آیتالله خامنهای چند ماهی است که بر تقویت و استحکام بخشیدن به “ساخت درونی نظام” تأکید کرده و میگوید: “ما گفتهايم ساخت درونى نظام بايد استحكام پيدا كند” و “اعتقادمان اين است كه بايد به تقويت ساخت درونى نظام اهمّيّت بدهيم؛ اين اساس كار است“. این ایده بسیار خوبی است. هر دولتی باید قدرتمند باشد و قدرت دولت محصول “درون” است، نه اتکای به خارج (به معنای دولتهای خارجی).
خامنهای به درستی در اولین دیدار با کابینه حسن روحانی به آنها می گوید: “در مناسبات بينالمللى سهم هر كشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعه مناسبات بينالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ اين را بايد ما تامين بكنيم.”
اما محل نزاع این است که چگونه میتوان یک نظام سیاسی قدرتمند در درون یک کشور ساخت؟ پاسخ به این پرسش به جدایی راهها منتهی خواهد شد.
به گمان آیتالله خامنهای این امر محصول اتحاد مردم، عدم اختلاف زمامداران، به کار گرفتن عقل و معنویت و حرکت و عمل است. همینطور، رشد علم، محور قرار دادن تولید داخلی، نگاه خوشبینانه به استعداد بومی کشور و “به وسيله ساخت و مديريّت درست اقتصادى.”
در سخنان فراوان او در این زمینه، هیچ ذکری از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نمیرود. در مقاله “نرمش قهرمانانه خامنهای و واکنش اوباما” نشان داده شده که الگوی او “چین اسلامی” است، اما در همان جا توضیح داده شد که چین در شرایطی استثنایی “چین” شد و آن شرایط اینک برای تبدیل ایران به “چین اسلامی” وجود ندارد.
قدرت بینظیر احمد خمینی در دوران رهبری پدرش فراموش ناکردنی است. برای اثبات این مدعا کافی است که فقط به خاطرات هاشمی رفسنجانی (۶۸- ۵۸) و آیتالله منتظری نگاهی بیندازیم.
چرا این احتمال را در نظر نگیریم که رفتن به دنبال چنان الگو و راهی، ممکن است به جای “قدرتمند شدن”، فقط و فقط مفاسد و رذایل نظام بسته سیاسی چین را نصیبمان سازد؟ به سه مورد زیر بنگرید:
یکم- چرخش قدرت در جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی دارای انتخابات و رقابت میان خودیها است. کارنامه جمهوری اسلامی حاکی از ۳۴ سال جنگ قدرت است. اما اگر تحلیلگری ادعا کند که رقابت و چرخش قدرت میان “هزار فامیل” است، پر بیراه نگفته است. یعنی میتوان نشان داد که همه- مستقیم و غیرمستقیم- فامیل شدهاند. عزل و نصبها تابع “فامیل بازی” و “تیولداری” است، نه شایستهسالاری.
اخیراً که هاشمی رفسنجانی کوشش فراوانی به خرج داد تا محسن هاشمی را شهردار تهران کند، این امر اختلافات زیادی پدید آورد و به اخراج یک عضو یکی از احزاب اصلاحطلب منتهی شد (رجوع شود به مقاله “اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی؛ دنبالهروی یا ائتلاف“). به هر حال هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد اسلامی را پس گرفت و محسن هاشمی معاون عمرانی دانشگاه آزاد شد تا مشکل فقدان مقام حکومتی داشتن فرزند او حل شود.
حالا محسن هاشمی با تواضع تمام می گوید: “به این دلیل که دانشگاه آزاد هم به نوعی خدمت به مردم محسوب میشود و تجربیاتم در مترو میتوانست در پیشبرد مسائل عمرانی این دانشگاه موثر باشد، بنابراین این پیشنهاد را پذیرفتم و معتقدم دانشگاه آزاد خیلی مهمتر از شهرداری است.”
الف- میتوان سخن را با آیتالله خمینی آغاز کرد. قدرت بینظیر احمد خمینی در دوران رهبری پدرش فراموش ناکردنی است. برای اثبات این مدعا کافی است که فقط به خاطرات هاشمی رفسنجانی (۶۸- ۵۸) و آیتالله منتظری نگاهی بیندازیم. آیتالله اشراقی- داماد آیتالله خمینی- هم نقش مهمی در آن دوران داشت. محمود بروجردی- داماد دیگر آیتالله خمینی- قائم مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران وزارت خاتمی بود و ریاست موسسه مطالعات فرهنگی و تاریخی را با صدها استاد برجسته در اختیار داشت. حالا اگر ازدواجهای فرزندان و نوههای آیتالله خمینی را دنبال کنیم، باز هم به نکات جالبتری خواهیم رسید. ازدواج محمدرضا خاتمی با فرزند آیتالله اشراقی از آن جمله است.
