دیدار اشتون با فعالان حقوق بشر، جار وجنجال بسیاری را در پی داشت. علی لاریجانی اقدام او را “دزدانه” خواند و صادق لاریجانی تهدید کرد در صورت تکرار این موارد، مداخله قضایی صورت میگیرد.
کمیسیون امنیت ملی مجلس با صدور بیانیهای این اقدام را “غیرقابل تحمل” دانسته و سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده که به سفارت اتریش میزبان این دیدار، تذکر رسمی داده شده است.
با این اوصاف، آیا کاترین اشتون و سفارت اتریش مرتکب عملی خلاف پروتکلهای دیپلماتیک شدهاند؟ اگر نه، علت این جار و جنجال چیست؟ این پرسش، عیناٌ درباره جار و جنجالی نیز صدق میکند که در دیدار هیأت پارلمان اروپایی به ریاست تاریا کرونبرگ با نسرین ستوده و جعفر پناهی رخ داد.
پروتکلهای دیپلماتیک چیست؟
قاعده کلی این است که سفارتخانههای مقیم، موظف به رعایت قوانین داخلی کشور میزبان هستند. برای مثال اگر کشور میزبان عکسبرداری از منطقهای را ممنوع کرده باشد، دیپلماتهای مقیم اجازه نقض این قانون را ندارند. در چنین مواردی، قانون می باید صریح بوده و ابلاغ شده باشد. عمومیت این قانون اما به هیچ وجه شامل مواردی از قبیل دیدار اشتون با فعالان و کنشگران حقوق بشری نمی شود. چرا که:
یکم؛ در خصوص انجام چنین دیدارهایی مطلقا قانونی نوشته و ابلاغ شده به سفارتخانهها وجود ندارد. حتی اگر دیدار با مجرمان سیاسی انجام شده باشد. مجرم بودن تبعه یک کشور مانع از دیدار با او و استماع سخنانش نمیشود مگر آنکه منظور از دیدار، انتقال اسرار محرمانه باشد که طبیعتا در مورد دیدار اشتون با فعالان مدنی و مادر ستار بهشتی صدق نمیکند.
با فرض اینکه مقامات اتحادیه اروپا در هر دو دیدار خود از تهران مرتکب عمل خلاف شدهاند، چرا جمهوری اسلامی رسماً مراتب اعتراض خود را طی نامه رسمی به اتحادیه اروپا ابلاغ نکرده است؟
چه دلیلی روشنتر از این که سفارت های ایران در تک تک کشورهای اروپایی و امریکا، حق استماع و جمع آوری آزادانه گزارش نقض حقوق بشر در آن کشور را دارند.
دوم؛ موضوع هر دو دیدار اشتون و کرونبرگ با “محکومان حوادث سال ۸۸” و کسانی که حاکمیت جمهوری اسلامی آنها را “فتنهگر” مینامد، به گمان قوی طرح نقض حقوق بشر در ایران بوده است.
در چنین فرضی، با توجه به اینکه ایران از امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) سازمان ملل متحد میباشد، عملاً متعهد به مفاد این پیمان هاست مگر آنکه رسماً مخالفت خود را اعلام کرده باشد.
در مفهوم حقوقی به این اعلام مخالفت رسمی، “حق تحفظ” (رزرواسیون) گفته میشود. جمهوری اسلامی ایران تاکنون نسبت به هیچ یک از پیمانهای یاد شده اعلام “حق تحفظ” نکرده است.
ضمن اینکه موضوع حقوق بشر، نورمی بینالمللی است که حتی کشور غیر عضو سازمان ملل را نیز به دلیل حساسیت جوامع بشری، از رسیدگی به وضعیت حقوق بشریاش مستثنی نمیکند.
سوم؛ چگونه قابل تصور است که مادر ستار بهشتی “فتنهگر” باشد؟ چرا در تبلیغات جمهوری اسلامی اشارات روشنی به نرگس محمدی میشود ولی اشارهای به مادرس دلسوخته نمیشود که تظلم خواهیاش را کسی پاسخ نداد؟
چهارم؛ علی لاریجانی دیدار اشتون را “دزدانه” توصیف کرده است. این در حالی است که نرگس محمدی از دریافت دعوتنامه رسمی از سفارت اتریش برای دیدار با اشتون خبر داده است. چنین دیداری به هیچ وجه مخفیانه (دزدانه) و به قصد پنهان کردن از دید دولت میزبان انجام نگرفته، بلکه هم اشتون و هم کرونبرگ با انتشار عکسهای دیدار خود، بر علنی کردن ملاقات اصرار داشتهاند.
