شهرنوش پارسی پور
شهرنوش پارسیپور – نير براى دختران سه عروسك آورده است. آذرماه از اين كه يك كمونيست مىتواند چنين هداياى...
شهرنوش پارسیپور – مراسم ناهار با شكوه فراوان برگزار مىشود. بناست كه كيك دخترها را در ساعت پنج ببرند....
شهرنوش پارسیپور – نیر از حزب توده استعفا داده. کوکب هم برای دخترانش جشن تولد گرفته. نخستين مهمانانى كه...
شهرنوش پارسیپور- مریم هرگز آینه ندیده است. عصر که مىشود با خانم لقا به بستنىفروشى مىرود و بعد به...
شهرنوش پارسیپور- فروغ به خانه مادرش مىآید. آنها خواب هستند که سراسیمه بیدار مىشوند. فروغ اعلام مىکند که...
شهرنوش پارسیپور - خانم لقا مشغول نقاشى است كه دامادش ايرج اغيار به خانه او مىآيد. او درباره قتل...
شهرنوش پارسیپور - شبى خلیل ملکى دکتر اعتماد و نیر را به کافه نادرى دعوت مىکند. انگلیسىها و آمریکایىهاى...
شهرنوش پارسیپور - خلیل ملکى و شمارى از تودهاىها از حزب استعفا مىدهند و این مسئله غوغاى عجیبى به...
شهرنوش پارسیپور - شوكت به اتفاق همكارش به يك خياطخانه مى رود و لباسى سفارش مىدهد. بعد به اتفاق...