سید حسن خمینی با فرزند آیتالله بجنوردی (عضو سابق شورای عالی قضایی و عضو مجمع روحانیون مبارز) ازدواج کرده و برادرش، سید یاسر خمینی با دختر سید محمد صدر (معاون سابق وزارت کشور) ازدواج کرده است.
خاندان آیتالله خامنهای از جمله برادران و پسرانش نیز نقش مهمی در جمهوری اسلامی داشته و دارند. برادران و خواهرزادههای خاتمی نیز مسئولیتهای مهمی در نظام داشتهاند.
ب- خاندان آیتالله خامنهای نیز نقش مهمی در جمهوری اسلامی داشته و دارند:
برادرانش: آیتالله محمد خامنهای (عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده مجلس شورای اسلامی دوره اول و دوم، رئیس بنیاد ایرانشناسی به حکم محمود احمدینژاد، و…)، هادی خامنهای (نماینده سابق مجلس، مدیر مسئول روزنامه جهان اسلام) و حسن خامنهای (عضو کارگروه پیشگیری و مبارزه با رشوه در صنعت نفت، عضو اصلی هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات ادارای کارمندان وزارت نفت، عضو شورای نظارت بر نمایش آثار سینمایی در دوران احمدینژاد و علی جنتی). خواهرش بدری حسینی همسر شیخ علی تهرانی است.
فرزندانش: مجتبی (داماد غلامعلی حداد عادل)، بشری، هدی، میثم و مصطفی (داماد آیتالله خوشوقت یکی از صادرکنندگان حکم قتلهای زنجیرهای، فرزند آیتالله خوشوقت مدیرکل مطبوعات خارجی در زمان خاتمی بود)، مسعود (داماد آیتالله خرازی، صادق خرازی برادر همسر اوست و کمال خرازی وزیر خارجه خاتمی عموی خانم مسعود است). یکی از دختران خامنهای عروس محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر خامنهای است.
پ- اکبر هاشمی رفسنجانی: نقش برجسته هاشمی رفسنجانی و مسئولیتهای متعدد او نیازمند توضیح نیست.
برادر: محمد هاشمی (رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ۷۳-۶۳، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس دفتر هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام).
فرزندان: محسن (رئیس بازرسی ریاست جمهوری در دوران هاشمی، رئیس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو هیأت مدیره صنایع دفاع، ۱۳سال رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت متری تهران)، مهدی (عضو هیأت امنا و رئیس مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد، دارای مسئولیتهایی در وزارت نفت از جمله ریاست سازمان بهینهسازی مصرف سوخت)، یاسر (مشاور اقتصادی فدراسیون فوتبال در زمان ریاست دادکان، همکاری با غلامرضا فروزش- وزیر جهاد ساندگی- در زمینه خودکفایی صنعت پنیر، نماینده هاشمی در بسیاری از جلسات از جمله هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی)، فائزه هاشمی (نماینده مجلس پنجم، مدیر مسئول روزنامه زن، رئیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان) و فاطمه هاشمی (از اعضای مؤسس حزب اعتدال و توسعه، رییس سابق فدراسیون ورزشی بیماران خاص).
هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد اسلامی را پس گرفت و محسن هاشمی معاون عمرانی دانشگاه آزاد شد تا مشکل فرزند او در نداشتن مقام حکومتی حل شود.
حسین مرعشی (پسرعموی همسر هاشمی رفسنجانی)، استاندار کرمان، نماینده مجلس پنجم و ششم، رئیس دفتر هاشمی در دوران ریاست جمهوری، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دوران خاتمی بود.
علی هاشمی بهرمانی- برادرزاده هاشمی رفسنجانی- هم مسئولیتهای مهمی داشته و از جمله از سوی هاشمی در مذاکرات محرمانه با دولت آمریکا (داستان مک فارلین) حاضر بوده است.
حجتالاسلام حسن هاشمیان- پسرعمو و شوهر خواهر هاشمی رفسنجانی- نیز امام جمعه رفسنجان بود. فرزند هاشمیان با فرزند آیتالله صدوقی ازدواج کرده است.
