فعالان محیط زیست در ایران با امضای یک طومار ۶۰۰ متری از نهادهای بینالمللی و سازمان جهانی یونسکو خواستند به فکر نجات زاینده رود باشند.
به گفته این فعالان مدنی، خشک شدن زاینده رود در استان اصفهان، تبعات منفی زیست محیطی، اقتصادی و حتی فرهنگی فراوانی برای مردم منطقه دارد.
محمود موسوی، از فعالان زیست محیطی که در تهیه این طومار مشارکت داشته به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت که امضاکنندگان طومار نگران سرنوشت پلهای تاریخی اصفهان نیز هستند زیرا «بقای پلهای تاریخی اصفهان به جریان یافتن آب وابسته است چرا که ملات ساروج به کار رفته در آن با حرکت آب حفظ میشود. یونسکو در ماجرای کوتاه کردن برج جهاننما و حفظ میدان نقش جهان از فشار به شهرداری اصفهان ذرهای نکاست تا به هدف خود رسید بنابراین میتوان از این نهاد جهانی برای نجات پلهای ارزشمند و تاریخی اصفهان نیز کمک گرفت».
امضاکنندگان از یونسکو و سایر نهادهای مرتبط با سازمان ملل متحد خواستهاند مطابق «معاهده رامسر» برای احیای زاینده رود و تالاب گاوخونی اقدام کند.
معاهده یا پیمان رامسر، یک پیمان بینالمللی برای حفاظت از تالابهای ارزشمند جهان است. در سال ۱۳۴۹ خورشیدی نمایندگان کشورهای مختلف در پایان کنفرانسی که به ابتکار ایران در شهر رامسر برگزار شده بود پیمانی را تصویب کردند که هدف از آن مشارکت کشورهای دنیا در حفظ و استفاده متناسب از این زیستگاههای آبی است.
به گفته این فعالان مدنی، طومار اعتراضی به وضعیت زاینده رود، علاوه بر نهادهای بینالمللی به دفتر مقامات حکومتی ایران، از جمله به دفتر رهبر ایران نیز ارسال میشود.
آنها تاکید کردهاند این طومار «بیان حق خواهی مردم اصفهان بر اساس اصول دموکراسی و پرهیز از هرگونه خشونت و اعتراض است زیرا نارضایتیهای موجود میتواند موجب تشنج در سطح جامعه شود و باید این اعتراض مردمی از طریقی منطقی و بدور از خشونت نشان داده شود».
به گفته محمود موسوی، خشکی تالاب گاوخونی خطری بالقوه در مرکز کشور است و فقط نابودی زراعت و پلهای تاریخی اصفهان را به دنبال ندارد بلکه خشکی کامل تالاب موجب پراکندگی ریزگردها به استانهای همجوار میشود.
در شهریور ماه سال ۱۳۹۳، گروه زیادی از مردم اضفهان در اعتراض به خشک شدن رودخانه زاینده رود در بستر این رودخانه تجمع کردند. در این تجمع، که از سوی استانداری اصفهان غیرقانونی اعلام شده بود، صدها نفر شرکت کردند. برخی از اعتراضکنندگان در سوگ زایندهرود، سیاه پوشیدند و برخی دیگر شعار «زاینده رود من کو؟» سر دادند.
اکنون چند سالی است که زاینده رود با بحران آب رو به روست و ماههای زیادی در طول سال این رودخانه مهم در مرکز ایران خشک است. در حالی که در استان اصفهان، بسیاری از مسئولان استان و کشاورزان بر این اعتقاد هستند که دلیل کمآبیهای فراوان، انتقال آب از اصفهان به مناطق دیگر از جمله به یزد و برداشتهای غیرقانونی است، اما یزدیها انگشت اتهام را به سوی مدیریت نادرست آب در خود اصفهان دراز میکنند.
از سوی دیگر مردم استان چهار محال و بختیاری نیز به شدت با طرحهای انتقال آب از این استان به اصفهان و برای احیاپ زاینده رود مخالف هستند و این طرحها را باعث نابود شدن طبیعت، کشاورزی و محیط زیست چهار محال و بختیاری میدانند.
بنده در این مورد بخصوص کاری به سیاست و سیاست زدگی ندارم ، ولی باید بحران کمبود آب را جدی گرفت و همه تقصیرها را نباید گردن دولت گذاشت .
در مورد این جمله : (بقای پلهای تاریخی اصفهان به جریان یافتن آب وابسته است چرا که ملات ساروج به کار رفته در آن با حرکت آب حفظ میشود. )
واقعآ باید تاسف خورد ، چرا که این سخنان شایعه ای بیش نیست و هنوز از نظر علمی ثابت نگردیده است که ملات ساروج به کار رفته در آن با حرکت آب حفظ میشود و این حضراتی که این بیانیه را داده اند باید دلایل علمی و اثباتی خود را ارائه دهند .
اتفاقآ فکر میکنم این جریان آب است که باعث فرسایش تدریجی سنگها و دیواره هایی است که در مسیر برخورد مستقیم و اصطکاک با آب قرار دارند و علم باستان شناسی و زمین شناسی نشان داده که آب نقشی ویرانگر در تخریب ابنیه و آثار کهن تاریخی دارد .
بهنام / 03 October 2014