برنارد هنری لوی، فیلسوف فرانسوی در میدان استقلال کیف سخنرانی کرد. او در سخنانی برانگیزاننده از سیاستمداران اروپایی خواست روسیه را تحریم کنند و از اتحادیه اروپا خواست که قرارداد اقتصادی با اوکراین را به نشانه همبستگی با اوکراینیها در کیف امضاء کند.
برنارد هنری لوی متولد ۱۹۴۸ در الجزایر و یکی از برجستهترین فیلسوفان فرانسه است. او برای اولین بار در ۱۹۷۷ با مقاله «وحشیگری با چهره انسانی» به شهرت رسید. در فرانسه از او به عنوان وارث سنت فلسفی و روشنفکری آندره مالرو، آلبر کامو و ژان پل سارتر یاد میکنند.
هنری لوی در ماجرای اعترافگیری تلویزیونی از سکینه محمدی به همراه ۱۷ شخصیت بینالمللی متنی را در حمایت از سکینه محمدی آشتیانی به چاپ رسانده بود. او منصور اسانلو را «والسای ایران» خوانده بود و با نهضت سبز همراهی داشت. هنری لوی اینبار اما در سخنرانی میدان استقلال در کیف از خیزش مدنی اوکرائینیها دفاع کرد.
برنارد هنری لوی در میدان استقلال در کیف در سخنانی برانگیزاننده خطاب به اوکراینیها گفت: «شما، مردم میدان استقلال، نه تنها اروپایی هستید، بلکه بهترین مردم اروپاییاید. اروپایی هستید بیتردید به خاطر تاریخ مشترک و همچنین به دلیلی خونی که ریخته شد. اروپایی هستید بیتردید، به این دلیل که شما فرزندان ولتر، ویکتور هوگو و تاراس شوچنکو [شاعر و هنرمند و انسانشناس اوکرائینی] هستید. اروپایی هستید، چون برای نخستین بار، در این میدان، جوانانی با پرچم اروپا بر دست کشته شدند.»
او سپس خطاب به مردم گفت: «من در برابر کشتگان شما تعظیم میکنم و تعظیم میکنم در برابر شهامت شما و شادمانهتر از پیش میگویم: خوش آمدید به خانه مشترکمان.»
اروپا باید از اوکراین دفاع کند
برنارد هنری لوی سپس به نقش روسیه در بحران اوکراین اشاره کرد و گفت:
امروز در برابر شما اما قدرتی سربرآورده است؛ قدرتی که فقط زبان قدرت را میفهمد و فقط به زبان قدرت احترام میگذارد؛ قدرتی که بدون واهمهای از مجازات به شرق کشور شما، و به قلمرو تاریخی شما نظر دارد؛ قدرتی که میخواهد با جدا کردن بخشی از سرزمین شما کاری کند که از دهها سال پیش تاکنون کسی در اروپا جرأتش را نداشته است.
منطق اما آشناست. منطق همان منطق هیتلر است که در سال ۱۹۳۸ به چکسلواکی یورش برد به این بهانه که عدهای از مردم در آنجا آلمانیزبان بودند. اما شما، مردمی که در این میدان گرد آمدهاید، اینجا هستید که نگذارید چنین جنایتهایی اتفاق بیفتد. شما جوانان، اینجا گرد آمدهاید که نگذارید برادرانتان زیر چکمههای یک قدرت امپریال بیفتند.
و در ادامه این سخنان خواهان حمایت اتحادیه اروپا از اوکراین شد:
اروپا باید از اوکراین دفاع کند. اروپا باید ضامن مرزهای کشور شما و آزادی شهرهای شما باشد. اروپا باید بیهیچگونه تأخیری، همین فردا قرارداد اقتصادی با اوکراین را که شما برای آن مبارزه کردید و عدهای هم جان باختند امضاء کند. اروپا باید این قرارداد را در همین شهر – و چرا که نه؟ – در مراسمی در کیف امضاء کند.
اروپا باید با پوتین همانطور رفتار کند که اربابی با رعیتش
برنارد هنری لوی سپس به طور مشخص به ولادیمیر پوتین اشاره کرد و خواهان تحریم روسیه شد:
اروپا باید با پوتین همانطور رفتار کند که با یانوکوویچ. اروپا با پوتین همانطور رفتار کند که اربابی با رعیتش. اروپا از امکان تحریم روسیه برخوردار است. باید از این امکان استفاده کند. اروپا میتواند به پوتین بگوید: ما به گاز تو نیاز داریم، اما تو هم به یویرو نیاز داری. پس به کریمه دستدرازی نکن!