ت- سید محمد خاتمی: خاتمی و احمد خمینی با دو دخترخاله خاندان صدر ازدواج کردند. سید محمد صدر پسر خاله آن دو دخترخاله است.
برادران: محمد رضا خاتمی (نماینده مجلس ششم، دبیرکل سابق جبهه مشارکت) که با زهرا اشراقی ازدواج کرده و دخترش همسر پسر صادق خرازی است.
علی خاتمی طی سالهای ۸۴-۱۳۸۰ رئیس دفتر رئیس جمهور شد. نکته جالب این بود که آیتالله خامنهای در ۵/۶/۱۳۸۰ در دیدار با هیأت دولت خاتمی گفت: “من، هم زمان رياستجمهورى آقاى هاشمى اين نكته را به ايشان گفتم، هم به آقاى خاتمى عرض كردم. به ايشان گفتم آقاى على خاتمى (برادرتان) را براى بازرسى بگذاريد، كه ايشان هم گذاشتند و چقدر هم خوب بود. بايد نزديكترين آدمها (خاطرجمع و صميمى) را براى كار بازرسى گذاشت تا انسان ببيند چه مىگذرد؛ يعنى غير از گزارشى كه از طريق معمول مىآيد، اطلاع ديگرى هم وجود داشته باشد.”
دولت احمدینژاد که رفت، هاشمی رفسنجانی موفق شد تا بسیاری از مدیرانش را دوباره بر سر کار آورد. او در حال ایفای نقش “پدرخوانده” دولت حسن روحانی است.
پس از پایان دوران ریاست جمهوری خاتمی، علی ریاست دفتر خاتمی در بنیاد باران را بر عهده دارد.
محمد رضا تابش- خواهر زاده خاتمی (رئیس دفتر آیتالله خاتمی پدر محمد خاتمی، ۴ دوره نماینده مجلس از اردکان).
علیرضا تابش- خواهرزاده خاتمی- (مشاور وزیر ارشاد اسلامی، مدیرکل حوزه وزارتی و روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر هماهنگی امور یادمانهای روسای جمهور در سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مدیر موزه و یادمان ریاست جمهوری، مشاور رییس موزه ملی قرآن کریم، مشاور رییس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران، عضو هیات نظارت بر انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی، عضو هیات امنای انجمن سینمای جوانان ایران) اخیراً با حکم محمدعلی نجفی معاون رئیس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به عنوان مشاور رئیس و مدیرکل حوزه ریاست و دبیر شورای معاونان منصوب شد.
ث- محمود احمدینژاد: برادرش، داوود احمدینژاد را به عنوان رئیس بازرسی نهاد ریاست جمهوری منصوب کرد. همچنین فرزندش و دامادش مسئولیتهایی عهدهدار شدند.
ج- حسن روحانی: اسماعیل سماوی- خواهرزاده روحانی- به عنوان مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور، رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری، سرپرست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری منصوب شد.
عبدالحسین فریدون- برادرزاده روحانی- مشاور وزير و مدير كل دفتر وزارتی وزارت علوم و علی اصغر مونسان- خواهر زاده روحانی- مدیر عامل منطقه آزاد کیش منصوب شد.
حسین فریدون- برادر حسن روحانی هم فرد قدرتمندی است. تا آنجا که در نشست تیم مذاکره کننده هستهای ایران با وزرای ۵+۱ در نیویورک حضور داشت. او پیش از این، به مدت ۸ سال سفیر ایران در مالزی و سالها به عنوان یکی از اعضای هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت کرده است.
۳۴ سال از عمر جمهوری اسلامی گذشته است. آیتالله خامنهای دائماً از پیشرفتهای چشمگیر و تربیت نسلی نو سخن گفته و میگوید. اما هیچ نشانی از حضور آن همه متخصص در نظام سیاسی نیست. پس آنان درس خوانده و به سرمایه ملی تبدیل شدهاند تا در کجا هزینه شوند؟
چ- خاندان لاریجانی: صادق لاریجانی داماد آیتالله وحید خراسانی، عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو شورای عالی امنیت ملی و…
علی لاریجانی داماد آیتالله مطهری، رئیس سابق صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دبیرشورای عالی امنیت ملی در دوران احمدینژاد، رئیس مجلس هشتم و نهم، و دهها پست مهم دیگر.
محمدجواد لاریجانی، قائم مقام وزرات خارجه در دوران ولایتی، نماینده مجلس در دورههای دوم و چهارم و پنجم، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه.