اشتون در روز دوم اقامت خود در مصاحبه مطبوعاتی همراه ظریف علنا در برابر رسانههای جهانی، دیدار شب قبل با جمعی از زنان ایرانی را اطلاعرسانی کرد.(دقیقه چهارم مصاحبه را اینجا ببینید)
پنجم؛ اشتون در روز دوم اقامت خود با ظریف، روحانی، علی لاریجانی، شمخانی، سعید جلیلی و علیاکبر ولایتی جداگانه ملاقات کرد. اگر دیدار شب پیش او خلاف موازین داخلی ایران بود، چرا در هیچ یک از دیدارهای او با مقامات رسمی کشور کسی عمل خلافش را به وی تذکر نداد و موضوع را رسانهای نکرد؟
نه تنها اشتون در هیچ یک از این دیدارها تذکر دریافت نکرد؛ بلکه در روز سوم با کمال احترام میهمان ویژه دولت ایران برای سفر یک روزه به اصفهان بود.
ششم؛ اشتون در مصاحبه مطبوعاتی که پس از دو ساعت و نیم گفتگو با ظریف داشت، تصریح کرد که با وزیر خارجه ایران، در خصوص گنجاندن موضوعات حقوق بشری در مذاکرات صحبت کرده است. او هوشمندانه در این مصاحبه اعلام کرد که نه به نمایندگی از ۱+۵ بلکه به نمایندگی از اتحادیه اروپا این سفر را پذیرفته است تا این تلقی را منتفی کند که سفرش فقط در چارچوب مسئله هستهای است.
نه اشتون و نه کرونبرگ سعی در مخفی نگاهداشتن ملاقاتهای خود با کنشگران مدنی نکردهاند بلکه با انتشار عکسهای دیدار، بر علنی کردن ملاقات اصرار داشتهاند.
او تاکید کرد که در مذاکراتش با ظریف کلیه موضوعات مهم در روابط دوجانبه از قبیل حقوق بشر، بحران سوریه، تروریسم و.. را با وی در میان گذاشته است. اساساً ادعای اینکه موضوع حقوق بشر در دستور کار مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا نباشد، مضحک است.
هفتم؛ با فرض اینکه در هر دو دیدار مقامات اتحادیه اروپا از تهران آنان مرتکب عمل خلاف شدهاند، چرا جمهوری اسلامی رسماً مراتب اعتراض خود را طی نامه رسمی به اتحادیه اروپا ابلاغ نکرده است؟
با گذشت بیش از سه ماه از دیدار خانم کرونبرگ تاکنون جمهوری اسلامی هنوز هیچ اعتراض رسمی به اتحادیه اروپا بابت آن دیدار نکرده است. در دیدار هیئت پارلمانی اروپا، کاظم جلالی، عضو کمیسیون امنیت ملی در مصاحبهای گفته بود که مجلس از برنامه دیدارهای هیئت اطلاع داشت. (مراجعه شود به مقاله: وزارت خارجه و آنچه در سفارت یونان گذشت)
هشتم؛ با توجه به تجربه جمهوری اسلامی از سفر هیئت پارلمانی اروپا در سه ماه پیش از سفر اشتون، چرا کاترین اشتون را از تکرار ملاقات با “عوامل فتنه” باز داشته نشد؟ و چرا دعوت از او را مشروط به عدم تکرار رفتار کرونبرگ نکرده بود؟ چرا طی دستورالعملی به سفارتخانهها هشدار نداده بودند تا از ارتکاب آنچه در سفر خانم کرونبرگ اتفاق افتاد، اجتناب ورزند تا در این مورد اخیر سفارت اتریش اقدام مشابه نکند.
نظر به کلیه دلایل ذکر شده ، تذکر وزارت خارجه به سفارت اتریش مطلقا نادرست بود.
