حدود دو هفته مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری دو دسته خبر در رسانههای داخلی بازتاب مییابد. رسانههای اصلاحطلب سکویی برای بیان دیدگاه طیف کوچکی از این جریان شدهاند که میگویند به رغم آنکه جمهوری اسلامی و مکانیسمهای انتخاباتیاش میخواهند سر به تن ما نباشد ولی ما باید «روزنهگشایی» کنیم؛ تاکتیکی که بیش از آنکه مخالفان جمهوری اسلامی نقدش کنند در درون اصلاحطلبان حکومتی هم با طعنه و تمسخر روبهرو شده است.
همین استهزاء و تمسخر درونگروهی اصلاحطلبان به ۱۱۰ نفری که «مانیفست روزنهگشایی» را منتشر کردند سبب شد تا کیهان سخن رأس قدرت را به زبانی مستقیم به مجموعه اصلاحطلبان منتقل کند: اگر در این انتخابات مجلس حضور سیاسی فعال نداشته باشید از خیر داشتن کاندیدایی برای جریانتان در انتخابات ریاستجمهوری هم بگذرید.
کیهان در شماره چهارشنبه ۲۵ بهمن در ستون پیام خوانندگان که عموماً پیامهای سرراست و بیپرده نظام را بازتاب میدهد تا خوانندگان عادی، چنین نوشت:
چهرههای مطرح اصلاحطلبان باید متوجه باشند هرگونه بروز آشکار مشارکت نکردن از جانب آنان در انتخابات پیش رو به معنای مسدود شدن حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری و طرد و فراموش شدن آنان در نزد افکار عمومی خواهد بود.
اما به میزانی که در سمت اصلاحطلبان حکومتی «مرثیهخوانی» برای «روزنهگشایی» و «نشکاندن دل نظام» خبر داغی است، در میان اصولگرایان دعوا بر سر آن است که از ۲۹۰ کرسی مجلسی که «مال بچههای حزباللهی است» چند کرسی به کدام گروه از دوستان یا رقبای درون جریانیشان میرسد.
تعداد رقبای درونگروهی اصولگرایان بسیار زیاد است. مرزهای این گروهها هم نسبتاً مبهم است. اما همچنان معیارهایی وجود دارد که میتوان جغرافیای قدرت در میان اصولگرایان را با آن ترسیم کرد.
همه گروهها و شوراهای درونی اصولگرایان در یک سری اصول متحدند: تبعیت محض از خامنهای و دفتر او و وابستگی به طیف یا جریانی در درون سپاه پاسداران. حال بسته به اینکه به کدام چهره یا شخصیت در دفتر علی خامنهای نزدیک باشند یا در جبهه کدام سرداران سپاه باشند تغییراتی در نام و عنوان و جهتگیری درونیشان ایجاد میکند.
به صورت کلی دو طیف اصولگرای سنتی و نواصولگرا در رأس این شبکه قرار دارد. در دو دهه گذشته اصولگراهای سنتی هر سال کوچکتر و کمقدرتتر شدهاند و نواصولگرایان بال و پر گرفتهاند. حزب موتلفه اسلامی و جامعه روحانیت مبارز، شاخصترین جریان اصولگرایی سنتی است.
نواصولگرایان که تولدشان با ماجراهای شورای شهر دوم و ائتلاف آبادگران همراه بود، چهرههای عموماً نسل دومی اصولگرایی را نمایندگی میکنند. تولد نواصولگرایی در زمان اصلاحات به عنوان ابتکار سپاه و بیترهبری برای مقابله با آن جریان بود. طیفی که وابستگی کمتری به کارگزاران سنتی جمهوری اسلامی و پیوندهایشان با هم دارد، مواضعش تندتر و بیملاحظهتر است و هر بار میخواهد علم جهادیبودن، انقلابیبودن، حزباللهی بودن را به صورت اختصاصی در دست خودش نگاه دارد.
اما این جبهه اصولگرایی برای انتخابات اسفند مجلس شورای اسلامی چه آرایش و برنامهای دارد و چه چیزی آنها را از هم متمایز میکند؟
شورای وحدت: تلاش نسل اولیها برای عقب نماندن از قافله
جامعه روحانیت مبارز، جامعه اسلامی مهندسان و حزب موتلفه، بازیگردانان اصلی شورای وحدت اصولگرایان هستند. جریانهای کوچکتری مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری هم در این شورا حضور دارند. این شورا که نسل اولیهای اصولگرا را نمایندگی میکند و همان راست سنتی است مکانیسمی برای مذاکره با نواصولگرایان طراحی کرده و در هر انتخابات سهم اندکی از قدرت را به دست میآورد: سهمی در حد احترام به ریشسفیدان و کسانی که چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند که البته بنا هم نیست نقشی فراتر از همین مقدار «نمادین» داشته باشند.