باقر لاریجانی، رئیس اسبق دانشگاه علوم پزشکی تهران. پس از تصاحب دوباره دانشگاه آزاد اسلامی توسط هاشمی رفسنجانی و طرح موضوع در مجلس، برای حل مسئله، باقر لاریجانی به عنوان قائم مقام رئیس دانشگاه در امور پزشکی و رئیس شورای راهبردی علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شد. درست به همان ترتیبی که حسن روحانی وزیر کشور دولت خود را به علی لاریجانی تقدیم کرد تا مشکل رأی اعتماد کابینه اش را حل کند.
علی مطهری- فرزند آیتالله مرتضی مطهری- نماینده مجلس، برادر همسر علی لاریجانی است.
ح- آیتالله جنتی عضو شورای نگهبان قانون اساسی. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی به علی جنتی- فرزند آیتالله جنتی- سپرده شد. حسامالدین آشنا- داماد آیتالله دری نجف آبادی- معاون بخش التقاط وزارات اطلاعات بود و اینک در دولت حسن روحانی چندین پست گرفته است. اگر مجلس توفیقی را به عنوان وزیر فرهنگ و آموزش عالی نپذیرد، به احتمال زیاد، دکتر تخشید- داماد آیتالله محمد یزدی- به عنوان وزیر به مجلس معرفی خواهد شد.
این فهرست را همچنان میتوان ادامه داد و روابط “هزار فامیل” جمهوری اسلامی را به دقت آشکار کرد. دولت احمدینژاد که رفت، هاشمی رفسنجانی موفق شد تا بسیاری از مدیرانش را دوباره بر سر کار آورد. او در حال ایفای نقش “پدرخوانده” دولت حسن روحانی است.وقتی آزادی نباشد، دولت پاسخگو نخواهد شد و رشد عظیم فساد کمترین آفت آن است. رقابت میان فامیلها و حتی جنگ قدرت میان آنان نیز نوعی رقابت است، اما نه رقابت دموکراتیک میان “شهروندان برابر و آزاد”.
دوم- فسادهای بزرگ: این سیستم به شدت فسادآفرین است. اتصال به دولت سادهترین راه دستیابی به ثروتهای بیکران است. صادق محصولی و بابک زنجانی دو مصداق این مدعایند که چگونه میتوان از طریق رانتخواری ثروتمند شد (رجوع شود به مقالههای “دولت فاسد و دانشگاه پولشویی آیتالله خامنه ای” و “فساد در مدار ولایت“).
به یک نمونه کوچک رانت خواری توجه کنید. کل بودجه “مرکز گسترش سینمای مستند تجربی” برای یک سال ۱۲ میلیارد تومان بوده است که ۹۰ درصد آن- یعنی ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان- به سه پروژه “لاله”، “شهابی از جنس نور” و “رنج سرمستی” اختصاص یافته است. همچنین فیلم “شهید بازسازی” به کارگردانی فرزند جواد شمقدری در هم ردیف است. مرکز یاد شده می بایست با ۱۰ درصد باقی مانده هزینه کل طرح ها و حقوق پرسنل خود را پرداخت کند. در عین حال، اتمام “لاله” نبازمند ۵ میلیارد تومان دیگر است.
در نظامی که فقط و فقط “خیلی خیلی خودی ها” قادر به تأسیس دانشگاه اند، محمود احمدی نژاد با استفاده از موقعیت ریاست جمهوری در آخرین روزها برای تأسیس دانشگاه در تهران مجوز گرفت. بعد هم در این شرایط بحرانی اقتصادی، از حسن روحانی درخواست ۵۰ میلیارد تومان کمک کرده است.
وقتی آزادی نباشد، دولت پاسخگو نخواهد شد و رشد عظیم فساد کمترین آفت آن است. رقابت میان فامیلها و حتی جنگ قدرت میان آنان نیز نوعی رقابت است، اما نه رقابت دموکراتیک میان “شهروندان برابر و آزاد”.
