آلما سینایی در سال ۱۳۶۸ در شهر تهران و در خانوادهای هنرمند متولد شد. او فرزند خسرو سینایی، کارگردان فقید سینما، و فرح اصولیِ نقاش است. آلما ابتدا در دانشگاه هنر تهران به تحصیل در رشتهی سینما مشغول شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی، به آمریکا رفت. او دومین مدرک کارشناسی خود را از مدرسهی طراحی رود آیلند و مدرک کارشناسی ارشدش را از مدرسهی طراحی پارسونز دریافت کرد. آلما سینایی اکنون ساکن شهر برلین است. او تابهحال پنج نمایشگاه انفرادی در ایران، آمریکا و ایسلند برگزار کرده و در ۳۰ نمایشگاه گروهی نیز شرکت کرده است. «ترجیعبند» نام آخرین نمایشگاه انفرادی این هنرمند در تهران است که در سال ۱۴۰۰ در گالری ۰۰۹۸۲۱ برپا شد.
https://www.instagram.com/p/CUPhuiODRw2/?hl=en
https://www.instagram.com/p/CUPhofxD9p-/?hl=en
ویدئو
در طبقهی اول گالری، دو ویدئو بر دو دیوار روبهروی یکدیگر در حال پخشاند. در ویدئوی اول با عنوان Liv، زنی را میبینیم که در فضایی خالی با دو عصای چوبین عجیب، با زحمت و تقلا دور دایرهای بر زمین گام برمیدارد. پیشزمینه تقریباً سیاهوسفید است اما در پسزمینهی تصویر، پنجرهای بزرگ بهچشم میخورد که کوهستانی صورتیرنگ ( از چاپهای لینوکات هنرمند) را قاب کرده است.
در ویدئوی دوم بهنام Marie & Liv، دو زن را میبینیم که از چیزی شبیه به داربست، که مقابل همان کوهستان رنگین قرار گرفته، بهنوبت بالا میروند. در هر دو ویدئو، در نگاه اول، حرکت کاری عبث بهنظر میرسد، با این حال، دور باطل لاینقطع ادامه مییابد؛ حرکت مشقتبار بدنها تکرار میشود، همچون ترجیعبندی که در میان غزلها تکرار میشود. پس بیهودگی ظاهری تکرار، شاید تأکیدیست بر ضرورت حرکت بدنها، حرکتی که زندگیست و با رسیدن به نقطهای مشخص معنا نمییابد، بلکه در نفس حرکت بودنش حائز اهمیت و خودبسنده است.
در قاب خالی و بیفروغ ویدئوی اول، تنهایی زن، درمقابل تنهایی و سکوت کوهستان قرار میگیرد؛ استقامت شکوهمند و حزنآلود منظرهی پشت شیشه آیا نمیتواند استعارهای از وضعیت زن باشد؟ در همان حال، گویی تنهایی موازی ایندو همان چیزیست که آنها را از تنهایی در میآورد: اشتراکی میان زن و کوهستان، گفتوگویی خاموش.
در ویدئوی دوم، دو زن حین پایین و بالا رفتن از میله، لحظهای روبهروی یکدیگر قرار میگیرند، آنها یک دم تعلل میکنند و سپس، دوباره جهت مخالف یکدیگر را پی گرفته و از هم دور میشوند؛ یعنی هر یک همچنان مثل زن قاب اول، بهتنهایی در حرکتاند.
https://www.instagram.com/p/CqstC0Yu9bV/
چاپها
کوهها با تکنیک لینوکات (چاپ برجسته) کار شدهاند و بقیهی آثار غالباً متشکل از ترکیب دو تکنیک درایپوینت (چاپ دستی و حکاکی روی صفحه مس) و مونوپرینت (چاپ شیشه)، یا ترکیب هر سه شیوهاند. خلوتی ویدئوها در چاپها نیز تکرار شده است. در جهان آلما سینایی اغلب مردی بهچشم نمیخورد؛ در مجموعهی یادشده یا شاهد کوهستانیم، یا زنانی که در مجاورت گیاهان وحیوانات، در فضای داخلی یا خارجی قرار گرفتهاند. خالی گذاشتن قسمت قابلتوجهی از صفحه، استفادهی حداقلی از رنگ و محدود کردن آن به رنگهای خاموش و ملایم، سکوتی را درجهان آلما حکمفرما کرده است. ما زنانی را میبینیم که انگار به همراه عناصر آشنای محدودی از جهان واقعی کنده شده، به خلأیی راه یافته، و با کلاژ شدن کنار یکدیگر، جهان موازی آرام و بهدور از هیاهویی را ساختهاند، بااینحال، همهی قابها آمیخته به نوعی حزناند؛ گویی هجرت به جهانی دیگر، از روی اجبار بوده و خلوتیِ قابها نوعی حس فقدان را نیز تداعی میکند، شاید خبر از جای خالی کسان و چیزهایی ازدسترفته را میدهد. حضور گیاهان و حیوانات هرچند تسلاییست برای زنان، اما شور ازدسترفته را به آنان باز نگردانده است. آنها اغلب حتی زمانی که روبهروی یکدیگر قرار دارند، رو به نقطهای خیره مانده و غرق در افکار درونی خویشاند.
حضور پیکرها در کنار یکدیگر، با توجه به حالت صمیمی بدنها نشان از همدلی دارد، اما نگاه خیرهی چشمها و سرهای بهپایینافتاده گویی حاکی از آن است که چراغهای رابطه اینجا خاموش هستند.
https://www.instagram.com/p/CrI0OB6uXOw/
برخی از ویژگیهای چاپهای آلما سینایی نظیر تخت بودن سطوح رنگی، بهکارگیری بافت و تکرار یک موتیف (بنمایه)، تمهید تصویر کردن قابها در دل یکدیگر برای تفکیک فضاها از هم بهجای ساخت پرسپکتیو (ژرفانمایی)، ظرافت طراحی محیطی پیکرها و حتی شیوهی نشستن آنها بر زمین پیرامون یک شیء یادآور نگارگری ایرانیاند.
در یکی از چاپها، دو زن را میبینیم که روبهروی یکدیگر نشستهاند. در پسزمینه و بین دو زن، قابی بر دیوار قرار گرفته پوشیده از بافتی که یادآور کوهستان، آسمان و امواج دریاست. ظرافت خطوط طراحی به پیکرهها حسی از شکنندگی و سکون نیز بخشیده است: انفعالی که با حرکت مداوم پیکرها در دو ویدئو درتضاد قرار میگیرد.
https://www.instagram.com/p/CT9XjkTgc6V/
https://www.instagram.com/p/CUejp5gtHPL/?hl=en&img_index=2
به این ترتیب، گویی ویدئوهای بهنمایشدرآمده در طبقهی اول جوابیهی هنرمند به انفعال فیگورهای اغلب گیرافتاده در فضای داخلی در چاپها باشند. اگر در چاپها، زنانی را میبینیم که گویی از محیط و بستری که به آن تعلق داشتهاند، کنده شده و در گوشهای که برای خود ساختهاند، پناه گرفتهاند، در ویدئوها میبینیم که فیگورها و کوهستان درون یک قاب به هم میپیوندند؛ زن درمقابل شکوه و عظمت طبیعت به حرکت در میآید، شاید با حرکت باد همراه میشود و از رخوت و هراس میگریزد.