با کنار رفتن محمود احمدینژاد از قدرت و رای نیاوردن سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، سیر صعودی نرخ برابری ارزهای خارجی در برابر ریال ایران متوقف شد و با شیبی ملایم رو به کاهش رفت.
کمی بعد، با اعلام سفر حسن روحانی به نیویورک و احتمال دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا، شوکی تنزلدهنده به قیمت ارزهای خارجی وارد شد تا جائی که طی چند روز قیمت دلار در حدود ۵۰۰ تومان کاهش یافت و هر دلار پس از مدتها به زیر سه هزار تومان رسید.
یک دلال ارز: «وقتی رئیس بانک مرکزی گفت کف قیمت ۳۱۰۰ است مردم دیگر دلار نفروختند. یک سری ناشی هم هجوم آوردند تا دلار زیر سه هزار تومان بخرند که سود کنند. ابنها دست به دست هم دادند و قیمت روی همان فرمایش آقای رئیس ثابت شد!»
تصور عمومی از وضعیت بازار ارز در افکار عمومی مردم ایران این بود که قیمت دلار بعد از سخنرانی حسن روحانی و دیدار احتمالی او با رئیس جمهور آمریکا در پایه ۲۷۰۰ تومان ثابت خواهد شد اما به ناگاه با اظهار نظر رئیس بانک مرکزی ایران، قیمت ارزهای خارجی دوباره سیر صعودی خود را آغاز کرد و ظرف مدت یک روز قیمت دلار به بالای ۳۱۰۰ تومان بازگشت.
روز دوم مهرماه رئیسکل بانک مرکزی ایران اعلام کرد: «ما احساس میکنیم که الان نرخ دلار در کف بازار قرار دارد و دلیلی برای کاهش بیشتر آن در بازار آزاد وجود ندارد». به محض منتشر شدن اظهارات رئیس بانک مرکزی، متقاضیان خرید ارز به صرافیها هجوم برده و قیمت تمامی ارزهای خارجی افزایش چشمگیری یافت.
یکی از دلالان بازار ارز به نام «آقا اسی» درباره دلایل این افزایش قیمت میگوید: «چند دلیل داشت. روحانی با اوباما دست نداد، سیف هم اعلام کرد ۳۱۰۰ کف قیمت است. رئیس بانک مرکزی اعلام کند ۳۱۰۰ کف قیمت است. یعنی دولت دیگر دلار به بازار تزریق نمیکند تا قیمت بره بالا. قیمت که افت کرد مردم ترسیدند ضرر کنند. دلارها را از خانه آوردند بازار برای فروش. دلار زیاد شد و قیمت بیشتر شکست. تا سهشنبه روی همین حساب قیمت پائین میآمد اما وقتی رئیس بانک مرکزی گفت کف قیمت ۳۱۰۰ است مردم دیگر دلار نفروختند. یک سری ناشی هم هجوم آوردند تا دلار زیر سه هزار تومان بخرند که سود کنند. ابنها دست به دست هم دادند و قیمت روی همان فرمایش آقای رئیس ثابت شد!»
“علی” یکی از فعالان سیاسی ایران است. او درباره دلایل افزایش قیمت ارز میگوید: «دانستههای من به لحاظ اقتصادی محدود است به مطالبی که خواندهام اما از نظر سیاسی ملاقات نکردن آقای روحانی و آقای اوباما دلیل افزایش قیمت دلار نیست. من اینطور فکر میکنم چون آقای اوباما اعلام کرد جان کری را مسئول مذاکره با ایران کرده است، اعلام شد آقای ظریف و جان کری در ۵+۱ با هم مذاکره مستقیم میکنند و در ضمن آقای روحانی و آقای اوباما در پوشش سخنرانی در سازمان ملل با هم حرف زدند.
در آمریکا و اروپا از سخنرانی آقای روحانی استقبال شد. فکر میکنم آن بخشی از قیمت ارز که به دلایل سیاسی بالا و پائین میرود علیالاصول باید با این اتفاقات پائین میآمد. روی این حساب دلیل افزایش قیمت ارز صحبتهای رئیس بانک مرکزی است و دلیل دیگری در ظاهر وجود ندارد.»