سوم- حضور نظامیان در سیاست و اقتصاد: قدرت شگرف اقتصادی و سیاسی سپاه و بسیج امری غیرقابل کتمان است. احمد توکلی- نماینده اصولگرای مجلس- با این میزان دخالت سپاه در اقتصاد مخالف است. اما او گفته است که کمتر از ۱۰ درصد اقتصاد در دست سپاه پاسداران قرار داد. با این همه، او مدلی شبیه مدل استفاده ژنرال پینوشه از نظامیان در حوزه اقتصاد در شیلی را برای ایران تجویز میکند: “من از یک زاویه از حضور نظامیان در اقتصاد دفاع هم کردهام. قانون اساسی میگوید ظرفیت تولیدی نیروهای نظامی در زمان صلح نباید بیکار بماند و باید در روند سازندگی و توسعه دخالت داشته باشد. یک وقت ما این دخالت را جوری ترجمه میکنیم که این اتفاق میافتد که اینها فعالیت اقتصادی انتفاعی میکنند. یک وقت اینجور است و بانک میزنند، شرکت پیمانکاری میزنند و مشابه اینکه الان به این مسیر میرویم. یک وقت مثل بعضی از کشورها ارتششان را (در خدمت تولید درمی آورند) پینوشه که ما به هزارویک دلیل با او خوب نیستیم، از ارتشاش اینطور استفاده کرد و کار درستی بود.”
مستقل از این که مدل پینوشه خوب است یا بد، نظامیان باید به وظایف حرفهای خود که در درجه اول حفاظت از مرزهای ملی در برابر دشمنان خارجی است بپردازند، نه این که وارد سیاست و اقتصاد شوند. نظامیان میبایست تحت نظر سیاستمداران غیرنظامی منتخب کار کنند. دخالت سپاه در سیاست مخرب بوده و آن چنان صدای اعتراض همه را بلند کرده که آیتالله خامنهای در ۲۶/۶/۹۲ خطاب به فرمانده کل سپاه گفت: “نمی خواهم بگويم اين پاسدارى به معناى اين است كه در همه عرصهها – عرصه علمى، عرصه فكرى، عرصه فرهنگى، عرصه اقتصادى – سپاه بايد بيايد پاسدارى كند؛ نه، منظورم اين نيست… لزومى ندارد حتماً سپاه در عرصه سياسى برود به پاسدارى بپردازد، امّا بايد عرصه سياسى را بشناسد”.
اگر به همین یک فرمان عمل میشد، بسیاری از مشکلات و مسائل رفع و حل میشدند، نه این که درست چند روز بعد برخی از فرماندهان سپاه درباره گفت و گوی تلفنی روحانی و اوباما اظهار نظر کرده و با آن مخالفت کنند.
نتیجه: دولت و حکومت قدرتمند در جهان امروز، محصول آرای آزادنه مردم و رضایت آنان است. بدون دموکراتیزه کردن جامعه و ساختار سیاسی، بدون آزادی و بدون رعایت حقوق بشر نمیتوان جمهوری اسلامی را در سطح بینالمللی قدرتمند کرد. آزادی کلیه زندانیان سیاسی، رفع حصر از رهبران جنبش سبز، آزادی رسانهها، احزاب و نهادهای مدنی؛ شرط لازم “تقویت ساخت درونی نظام” است.
وقتی آزادی نباشد، دولت پاسخگو نخواهد شد و رشد عظیم فساد کمترین آفت آن است. رقابت میان فامیلها و حتی جنگ قدرت میان آنان نیز نوعی رقابت است، اما نه رقابت دموکراتیک میان “شهروندان برابر و آزاد“. پذیرش ایده “شهروندان برابر و آزاد” و گشودن راههای قدرتمند شدن آنان، مهمترین راه قدرتمند سازی نظام سیاسی از درون است.
۳۴ سال از عمر جمهوری اسلامی گذشته است. آیتالله خامنهای دائماً از پیشرفتهای چشمگیر و تربیت نسلی نو سخن گفته و میگوید. اما هیچ نشانی از حضور آن همه متخصص در نظام سیاسی نیست. پس آنان درس خوانده و به سرمایه ملی تبدیل شدهاند تا در کجا هزینه شوند؟ چرا این سرمایههای ملی باید از طریق فرار مغزها در اختیار دیگران قرار گیرند؟ با رقابت میان “هزار فامیل” نمیتوان ایران را در قلمرو جهانی قدرتمند ساخت. “نظام مافیایی” و “تیولداری” هم قدرت ساز است، اما برای عدهای انگشت شمار، نه یک دولت/ملت.
