انیمیشن کوتاه «یونیفورم ما» (۲۰۲۳) ساخته‌ی یگانه مقدم یكى از خلاقانه‌ترين آثار كوتاه سال‌های اخیر است، انیمیشنی که نه تنها با ایده‌های تکنیکی و بصری‌ مينى‌ماليستى و جذابش مخاطب را غافلگیر می‌کند؛ بلکه انتقاد و اعتراضش را به هنجارهای رسمی حکومت دینی در حوزۀ پوشش زنان و دختران با طنزی ظریف و زیرکانه منتقل می‌کند. 

این انیمیشن که اولین اثر مقدم است موفق به دریافت جوایزی همچون جایزۀ بزرگ هیئت داوران از فستیوال انیمایوی اسپانیا و جایزۀ «ژان لوک زیبراس» از فستیوال اَنِسی کریستال فرانسه شده است. همچنین نامزد دریافت جایزۀ اسکار ۲۰۲۴ در بخش انیمیشن کوتاه بوده است. اثر یگانه مقدم اولین انیمیشن کوتاه ایرانی ا‌ست که در فهرست نامزدهای اسکار قرار می‌گیرد.

https://www.instagram.com/reel/C222HCJPe4g

«یونیفورم ما» که داستان زندگی اغلب دختران محصل ایرانی ا‌ست با بهره‌گيرى از روپوش مدرسه و ابزار خیاطی به عنوان عناصر استعارى سعی در انتقال طيف گسترده‌اى از مفاهيم سياسى و اجتماعى دارد كه در طول بیش از چهار دهه در جامعه ايران زيست روزمرۀ مردم و حتى كودكان مدرسه‌‌ای را تحت تأثیر قرار داده و هنوز هم در قالب تناقض‌ها و تنش‌هاى عقيدتى و فكرى ظهور و بروزى گاه بس پيچيده دارد. این اثر، درباره یک زن جوان ایرانی است که دوران تحصیل خود در تهران را به خاطر می‌آورد، زمانی که با پوشیدن روپوشی خاکستری به مدرسه می‌رود و سر صف صبحگاهی حاضر می‌شود که در آن مجبور به دادن شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر انگلیس» است. سر کلاس‌های کوچک و پرجمعیت و خسته‌کنندۀ مدرسه مجبور است همچنان مقنعه به سر داشته باشد و موهایش را بپوشاند، در حالی‌ که تمام همکلاسی‌هایش دختر هستند و مدرسه‌ها براساس جنسیت تفکیک شده‌اند. او مجبور است همواره مراقب باشد مقنعه‌اش عقب نرود، که اگر برود از ناظم‌های مدرسه که حساب سانتیمتر به سانتیمتر موهای دختران دانش‌آموز را دارند تذکر می‌گیرد و با تهدید معلمان دینی مواجه می‌شود.

در این انیمیشن هفت‌دقیقه‌ای که ترکیبی از تکنیک‌های دوبعدی دیجیتال و استاپ‌موشن است داستان کاملاً با استفاده از تکه‌های مختلف لباس و وسایل دوخت‌ودوز روایت می‌شود. برای نمونه اتوبوس مدرسه از میان دکمه‌ها راه خود را می‌جوید، از یک آستین وارد می‌شود و از آستین دیگر بیرون می‌آید و روی نواری گلدوزی‌شده می‌راند تا خود را به مدرسه برساند، یا مقنعه با زیپی از وسط باز می‌شود تا افکار راوی آشکار شود، یا دست مشت‌کرده‌ای که شعارهای مرگ بر این و آن را می‌دهد از آستین روپوش مدرسه بیرون می‌آید. پارچه پس‌زمینه اصلی فیلم است و همه چیز بر روی آن به تصویر کشیده می‌شود. در حقیقت تصویر و موضوع فیلم، بازیگوشانه و خلاقانه دست‌به‌دست هم می‌دهند تا هنرمند بتواند با تکیه‌ بر بارزترین عنصر معرف دختران دانش‌آموز ایرانی، یعنی روپوش خاکستریِ مدرسه به شرح چگونگی کنترل بدن در نهادهای قدرت و قیدوبندهای مضحک نظام آموزشی ایران برای محدودسازی دختران بپردازد. گرچه انیمیشن ظاهر دربارۀ سرگذشت راوی و دغدغه‌های اوست، اما موفق می‌شود مسئله‌اش را همگانی نگه دارد و حساسیت و اهمیت آن را برای عموم مخاطبانش آشکار کند.

