شهلا شفیق، جامعهشناس و نویسنده ایرانی مقیم فرانسه و زندانی سیاسی سابق است. این برنده نشان لژیون دونور فرانسه، به کنشگری در عرصه زنان و علیه خشونت و تبعیض نیز مشغول بوده است.
خانم شفیق در سالهای اخیر به مسأله زندان نیز پرداخته، کارهای زیادی روی خاطرات زندان کرده که در کتاب «انسان نوین اسلامی، زندان سیاسی در ایران» متجلی است. رمان او، «از آینه بپرس» نیز به همین مسأله میپردازد.
رضا حاجیحسینی، دبیر بخش حقوق بشر زمانه برای بحث درباره اهمیتها و دلالتهای دادگاه حمید نوری، دادیار سابق دستگاه قضایی، در حاشیه دادگاه او در استکهلم با شهلا شفیق به گفتوگو نشست.
در این گفتوگو علاوه بر صحبت از تأثیر ادبیات زندان بر جنبش دادخواهی در ایران، به اهمیت «صدا» در این جریان نیز پرداخته شد. گفتوگوی تفصیلی و تحلیلی کامل با این نویسنده و جامعهشناس را در ادامه بشنوید:
شهلا شفیق درباره رابطه ادبیاتی همچون خاطرات زندان با دادخواهی به «زمانه» گفت که حجم وسیع خاطرات نوشته شده درباره زندانهای دهه شصت را باید یک تاریخ شفاهی ارزشمند دانست و در شرایط ایدهآل، این خاطرات باید به آرشیو مهمی از تاریخ ایران بدل شوند.
به گفته شهلا شفیق، دست به قلم بردن زندانیان پس از آزادی «یکی از شانسهای تاریخی ما» است. این نویسنده و پژوهشگر میگوید تاریخچه نگارش خاطرات زندان به پرویز اوصیا بازمیگردد که خود ادیب بود و در لندن کتاب خاطراتش را از زندان توحید نوشت.
شهلا شفیق میگوید مسأله زندان یکی از وسوسههای دائمی اوست. او زمانی که مخفی زندگی میکرد، دستگیر شد و به شکل معجزهآسایی «زندان» نرفت اما پس از آنکه به تبعید رفت، فعالیت خود را در جنبش دادخواهی آغاز کرد.
خانم شفیق در مصاحبه تفصیلی و تحلیلی با زمانه اشاره میکند که زنان پیشروی خاطراتنویسی بودند؛ کسانی همچون پروانه علیزاده، منیره برادران، و …
او به خاطرات ایرج مصداقی و مهدی اصلانی نیز اشاره میکند که پس از آن منتشر شدند.
به باور شفیق، شناخت زندانها به شناختی از سرتاسر سیستم سرکوب و کنترل جامعه و شیوههای آن منجر میشود.
شهلا شفیق با اشاره به بخشی از شعر فروغ، «تنها صداست که میماند…» به زمانه میگوید در بیرون و داخل دادگاه حمید نوری که در جریان است، همه صداها وجود دارند و این فقط در یک دموکراسی اتفاق میافتد. او میگوید فارغ از هر اتفاقی که در نهایت این دادگاه بیفتد، این صداها در دموکراسی حذف نمیشود.