هر چند موضوع هزار فامیل بودن مافیای حاکم بر ایران در این سطح امری است که برای بسیاری محرز و آشکار بوده ولی تاکید مکرر و مجدد بر این موضوع بسیار لازم است چرا که بدون یادآوری و یا اطلاع از کالبد شناسی این “بی نظمی منظم” نمی توان درک صحیحی از کنش ها و واکنش های عرصه سیاست در ایران داشت. همچنین اگر اطلاعات بیشتری از ارتباطات فامیلی رده های پایین تر هم در اختیار عموم گذاشته شود بسیار مفید خواهد بود چرا که هر کس در دستگاه های ایران کار کرده باشد می داند که بسیاری از سمت های کلیدی نیز به این رشته ی دور از اعضای فامیل مافیا واگذار می شود.در عین حال دو نکته به نظرم از قلم افتاده: یکی اینکه این شبکه ی فامیلی به هیچ رو محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نمی شود و ارتباطات فامیلی بسیاری هیات حاکمه در ایران و دیگر کشورهای منطقه وجود دارد که به استحکام پایه های این “نکبت مستمر” کمک شایانی می کند. ارتباطات با خاندان های مذهبی متنفذی همچون صدر، حکیم و بحرالعلوم از بارزترین آنهاست. نکته ی دیگر اینکه مکررا از حضور نظامیان در عرصه های اقتصادی و صنعتی و … یاد می شود بدون اینکه توجه همگان را بر این موضوع متمرکز کنیم که ارتش بزرگ ایران با تمام توان مهندسی و صنعتی و تولیدی خود از این بازی کنار گذاشته شده . بنظرم فعالان و سیاست پیشگان باید مکرراً بر این نکته تاکید کنند که اگر استفاده از پتانسل نظامی ها در زمان صلح در سایر عرصه ها خوب است پس چرا ارتش از این امر دور نگاه داشته شده و اگر برای ارتش خوب نیست چرا برای سپاه و بسیج از واجبات فرض می شود؟
مهسا / 10 October 2013
آمارهای رسمی اتحادیه اروپا حاکی است که در بهار امسال بیش از سههزار ایرانی به از کشورهای اتحادیه اروپا تقاضای پناهندگی کردهاند!!
farid / 10 October 2013
هزار فامیل کاش بود ولی باتوجه به همین مقاله چند خاندان هستند که درخت وار از یک تنه که تعصب و خشک مغزی مثال بارز ان است ریشه میگیرند.تاریخ ابتدایی جمهوری اسلامی بسیار روشنگر است که ساخته خمینی چه دیوار کژی است.کاش میشد لحظه ای امید داشت که اصلاحی در این سیستم بوجود اورد ولی نه این رژیم و نه هر رژیم مخصوصا اسلامی قادر به اصلاح خودش نیست فقط نابودی واین نابودی کاش به ابزار مسالمت امیز باشد که قدر مسلم بسیار بعید است.رژیم های اسلامی جز با زور اسلحه قابل مهار نیستند واین خود مقدمه به احتمال زیاد نکبتی دیگر است مگر استثنایی باشد.
محسن / 10 October 2013
مافیای هزار فامیل شیعی در جمهوری اسلامی ایران، برای خیلیها تکراری و بقولی آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است ولی تحلیل و تبیین این روابط خونی و قدرتمدار ثروت اندوز، برای ما که حافظه تاریخی ضعیفی داریم همیشه لازم و قابل یادآوری است ! اعتماد و اطمینان به فامیل نزدیک و ارتباط خونی و خویشاوندی با دوستان و آشنایان ایجاد کردن برای حفظ منافع و اهداف شخصی و گروهی یکی از عادات و رسومهای ایرانی است که شاید از امامهای شیعه به فرهنگ ایرانی به ارث رسیده است. در زمان پهلوی دوم هم دربار، ماسون ها، بهائیان و بخش سرهنگ به بالای ارتشیان، منافع شخصی و گروهی خود را از طریق پارتی بازی و روابط خانوادگی ترویج و تامین میکردند. این پدیده یک معضل فرهنگی است که زدوبند و رابطه، جای ضابطه و شایسته سالاری را در عرف و باورهای ملی ما ایرانیان گرفته و حتا با تغییر یک رژیم سیاسی، در اصل، تغییری پدیدار نخواهد شد بلکه با اشکال و نامهای دیگری ادامه پیدا خواهد کرد. در مورد حضور نظامیان در حوزه سیاست و اقتصاد، ذهن تقلید پذیر ما ایرانیان الهام گرفته از تجربه کی.جی.بی شوروی دیروز و سرمایه داران و مافیای امروز روسیه است و یا حضور پر رنگ امنیتی پنتاگون آمریکا از زمان جنگ سرد در حوزه هنری (فیلمسازی هالیوودی)،رسانههای عمومی، مدیریت شرکتهای بزرگ در بخشهای نفتی،کامپیوتر، تحقیق و پژوهش در علوم طبیعی و انسانی … و ادامه آن تاکنون. مسلما نقش نویسندگان و روشنفکران کارمزدی در کیهان تهران یا کیهان لندن که در روان گردانی و تغذیه فکری توده نا آگاه , اختلال یا انحراف از اندیشههای رادیکال، مخدوش کردن منافع ملی و مردمی ساعی هستند را نباید فراموش کرد !
