محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران و از متهمان به فساد کلان به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید. قالیباف پس از سلسلهای از شخصیتهای تأثیرگذار در جمهوری اسلامی به این سمت میرسد: اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی. اگرچه همه پیشینیان شهردار سابق پایتخت هم در فساد گروهی و ساختاری حاکمیت جمهوری اسلامی شرکت موثر داشته اند، قالیباف در میان آنها کسی است که هیچ کس نیست. و شاید به همین خاطر، بهترین گزینه برای مجلسی باشد که باید در ماهها و سالهای تأثیرگذار پیشرو، بر اساس منویات علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی «گام دوم انقلاب» را پیش ببرد.
قالیباف، بازنده سه دور انتخابات ریاستجمهوری، از فردای انتخابات ۹۶ به فکر ریاست بر مجلس بود. «رهبر» حزب جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی کمی پس از شکست ابراهیم رئیسی در نامهای خطاب به «جوانان انقلابی» از «نواصولگرایی» دم زد و گفت که باید اصولگرایی به خودانتقادی بپردازد. فرمانده سابق مشخصاً از این دلخور بود که وادار به کنارهگیری به نفع رئیس آتی قوه قضائیه شده است.
مانیفست نواصولگرایی آخرین رنگی است که قالیباف به خود گرفت. در واقع، شهردار سابق همیشه با جهت وزش باد خودش را تنظیم کرده تا بتواند حضورش را در ردههای بالایی حکومت تداوم بخشد. درست به همین خاطر، بیش از آنکه فرد تأثیرگذاری در جمهوری اسلامی باشد، یک «سرباز» مطیع است و به هر چه برای باقیماندن زیر نور قدرت لازم بود، تن داده.
رئیس جدید مجلس جمهوری اسلامی جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشتهشده و در حال نوشتن نخواهد بود. و همین عدم اقتدار، قالیباف را بهترین گزینه ریاست مجلس برای دوران تعیین جانشین رهبری میکند.
قالیباف پیش از آنکه برای ورود به سیاست آستین بالا بزند، بسیجی و سپاهی بود، در جنایت در کردستان مشارکت کرد، و سپس به تدریج به یکی از فرماندهان در سپاه پاسداران بدل شد. پس از جنگ، قالیباف که جانشین فرمانده بسیج شده بود، با رسیدن به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء ــ قرارگاه موسوم به «سازندگی» ــ نخستین تجربه ورود به مسیر فساد ساختاری را پیدا کرد.
محمدباقر قالیباف ۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه رسید و در فرانسه، آموزش خلبانی ایرباس را دید. سه سال بعد و پس از انتقادها از محمد خاتمی، عهدهدار فرماندهی نیروی انتظامی شد. او کم کم تلاش کرد چهرهاش را به یک اصولگرای مدرن بدل کند، و همچون بسیاری دیگر از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، فوقلیسانس و دکترا ــ از خلال رانت در دانشگاه تربیت مدرس ــ گرفت تا در محافل به جای «برادر قالیباف»، «دکتر قالیباف» معرفی شود.
۱۳۸۴ سال رونمایی از قالیباف مدرن و شیکپوش اصولگرا بود؛ نخستین سالی که بسیجی سابق بختاش را برای ریاستجمهوری میسنجد. همان زمان مشخص بود که قالیباف مورد توجه علی خامنهای است. رهبر جمهوری اسلامی طی چند سال از فرماندهی نیروی هوایی سپاه تا فرماندهی کل ناجا را به او سپرده بود. دیگر رقیب اصولگرای او در آن سال، علی لاریجانی هم تلاش میکرد تا چهرهای مدرن و باب روز ــ مطابق با واژههای حکومتی جدید، «مردمسالاری دینی» و «جامعه مدنی به مثابه مدینه فاضله» ــ پیدا کند. اکبر هاشمی رفسنجانی هم پیشاپیش با اصلاحطلبان و اصولگرایان، هر دو بسته بود. در این شرایط بود که قالیباف پوستر معروف خلبانیاش را منتشر کرد؛ روی آن نوشته بود: «دکتر خلبان محمدباقر قالیباف».