نقطه تماس این شورای وحدت با نواصولگرایان اغلب در مذاکراتشان با «شورای ائتلاف» خلاصه میشود.
در روزهای گذشته شورای وحدت اصولگرایان در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی اکس اعلام کرد: «شورای وحدت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور لیست مستقل ارائه میدهد.» احتمالاً به این دلیل که بر سر فهرست انتخاباتی با شورای ائتلاف به نتیجه مطلوب نرسیدهاند.
سرلیست این شورای وحدت در تهران بنا بود محمدرضا باهنر باشد. احتمالاً دلیل اختلاف هم بر سر این بود که باهنر در کنار محمدباقر قالیباف در رأس فهرست احتمالی مشترک شورای ائتلاف و شورای وحدت باشد یا نه. منوچهر متکی که سمت سخنگویی شورای وحدت را بر عهده دارد همچنان در جلسات مشترک با شورای ائتلاف به رهبری غلامعلی حداد عادل شرکت میکند و احتمالاً بیان این گزاره که شورای وحدتیها فهرست مستقل میدهند، ابزاری برای فشار گذاشتن و سهم گرفتن باشد.
نهایتاً روز چهارشنبه ۲۵ بهمن اعلام شد که محمدرضا باهنر حوزه انتخاباتیاش را از تهران به کرمان منتقل کرده است. احتمالاً برای آنکه مانع مذاکراتی میان این دو جریان بر سر سرلیستی برداشته شود و به «سهم هر گروه» محدود شود.
شورای ائتلاف: آنهایی که به اندرونی علی خامنهای دسترسی دارند
قدرت شورایی که نام کاملش «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» است به یک موضوع محدود میشود: حضور غلامعلی حداد عادل در رأس آن. حداد عادل پدر همسر مجتبی خامنهای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی است. او به اندرونی بیت خامنهای دسترسی مستقیم دارد و دامادش یکی از جدیترین گزینههای رهبری سوم در جمهوری اسلامی است.
به همین دلیل رقبای داخلی این شورا مانند جبهه پایداری یا شریان هم احترام شورای ائتلاف را نگه میدارند. حتی اگر بخواهند ساز مخالف هم بزنند به شکلی برنامهریزی میکنند که حداد عادل زیاد نرنجد.
شورای ائتلاف برنامهاش برای انتخابات روشن است. آنها محمدباقر قالیباف را به عنوان سرلیست تهران در نظر دارند. حاضرند چند سهم کوچک هم به جریانهایی مانند پایداری و شریان و امنا بدهند ولی همچنان میخواهند اکثریت در دست خودشان بماند. چیزی مانند مجلس یازدهم.
این همان نقطه اختلاف با جریانهای نسل دوم نواصولگرایی است. آنهایی که به جبهه پایداری نزدیکاند و آنهایی که به دولت ابراهیم رئیسی وامدار، میخواهند طرحی نو دراندازند و قالیباف را هم مانند ناطق نوری به پارکینگ اصولگرایی رهنمون کنند.
مصاف که گروه جدیدی از حامیان علیاکبر رائفیپورند، شریان که لیست انتخاباتی ابراهیم رئیسی را نمایندگی میکند و مهرداد بذرپاش و حمید رسایی آن را پیش میبرند و جبهه پایداری، با قالیبافیها کنار نمیآیند. دعوای آنها بر سر کرسی ریاست و صندلیهای هیاترئیسه پس از تمام شدن نمایش انتخابات است. به صراحت میگویند نمیخواهیم مجلس دوازدهم هم آرایش ریاستش قالیبافی باشد. به بیان دیگر آنها اولی جبهه جنگ برای کسب پست ریاست قوه مجریه را از هماکنون کلید زدهاند.
شاید به همین دلیل رسیدن به لیست واحد در میان اصولگرایان ناممکن مینماید. حداد عادل، رئیس شورای ائتلاف روز دوشنبه گفت:
با این شرایط بعید نیست چند لیست بیرون بیاید چراکه کسی نمیتواند کسی را مجبور کند. ما در انتخابات مجلس یازدهم نیز شاهد بودیم در کنار فهرست شورای ائتلاف چند فهرست دیگر هم منتشر شد… شورای ائتلاف برای تهران لیستی به سرلیستی آقای قالیباف خواهد داد.