اصرار دولت به دلار بالای سه هزار تومان
تعدادی از روزنامهها و خبرگزاریهای ایران نیز افزایش قیمت ارز را به اظهارات رئیس بانک مرکزی مرتبط دانستهاند، اما سخنگوی دولت در پاسخ به سوال خبرنگاران مختلف درباره صحبتهای ولیالله سیف پیرامون نرخ ارز گفته است: «سخنان ايشان به اين مفهوم نيست که دولت به دنبال افزايش ارز باشد بلکه دولت اصلا چنين قصدی ندارد و خواهان ثبات بخشيدن به بازار ارز است.»
یک فعال سیاسی: «حرف رئیس بانک مرکزی گاف نبود بلکه عمدی بود. یکی از مشکلات کشور ما نقدینگی زمان احمدینژاد است که در بخش مسکن و ارز گیر کرده و فعلا جای دیگری ندارد که آنجا برود.»
البته نوبخت صحبتهای رئیس بانک مرکزی را به شیوه دیگری تایید کرد و گفت: «ما متناسب با ثباتبخشی اقتصاد و کنترل نوسانات میتوانيم نرخ تعادلی قيمت ارز را مشخص کنيم گرچه چند ماه گذشته نشان داده که ارز قيمت خود را حدود سه هزار تومان تنظيم کرده است.»
یکی دیگر از فعالان سیاسی ایران اعتقاد دارد اظهارات رئیس بانک مرکزی عمدی است. رضا میگوید: «برخی اوقات مسئولان جمهوری اسلامی حرفهایی میزنند که نباید بزنند. این گافها را یک مسئول بالاتر یکجوری رفع و رجوع میکند. صحبتهای رئیس بانک مرکزی گاف نبود. یکی از مشکلات کشور ما نقدینگی زمان احمدینژاد است. این نقدینگی در بخش مسکن و ارز گیر کرده است و فعلاً جای دیگری ندارد که آنجا برود. قیمتها پائین آمده اما آنهایی که دارند برای آنکه ضرر نکنند خانه و ارز نمیفروشند. دولت میترسد اگر نقدینگی بازار ارز آزاد شود دوباره همه چیز به هم بریزد و آن وقت دولت روحانی مثل دولت احمدینژاد بشود. چند سال است میخواهند نقدینگی را به طرف بورس انتقال بدهند اما بورس پیچیده است و امکان ضرر زیاد است برای همین مردم عادی به خرید ماشین، خانه، طلا و ارز بیشتر اعتماد میکنند.»
اگر ارزش ریال بالا برود دولت روحانی سقوط میکند
“بهروز” از دانش آموختگان رشته اقتصاد و مدیر بانک است. او میگوید: «من میفهمم دولت نگران چه چیزی است. در دولت قبلی مقدار زیادی پول بدون پشتوانه چاپ شده است. یک رقم ۲۵ هزار میلیارد تومان در زمینه مسکن مهر به خاطر دارم که اعلام شد اسکناس بدون پشتوانه چاپ شده است. این اسکناسهای بدون پشتوانه طی یک ماه که از روی کار آمدن دولت جدید گذشته است ۱۰ درصد افزایش ارزش داشتهاند. پول ما ظرف ۶ سال اول دولت آقای احمدینژاد ۲۵ درصد ارزش خودش را از دست داد. در ۲ سال پایانی هم ۵۰ درصد دیگر از ارزش پول ما از دست رفت. در مجموع ۷۵ درصد ارزش پول ما در زمان آقای احمدینژاد از بین رفت. در چند روزی که خبر سفر آقای روحانی به سازمان ملل بازار را تحت تاثیر قرار داده بود ۱۰ درصد دیگر به ارزش پول ملی ما اضافه شد که بعد از صحبتهای رئیس محترم بانک مرکزی این ۱۰ درصد افزایش از بین رفت.
