روز گذشته، پنج‌شنبه ۴ مرداد مراسمی به دعوت گروه هوادار جمهوری اسلامی موسوم به «دختران انقلاب» در ورزشگاه آزادی برگزار شد. اجتماعی که قرار بود صد هزار نفری باشد اما تصاویر می‌گوید که به ده‌ هزار نفر هم نرسید. بیش از نیمی از ورزشگاه آزادی خالی بود، اگرچه تعداد زیادی از مردان در این تجمع حضور داشتند. تجمعی با سخنرانی برخی «خانواده‌های شهدا» و اهدای جوایزی چون «روسری متبرک به حرم امام حسین» به «کم‌حجاب‌ها».

همایشی که حتی روزنامه اصول‌گرای فرهیختگان نیز آن را انتقاد کرد و نوشت: «این همایش‌ها هیچ کمکی به مساله‌ی حجاب نمی‌کند. مردم نیامدند و نمی‌شد صندلی‌های خالی را پنهان کرد.» این روزنامه افزود که به همین دلیل تصاویر این همایش در میان اخبار و رویدادهای مهم کشور و جهان مورد توجه قرار نگرفت.

پیش‌تر نیز با دعوت این گروه هوادار جمهوری اسلامی و حامی حجاب اجباری همایش‌هایی در تکریم حجاب صورت گرفت که می‌توان به همایش «دختران انقلاب» به همت گروه مردمی «آمرین صراط»، در بهمن ۱۳۹۷ در میدان امام حسین و گردهمایی در ورزشگاه شیرودی در آذر ۱۴۰۱ اشاره کرد که با خواندن سرودی با نام دختران انقلاب و سرود سلام فرمانده آغاز شد.

اما گروه »دختران انقلاب» سال‌ها پیش و هم‌زمان با حرکت اعتراضی «دختران خیابان انقلاب» شکل گرفت. بهاره جنگروی، مسئول این گروه درباره‌ی آغار فعالیت آن می‌گوید:

«این مجموعه‌ی مردمی از هشت سال پیش برای اجرای صحیح واجبِ فراموش شده و به قول یکی از بزرگان واجب لگدمال شده امر به معروف و نهی از منکر شکل گرفت و بعد از سه، چهار سال کار مطالعاتی وارد فاز اجرای برنامه‌های فرهنگی شدیم.»

او در نشستی پیش از این مراسم برای این سیاست‌ورزی فلسفه‌‌بافی نیز می‌کند و امر‌ به‌ معروف و نهی‌ از منکر را به مکتب کپنهاگ و امنیت ملی نسبت می‌دهد که در اندیشه‌ی باری بوزان و کتاب «مردم، دولت‌ها و هراس» منعکس شده است:

اندیشه‌ی «باری بوزان» دانشمند غربی و بنیان‌گذار مکتب کپنهاگ می‌گوید ما باید بین مردم و حکومت‌ها یک حلقه‌ی میانی داشته باشیم که از دل مردم باشد و ارزش‌ها و هنجارها را به مردم و حکومت یادآوری کند. یعنی همان امر به معروف و نهی از منکری که اسلام هزار و چهارصد سال پیش این گفتمان را در آیات و روایت خود معرفی کرده است. بنابراین دختران انقلاب علمدار جریان امر به معروف و نهی از منکر شد.

گروه «دختران انقلاب» دقیقا پس از اوج گرفتن مبارزه با حجاب اجباری و اعتراض «دختران خیابان انقلاب» فعالیت خود را آغاز کرد.

دختران خیابان انقلاب پویشی اعتراضی بود که با حرکت نمادین ویدا موحد در دی ماه ۱۳۹۶ در خیابان انقلاب شروع شد. زمانی که او بالای سکویی رفت و روسری سفید خود را به چوبی زد و تکان داد. حرکتی که توسط دختران و زنان بسیار دیگری ادامه پیدا کرد و برخی از آن‌ها مورد ضرب و شتم پلیس، بازداشت و بازجویی قرار گرفتند و حکم‌های متفاوتی برایشان صادر شد.

در همان روزهای ابتدایی برخی زنان چادری هوادار نظام مانند «دختران خیابان انقلاب» بالای سکو رفتند و با برافراشتن شعارهایی در حمایت از حجاب،‌ سعی بر غالب کردن تصویر زن محجبه به عنوان اکثریت کردند. سپس گروه دختران انقلاب در همین راستا تشکیل شد و مسئول گروه در جهت تخریب دختران خیابان انقلاب به عنوان افرادی وطن‌فروش که دنبال تابعیت کشورهای دیگر هستند، تلاش کرد.

جنگروی در این زمینه می‌گوید: «فعالیت ما مصادف کشف حجاب دختران خیابان انقلاب شد که روسری‌شان را به چوب می‌زدند و کشف حجاب می‌کردند و تقاضای تابعیت دیگر کشور‌ها را داشتند و خودشان را نماینده‌ی زنان ایرانی معرفی می‌کردند. در حالی که هویت و سبک زندگی زن ایرانی با عفت عجین شده است و حجاب هم ارزش ملی و هم ارزش دینی ما است. به همین خاطر ما اسم مجموعه‌ي خودمان را دختران انقلاب گذاشتیم. اسم دختران انقلاب برای دختران انقلابی است، حتی دخترانی که شاید ظاهرشان با ما متفاوت است اما دلشان برای شهدا و اسلام و انقلاب می‌تپد.»