اما آنطور که روایت میکنند، قالیباف در هفتههای آخر جایگاهش در مقام انتخاب اول شبکه سازماندهنده رأی اصولگرایان را از دست داد و محمود احمدینژاد، بسیجیِ بسیجیمانده به کمک بیت رهبری جای او را گرفت. قالیباف فهمید که هنوز برای مدرنشدن زود بوده. اما اصولگرایان برای راضیکردناش جای خالیشده احمدینژاد در شهرداری تهران را به او سپردند.
فساد قالیباف در دوران شهرداری آشکار است. او در مقام شهردار رانت میبخشید و رانت میخورد. مشخص شد ۹۰ درصد از واگذاری املاک در دوران او غیرقانونی بوده، ۵۴ هزار میلیارد تومان بدهی از دوران زمامت او برجای مانده، همسرش در فساد مشارکت داشته، و … در عوض، اصولگرایان از او مجسمه ساختند و در حمایتاش نامه نوشتند و افشاگر فساد «املاک نجومی» او به زندان افتاد.
همزمان با شهرداری، قالیباف بار دیگر رنگ عوض میکرد. دکتر خلبان کمکم از زرقوبرقهای مدرنیت اصلاحات فاصله گرفت و بار دیگر خود را به سبک احمدینژاد نزدیک کرد. کسی که زمانی در پوسترها و تبلیغات انتخاباتیاش بر دانش و تدبیر و تجربه و عقلانیت ظاهریاش تأکید میکرد، در سالهای اخیر از «مدیریت جهادی» سخن میگوید. کمکم «عدالتخواهی» و «حمایت از مستضعفان» و ضدیت با ثروتمندان ــ همه سرسلسله شعارهای گفتار پوپولیسم راستگرای احمدینژادی ــ به شعارهای او بدل شد.
نواصولگرایی
مضحکترین دعوی عدالتطلبانهی قالیباف تقلید ناشیانه او از شعار «ما ۹۹ درصدیم» جنبشهای ضدسرمایهداری بهویژه در ایالات متحده بود: تأکید بر مبارزه با «چهار درصدیها». قالیباف و حامیاناش میگفتند «ما ۹۶ درصدیها» باید پول مردم را از دست «زالوصفتان» چهار درصد بالای جامعه بیرون بیاوریم.
وقتی این افتضاح روابط عمومی در انتخابات ریاستجمهوری برای اصولگرایان راه به جایی نبرد، آخرین تیر سردار شلیک شد: مانیفست نواصولگرایی.
مانیفست نواصولگرایی اما آنقدر بیمعنا بود که هیچ یک از جریانهای اصولگرا وقعی به آن ننهادند و همه تفسیری را کردند که باید میکردند: قالیباف ناراحت شده و حالا باید سهم دیگری به او داد. حامیان قالیباف هم چیز دیگری نمیخواستند. حتی در خود مانیفست تأکید شده بود که نواصولگرایان نمیخواهند «جریان سوم»ای در برابر اصولگرایی و اصلاحطلبی باشند بلکه در ذیل اصولگرایی و برای وحدت آن آمده اند.
به عبارت دیگر، قالیباف شعارهای احمدینژادیها را تصاحب کرد، اما نمیخواست راه او را برود و خودش را جدا کند. اصولگرایان هم نمیخواستند قالیباف، فرمانده پرنفوذ سابق بسیج و سپاه و به ویژه قرارگاه خاتمالانبیاء و یکی از سفرهداران ثروت «انقلاب اسلامی» در زمان شهرداری را کنار بگذارند. محاسبه چه بسا این باشد: قالیباف بر خلاف احمدینژاد چموشی نخواهد کرد و برنامههای مورد نظر بیت را پیگیری خواهد کرد.
مانیفست نواصولگرایی ترکیب دیگری بود از راستگرایی افراطی به سبک جمهوری اسلامی و تلاش برای طرح شعارهای پوپولیستی. اما اگر متن بیانیه را بخوانید، یک خط جدی و غیرشعاری و خارج از فن بیان سانتیمانتال و کلیشهای سنخنمای جمهوری اسلامی در آن نخواهید یافت؛ به جز مصادره به مطلوب صفتهایی همچون «رنگینکمانی» که احتمالاً ریشههای کوئیر آن بر هیچ یک از اطرافیان فرمانده سابق آشکار نیست.