به این ترتیب آب پاکی بر دستان شریان و مصاف و پایداری ریخته شد. شورای ائتلاف فعلاً به دنبال ساختن مجلسی با شگفتیهای بسیار و رئیس غیرقابل پیشبینی نیست. مدیریت قالیباف برای این طیف از اصولگرایان حدود و ثغور روشنی دارد و همین برای این جریان قدرتمند در درون اصولگرایان کفایت میکند.
جبهه پایداری: نظریهپردازان دوران رهبری خامنهای و کسانی که نقشه قله میکشند
جبهه پایداری یا یاران محمدتقی مصباح یزدی گرچه پدر معنویشان رخ در نقاب خاک کشیده ولی هنوز در قم و البته نهادهای نظریهپردازی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و حتی دولت رئیسی نفوذ دارند. این گروه در نقش ارتدوکسهای اصولگرایی نقشآفرینی میکنند. میگویند ملاکشان اشخاص نیست و هر کس را با مبانی اعتقادی آنها همراه باشد در فهرست میگذارند. مبانی اعتقادی این گروه هم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی، تبعیت محض از ولیفقیه، ایستادن در برابر جریان انحرافی و اصلاحطلبان است.
آنها اکنون مرتضی آقاتهرانی را در مقام رهبر معنویشان دارند و صادق محصولی هم نقش ریاست دارد. در روزهای گذشته صحبتهایی در مورد مذاکره محصولی با قالیباف منتشر شده بود که سخنگوی این جریان آن را تکذیب کرد و گفت که این خبرسازیها برای تخریب پایداری است.
مجید متقیفر، سخنگوی جبهه پایداری روز سهشنبه به ایسنا گفت که کسانی که میگویند پایداری با قالیباف معامله کرده، «دیانت و اخلاق سیاسی» ندارند.
جبهه پایداری در مجلس یازدهم هم سر ناسازگاری با محمدباقر قالیباف داشت. گرچه دعوای آنها با قالیباف به اندازه جدالشان با علی لاریجانی در مجلس دهم برجسته نشد ولی روشن است که آنها خواستار حذف کامل قالیبافیها از مجلساند.
ائتلاف امنا: آنهایی که برای آینده برنامههای بزرگی دارند
ائتلاف مردمی نیروهای انقلاب یا همان امنا، جبهه جدیدی است که نواصولگرایان نسل دومی آن را برای انتخابات پیش رو تدارک دیدهاند. به صورت کلی نام ۲۰ تشکل در این ائتلاف ذکر شده است که بسیاری از آنها در حد نام هستند.
مهمترین این تشکلها، شریان است که مهرداد بذرپاش و حمید رسایی در رأس آن هستند. آنها پشتیبانی بخشی از دولت رئیسی را پشت سر خود دارند؛ بخشی که پول و قدرت را در اختیار دارد. شریان بازی انتخاباتی دولت رئیسی است و گرچه سخنگوی دولت میگوید آنها در انتخابات دخالت نمیکنند ولی شریان بدون پول و امکانات دولت عملاً وجود خارجی ندارد.
مصاف، عدالتخواهان و جمعیت رزمنده مدافع انقلاب که تلاش انصار حزبالله برای بازسازی سیاسی خود است هم بخشی از امنا هستند.
امنا در بیانیه اعلام موجودیتش نوشته است که به دنبال پایان دادن به «قبیله گرایی» و «پدرخواندگی سیاسی» است. پیامی روشن به شورای ائتلاف و شورای وحدت که آنها نمیخواهند تن به بازیسازی حداد عادل، قالیباف و چهرههای دیگر بدهند. امنا میگوید:
از نظر ما هیچ گروه و جریان سیاسی حق ندارد خود را صاحب و مالک مطلق و دائمی پایگاه اجتماعی انقلاب بداند و با ایجاد انحصار و برخورد حذفی، به صورت آمرانه و غیرشفاف، برای مردم و فعالان و بدنه جبهه انقلاب تعیین تکلیف کند.
با این وصف آرایش انتخابات بعدی را جنگ امنا با شورای ائتلاف مشخص خواهد کرد. با توجه به ردصلاحیتهایی که شورای نگهبان در نقش یار دوازدهم اصولگرایان انجام دادهاست، اصولگرایان اساساً برنامهای برای رقابت بیرون جبههای با اصلاحطلبان و آنهایی که به دنبال روزنهگشایی هستند، ندارند. دعوا بر سر آن است که ریاست قوه مجریه به چه کسی برسد: نواصولگرایان نسل اول یا نسل دوم؟