جمهوریخواه / 10 October 2013
تاریخ ایران یعنی ۲۵۰۰ سال استبدادهای زنجیره ای پادشاهان و ۱۰۰۰ فامیلشان زیر
عنوان سلسله های گوناگون. «جمهوری اسلامی» هم عنوانی است جدید از برای سلسله
پادشاهی حاکم بر کشور در عصر حاضر. حال اگر شاه خمینی و یا شاه خامنه ای برای فریب
و رنگ کردن ملت خود را بجای شاهچراغ ولی الله مینامند فرقی در ماهیت ایرانی بودنشان
و دنباله روی شاهان قبل از خود بودنشان را ایجاد نمیکند. والسلام.
Majid / 10 October 2013
*** در ضمن بیشتراز این که لابلای مقاله ات جمهوری فامیلی را توضیح دادی دست از سر کچل هاشمی هم بر نمیدارید بگذارید که این متولی خراب کاری دوران گذشته بتواند این معایب خود را رفو نماید و بتواند در این واپسین لحظات خود آب را به جوی خود برگرداند و کمک به دولت روحانی نماید ، آن از مقاله عالیجناب ….که بابی شد برای تخریب هاشمی و این هم از ***
احمد / 10 October 2013
ويژه خبرنامه گويا
بسياری از روزنامه نگاران و صاحبان قلم و انديشه در بیدادگاه های جمهوری اسلامی به اتهام واهی “نشر اکاذيب و توهين به رهبران جمهوری اسلامی وشايعه پراکنی عليه نظام مقدس” به زندانهای طويل المدت محکوم شده اند ، اما وقتی پای عربده کشی و لنگه کفش پرانی حزب الله و دروغگوئی ها و افترا زنی های کيهان شريعتمداری و صدا و سيمای بيت رهبری به ميان ميايد ، کسی جرأت نميکند که به آنان بگويد بلای چشمشان ابرو است چرا که اينان مجوّز تهمت زنی و توهين به ديگران را از رهبر دريافت کرده اند و بدون ترس از قانون و مجازات ، آزاد هستند که عليه هر شخيصيت حقيقی و حقوقی هر آنچه که دلشان ميخواهد دروغ ببافند و دشنام دهند و اتهام بزنند !
کيهان شريعتمداری و ساير بلندگوهای وابسته به بيت رهبری که گويا هنوز نميخواهند باورکنند که رهبرشان برای جلوگيری از فروپاشی اُم قرای اسلام ، جام زهر را نوشيده و فرمان عقب نشينی در مقابل “استکبارجهانی”را صادر کرده است ، همچنان مذبوحانه تلاش ميکنند آب رفته را به جوی بازآرند و چنين وانمود سازند که گويا نه در سياست خارجی جمهوری اسلامی و نه در سياست داخلی آن هيچگونه تغييری روی نداده است ! در اين ميان چنين به نظر ميرسد خامنه ای فرتوت و بی تدبير که سکان دار کشتی شکسته جمهوری است ، عليرغم جام زهری که نوشيده ، هنوز ترجيح ميدهد بلندگوی های دروغ پرداز و عوامفريب اش ، همچنان در صحنه سياسی و حادثه آفرينی در جامعه ، نقش فعالی داشته باشند تا بوسيله اين ابزارهای فشار، توازنی را در ميان اوباش ذوب شده در ولايت فقيه بوجود آورد ، زيرا متناسب با ساختار حکومت اسلامی ، يکی از وظايف رهبر و لايت مطلقه فقيه ، ايجاد تعادل و ميانجی گری بين مجموعه جناح ها و دارودسته های دزد و اراذل اوباشی است که روی هم حکومت فاسدی بنام جمهوری اسلامی را تشکيل ميدهند ، و رهبر بايد کاری کند که رضايت تمام اين دار ودسته های تبهکار تأمين و از ميزان وفاداری و سر سپردگی آنان به بيت رهبری کم نشود !
…..