یکی از مسائلی که مطرح است اعتبار پیدا کردن اسکناسهای بدون پشتوانه است. دلیلش این است که حجم ارزی که خارج از نظارت دولت قرار دارد زیاد است. وقتی دولت بیثبات است این سرمایه ثبات دارد، وقتی دولت ثبات دارد این سرمایه بیثبات میشود.
«دولت میخواهد نقدینگی در بلاتکلیفی باقی باشد. تجربه نشان میدهد اگر دولت قیمت بازار آزاد را ۱۰ تا ۲۰ درصد زیر قیمت پیک آن نگاه دارد بخش عمده سرمایههای این بازار که شامل سرمایهگذاران خرد و بیتجربه میشود، ترجیح میدهد ریسک نکند.»
در زمان آقای احمدینژاد سرمایههای آزاد کشور به سمت ارز و طلا حرکت کرد و سرمایههای دولتی و شبهدولتی به سمت مسکن. ارزش پیدا کردن ریال در چند روز اخیر به دلیل مناسبات معمول میان عرضه و تقاضا است. عرضه از تقاضا پیشی گرفت و قیمت پائین آمد. ترس دولت از این بود که در مقطع افزایش تقاضا که ناشی از سر ریز ارز خانگی به بازار آزاد بود، ارز از کشور خارج شود. اگر این اتفاق میافتاد بعد از کاهش عرضه ارز خانگی به بازار، قیمت ارز به شدت بالا میرفت و به دنبال آن تورم از کنترل دولت خارج میشد و احتمال داشت دولت آقای روحانی سقوط کند.»
بهروز ادامه میدهد: «با توجه به مسائلی که گفتم، صحبتهای آقای نوبخت پذیرفتنی است. آقای نوبخت خیلی بهتر از جناب آقای سیف صحبت کردند. به طریقی صحبت کردند که آرامش بازار مختل نشود. دولت تصمیم گرفته است قیمت دلار بالای سه هزار تومان بماند تا نقدینگی در حالت بلاتکلیفی باقی باشد و فعلا از بازار ارز و طلا خارج نشود. تجربه بازار ارز و طلا نشان میدهد اگر دولت قیمت بازار آزاد را ۱۰ تا ۲۰ درصد زیر قیمت پیک آن نگاه دارد بخش عمده سرمایههای این بازار که شامل سرمایهگذاران خرد و سرمایهگذاران بیتجربه است توان تصمیمگیری خود را از دست میدهند و ترجیح میدهند ریسک نکنند برای همین در انتظار افزایش قیمت باقی میمانند.»
دفاع از تولید بهانه است
یک اقتصاددان، با گرایش چپ معتقد است که افزایش نرخ ارز توسط دولت حسن روحانی به بهانه حفظ ثبات بازار و دفاع از تولید، بهانه است. با او که صحبت میکنیم ابتدا به جو موجود میتازد: «در این دوره هر اتفاقی میافتد باید بگوییم روحانی مچکریم. متاسفانه به قدری فضا احساسی شده است که منطق رخت بر بسته. یک گروهی که ۸ سال توسط پسر عموهای اصولگرای خودش از قدرت دور نگه داشته شده بودند اجازه انتقاد از دولت جدید را نمیدهد. انحصار رسانههای داخلی دست آنهاست. منکوب می کنند. کلامی به انتقاد گفته شود از ریز تا درشت بر سر منتقد میریزند و او را ترور شخصیت میکنند…»
این اقتصاددان سپس میگوید: «همان کسانی که در بالا رفتن قیمت ارز در زمان احمدینژاد موج انتقاد از او را ایجاد کردند اکنون از دستاورد شوم او در زمینه اقتصاد دفاع میکنند و نمیخواهند قیمت ارز کاهش پیدا کند. ما به ازای سیاسی این مسئله اقتصادی، مسئله چندشغله بودن الهام است که به درستی به باد انتقاد گرفته شد اما در برابر تعدد مشاغل و مسئولیتهای ترکان سکوت شده است. چرا افزایش قیمت ارز در زمان احمدینژاد بد بود و در زمان روحانی خوب است؟ این سوال باید از طرف حامیان دولت روحانی و تیم اقتصادی دولت روحانی پاسخ داده شود…!