صادق لاریجانی در فهرست تحریم اتحادیه اروپا
تناقضات در اظهارات مقامات جمهوری بیش از مواردی است که برشمرده شد ولی آنچه که مهم است اینکه اگر اعتراضات و جار و جنجال مقامات جمهوری اسلامی خلاف واقع و بی پایه است، چرا چنین می کنند؟
واقعیت را در باید در پرسش دیگری جست و آن اینکه چرا جمهوری اسلامی در پرونده هستهای (که آن را موضوع حیثیتی و ملی توصیف میکند) حاضر به قبول هزاران هزار ساعت بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی شده ولی حتی یک دقیقه فرصت بازدید به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در پرونده حقوق بشر را نداده است؟
اساساً چه تفاوتی است بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حقوق بشر که هر دو نهادی از نهادهای نظارتی سازمان ملل هستند؟ چگونه است که جمهوری اسلامی نظارت یکی را می پذیرد و از نظارت دیگری سرباز میزند؟
حقیقت این است که جمهوری اسلامی در پرونده هستهای نهایتا میتواند به روش معمر قذافی از آن دست بشوید، هرچند میلیاردها میلیارد دلار هزینه بیهوده صرف این پروژه کرده باشد ولی در پرونده نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر که حقوق هزاران هزار انسان را لگدمال کرده، هیچ راه بازگشتی ندارد. ستار بهشتی و هزاران مثل او را نمی شود زنده کرد. بیدلیل نبود که روزنامه جوان، عکس مادر ستار را در گزارش خود حذف کرد.
معنای نقض سیستماتیک حقوق بشر (تعبیری که خانم شیرین عبادی بر آن تاکید دارد) این است که رژیمی آگاهانه و با اطلاع قبلی، نقض حقوق بشر را مرتکب میشود. در چنین رژیمی، نظام قضایی نه تنها مستقل نیست بلکه آگاهانه خود یکی از ابراز سرکوب تلقی میشود.
بر اساس چنین مبنایی است که اتحادیه اروپا فهرست بلندی از مقامات جمهوری اسلامی را در فهرست تحریمهای حقوق بشری قرار داده است.
صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه و تعدادی از قضات بدنام دستگاه قضائی در شمار تحریم اتحادیه اروپا قرار دارند. جار و جنجال صادق لاریجانی، برادرش علی لاریجانی و دیگر برادرش جواد لاریجانی که هریک مواضع سختی علیه نهادهای حقوق بشری می گیرند، همانند جار و جنجال مجرمی است که نمیخواهد صدای قربانیاش را کسی بشنود.
بله آخوندها کلی ناراحت شدن …آخوندهای اسلامی به عبارتی میگن که جماعت انسانی ایرانی ایران نشین همگی متعلق (مانند گله چهارپایان به چوپان ) به آخوندها هستند و آخوندها هم فقط در علف دادن “سبد دادن” و زجر دادن و کشتن این “چهارپایان انسانی” اجازه دارند.!!چرا آخوندها از جمله حقوق بشر در هراسند؟ زیرا که ایرانی ها رو جژء بشر نمی دانند و فقط آخوندها بشر هستند و در حق بشر آخوندی از سی و چند سال پیش تا بحال ظلمی نشده و قطر دور شکمشان هم بزرگتر شده است و بجای روضه خوانی ده ریالی و یه تکه نان سنگک و پنیر در عرض این سی و چند ساله چلوکباب های مخصوص و چلو خورشت های اعلا و….زهرمار ” نوش جان” می کنند ….و فرزندانشون هم با مرسدس و مازوراتی در حال رانندگی عستند !!
حقیقتکو / 16 March 2014
حکومتیکه زهرا کاظمی را بخاطر عکاسی با چماق میکشد و ستار را بجرم وبلاگ نویسی زیر شکنجه خرد و خاکشیر میکند و ندا را بخاطر حضور در خیابان میکشد و ماشین اعدام و سرکوب راه انداخته و به نماینده حقوق بشر فحش میدهند و برای حزب اله و حرکت اسلامی فلسطین و….موشک و اسلحه میدهدو…….
اصلا از نظر دیپلماتیک قابلیت پذیرش در سازمان ملل را دارد.
farid / 17 March 2014