سرکوب‌های بی‌امان جمهوری اسلامی ایران علیه فعالان زن، بسیاری از آن‌ها را در زندان‌های شهرهای مختلف پراکنده کرده است. بازداشت و حبس این فعالان، با این‌که آزادی را از آن‌ها سلب کرده، به بیماری‌های متعدد دچارشان کرده و روزهای زندگی‌شان را از آن‌ها ربوده، در یک امر بسیار ناموفق بوده است: صدای فعالان زنان حالا از پشت دیوارهای زندان است که شنیده می‌شود. حضور فعالان زنان در زندان‌ها، باعث شده است که اعتراضات هم در جهت بهبود شرایط زندگی در زندان و هم در جهت پی‌گیری مطالبات حقوق‌بشری از جمله «حق زندگی» ادامه یابد:

نه تهدید، نه سرکوب، نه اعدام، دیگر اثر ندارد / جمهوری اعدامی، یک خواب خوش ندارد

از فریادهای زندانیان بند زنان اوین در تحصن اعتراضی علیه اعدام، مردادماه ۱۴۰۳

زندان اوین تهران

از زمان شروع اعتصاب‌های زندانیان علیه حکم اعدام در هشتم بهمن‌ماه ۱۴۰۲، بند زنان اوین یکی از اولین‌ها در همراهی با این اعتصاب‌ها و اعتراض علیه سلب حق حیات بوده است. هفته‌های گذشته، پس از صدور حکم اعدام برای دو فعال کارگری و فعال سیاسی کرد، شریفه محمدی و پخشان عزیزی، اعتراض‌ها در بند زنان اوین شدت گرفت. سوم مردادماه زنان در هواخوری زندان دست به تحصن زدند و حاضر نشدند شب را به بند برگردند:

بند زنان اوین/هم‌صدا و هم‌پیمان/تا لغو حکم اعدام/ایستاده‌ایم تا پایان

از فریادهای زندانیان بند زنان اوین در تحصن اعتراضی علیه اعدام، سوم مردادماه ۱۴۰۳

یک هفته بعد و در ششم مردادماه نیز آن‌ها به اعتراضشان ادامه دادند و بار دیگر تحصنی اعتراضی در هواخوری اوین ترتیب دادند. زندانیان زن تا بامداد یکشنبه در محوطه هواخوری ماندند و به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی (روزنامه‌نگار و مددکار اجتماعی کُردِ محبوس در اوین) و شریفه محمدی (فعال کارگری مستقل و محبوس در زندان لاکان رشت) اعتراض کردند.

جمهوری اسلامی بدون توجه به اعتراض‌های فراگیر علیه اعدام، رضا رسایی، از بازداشتی‌های اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» را بدون این‌که بتواند برای آخرین بار با خانواده‌اش دیدار کند اعدام کرد. اعدام رضا رسایی اعتراض زنان محبوس در زندان اوین را به دنبال داشت؛ اما این بار گارد زندان مانع از شکل‌گیری تحصن شد و در جریان درگیری میان گارد زندان و زندانیان، برخی از آن‌ها از جمله نرگس محمدی و سروناز احمدی دچار حمله‌های تنفسی و عصبی شدند:

طبق اعلام سازمان زندان‌ها ‌در ۱۶ مرداد تعدادی از زندانیان بند زنان با تحریک نرگس محمدی به سمت افسر نگهبانی هجوم آورده و قفل درب منتهی به حیاط بیرونی را شکسته و قصد خروج از بند را داشتند.

توضیحات سازمان زندان‌ها در مورد رخ دادن ناآرامی در بند زنان زندان اوین

آن‌طور که در خبرها منعکس شده است، سروناز احمدی در پی این درگیری، پس از تلاش چندباره در بهداری زندان و سرایت انقباض عضلانی از پا به شکم و کمر و حتی گردن او، به بیمارستان منتقل شده و بعد از بهبود نسبی، مجددا به بند برگشته است.