تنها یک چیز از متن بیانیه روشن میشود: قالیباف و اطرافیانش مسیر خصوصیسازی مورد نظر خامنهای را ادامه خواهند داد (که ترجمه «اقتصاد مردمی به جای اقتصاد دولتی»، چه در دولت روحانی و چه در مانیفست نواصولگرایی است)؛ برای مبارزه با «براندازان» و «دشمنان نظام» مطابق «اشداء علی الکفار» عمل خواهند کرد؛ اسلامیسازی را برای رسیدن به «اسلام ناب» ادامه خواهند داد؛ و شاید مهمتر از همه، نواصولگرایان هیچ چالشی در برابر اصولگرایان سنتی و غیرسنتی ایجاد نخواهند کرد.
تنها نکته شاید قابل توجه تأکید مانیفست بر «نوگرایی» است: نوگرایی در شیوه و سبک اصولگرایی، بزککردن چهرهاش و استفاده از تکنولوژیهای جدید و ظاهر باب روز.
به زبان دیگر، مانیفست نواصولگرایی سنتزی است از تمام دورههای رنگعوضکردن قالیباف: اطاعت مطلق از خط اصولگرایی بیت همراه با تلاش برای نوگرایی در ظاهر. دکتر خلبان و فرمانده بسیج و مدیر جهادی و قهرمان ۹۶ درصدیها هر سه در یکدیگر در این مانیفست ادغام شده اند تا نواصولگرایی هیچ خطری برای هیچ جناح اصولگرایی نداشته باشد و در عین حال، ادعای جایگزینی جریان «انحرافی» احمدینژاد را هم بکند.
با وجود این، فساد و کاسبکاری قالیباف آنقدر بهانه به دست اصولگرایان داد که در جریان انتخابات مجلس چندین گروه به بهانه حضور او از ائتلاف سر باز زدند. نه تنها عدالتخواهان احمدینژادی و پایداریها، بل حتی مداحانی که قالیباف در دوران شهرداری همیشه سفرهشان را پر نگه میداشت، لیستی بدون حضور او دادند. به عبارت دیگر، قالیباف با ائتلافی ضعیف به مجلس آمد و اکنون با ائتلافی ضعیف به ریاست رسیده است.
رئیس جدید مجلس شورای اسلامی، با کارنامه فسادی آشکار از یک سو، و با کارنامهای از رنگ عوضکردن در مسیر اطاعت از بیت رهبری از سوی دیگر، احتمالاً جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشتهشده و در حال نوشتن نخواهد بود و اقتداری از خود نخواهد داشت. او حتی همچون علی لاریجانی، رئیس «بیدستوپای» مجلس پیشین به خانوادهای مهم در مافیای قدرت جمهوری اسلامی هم تعلق ندارد. و درست به همین خاطر، نامزد خوبی برای دوران گذار و تعیین جانشین رهبری است.
سپاه در راس مجلس است
/ 28 May 2020
***
احمد زرگر چو خلخالی جنایت می کند
در لباس قاضی و داور خیانت می کند
داغ ها بگذاشته بر قلب مادرهایمان
چون برای پول و قدرت او قضاوت می کند
قاضی زرگر همان قاضی شعبه ۳۶دادگاه تجدید نظر تهران که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی نقش اساسی دارد و همچنان احکام بلندمدت زندان و اعدام علیه مردم مظلوم ایران را تأیید می کند / البته روزی توسط ایرانیان محبوس محاکمه خواهد شد
صیادی / 29 May 2020
قالیباف مهره بیت رهبری است و منصوب بیت رهبری در ریاست مجلس است. فساد قالیباف تا زمانی که مطیع بیت رهبری باشد در نظر گرفته نخواهد شد. حتی برای به زیر یوغ کشیدن قالیباف این نقطه ضعف لازم و ضروری است. بهرحال برای یک بی سر و پای از پشت کوه آمده، مطیع صد در صد بودن به جایی، میارزد به جاه و مقامی که به او داهاند.