یک اقتصاددان: «کاهش ارزش پول ملی به شرط ثبات میانمدت آن، به سود تولید خواهد بود اما ما الان در مرحله دپوی مواد اولیه هستیم. با گشایش در زمینه تحریم، نیاز اصلی ما در صنعت و کشاورزی مواد اولیه خواهد بود و در این دوره افزایش قیمت ارز سم است.»
استدلال میکنند نوسانات قیمت ارز روی تولید اثر منفی دارد که در حالت کلی و در شرایط نرمال ادعای درستی است اما در شرایط حاضر حرف مفت است. از یک نوآموز رشته اقتصاد سوال کنید موانع بخش تولید که از زمان دولت قبل به جا مانده است، چیست؟ از یک روزنامهنگار یا مطلع اخبار اقتصادی سوال کنید. جوابها حول و حوش تحریم، ممنوعیت نقل و انتقال بانکی، کاهش ارزش پول ملی و نبود سرمایه کافی برای تهییه مواد خام و مسائلی از این دست خواهد بود.
بخش تولید توان تهیه مایحتاج اولیه تولید را که تهیه مواد خام باشد، از دست داده است. بخش بزرگی از مواد اولیه تولیدات صنعتی در ایران وارداتی است. ما الان در مرحله دپوی مواد اولیه هستیم. در بخش کشاورزی، دامداری، صنعت و همه بخشهای تولیدی اگر گشایشی در زمینه تحریم ایجاد شود، بخش تولید تشنه مواد اولیه است و نیاز اول ما دپوی مواد اولیه وارداتی در کشور است. در این دوره افزایش قیمت ارز سم است. اگر مواد اولیه به اندازه کافی در کشور دپو شده بود حرف آقایان بسیار درست و متین بود و ما هم از آن دفاع میکردیم. بله، اگر چنین بود بخش تولید نیاز به ثابت نگاه داشتن قیمت ارز داشت.
لخت و عریان عرض میکنم که کاهش ارزش پول ملی به شرط ثبات میانمدت پس از آن به سود تولید بود. به بخش تولید کمک میشد تا به مدد صرفه اقتصادی حاصل از کاهش ارزش پول ملی، شروع به صادرات کند و جان بگیرد. اما حالا که انبارهای بخش تولید خالی از مواد اولیه است و کمبود مواد اولیه باعث شده دارندگان ماده اولیه به جای تولید به دلالی روی بیاورند، علت افزایش نرخ ارز را باید در تفکرات و توهمات تیم اقتصادی دولت جدید جستجو کرد.»
این اقتصاددان ادامه میدهد: «از نظر بنده آقای سیف صلاحیت اخلاقی و صلاحیت علمی ریاست بر بانک مرکزی را ندارد. بانک مرکزی میتواند مغز تولید در یک کشور باشد یا قلب تپنده دلالی و واسطهگری بشود. برای نسل شما ۱۲۳ میلیارد تومان در مقابل سه هزار میلیارد تومان رقمی به حساب نمیآید. زمانی بزرگترین رقم اختلاس در ایران ۱۲۳ میلیارد تومان بود که مثل همین اختلاس اخیر در بانک صادرات انجام شده بود و رئیس فعلی بانک مرکزی در آن زمان از مدیران ارشد بانک صادرات بود. رئیس بانک مرکزی باید اقتصاددان باشد نه یک حسابدار!
یک خبرنگار: «اگر ارز بیشتر کاهش پیدا میکرد چون میزان صادرات نفت ثابت است، ریال کمتری از تبدیل ارز حاصل از فروش نفت به دست میآمد و کفاف پول یارانهها را نمیداد. برای همین دولت قیمت ارز را ۴۵۰ تومان بالا برد.»
قبل از گماردن کسی به ریاست بانک مرکزی باید تحقیق شود که منافعی در بنگاههای مالی یا کارتلهای اقتصادی ایران نظیر بنیاد مستضعفان و جانبازان هست یا خیر. در کشور ما “اتاق بازرگانی” اسم رمز فساد اقتصادی است. “بانک” اسم رمز فساد اقتصادی است.
