آموزش و پرورشِ ایران در اردیبهشت ۱۴۰۲ برای جذبِ ۲۸ هزار معلم، آزمون استخدامی برگزار میکند. نگاهی به شرایط پذیرش جدید و وضعیت صنفی معلمان تازه استخدامشده نشان میدهد، حاکمیت از سویی گزینش و شرایطِ پذیرش را هرچه بیشتر محدود و دلبخواهی کرده، از سوی دیگر همزمان با تشدیدِ فشارهای ایدئولوژیک بر فرهنگیان و داوطلبان، حقوقِ آنها را به نسبتِ تورمِ موجود کاهش داده است.
آموزش و پرورش در ایران، سالها است که با کمبودِ نیرو مواجه است، اما از جذبِ معلمان جدید سر باز میزند، تا جایی که در بیشترِ روستاهای دورافتاده، معلمان مجبور بودند در یک کلاسِ مشترک، همزمان به چندین مقطعِ تحصیلی درس بدهند.
پیش از این تلاش میکردند با طرحهایی همچون «سرباز ـ معلم» به شکلی موقتی و البته با قیمتی ارزان، این کمبودها را حل کنند. اما اخیرا بحرانِ کمبود نیرو به حدی رسیده که چارهای جز برگزاری یک آزمون استخدامی عمومی نداشتهاند. اما این آزمون هنوز برگزار نشده، خبر از تَنگتر شدنِ فضای استخدامی برای داوطلبانِ غیروابسته به هسته سختِ قدرت میدهد.
بذل و بخششهای ولایی
در آزمونِ پیشِرو همچون دورههای گذشته سهمیههای وابستگان به حکومت به طور جداگانه لحاظ شده. علاوه بر امتیازهایی که در نمره آزمون برای آنها درنظر گرفته میشود، از لحاظ کسبِ شرایط عمومی شرکت در آزمون هم برای آن استثنا قائل شدهاند. برای مثال، شرایط سنی شرکت در آزمون، داشتن حداقل ۲۰ و حداکثر ۴۰ سال برای دانشآموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد اعلام شده. اما «ایثارگران»، خانوادههای «بنیاد شهید» و غیره از این لحاظ محدودیتی ندارند. اما اینها تنها تبعیضهایی نیست که در آزمونِ استخدامی پیشِرو موجود باشد.
در لابلای این امتیازدهیهای ویژه، بذل و بخششهای ولایی دیگری هم اضافه کردهاند. در تبصره شماره ۴ شیوهنامه آزمون امتیازهایی هم برای فرزندآوران و متأهلان تعیین کردهاند. مطابق این تبصره، به ازای تأهل و داشتن هر فرزند، تا حداکثر ۵ سال به شرایط سنی استخدامی اضافه خواهد شد. مشروط به آن که نرخ باروری زادگاه داوطلب بیشتر ۵/۲ نباشد. علاو بر این، داشتن هر فرزند هم به طور جداگانهای در محاسبه میانگین نمره آزمون امتیاز ویژهای دارد. این تبصره بیشتر از هر کسی، علیه زنانی است که به هر دلیل تمایل به ازدواج یا فرزندآوری ندارند. همچنین علیه مردانی که زیر فشارهای معیشتی ساخته خودِ حاکمیت نه توانِ ازدواج دارند و نه شرایطِ مادی پدر شدن.
حذفِ درسهای کاربردی
یکی از مهمترین اقداماتِ بیسابقه حکومت در برگزاری این آزمون، حذفِ درسهای عمومی کاربردی و جایگزین کردنِ آنها با آموزشهای ایدئولوژیک است. آموزش و پرورش جمهوری اسلامی در آزمون پیشِروی استخدامی، درسهای زبان خارجه، کامپیوتر، ریاضیات و اطلاعات عمومی را به شکلی ناباورانه حذف کرده. به جای این درسها جزوهای ۸۰۰ صفحهای به داوطلبان معرفی کردهاند که توسطِ نهادهای ایدئولوژیک حکومتی همچون بیت رهبری تهیه و تنظیم شده. محتوای آن هم حرفها و سخنرانیهای علی خامنهای، تاریخِ مذهبی تشیع، القائاتِ سیاسی و عقیدتی حکومتی و از این دست موضوعات است. داوطلبان را مجبور کردهاند که به جای درسهای عمومی، این جزوه را دانلود کنند و بخوانند.
باجگیری و درآمدزایی
جدای از تحمیلِ این موضوعهای بیکاربرد و بیهوده، هزینهای چند صدهزار تومانی هم برای پرینت این جزوه روی دستِ داوطلبانِ استخدامی گذاشتهاند. چرا که این جروه در هیچ جایی چاپ نشده و صرفا دسترسی به فایل پیدیاف آن ممکن است. هزینه ثبتِنامِ خودِ آزمون هم برای هر داوطلب، ۲۴۰ هزار تومان بوده. در آزمونِ پیشرو بیشتر از ۶۰۰ هزار نفر ثبتِنام کردهاند. در میانِ آنها تنها ۲۸ هزار نفر، پذیرش خواهند شد.