او برای یک ماه حقوق عملهگی حاضر است جنایت کند، برای پست ریاست مجلس حاضر است چه کند؟
کشورش را بفروشد، مردمش را، یا هر دو را با هم؟
مراد / 29 May 2020
درحقیقت محض باید عنوان این خبر بجای “کسی که هیچکس نیست.”..به “هشتادمیلون کسی هست و هیچ کس نیست ” تغییر می یافت …نباید برقالیباف ها و شرکاء برچپاولگروفاسدبودنشان خرده گرفت زیرا که درماهیت و بطن وافکارواعمالاشان چنین بوده اند و نه با سقوط شهاب آسمانی چنین ذاتی درقالب پیکرشان پدیدار شده است !! اگردرب خانه تان را بازبگذارید و دزدو دزدها به خانه تان وارد شوند وبرای اینکه با دزدها درگیرنشوید اتاق به اتاق عقب نشینی کنید و هرآنچه دزدها بیابند تصاحب کنند و دیگراتاقی برای عقب نشینی کردن هم نداشته باشید بدون شک بیرون رفتن ازخانه ترجیح خواهید داد ..با این اعمال وکردارتان درحقیت دزدها را ترقیب به دستبرد زدن به خانه های دیگر و بیرون رفتن ساکنان خانه ها خواهید کرد…دزدها ازانچه مفت ومسلم نصیب شان شده است به همراهی فک وفامیل هاشان اقدام به دزدی خواهند کرد…این چنین فساد وچپاولگری ماورای تصورهیولائی که نتیجه عقب نشینی مردم و درحقیقت “هشتادمیلیون کسی و هیچ کسی “گریبانگیرشان شده است که حالا مجلس شان را هم دزدیند و حتی دزد رئیس مجلس شده است …معادن ومنابع را دزدیند — درآمدهای نفتی را دزدیند – زمین ها وکوه ها وجنگل ها را هم دزدیند …هرآنچه بی صاحب دیدند دزدیند…آیا این تقصیر دزدها و دزدشده گان است وآیا تقصیر آنهائی است که محیط دزدی و رشد ونمو دزدها را چهل سال برپا کرده اند و به تماشای روزگارپرداختند وتنها به انتقاد کردن وعدالت خواهی ازدزدها پسنده کرده و می کنند؟ اگردرب اتومبیل تان را بازبگذارید و دزد اتومبیلتان را بدزد تقصیر دزد است ویا تقصیر شخص خودتان ؟
حقیقتگو / 29 May 2020
هموطن گرامی جناب “حقیقتگو”, در کمال احترام عرض شود که, شاید تنها کسانی که باید به آنها خرده گرفت افرادی هستند که به صورت روزانه و پیگیر هیچ کار دیگری ندارند, غیر از تحریف تاریخیِ مبارزات و سنت مقاومتی مردم ایران, خصوصا در این سایت.
*
تکرار این دروغ تاریخی که مردم ایران “در خانه هایشان را باز گذاشته اند” و بدون هیچ مقاومتی سلطهء ج.ا. را تحمل میکنند, در این سایت بدین خاطر بسیار کمدی و تا حدی حتا مسخره و مضحک است, چونکه اینجا از معدود رسانه هایی است که هر روزه مبارزات مردم ایران در آن منعکس شده و مورد تحلیل قرار می گیرد, آنهم ارزیابی ها و سنجش های بسیار دقیق و موشکافانه.
برای مثال امروز در اینجا مقالی است در مورد شورش مشهد در سال ۷۱. که یکی از کاربران در آنجا یاد آوری کرده است که در حقیقت اولین شورش شهری در ج.ا. در سال ۱۳۶۱ اتفاق افتاد.
همانگونه که تا به حال بیش از صد بار* یادآوری شده است (*) مبارزه و مقاومت مردم ایران علیه آخوندها و ج.ا. حتی قبل از تاسیس رسمی ج.ا. و با تظاهرات زنان علیه حجاب مقابل دفتر بزرگان آغاز گشت.