Ad placeholder

زندان لاکان رشت

فعالان زنان گیلان که پیش از فرا رسیدن سالگرد اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» در مردادماه ۱۴۰۲ دستگیر شدند، مدتی است که خود را به زندان لاکان رشت معرفی کرده‌اند تا احکامی که مجموعا آن‌ها را به بیش از ۶۰ سال زندان محکوم می‌کند بگذرانند. با این‌حال، حضور آن‌ها در زندان لاکان رشت باعث شده است که این زندان نیز به اعتصاب غذای اعتراضی علیه اعدام در روزهای سه‌شنبه بپیوندد. مردان این زندان هم یک هفته بعد، در سه‌شنبه ۱۶ مرداد به این اعتصاب پیوستند:

اعدام حکمی قرون وسطایی و بگونه‌ای قتل حکومتی است. که نه متهم می‌تواند با تبعات عمل خود مواجه شود و نه فرصت تجدیدنظر برای دستگاه قضایی باقی می‌گذارد. این مهم آنجایی ترسناکتر می‌شود که حکومت با استفاده ابزاری از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه بهره‌برداری می‌کند. لذا ما زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت ضمن محکوم  کردن این حکم غیر انسانی، به کمپین سه‌شنبه‌های اعتراضی «نه به اعدام» می‌پیوندیم.

جمعی از زندانیان محبوس در زندان لاکان رشت، مردادماه ۱۴۰۳

Ad placeholder

زندان وکیل‌آباد مشهد

خبرها حاکی از درگیری‌هایی در بند زنان این زندان است. زنان زندانی در اعتراض به کمبودها و وضعیت نگهداری خود دست به اعتراض زده و دوربین‌های کنترلی و شیشه‌ها را شکستند و در پاسخ، ماموران گارد ویژه وارد بند زنان شده و در کلیه اتاق‌ها را برای ساعت‌ها قفل کرده‌اند. خانواده یکی از زندانیان گفته‌ است که اولین اعتراض هم‌زمان با گرمای شدید در مشهد و دومین اعتراض هم روز شنبه ۱۳ مردادماه صورت گرفته و زندانیان زن در اعتراض به گرمای طاقت‌فرسای بندها و آشپزخانه، «شیشه‌ها، مهتابی‌ها، و دوربین‌ها» را شکسته‌اند. زندانیان همچنین به «افتضاح بودن غذا»، کثیف بودن آشپزخانه، نبود یخچال و لباس‌شویی، وجود جانوران مضر مانند ساس، سوسک، و موش، نبود وسایل گرم‌کننده در زمان سرما و یا نبود وسایل تهویه هوا در زمان گرما، کثیف بودن پتوها، و ازدحام بیش از حد زندانیان در بندها اعتراض کرده‌اند. اعتراضات صنفی این زندانیان با سرکوب شدید نهاد زندان‌ها مواجه شده است.

برخی از زندانیان از ملاقات، تماس و مرخصی محروم شده‌اند و برخی نیز در بند موسوم به «آسایش»، به صورت صلیب، به تخت بسته شده‌اند. این نوع تنبیه که پیش‌تر هم درباره آن گزارش شده بود، «فیکس کردن» نام گرفته و به این معناست که زندانی را بین چند ساعت تا چند روز به تخت مصلوب می‌کنند. یعنی دست‌ها و پاهای او را به چهار طرف تخت با دستبند می‌بندند و فقط هنگام غذاخوردن یک دست او را آزاد می‌کنند. زندانی فیکس‌شده برای دستشویی رفتن هم تحت فشار قرار می‌گیرد و تا زمانی که نگهبان تشخیص دهد، باید تحمل کند. حتی پیش آمده که زندانی در چنین شرایطی توان کنترل ادرار خود را نداشته باشد و وادار به «خیس‌کردن» تخت شود.

رفتار زندان‌بان‌ها هنگام فیکس‌کردن همراه با خشونت فیزیکی و کلامی است. به طور کلی تهدید زندانیان به فیکس‌شدن در زندان وکیل‌آباد مشهد تهدید مکرری است و حتی رئیس زندان هم این تهدید را می‌کند. زندانیانی که در اتاق تنبیه قرنطینه محبوس می‌شوند، به سرویس بهداشتی و حمام آزادانه دسترسی ندارند و فقط با اجازه و تشخیص نگهبان در اتاق به روی‌شان باز می‌شود. در یک مورد، شخصی را به خاطر داشتن شپش مو در این اتاق حبس کردند اما این زندانی نسبت به محیط‌های بسته ترس داشت (کلاستروفوبیک بود) و به همین خاطر، دچار حمله‌ی قلبی شد. هرچند زندانی درخواست کمک کرده بود، به او توجه نکردند. زندانی از حال رفت و برای مدت زیادی کسی به فکر او نیفتاد، با وجود اینکه در اتاق دوربین نظارتی هم تعبیه کرده‌اند. خلاصه نگهبانان هیچ اهمیت به حال او ندادند و وعده‌ی ناهارش را هم فراموش کردند و تا شب کسی سراغ او نرفت.

Ad placeholder