اروپا میتواند به پوتین بگوید: کسی که به مرزهای اروپا دستدرازی کند، جایی در نهادهای جامعه جهانی که متضمن ثبات در جهان هستند ندارد. پس آقای پوتین، یا از اوکراین پایت را بیرون میکشی و یا اینکه از نشست سران هشت کشور صنعتی بیرونات میکنیم.
او سپس گفت:
پوتین قوی است چون ما ضعف نشان دادهایم. پوتین هجوم میآورد چون ما میترسیم.
و اگر رهبران اروپا همگی به یک فراکسیون تعلق پیدا کنند، به فراکسیون «با شهامتها»، همانطور که مردم میدان استقلال شهامت نشان دادند، آنگاه چه اتفاقی میافتد؟ یعنی حقیقت دارد که شما شهامت نشان دادید، در حالی که ما بزدلی پیشه کردیم؟ آیا حقیقت دارد که شما در برابر تزار ایستادید، اما ما بیش از حد به فکر منافعمان بودیم؟
این غیر قابل تحمل است و من همین را هم به سیاستمداران کشورم میگویم. جمهوریخواهان اسپانیا در سال ۱۹۳۶ فریاد برآوردند: No pasarán! («نمیگذرید»، کنایهای از اینکه به مقصد و به هدفتان نمیرسید.) شما هم خطاب به بارکوتهای [پلیس منحلشده در اوکراین] یانوکوویچ که اسلحههایشان را مقابلتان گرفته بودند فریاد برآوردید: No pasarán!
اکنون باید اروپا یکصدا خطاب به پوتین فریاد برآورد: No pasarán!
جناب برنارد لوی موقع حمله آمریکا به عراق هم همینقدر واکنش نشان دادند؟ امیدوارم اینطور باشه.
رضا / 04 March 2014
یک رئیس جمهور قانونی و دموکراتیک را برداشته اند. تعهد به انتخابات زود هنگام را زیر پا گذاشته اند. چون مردم پایتخت و یا نزدیک آن هستند نظر خودشان را به همه مردم کشور تحمیل کرده اند. و اروپا و روشنفکرانش بر این چشم بسته اند.
واقعا معلوم نیست در اوکراین حق با کیست. تا زمان یک انتخابات قانونی و همه گیر, نمی توان نظر همه مردم اوکراین را دانست.
علی / 05 March 2014
سیاست روسیه حمایت از رژیمهای دیکتاتوری است، رژیمهایی که معمولاً موفق به کسب حمایت غرب نمیگردند . این دسته از کشورها/ رژیم ها مایل به تحولات دموکراتیک نیستندو بهمین دلیل در روسیه و چین متحدان طبیعی خود را میابند، کشورهایی مانند ایران، سوریه، ونزوئلا، روسیه سفید، عراق بعثی.
حتی نظامیان مصری هنگامی که با نارضایتی آمریکا نسبت به کودتا مواجه شدند به روسیه نزدیک شدند. اتحاد با روسیه یا چین نه یک اتحاد سازنده که اتحاد نظامهای بیمار و ضددموکراسی است.
از سوی دیگر باید این واقعیت در اوکراین پذیرفته شود که یک کشوور چند ملیتی است و نمیتوان تحت لوای دموکراسی، خواسته های غرب اوکراین را به روس تبارهای شرق اوکراین تحمیل نمود. همانطور که برخی سیاسیون شرق اوکراین پیشنهاد کرده اند ساختار فدرال تنها راه حل اساسی برای این کشور و تحقق وحدت مردمان آن است.
سیاوش / 06 March 2014
هانری لوی بر پایه چندین سوتفاهم همچون فیلسوف بخورد مردم چپانده شد که خوشبختانه با تلاشهای جانانه رسانه هایی همچون لوموموند دیپلوماتیک و اقای ادووی پلنل و بسیاری دیگر…حنایش سالهاست رنگ باخته واگر هم گاهگاهی اینجا و انجا چیزکی میگوید و بازتابی دارد به پشتوانه رسانه های وابسته به بانک سوسیته وکارخانه های هواپیما و خووددروسازیست….برای تلاش های خستگی نا پذیر او در دهه نود…
atourpat azari / 06 March 2014