اما در ذهنیت مذکر سالارِ, خود مرکز بینِ مردان ایرانی مبارزات زنان ایرانی مسلما مبارزه نیست چون بویی از “مردانگی” نبرده است. و به هر حال “حرف” مرد یک حرف است و عوض نمی شود. حتی اگر چرت و پرت, و دری وری باشد. مرد است و “حرفش!”
حالا اینکه ج.ا. در طی این ۴۱ سال یک لحظه, یک روز, یک هفته, یک ماه, یک سال نبوده است که با مقاومت و مبارزات مردمی روبرو نباشد, این “جزییاتی” است که چندان مهم نیست.*
خسته نباشید.
دخو / 30 May 2020
خبر انتخاب سردار قالیباف بهعنوان رئیس مجلس شورای اسلامی غافلگیر کننده نبود زیرا مردم عادت کردهاند که شورای نگهبان خلافکارها را رد صلاحیت نکند و بسیاری از مسائل را نادیده بگیرد.
قالیباف یکی از مسببان اصلی حادثهی حملهی خونین به کوی دانشگاه تهران در ۱۸تیر سال ۷۸ بود.
قالیباف در ۱۵سال اخیر و بهویژه در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۹۲ و ۹۶ کوس رسوایی و فسادهای مالیاش در هر کوی و برزن این سرزمین به صدا درآمده بود اما اکنون در یکی از سه قوهی کشور سمت ریاست گرفته است.
انتخاب وی در این مقام، نشانهی نوعی دهن کجی به افکار عمومی است.
پیام این است: “برای ما مهم نیست فلان چهره از نظر شما اختلاسگر و بدنام و رسوا است، مهم این است که او از ما است و ما قدرت داریم هر کسی را که صلاح میدانیم در هر پست و مقامی بگماریم”.
اولین پروندهی فساد قالیباف به تبانی وی با مافیای مواد مخدر مربوط میشود؛ وی متهم بود که در ازای آزادی برخی از مجرمین مواد مخدر، خواستار حمایت آنها از وی در انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ شده بود.
این پرونده تا سال ۹۲ مخفی نگهداشته شد و در جریان مبارزات انتخاباتی از سوی حسن روحانی افشا شد، هر چند روحانی دخالت خود را باعث این پنهانکاری اعلام کرد و در حقیقت خودش هم به این ترتیب به نوعی متهم شد.
در پروندهی سوم معاون قالیباف به اتهام فساد مالی بازداشت شد ولی قالیباف به دادگاه احضار نشد و بهجای وی یاشار سلطانی یعنی؛ افشاکنندهی فساد بازداشت شد.
در پروندهی چهارم تخلفات وی در بانک شهر و بانک سرمایه مطرح شد ولی این پرونده هم راه به جایی نبرد و مسکوت ماند.
حال چنین شخصیتی به ریاست خانهی ملت!! رسیده و حضور یک اختلاسگر قهار، نشان از گستردگی فساد در بسیاری از قوا و نهادهاست.
اتحاد بازنشستگان
@etehad_bazn
انتخاب قالیباف بهعنوان رئیس مجلس / 30 May 2020
باقر قالیباف نفر سوم در لیست نویسندگان نامه مشهور فرمانده هان سپاه به محمد خاتمی در جریان کوی دانشگاه، رئیس دکان یازدهم شد.
باقر قالیباف از امضاء کنندگان نامه 24 نفره فرمانده هان سپاه به محمد خاتمی در جریان حوادث کوی دانشگاه و یکی از اختلاسگران مشهور در جمهوری اسلامی است که امروز بعنوان رئیس دکان یازدهم انتخاب شد.
جا دارد مردم ایران بیاد بیاورند که یکی از روسای سه قوه ایران در کنار روحانی و رئیسی که سابقه جنایتکارانه ائی همانند وی دارند، « قالیباف « است.
