شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در پیام اخیرش در شبکه ایکس، جزایر تنب ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را مرواریدهای ایران خواند. او نوشت:
مرواریدهای ایران سه جزیره ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ جز ارزشمندترین داراییهای تاریخی ایران بهشمار میروند؛ جزایری با تنوع زیستی متنوع و منحصر به فرد که بخش جداییناپذیر سرزمین ما هستند. ما از مرواریدهای خلیج فارس حفاظت میکنیم.
حالا بعد از مدتها و بهخاطرداغ شدن خبرهای مربوط به جزایر سهگانه و اختلاف قدیمی میان ایران و امارات بر سر مالکیت این جزایر، سیاستمداران به یاد آوردهاند که مسئولیت نگاهداری از این «مرواریدهای ایران» بر عهده جمهوری اسلامی است.
شاید این مساله باعث شود که در لابلای خبرهای زد و خورد با اسرائیل، توجه مسئولان و همچنین جامعه مدنی به وضعیت محیط زیستی این جزایر خلیج فارس جلب شود. اما آیا حواس دولتیها به زیر سطح آب هم هست؟ جزایر سهگانه زمانی با مرجانهای زیبا و رنگارنگ خلیج فارس احاطه شده بودند. اما کسانی که وضعیت مرجانهای خلیج فارس را دنبال میکنند، با بقایای رنگ پریده این جانداران زببا مواجه شدهاند.
مرجانهایی که بیجان میشوند
چرا مرجانها بیجان شدهاند؟ بسیاری از مردمان فلات مرکزی با پدیده «بلیچینگ» یا رنگپریدگی مرجانها آشنا نیستند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که آب دریا به شکلی سریع و غیرطبیعی داغتر شود و جلبکهای همزیست با مرجانها که تامین کننده غذا و همچنین رنگ این جانداران زیبا هستند، از دست میروند. جلبکها که گویی مثل کرم پودر و مواد آرایشی مرجانهای سفید عمل میکردند، حالا از دست رفتهاند و در ادامه این روند، شاهد مرگ و میر مرجانها هم هستیم.
اما عامل دیگر مرگ و میر مرجانها، شورتر شدن بسیار سریع آب خلیج فارس است. میزان شوری خلیج فارس در طول دهههای اخیر به خاطر عوامل مستقیم و غیرمستقیم انسانی افزایش یافته است. به گفته برخی از کارشناسان شوری آب در برخی نقاط به بالای ۵۵ گرم در لیتر رسیده که کمتر جانداری در دریا توان زنده ماندن در چنین محیطی را دارد. یکی از عوامل شوری، سبز شدن آبشیرینکنها در مناطق حاشیه خلیج فارس است. در نواحی نزدیک به خروجی پساب آبشیرینکنها، افزایش شوری میتواند بر اکوسیستمهای محلی تأثیر بگذارد و حتی باعث ایجاد زونهایی شود که به «زون مرده» معروفند. جاندارانی که توان مهاجرت از نزدیکی کارخانههای آب شیرینکن را ندارند، زودتر از بقیه میمیرند.
اگر تا سالها پیش تنها کشورهای عربی ساحل جنوبی خلیج فارس باعث شوری و داغی بیشتر آب میشدند، اینکه جمهوری اسلامی هم وارد رقابت با این کشورها شده و با اجرای طرحهای انتقال آب شیرین شده به فلات مرکزی ایران، سرعت تخریب محیط زیست دریایی این منطقه افزایش بسیار زیادی یافته است.
آسیبپذیری بیشتر این محدوده ناشی از حجم بسیار کم و چرخش ناچیز آب در یکی از گرمترین مناطق زمین است. حجم آب خلیج فارس بر خلاف دریای عمان بسیار کم است. برخی از دانشمندان زمینشناس، خلیج فارس را به خاطر داشتن پوسته قارهای یک دریای واقعی بهحساب نمیآورند. خلیج فارس در حقیقت یک دره عمیق در پوسته قارهای عربستان است که آب دریا در آن پیشروی کرده است. به همین واسطه، عمق متوسط این دره عمیق چندان زیاد نیست و میزان آب ورودی از دریای عمان و چرخش آب در متفاوت از دیگر بخشهای آبکره است. با وجود آنکه مساحت این محدوده آبی ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع است، اما حجم آن به خاطر عمق کمش از ۸٬۷۰۰ کیلومتر مکعب فراتر نمیرود. در مقایسه، دریای عمان که مساحت کمتری دارد ( ۱۸۰ هزار کیلومتر مربع) حجم آبی بزرگتری دارد(۹۴،۰۰۰ کیلومتر مکعب).