سخنگوی گروه «دختران انقلاب» قصد ویژه‌ی خود را انگیزه دادن به دختران باحجاب می‌داند که به میدان بیایند و برای امر به معروف فعالیت کنند. و در درجه‌ی دوم جذب دختران کم‌حجابی که «که به لسان حضرت آقا دل در گرو این جبهه دارند و شما می بینید در  تشییع حاج قاسم و شهدا گریه می‌کنند.»

جنگروی با تاکید بر این‌که زنان کم‌حجاب و بی‌حجاب نمی‌دانند دشمن پشت این کشف حجاب‌ها چه برنامه‌ای دارد،‌ فعالیت خود را در سه مرحله معرفی می‌کند:

فعالیت ما سه مرحله دارد. مرحله‌ي اول کار ما جذب افراد از طریق محبت اهل بیت و شهدا است. مرحله‌ی دوم رفع گره‌های ذهنی و سوالات و ابهامات آنها از طریق مربیانی است که به عنوان رفیق در کنار این افراد قرار می‌گیرند. مرحله‌ی سوم هم تبدیل خود این افراد به کنش‌گر است که اگر این مرحله نباشد خیلی از این افراد دوباره به سبک زندگی خودشان برمی‌گردند. این کار نیاز به رفاقت و همراهی دارد. یعنی در کنار رفاقت و صمیمیت گره‌های ذهنی هم باز می‌شود و در استمرار رابطه و کنش‌گری خود آن‌ها سبک زندگی جدیدشان تثبیت می‌شود.

این گروه نمودی از اندیشه و سیاست جمهوری اسلامی در راستای حقوق زنان است و نشان می‌دهد تا چه اندازه حجاب اجباری به اصلی‌ترین سیاست‌های نظام گره خورده است. آن‌ها حجاب اختیاری را مساوی با مختل کردن تربیت نسل حزب‌اللهی‌ها و مقاومتشان می‌دانند. جنگروی حتی به این اشاره می‌کند که: «دشمن می‌خواهد زن را از خانواده‌ی ایرانی بگیرد و اگر زن را بگیرد موشک و انرژی هسته‌ای را گرفته و کل مقاومت را می‌گیرد.»

در مراسمی که در ورزشگاه آزادی برگزار شد حتی از آهنگ‌های انقلابی جنبش زن زندگی آزادی نیز کپی‌برداری شده بود و همه چیز تنها تقلیدی بی‌شرمانه و بازی قدرت بود. مساله‌ی تحریف و قاپیدن معانی انقلاب و فرد انقلابی از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد و با کشتار جمعی و گرفتن جان و کرامت هزاران انقلابی پایه‌گذاری شد.

این رویداد اهمیت مساله‌‌ی تغییر مفاهیم و بازی با آن‌ها را توسط پروپاگاندای جمهوری اسلامی نشان می‌دهد. پس از گرفتن جان هزاران انقلابی، حقوق بسیاری چون زنان و به‌حاشیه‌رانده‌شدگان در درجه‌ی اول گرفته شد و در ادامه نیز آزادی و فضای شهر. اما معترضان در دوره‌های مختلفی و با اوج و فرودهایی برای بازپس‌گیری حقوق و فضای خود انرژی گذاشتند و همواره در حال تلاش برای آشکار کردن این ستم بودند و هستند.

اما سیاست قاپیدن جنبش‌های اعتراضی مردمی و برگرداندن آن به نفع نظام در دهه‌ی اخیر نشان می‌دهد جمهوری اسلامی برای گرفتن انرژی مضاعف از معترضان دست به هر کاری می‌زند. حتی دزدیدن مبارزه و جنبش اعتراضی خاصی در روز روشن و در کمال وقاحت. مانند مراسم «دختران انقلاب» روز گذشته که در آن مفاهیم زیادی از مبارزات زنان در ایران دزدیده شد، از جمله نام و نمادهای اعتراضی از «دختران خیابان انقلاب» تا جنبش «زن،‌ زندگی، آزادی».

اما سیاست‌هایی تادیبی حکومت و همراهانش و حرکت‌های نمایشی توخالی برای بازتاب در رسانه‌ها به منظور حذف فیگور زن معترض و جایگزینی آن با زن محجبه تنها نشان از بحران قدرت نظام دارد. جمهوری اسلامی در راستای قالب کردن تک الگوی شخصیتی زن محجبه‌ی ایرانی روز به روز سرمایه‌گذاری بیشتری می‌کند. گرچه بسیاری از این مراسم مانند تجمع روز گذشته نشان می‌دهد تا چه اندازه مفهوم اکثریت و اقلیت نیز بازیچه‌ی دستان این گروه سخیف است که از ارائه‌ی بی‌کیفیت‌ترین نمایش‌هایشان نیز ابایی ندارند.