صرفنظر از کارنامه جنایتکارانه اش در این 40 سال یکی از جملاتی که آن زمان بهمراه قاسم سلیمانی علیه دانشجویان خطاب به خاتمی نوشتند این جمله بود : «کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی به خود جائز نمی دانیم.» بدین ترتیب بود که بعداز حادثه کوی دانشگاه و در حالیکه در آن دوران وی فرمانده نیروی هوائی سپاه بود، پس از استعفای هدایت لطفیان در پی حوادث کوی دانشگاه بعنوان فرمانده نیروی چماقداران جمهوری اسلامی ( نیروی انتظامی ) انتصاب شد و سرکوب معترضان در این دوران اوج گرفت.
قالیباف با آن سابقه و بعنوان کسی که سرمایه مردم در شهرداری تهران را بهمراه سابقه دارانی چون خود به یغما برده است، بعنوان رئیس دکان یازده هم انتخاب شده است. بیا و ببین.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
"رئیس دکان یازدهم" / 30 May 2020
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد!
✍️ ابراهیم احمدیان
▪️سوگند می خورم که این شعر را حافظ برای قالیباف ـ این نابغهی دوران ـ گفته؛ چون او بدون این که مثل شماها جر بخورد و نزدیک ده سال سه چهار کنکور بدهد و یکی دو پایان نامه بنویسد و امتحان تافل و امتحان جامع بدهد و از پرپوزال دفاع کند و از تز دفاع کند و دو مقاله هم از تز را در یک مجلهی علمی-پژوهشی منتشر کند دکتر جغرافی شد. بدون این که دانشکدهی پرواز برود خلبان شد. بدون این که دانشگاه پلیس برود یک ژنرال پلیس و سلطان ابوالفوارس شد. بدون این که نشانی ساختمان شهرداری را بداند، شهردار تهران شد. بدون این که خاک تخته سیاه بخورد، عضو هیئت علمی دانشگاه شد، مسئلهآموز صد مدرس شد، مهندس شد. آری، او به مکتب نرفت و خط ننوشت ولی مدرس شد. او بدون این که رای بیاورد رییس مجلس شد. او به هر راهی رفت، قبول دولتیان و کیمیای این مس شد. آری سوگند میخورم که این غزل را حافظ برای قالیباف گفته چرا که حافظ هم خواست از این راه برود ولی نتوانست و مفلس شد:
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیدهی ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
به صدر مصطبهام(تخت) مینشاند اکنون یار
گدایِ شهر نگه کن که میر مجلس شد
به جرعه نوشی، سلطان ابوالفوارس شد
چو زر خرید وجود است شعر من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد.
@ordoyekar
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد! / 30 May 2020
ما ملت مسلمان و شیعه نظامی را ادره می کنیم که خار چشم خیلی از ظالمان و زورمندان است به کوری چشم همه اینها نظام بدور از هر کمکی از ناحیه شرق و غرب و با اتکاء به خداوند متعال و مردم فهیم ومتمدن ایران پیش خواهد رفت و بزودی یکی از ابرقدرت های جهان خواهد شد ابر قدرتی که خواهان عدالت و اعاده حقوق انسانهای ضعیف است و روزی ما تروریست هایی مثل ترامپ را از صفحه روزگار برمیداریم حالا شما اینقدر تحریم کنید تا بمیرید
اشکان عباسی / 31 May 2020
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
اشکان عباسی / 31 May 2020
در آمریکا سیا در راس مجالس است ولی در ایران رای و انتخاب مردم تعیین کننده است
اشکان عباسی / 31 May 2020
جناب اشکان حمل بر گستاخی نشود اما, فعلا که این جمهوری اسهالی شما می باشد که در حال مردن است.
طبق ارزیابی صندوق بین المللی پول امسال نیز اقتصاد جمهوری طاعونی اسلامی شش درصد کاهش منفی (برای سومین سال متوالی) خواهد داشت.
بازار نفت که کساد است و هیچ خبری از خرید و فروش نفت در هیچ جای دنیا نیست, یعنی تنها منبع درآمد جمهوری جهنمی اسلامی از بین رفته.
تمامی سرکوب های دیماه ۹۶, آبانمها ۹۸ و دیماه ۹۸ هم همگی نتیجهء معکوس داشته و ملت را عاصی تر و شورشی تر کرده است.
همگی منتظر فرصت مناسب دیگری برای خیزش و قیام بعدی.