حسين شريعتمداری معروف به حسين بازجو و يا حسين شکنجه گر که در مکتب اسدالله لاجوردی جلاد اوين ، آموزش ديده است تخصص اش در اعتراف گيری و اعتراف سازی است ، حسين بازجو بعد از اينکه چند روزی در مذمت رابطه با امريکا و لزوم ادامه دادن به “خط انقلابی امام راحل”مبنی بر دشمنی با تمام دنيا و صدور انقلاب اسلامی به بلاد کفر ، فحش نامه کيهان را سياه کرد ، در مرحله بعدی به اعتراف سازی پرداخت و با تيتر درشت از قول اقای ظريف وزير امورخارجه جمهوری اسلامی ، تيتر کيهان را چنين زد : « مکالمه روحانی با اوباما وديدار من با جان کری نابجا بود » ، اعتراف سازی حسين بازجو کمی بعد توسط آقای ظريف که از ديدن تيتر رونامه کيهان شوکه شده و کارش به بيمارستان و دکتر ودرمان کشيده است تکذيب ميشود! »
….
دولت پنهانی بيت رهبری، که از آن به عنوان “ولايت فقيه” ياد ميشود، دولتی است فرا زمينی و فرا قانونی، و طی ۳۵ سال گذشته هيچيک از دولت های جمهوری اسلامی نتوانسته اند اين دولت پنهان را به چالش گيرند و قدرت آنرا در چهارچوب قوانين جمهوری اسلامی محدود نمايند، و گمان نميرود که تا وقتی که اين سيستم من درآوردی و قرون وسطائی ، ساختار و شاکله اصلی نظام اسلامی حاکم برايران را تشکيل ميدهد ، اميدی برای خروج از اين بن بست وجود داشته باشد ، سايه دولت پنهان خامنه ای که صدها تبهکار آدمکش از قماش حسين شريعتمداری عضو کابينه آن هستند و هزاران اوباش و ولگرد خيابانی هر لحظه گوش بفرمان و آماده جو سازی و جنجال آفرينی در صحنه ميباشند، هميشه و در هر حال مانند شمشير داموکلس بالای سر دولت رسمی جمهوری اسلامی خواهد بود، روی همين اصل است که اکثر نيک انديشان و آزاديخواهان ايران ، بر طرح جدائی نهاد دين از نهاد دولت و گذار از حکومت ولايت فقيه و جمهوری اسلامی به يک جمهوری بر آمده از اراده و آرای مردم ايران اصرار می ورزند که دولت پنهان خمينی و خامنه ای ( بخوانيد اژدهای هفت سر ولايت فقيه)، هم دين را در ايران به تباهی کشاندند و هم دولت را.
behrooz setoodeh
babak / 11 October 2013
مرض سل خطرناک است ولی قابل درمان تا زمانیکه دوبل نشده و تیدیل به سلسله نگشته باشد. در آنصورت
قلع و قمع و ازریشه نابود ساختن آن تنها راه چاره. ایران هم بدبختانه کشور سلسله خیزی است و اقسام
گوناگون آن چون هخامنشیان و اشکانیان و قاجاریه و پهلوی و غیره را در گذشته تجربه کرده و با اینکه
کلی کوچکتر گشته باز جان سالم از شر و آلودگی همه آنها بدر برده است. اکنون هم اسیر سلسله ملایان
است که با نام مستعار «جمهوری اسلامی» ملت را به قول «ولی سلسله» فعلی آن به اوج قله درد و عذاب
رسانده اند. پس چه «هزار فامیل» باشند و چه «مافیایی» و چه «تیولی» فرقی نمیکند. بار دگر تیشه باید
برداشت و برکندشان از ریشه را.
Samad / 11 October 2013
( بخوانید اژدهای هفت سر ولایت فقیه)
قبل از زمین لرزه ای بنام انقلاب قفس بزرگی در ایران بود که مارهای خوش خط وخالی درونش زندگی میکردند
و زندگی انگلی شان را سپری میکردند!
تا زلزله ای بنام انقلاب این قفس شیشه ای را ترکاند و این مارهای خوش خط وخال و ازاد کرد!
این مارها رنگ عوض کردند وتبدیل به مارهای سیاهی شدند و هر چیزی که دور برشان بود خوردند وحتا از مارهای
دیگر هم نگذشتند تا تبدیل شدند به افعی مار!
همینطور این افعی مارها هرچه که دور برشان بود خوردند وحتا از افعی مارهای
دیگر هم نگذشتند تا تبدیل شدند به اژدها و خلاصه اژدهای هفت سر!
پتک اهنگر را باید تبدیل به شمشیر فولادین زهرالوده کرد!!!!!!!
موسی / 11 October 2013