این نوع آزمونها در عمل به یک منبع درآمد برای وزارتخانههای برگزارکننده هم تبدیل شدهاند. چرا که برای جذبِ تعدادِ بسیار کمی، آزمونی در سطحی وسیع برگزار میکنند. هیچ محدودیتِ علمی و مهارتی هم برای ثبتِنام در آن قائل نمیشوند تا ارتشِ ذخیره دانشآموختگانِ بیکارِ جویای شغل بتوانند در آن شرکت کنند. آزمون را با هزینهای حداقلی برگزار میکنند و مابقی پولِ کسبشده را به جیب میزنند. تنها در آزمونِ پیشِرو پولی به مبلغِ حدود ۱۴۴ میلیارد تومان از طرف داوطلبان برای ثبتنام پرداخت شده. در حالیکه کمتر از ۵ درصدِ آنها هم جذب میشوند. آن هم با رد شدن از آن شرایطِ دستچینشدهای که برایشان تعیین کردهاند.
انتقام از معلمانِ ناراضی؛ پیشوازی از سربهزیرها
یکی دیگر از اقدامهای نامسئولانه و کینهتوزانه حکومتی در آزمونِ پیشِرو، تغییرِ شیوه جذبِ معلمان پس از کسبِ نمره قبولی در آزمون است. مطابقِ شیوهنامه جدیدِ آزمون، پس از کسبِ نمره قبولی در خودِ آزمون سراسری، داوطلبان باید از فیلترِ دیگری هم عبور کنند. این فیلتر همان گزینش و مصاحبه است. این دو اگرچه قبلا هم وجود داشتند، اما تا این حد به آنها وزن داده نشده بود. مثلا در آزمونهای پیشین، میانگینِ نمره داوطلبان عبارت بود از ترکیبِ ۷۰ درصد نمره آزمون و ۳۰ درصد، نمره مصاحبه و گزینش. اما در چینشِ جدید، ۶۰ درصد از میانیگن نمره کل داوطلبان را به مصاحبه و گزینش اختصاص دادهاند و وزنِ نمره آزمون تنها ۴۰ درصد است. هدفشان هم از این کار کاملا مشخص است. میخواهند نهادهای حاکمیتی هرچه بیشتر شرایط استخدام معلمان را زیر نظر بگیرند و از ورودِ «غیرخودیها» جلوگیری کنند.
آزمونِ پیشِرو، در شرایطی برگزار میشود که جامعه ایران همچنان در التهاب قیامِ ژینا به سر میبرد. مدرسهها یکی از اصلیترین کانونهای کنشِ سیاسی و نارضایتی بودهاند. با این نوع طرحها میخواهند از رویشِ نگاه و رفتارِ سرکِش و منتقد در مدرسهها جلوگیری کنند. میخواهند به خیال خودشان در نطفه صدای نارضایتی در مدرسهها را خفه کنند.
با دستچین کردنِ معلمان و تغییر محتوای درسها. حاکمیت پس از سالها سرکوبِ جنبش معلمان و در پیش گرفتنِ رویههای سفت و سختِ انضباطی و امنیتی در مدرسهها، اکنون شمشیر را از رو بسته و آشکارا به جنگِ معلمان و دانشآموزان رفته است. این را قوانین و شرایطِ آزمونِ جدید استخدامی در آموزش و پرورش میگویند.
سرکوبِ صنفی
تمامی این شرایطِ سخت برای جذب شدن در آموزش و پرورش در حالی است که حقوق و مزیتهای آن به عنوان معلم دائما در حالِ کاهش است.
فیشِ حقوقی معلمانِ تازهاستخدامشده باورنکردنی است. حقوق دریافتیِ بسیاری از آنها به زحمت به ۶ میلیون تومان در ماه میرسد. بعد از سالها کسبِ سابقه و اضافهکاری و غیره هم هیچگاه حقوقشان به بالای خط فقر نمیرسد. این هم نوعی انتقامِ شغلی و صنفی از همه معلمان در مقامِ یک گروه اجتماعی متشکل است. تا آنجا که توانستهاند، جایگاه آنها را تنزل دادهاند. کمتر معلمی در ایران میتواند بدون داشتن شغل دوم و سوم، زندگیاش را اداره کند. اما برای کسبِ همین شغلِ کمدرآمد هم دانشآموختههای بیکار در ایران، باید از هفتخانِ جدیدِ حاکمیتی در گزینش و مصاحبه عبور کنند. مشخص است که افراد ناوابسته به سختی میتوانند از شرایط جدید استخدامی عبور کنند. حاکمیت میخواهد آموزش و پرورش را از لحاظِ فرهنگی و آموزشی در انحصارِ نیروهای وفادار به خودش نگه دارد و «غریبه»ها را راه ندهد، و آنهایی را که راه میدهد قانع، مطیع و بلهقربانگو باشد. در این خط باز هم شکست میخورد. در دوره جنبش اخیر دیدیم که در میان معلمان تنها اقلیتی فرمانبر رژیم است.