Ad placeholder

لحن انیمیشن به ظاهر شوخ و شیرین و طناز است، اما دریافت مخاطبان مختلف از طنز فیلم می‌تواند با هم متفاوت باشد؛ برای نمونه در جایی از فیلم، ناظم سختگیر مدرسه روی مترِ خیاطی راه می‌رود تا مقنعۀ دخترکی را جلو بکشد ولی همین باعث می‌شود بافته‌های موی دخترک از پشت مقنعه‌اش بیرون بزند، از این رو ناظم دوباره راهِ رفته را بازمی‌گردد تا موهای پشت مقنعه را بپوشاند و درگیر فرایند بیهوده و خنده‌داری می‌شود که در عین حال برای بسیاری از دختران ایرانی می‌تواند یادآور خاطراتی تلخ و غم‌انگیز باشد. مقدم در مورد استفاده از طنز در اثرش می‌گوید: 

من از طنز در فیلمم استفاده کرده‌ام چون فکر می‌کنم اصولاً این قضیه علاوه به بُعد تراژیکش، مضحک و طنزآمیز هم هست. خنده‌دار است که در قرن حاضر همچنان بر تحمیل حجاب اجباری خصوصاً برای کودکان پافشاری شود.

در ابتدای انیمیشن از زبان راوی می‌شنویم که هر آدمی رنگ و طرح و جنس مخصوص به خودش را دارد. با این حال چنان که در ادامۀ انیمیشن می‌بینیم در مدارس ایران همه به اجبار مجبورند رنگ و طرح و جنس مشابه و یکسانی داشته باشند و دستشان در انتخاب کردن باز نیست و اگر کسی بخواهد خودش باشد با تنبیه مواجه می‌شود. مقدم در صحبت‌هایش در این باره می‌گوید:

بحث من در این فیلم بیشتر آموزش و پرورش است، فیلم را با این نیت ساختم که به وضعیت مدارس در ایران اشاره کنم. لباس از نظر من یک رسانه است. وقتی همه مجبور به پوشیدن لباس‌های متحدالشکل باشند فردیت از آن‌ها گرفته می‌شود.

با این اوصاف زنان ایرانی فقط در خلوت است که می‌توانند آنگونه باشند که خود می‌خواهند. در قسمتی از انیمیشن از زبان راوی چنین می‌شنویم:

زمان‌هایی هم بود که می‌تونستیم خوش بگذرونیم و یه‌کم عشق و حال کنیم، ولی خب مسلماً بعد از مدرسه، یا بعد از کار. در محیط خونه یا اتاق یا یک مکان خصوصی.

در قسمت دیگری از انیمیشن به صراحت می‌بینیم که چگونه مدرسۀ ایرانی که خانه‌زاد حاکمیت است با القاء آموزه‌های مذهبی‌ای که خود به‌حق می‌پندارند، ذهن تأثیرپذیر کودکان را معماري می‌کنند. راوی می‌گوید: 

گاهی موهامو از قصد می‌ذاشتم بیرون؛ چون فکر می‌کردم که جذاب‌تر می‌شم. یادمه یه بار معلم دینی‌مون منو با موهای افشون دید و بهم گفت: «می‌دونستی روز قیامت، خدا تو رو از همین موهای افشونت آویزون می‌کنه تا درس عبرتی باشی برای بقیه!»

ساخته شدن انیمیشنی همچون «یونیفورم ما» در زمانی که جمهوری اسلامی در مورد مسائل مربوط به زنان شمشیر را از رو بسته است و از هیچ‌گونه آزاری برای اجبار زنان به بر سر داشتن روسری امتناع نمی‌کند مهم و ضروری به نظر می‌رسد. یگانه مقدم در مصاحبه‌ای گفته است که:

این پروژه را در سپتامبر ۲۰۲۲ شروع کردم، یعنی درست پس از اعتراضاتی که پشت‌بند کشته شدن مهسا امینی در ایران اتفاق افتاد. این جنبش بسیار تحت تأثیرم قرار داده بود و مرا واداشت دست به کاری بزنم. همیشه می‌خواستم فیلمی کوتاه در مورد یونیفورم‌ مدرسه بسازم. بعد از جنبش مهسا، فهمیدم که نباید ساخت این اثر را بیش از این عقب بیندازم.