تبخیر بالای آب باعث افزایش شوری میشود. چرخش و جابهجایی آب در خلیج فارس نیز ویژگیهای خودش را دارد. مدت زمان مورد نیاز برای تعویض کامل آب در خلیج به طور متوسط بین ۳ تا ۵ سال تخمین زده شده که با توجه به وضعیت تنگه هرمز و کاهش آب ورودی از رودهای حوضه مثل اروند وضعیت محیط زیستی حجم آبی با سرعتی زیاد تغییر کرده است.
افزایش دمای آب و تغییر شوری فقط مرجانها را قربانی نکرده و بسیاری از گونههای جانوری تدریجا از خلیج فارس مهاجرت میکنند. تغییر ترکیب جمعیتی آبزیان، تغییر چرخه حیاتی این منطقه هم هست و همین مساله میتواند بر میزان اکسیژن تولید شده از خلیج فارس نیز تاثیر بگذارد. شورتر و گرمتر شدن آب خلیج فارس به کاهش تولید اکسیژن بهوسیله پلانکتونها میانجامد. فیتوپلانکتونها که بخش بزرگی از اکسیژن اتمسفر را تولید میکنند، در چرخه اکسیژن نقش اساسی دارند، اما تغییرات شوری و دما بر رشد و عملکرد آنها تأثیر منفی دارد.
شور شدن و داغ شدن آب خلیج فارس موجب کاهش اکسیژن محلول در آب میشود و تنوع زیستی را کاهش میدهد و بر هم خوردن چرخه غذایی در این حجم محدود وقتی با کاهش زادآوری موجودات همراه شود، تاثیر خودش را نهایتا روی خشکینشینان خواهد داشت. وقتی ماهیگیران که همین الان برای تامین زندگی خانوادههای خود در رنج هستند، در آیندهای داغتر و شورتر برای خلیج فارس، زجری دوچندان خواهند کشید. همین مساله تأثیرات اقتصادی شدیدی بر زندگی مردم منطقه باقی میگذارد و حتی امنیت غذایی بسیاری از ساحلنشینان بر هم خواهد خورد.
راهکارهای «ضد طبیعتمحور» جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی در چند دهه اخیر برای پیشبرد اهداف کوتاه مدت رهبرانش، بدون توجه به محیط زیست، از همه منابع بیشترین بهره را به شکلی برده که امکان احیا به حداقل برسد. حالا رقابت بر سر نمکزدایی از آب با کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس و انتقال آن که هم رد پای کربن بالایی دارد و هم هزینهای سرسامآور، به سود گروه معدودی خواهد بود.
افزایش گرمای خلیج فارس، کاهش اکسیژن تولید شده و غیب شدن بسیاری از آبزیان، حال و روز مردمان این خطه را هم بدتر خواهد کرد و در زمانهای که افزایش رطوبت و گرما بیش از پیش جانها را میستاند، باید از الان نگران فعالیت بیشتر ملکالموت در منطقه باشیم. هر جایی که جمهوری اسلامی فعالیت بیشتری میکند، جانهای بیشتری هم از دست خواهند رفت. این سالها، توجه به راهکارهای طبیعتمحور زیادتر شده، اما مسئولان اجرایی و مدیران ارشد مجموعههای پیمانکاری و مشاور، بزرگترین موانع بهرهگیری از این روشها هستند و اگر در گذر دههها، منابع روی آب و حالا زیر آب را با سرعت از بین میبرند و گوهی، راهکارشان برای بهرهبرداری مالی، ضد طبیعتمحور و یا به عبارتی «عزرائیلمحور» است.
در این زمان که در خلیج فارس، مرجانها کمجان و بیجان میشوند و تنوع زیستی بر باد میرود، معلوم نیست مروارید خواندن جزایر سهگانه به نفع تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی تمام شود. گرچه، شاید بخش منفعتطلب به فکر بهرهبردای از آنچه در این جزایر باقی مانده بیافتد.