دوستانت  چطور به این قضیه فکر می‌کنند؟

− یکی از آنها حاضر نیست پرده‌ بکارتش پاره شود. برخی هم دروغ می‌گویند.

***

ریحانه دختری ۲۴ ساله است. پدرش کارگر است و از گفتن اینکه بزرگ‌ترین دغدغه فعلی زندگی‌اش ازدواج کردن است، ابایی ندارد.

او باکره است و به گفته خودش تا به حال با چند پسر به صورت «اس.ام.اسی دوست بوده است». درباره پرده بکارت می‌گوید: «خدا این را گذاشته که یه فرقی بین دخترهایی که پاک هستند با آنهایی که همه کاری می‌کنند باشد. خیلی خوب است که از این راه معلوم می‌شود که قبلاً خبری بوده یا نه.»

عاطفه از ماجرای عجیب دوست خود‌ می‌گوید. دختری از یک خانواده به گفته او «متوسط» که از ۱۹ سالگی «بدون آنکه خودش بخواهد» پرده بکارتش در ارتباط جنسی با فرد مورد علاقه‌اش از بین می‌رود و بعد «با مدیریت خواهرش که ازدواج کرده و تجربه داشته» در شب ازدواج در ناحیه داخلی آلت تناسلی‌اش «سائیدگی یا زخم» درست می‌کند که در هنگام برقراری رابطه جنسی با همسرش، به خونریزی بیفتد.

***

منصوره کارمند یک دفتر معاملات ملکی است. راضی به صحبت در این زمینه نیست و با اکراه و شکایت‌ می‌گوید: «من اصلا بهش فکر‌ نمی‌کنم. چهار سال است که گذشته. ماه‌های اول خیلی اذیت شدم و از نظر روحی داغان بودم، اما یاد گرفتم که فراموشش کنم. به ازدواج و این مسائل فکر‌ نمی‌کنم چون اذیت‌ می‌شوم. دارم زندگی‌ام را می‌کنم. الان که شما سئوال کردید احساس خوبی ندارم چون دوباره یادم‌ می‌افتد و بالاخره دلشوره‌ می‌گیرم.»

***

فریده، باکره است، اما از دوستش‌ می‌گوید که از ۲۳ سالگی باکره نیست ولی درباره ازدواج نگرانی ندارد.

یگانه معتقد است که نوع نگاه به مسئله بکارت «ربط چندانی به مذهبی بودن یا نبودن ندارد» و درباره دوستان دانشگاهی‌اش این‌طور‌ می‌گوید: «دو نفر چادری در دانشکده ما بودند که نماز جماعت‌ می‌رفتند، اما حسابی به خودشان‌ می‌رسیدند. ارتباط داشتند و پسرهای دانشکده به ما‌ می‌گفتند که این دو نفر همه کاری‌ می‌کنند جز اینکه بکارت‌شان آسیب ببیند.

او‌ می‌گوید: «برای خیلی‌ها حل شده است این مسائل. بستگی به این دارد که خانواده‌ها چطوری باشند. اگر مذهبی باشند برای‌شان خیلی مهم است، اما اگر مذهبی نباشند مهم این است که داماد حساس باشد یا نباشد. دوستم یک سال دیگر قرار است ازدواج کند. الان عقد کرده هستند. پسره قبلا دوست دختر داشته و خودش رابطه داشته است. عادی است برایش.»

***

در مقابل، یگانه معتقد است که نوع نگاه به مسئله بکارت «ربط چندانی به مذهبی بودن یا نبودن ندارد» و درباره دوستان دانشگاهی‌اش این‌طور‌ می‌گوید: «دو نفر چادری در دانشکده ما بودند که نماز جماعت‌ می‌رفتند، اما حسابی به خودشان‌ می‌رسیدند. ارتباط داشتند و پسرهای دانشکده به ما‌ می‌گفتند که این دو نفر همه کاری‌ می‌کنند جز اینکه بکارت‌شان آسیب ببیند.

یک نفر در دانشگاه ما بود که مذهبی بود. چادری نبود، ولی مذهبی بود. خودش به من گفت اینقدر احساس خوبی داشتم که متوجه نشدم دارم چکار‌ می‌کنم. بعد دیگر مدام رابطه جنسی داشت. دخترهایی هم داشتیم که در خانواده‌شان آزاد بودند. در مراسم جشن تولد با پدر و مادرشان مشروب‌ می‌خوردند، اما خیلی مراقب بودند. کارهای دیگری‌ می‌کردند که دوست پسرشان راضی باشد، اما‌ می‌گفتند تا مطمئن نشویم که می‌خواهد با ما ازدواج کند اجازه‌ نمی‌دهیم که رابطه کامل جنسی با ما داشته باشد.»

***

نسرین مادر است. یک دخترش ازدواج کرده و دختری دیگر که مجرد است.

او به افکار و ارزش‌های متناقض پسرهای ایرانی اشاره‌ می‌کند و‌ می‌گوید: «…دخترها باید خیلی مواظب باشند. خیلی از خانواده‌ها مثل قبل نیستند که با رفت و آمد دخترها و پسرها مشکل داشته باشند. اینکه بروند پارک یا همدیگر را بغل کنند و در این حد؛ اما موقع ازدواج خود پسرها برایشان مهم است. مادرِ پسر برایش مهم است. پسر من با چند دختر دوست بود. نصیحت‌ می‌کردم که نکن، گناه دارند دخترهای مردم.‌ می‌گفت خودشان عقل دارند و می‌دانند چه می‌کنند. همین او، موقع ازدواج که رسید دیدیم دست گذاشت روی یک دختر ساده. گفت می‌خواهم مطمئن باشم که سالم است. من پسر خودم را گفتم که نگویید اینها همه حرف است.»