تنها در طول يک سال گذشته ۷۵ اصله درخت چنار کهنسال با عمری بالای ۸۰ سال در حد فاصل چهارراه ولیعصر تا ميدان ولیعصر بهدليل بیآبی ابتدا خشک و سپس قطع شدهاند.
به گزارش روزنامه شرق، اين آمار در جلسه چند روز پيش کميته زيباسازی خيابان ولیعصر وابسته به سازمان زيباسازی شهر تهران اعلام شد.
اين کميته به بررسی نتايج طرح “پايلوت” زيباسازی اين خيابان که در فاصله ميان ميدان تا چهارراه ولیعصر انجام گرفته، پرداخته است.
ارزش ريالی ۷۵ درخت که يکسال گذشته در خيابان ولیعصر تهران قطع شدهاند به بيشتر از ۳۰ ميليارد تومان میرسد
در طرح “پايلوت” قرار است سراسر فاصله ۱۸کيلومتری خيابان ولیعصر شامل درختان، پيادهروها، ايستگاههای اتوبوس، مبلمان شهری و جویهای آب ساماندهی و زيباسازی شود.
در جلسه کميته زيباسازی خيابان ولیعصر و مجريان طرح “پايلوت”، دليل خشکی و قطعشدن ۷۵ درخت کهنسال عدم اجازه آبياری اين درختان ازسوی مترو اعلام شده است.
اين گزارش میافزايد: “گفته میشود بهدليل ساخت خط سه مترو تهران در زير خيابان ولیعصر شرکت بهرهبرداری مترو تهران اجازه آبياری در اين محدوده را نمیدهد. چراکه گفته میشود درصورت آبياری در اين محدوده سلامت کارگران مشغول کار در تونلهای زير خيابان وليعصر به خطر میافتد. اين در حالی است که شرکت بهرهبرداری مترو تهران بهجای جلوگيری از آبياری درختان خيابان ولیعصر بايد اقدام به عايقسازی تونلهای خود برای جلوگيری از نفوذ آب بکند.”
طبق محاسبهها، قيمت هر اصله چنار کهنسال قطعشده بيشتر از ۴۰۰ ميليون تومان بوده، در نتيجه ارزش ريالی ۷۵ درخت که يکسال گذشته در خيابان ولیعصر تهران قطع شدهاند به بيشتر از ۳۰ ميليارد تومان میرسد.
بر اساس آمار آخرين سرشماری درختان خيابان ولیعصر در اين حدفاصل در مجموع ۶۱۹ اصله درخت کهنسال چنار شامل ۳۵۴ اصله در سمت غربی خيابان و ۲۶۵ اصله در سمت شرقی خيابان بوده که حالا با قطعشدن ۷۵ اصله از آنها، تعدادشان به ۵۴۴ کاهش پيدا کرده است.
سابقه کاشت چنارهای خيابان ولیعصر به سال ۱۳۱۸ میرسد.
مقصر تمام فجایعی که این انسانهای اولیه برای ایران،ایرانیان و مردم جهان بوجود آورده اند فقط خود مردم ایران هستند که تمام قدرت را در اختیار این موجودات وحشتناک قرار داده اند و حالا بجای اینکه با اتحاد قدرت را از اینها بگیرند و آنها را در قفس کنند تا دیگر خطری برای انسانها نباشند منتظرند که کشوری دیگر حمله کند و نسل و دودمان اینها را به زباله دان تاریخ بیاندازد.
میگویند روزی یک مغول سوار بر اسب داخل روستایی شد .مردم بدیدن او بسرعت پنهان شدند اما جوانی شجاع مغول را از اسب بزیر کشید و بزمین زد مغول بی حرکت شد .مردمی که از محل اختفای خود صحنه را میدیدند جملگی بیرون آمده و بسوی اسب و و وسایل مغول رفتند تا آنها را تصاحب شوند درگیری سختی بر سر غنایم بین آنها در گرفت و جوان که این صحنه را شاهد بود ناگهان فریاد زد که مغول تکان میخورد. اهالی روستا با شنیدن این خبر همه چیز را رها کرده و بسرعت فرار کردند و جوان با اسب و غنایم بدست آمده رفت. آگاهی ترس را از بین میبرد. ذهنی که ناآگاه است با ترس انباشته میشود.چنین ذهنی همواره دنبال امنیت میگردد و آنرا در قدرت،پول،انباشت اموال و غیره جستجو میکند.
mani / 27 August 2013