کمی بهار
الياس خان كه نگران رخنه كردن كمونيستها به كورهپزخانه است يك ميهمانى مىدهد تا دوستان پان ايرانيستاش را به...
الياس خان از عبدالله و فتحالله دعوت مىكند تا به كوره پزخانه بروند. در آنجا به اطلاع آنها مىرساند...
دو روز پس از مراسم ازدواج نير و دكتر اعتماد آنها به بيمارستان بازگشتند. همه تبريک مىگفتند و درخواست...
مجلس عروسى دكتر اعتماد و نير ادامه دارد. عزت و سپهدار متوجه مىشوند كه به راستى در جمع كمونيستها...
عترت همچنان که در بیمارستان است باز به یاد گذشته مىافتد. نظامى جوان قصد داشت هرچه زودتر با همسرش...
عترت براى دیدن شوهرش به رضائیه مىرود و او را در بیمارستان شوروىها پیدا مىکند، در حالىکه یک پاى...
ایران در آستانه جنگ جهانی دوم قرار دارد. دکتر اعتماد گرایشهای چپ دارد وبرای همین در بیان عقایدش محتاط...