خبری که مدتی قبل نماینده شهرستان چابهار از تلاش یک زن در سیستان و بلوچستان برای تأمین آب شرب برای فرزندانش اعلام کرد، موجی از تأسف و غم را در میان افکارعمومی برانگیخت. در ویدئویی که از صحبتهای معینالله سعیدی در برابر وزیر نیرو منتشر شد، او به عصبانیت اعلام میکند که یک زن برای بهدستآوردن آب شرب، ناچار به همخوابگی با غریبه میشود و پس از این عمل نیز خودکشی میکند.
این خبر بار دیگر مساله آب در منطقه سیستان و بلوچستان را به صدر اخبار آورد. پیشتر نیز اخباری از حمله تمساحهای پوزه کوتاه (گاندو) به کودکانی که برای آوردن آب به کنار برکه یا آب میروند، ثابت کرده بود که مسئله تأمین آب در این بخش از کشور، به شدت بغرنج است.
اما موضوعی که چه در این مورد و چه در موارد پیشین قابلتوجه است، نقش زنان بهمنظور تأمین آب برای خانواده است. در اکثر مناطق توسعهنیافته که آب پاک در نزدیکی محل زندگی ساکنان در دسترس نیست، یکی از وظایف زنان، آوردن آب به خانه است.
به طور سنتی در این مناطق مردان مسئولیت تأمین مواد غذایی، سوخت و بهطورکلی پول را برعهده میگیرند و زنان نیز به جز کارهای خانه، رسیدگی به فرزندان و مراقبت از دام (در صورت وجود)، مسئولیت آوردن آب به خانه را نیز برعهده دارند. آنها روزانه باید ساعتهای طولانی را در مسیر خانه تا چشمه، رودخانه، برکه یا چاه را طی کنند و ظرفهای پر از آب را به خانه برگردانند. گاهی نیز این کار به دختربچهها واگذار میشود.
اما این مساله فارغ از ایجاد مشکلات بهداشتی، عوارض اجتماعی وسیعی نیز به همراه دارد. نخست آنکه تقریباً شکی نیست که آب بهدستآمده از این طریق، در اکثر موارد آلوده است و دلیل بسیاری از بیماریها ناشی از استفاده از همین آب است.
از سوی دیگر، وقتی کودکان و زنان ناچار باشند برای تأمین آب روزانه زمان زیادی را برای تأمین آب صرف کنند، دیگر فرصت انجام امور دیگر مانند آموزش را نخواهند داشت. اکثر این خانوادهها از فقر شدید اقتصادی رنج میبرند. نداشتن وقت کافی برای آموزش نیز، بهعنوان دلیلی مضاعف باعث میشود که حتی در صورت وجود امکان تحصیل، آنها نتوانند وقت کافی برای آموزش را به دست آورند.
تصور کنید دختربچه یا زنی روزانه مجبور باشد تنها ۴ تا ۵ ساعت را برای آوردن آب صرف کند. به این کار انجام کارهای دیگر خانه، پختن غذا، رسیدگی به دام یا کشاورزی و امور شخصی را نیز اضافه کنید. عملاً فرد دیگر امکان تحصیل و تمرکز بر یادگیری را ندارد. همین موضوع باعث میشود تا زنان علاوه بر مشکلات جسمی، به ناتوانی اجتماعی نیز دچار شوند. عدم امکان آموزش نهتنها اجازه نمیدهد تا آنها شانس یافتن شغل و درک از مسائل روز را از دست بدهند، بلکه باتوجهبه وجود سنتهای بعضاً زن ستیزانه، امکان آگاهی حقوق اولیه را نیز از زنان سلب میکند. این موضوع باعث میشود تا گاهی اوقات با زنان در مناطق دورافتاده، رفتاری بردهوار صورت بگیرد.
لازم به توضیح است که مطابق با همین قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی، تأمین حداقلهای زندگی اعم از آب شرب، خدمات بهداشتی و امکان تحصیل، از وظایف حکومت است. اما پس از چهار دهه ما در بخشهایی از کشور همچنان با عدم دسترسی مردم به آب شرب مواجه هستیم.
مطابق با سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ سازمان یونسکو، ۱۷ هدف برای کشورهای جهان تا سال ۲۰۳۰ در نظر گرفته شد. بر اساس این سند کشورها ملزم هستند تمامی تلاش خود را برای رسیدن به همه این اهداف انجام دهند. یکی از این اهداف، آب سالم و بهداشت است. ازآنجاییکه مسئله آب سالم بر روی مسائل اجتماعی نیز تأثیرگذار است، این هدف بهعنوان ششمین هدف از اهداف توسعه پایدار، مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است. قرار است کشورها تا سال ۲۰۳۰ به انحای گوناگون، آب شرب سالم را برای همه مردم تأمین کنند. در این سند تأکید شده که در صورت ادامه روند فعلی، تا سال ۲۰۵۰، حداقل یک نفر از هر چهار نفر بهاحتمال زیاد در یک کشوری که با مشکل آب مواجه است، دچار مشکلات مزمن و شدید آب شیرین میشود. همچنین، کمبود آب، کیفیت پایین آب و بهداشت ناکافی تأثیر منفی بر امنیت غذایی، انتخاب معیشت و فرصتهای آموزشی برای خانوادههای فقیر در سراسر جهان ایجاد میکند.
ازاینرو اکثر کشورهای جهان یا با استفاده از منابع داخلی یا باتکیه بر کمکهای بینالمللی، تلاش خود را برای ارتقای سطح دسترسی به آب سالم شروع کردهاند. حتی در قاره آفریقا نیز، اقدامات خوبی در حال انجام است.
بااینحال، علی خامنهای، رهبر جمهور اسلامی در سخنانی با این سند مخالفت کرد و آن را مغایر اسلام و سنت دانست. بلافاصله پس از سخنان او، برخی از هوادارانش شروع به تخریب این سند بالادستی سازمان ملل کردند و دولت را از پیگیری آن در ایران بازداشتند.
در این شرایط به نظر میرسد ایران با مشکلات مضاعف مواجه است. به جز مشکلات اقتصادی و سو مدیریت در سطوح کلان اداری کشور، عدم حمایت سران حکومت از جمله رهبر جمهوری اسلامی باعث شده تا مسئله کمبود آب شرب و فقر در استانهایی که از قضا با ایدئولوژی حکومت همراهی کامل ندارند، بیشازپیش احساس شود.
بلوچستان از مدتها پیش به دلیل وجود اکثریت اهل سنت در آن، با تبعیض سیستماتیک مواجه بودهاند و بسیاری دلیل فقر گسترده و ضعف در زیرساختهای اینچنین را، ناشی از نگاه حکومت به این منطقه میدانند.
درهرصورت به نظر میرسد که مهمترین مشکل در استان سیستان و بلوچستان در حال حاضر، عدم وجود آب پاک در بسیاری از مناطق روستایی و نبود آموزش مناسب خصوصاً در میان زنان و کودکان است.
شاید اگر اهداف اصلی توسعه پایدار بهعنوان هدفگذاری توسعه در ایران مورد قبول حاکمیت بود، شرایط نیز بهبود مییافت. به نظر میرسد در این راستا، نخستین گام پذیرش سند ۲۰۳۰ بهعنوان گام نخست است.