رئیس بانک مرکزی یک کشور که یک بانکدار نیست، مغز متفکر سیستم اقتصادی یک کشور است و متاسفانه آقای سیف تخصص لازم برای انجام این وظیفه را ندارد. در خدمت کارتلهای اقتصادیای عمل میکند که از رانت اقتصادی و واردات تغذیه میکنند و دشمن تولید هستند چون تولید دشمن واردات است.»
افزایش نرخ ارز و ارتباط آن با یارانهها
خبرنگار پارلمانی یک خبرگزاری شبهدولتی در ایران افزایش نرخ ارز توسط دولت آقای روحانی را با موضوع هدفمندی یارانهها مرتبط میداند. این خانم خبرنگار معتقد است: «آقای نوبخت قول دادهاند تا پایان ماه جاری اصلاحیه لایحه بودجه ۹۲ را برای تصویب به مجلس بفرستد. بودجه سال ۹۲ دولت احمدینژاد غیر قابل اجراست. مبلغ ۷۲ هزار میلیارد تومان از بودجه ۹۲ قابل حصول نیست. دولت آقای روحانی پولی برای پرداخت یارانهها ندارد. تنها منبع تامین یارانهها فروش ارز صادرات نفت در بازار آزاد است.
آقای ربیعی چند وقت قبل خبر دادند که به دلیل درخواست آقای روحانی برای تامین ۳۰ درصد مبلغ یارانهها از سوی وزارت نفت، آقای زنگنه تهدید به استعفا کرده است. مبلغ یارانهها به قدری سنگین است که هیچ نهاد و وزارتخانهای نمیخواهد مسئول تامین آن بشود. اگر قیمت ارز بیشتر کاهش پیدا میکرد چون میزات صادرات نفت ثابت است، ریال کمتری از تبدیل ارز حاصل از فروش نفت به دست میآمد و کفاف پول یارانهها را نمیداد به همین خاطر دولت قیمت ارز را دوباره ۴۵۰ تومان بالا برد.»
«کاهش ارزش پول ملی، تثبیت نرخ ارز بعد از کاهش اولیه یا آزاد سازی واردات همگی برنامههای صندوق بینالمللی پول هستند و از زمان هاشمی تا امروز پیاده میشوند.»
عدم دخالت دولت در بازار آزاد
“محمد” از شاگردان ولیالله سیف در دانشگاه علامه طباطبائی بوده است. او میگوید: «تفکر تیم اقتصادی دولت روحانی بر مبنای اصول نئولیبرالی است. طبق نظرات این مکتب باید میزان دخالت دولت در بازار به صفر میل کند. اینها معتقد هستند بازار از طریق عرضه و تقاضا خودش میتواند خودش را تنظیم کند اما حرفهای آقای سیف دخالت آشکار در کار بازار بود.
طبق اصول مکتب بازار، به آقای سیف ربطی ندارد که آیا قیمت در بازار منطقی است یا نه. بازار منطقش را برای کسی توضیح نمیدهد و دولت اجازه ندارد برای چیزی در بازار کف و سقف تعیین کند. نئولیبرالهای ایران به اصول خودشان پایبند نیستند.»
محمد ادامه میدهد: «اختلافات بین باندهای قدرت در ایران سیاسی است و ریشه در اختلاف تفکرات اقتصادی ندارد. روی برنامه اقتصادی اشتراک نظر دارند و تنها سر اینکه چه کسی مجری این سیاستها باشد، رقابت وجود دارد.
کاهش ارزش پول ملی، تثبیت نرخ ارز بعد از کاهش اولیه، کاهش نرخ تورم به زیر ۷ درصد، خصوصیسازی بانک مرکزی، کنار گذاشتن نظام سوبسید، آزاد سازی واردات و خصوصیسازی ثروتهای ملی که در ایران از طریق اصل ۴۴ انجام میشود همگی برنامههای صندوق بینالمللی پول است و از زمان دولت هاشمی تا امروز در حال پیادهسازی است. بعد از اجرای ناقص حذف یارانهها در دولت احمدینژاد یک تیم خبرهتر را برای اجرای مرحله دوم روی کار آوردهاند.»