جنبش خودجوش سبز، در ذات خود مسالمتآمیز بود. بازپسگرفتنِ حقی را که از او ربوده شده بود میخواست و این خواست را در پوسترها، پلاکاردها و شعارهایش بازمیتاباند. جنبش از حاکمانی که در انتخابات خودساخته نیز تقلب کرده بودند میپرسید: پس رأی من کجاست؟ و حاکمان به جای پاسخی که نداشتند، زبان به تهدید و ارعاب گشودند و وحشیانه به تظاهرات چندمیلیونی ولی مسالمتآمیز مردم یورش بردند و آن را به خون آلودند.
ایستادگی قهرمانانه جوانان در برابر این یورش، شهادت شماری از آنها را در پی داشت. یکبار دیگر به اثبات رسید که دیکتاتوریها هنگامی که ببینند پایههای قدرتشان سست شده، از هر وسیلهای برای بقای خود استفاده میکنند و در این بهرهگیری پایبند هیچ قانون و عهد و میثاقی نیستند.
و اما در میان قربانیان این یورش که شمارشان هنوز از سوی حاکمان اعلام نشده، ندا آقاسلطان، یکشبه شهرتی جهانی یافت و جنبش سبز را نیز با خود به شهرت رسانید.
نگاه ندا، نگاه مرده نبود. باز مانده بود و خیره شده بود. این نگاه خیره عدالت میجست و دادخواهی میخواست.
تصویر تکاندهندهای که از پیکر خونآلود و بهویژه دو چشم باز مانده او به دست رسانهها افتاد، به همه سوی جهان مخابره شد و خشم و نفرت جهانیان را نصیب حکومتی ساخت که رأی مردمان را میرباید و اعتراضشان را هم با گلوله پاسخ میدهد. همه رسانهها، احزاب و گروههای سیاسی و هنری و سازمانهای حقوق بشری قتل ندا آقاسلطان را محکوم و پشتیبانی خود از جنبش سبز را اعلام کردند. هنرمندان و بهویژه ترانهپردازان در سراسر جهان، با شتابی حیرتانگیز در سوگ ندا شعرها سرودند و آهنگها آفریدند؛ ترانههایی که در همیشه تاریخ بر کشتار جوانان به دست جمهوری اسلامی شهادت خواهد داد.
ندا با ایثار خون خود، نهال جنبش سبز را آبیاری کرد؛ جنبشی که اگر به ظاهر شکست خورده باشد، در نهان در جان همه جوانها ریشه دوانیده و در نخستین فرصت از نو سر برخواهد آورد.
خون ندا و نداها به هدر نخواهد رفت. سوسن دیهیم، آهنگساز تلفیقی قطعهای را ساخته و پرداخته که انگلیسیزبانها را نیز از فاجعه ایران باخبر کند. (این ترانه را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید.)
نگاه ندا از نگاههای کمیاب تاریخ بود؛ نگاهی ساده و پاک ولی ناخشنود و منتظر.
نگاه ندا، نگاه مرده نبود. باز مانده بود و خیره شده بود در چشمان میلیونها انسان که از طریق موبایل و اینترنت او را میدیدند. این نگاه خیره عدالت میجست و دادخواهی میخواست.
مادر ندا میگوید چشمهای او تا دادش را نستاند، باز خواهد ماند.
ندا اگر هم زنده بود، چشمهای خود را بر این همه بیعدالتی نمیبست و همه جوانان و همه مردمان تحت قیمومیت خودکامگان را نیز فرامیخواند تا چشمان خود را باز نگه دارند که نه تنها دزدان رأی که همه دزدان فرهنگ و ملیت ما در راهند و در کمین که جنبشها را سرکوب کنند و آزادیها را بکشند.
باری، چشمان باز مانده ندا منبع الهامی شد برای شاعران و ترانهسرایان در سراسر جهان. غالب ترانهپردازان ایرانی در برونمرز ندا را موضوع کارهای تازه خود قرار دادند. از ایرانیان داریوش و فرامرز اصلانی از یکسو، شکیلا و سوسن دیهیم از سوی دیگر ترانههایی ساختند و خواندند. نام ندا در میزانها، در میان نتها میچرخید و به زبان میآمد؛ با عشق و در ستایش.
به ترانهای که فرامرز اصلانی برای ندا ساخته و پرداخته و محتوای ادبی خوبی را در یک قالب مناسب با سوگ عرضه میکند، گوش میکنیم.
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130724_Taranahayi_Sabz_9_Mahmood_Khooshnam.mp3[/podcast]