طبق آمار وزارت کشور خودتان هم کل درصد شرکت کنندگان در “انتخابات” مجلس چیزی حدود ۱۳.۸% بوده است.
که مطمعنا نیمی از این هم صندوق های از قبل پر شدهء رای, آرای خریداری شده, و رای دادنهای بیش از یک بار و غیر قانونی توسط جیره خواران خود رژیم بوده است.
یعنی در حقیقت امر کل شرکت کنندگان در “انتخابات” چیزی حدود ۷ درصد افراد واجد شرایط در کشور بوده است., که میشود مقداری برابر با دو میلیون, از یک کشور هشتاد و سه میلیونی.
در اخبار آمده بود که پس از بسته شدن مغازه ها و رستورانها در شهر های بزرگ اروپا (به خاطر بحران کرونا) , بسیاری از موشها شروع کرده اند به خوردن بچه موشها و حمله به یکدیگر به قصد تغذیه.
حالا در جمهوری جهنمی اسلامی شما هم دوران آن رسیده است که آن خرموش هایی که تا به حال از پول نفت تغذیه میشدن شروع خواهند کرد به خوردن همدیگر و صحرای محشر و ….
اسبقی / 31 May 2020
اینها رو همه میدانیم الان بازگویی و تکرار مکررات چهل سال گذشته و یادآوری مکاران و دزدان زالو صفت علاج و چاره کار سرزمین پارس و پارسیان نیست
ره گم کردگانیم خداوندا به ما ره گم کردگان رهبری ده، چو نادر گر نداری، در بساطت عنایت کن به ما اسکندری ده
شهرام / 31 May 2020
جناب شهرام شما می توانید تا ابد دهر منتظر “ظهور” نادر و اسکندر و مردانی “غیور”, خونخوار و جانی مانند آنها باشید, اما به شما اطمینان میدهم که نتیجه ای انتظار شما چندان با “در انتظار گودو” تفاوتی نخواهد داشت.
راه دیگر یاد گرفتن از قیام های دیماه ۹۶, آبانمها ۹۸, دیماه ۹۸ و دیگر اعتراضات و اقدام های مستقیم در کشور است.
البته رهبری بسیاری از قیام ها و خیزش های ذکر شده در بالا و جنبش ها و اعتراضات و اقدام های مستقیم کنونی در ایران ما زنان ایرانی هستیم.
که شاید رهبری ما زنان برای شما مقداری ثقیل باشد و به قول معروف ترش کنید.
به هر رو این کلام ها از سهراب سپهری را از یاد نبرید که می گفت:
چشمها را بايد شست, جور ديگر بايد ديد
واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را بايد بست, زير باران بايد رفت
مهیندخت / 31 May 2020
داشی شهرام در این چهل ساله که این فقط کردها و دیگر اقلیت های ملی در ایران بوده اند که به شما و دیگر “پارسیان” در “سرزمین پارس” درس مقاومت و مبارزه علیه ج.ا. داده اند.
“پارسهای” مستقر در “سرزمین پارس” (اصفهان, سمنان, کرمان,…) از اساسی ترین پایه های سپاه و تمامی سرداران سپاه از پارسیان سرزمین پارس می آیند.
پس مقداری به خودتان لطف کنید و این شوونیزم افسار گسیختهء “پارسی” را برای خودتان در تنهایی ذکر کنید.
تا دوباره اینچنین حقایق تلخ در مورد “پارسیان” برای شما تکرار نشود.
داشی پهلوان / 31 May 2020
تحلیلی از “حزب کمونیست ایران” پیرامون ریاست قالیباف در مجلس
————————-
“گماردن یکی از فرماندهان سپاه به کرسی صدارت مجلس اسلامی”
روز چهار شنبه هفتم خرداد دوره یازدهم مجلس شورا اسلامی رژیم آغاز به کار کرد. روز بعد باقر قالیباف یکی از فرماندهان سپاه پاسداران با کولهبار سنگینی از دزدی، فساد و سرکوب و جنایت به کرسی ریاست مجلس نشانده شد. این مجلس محصول یکی از مفتضح ترین نمایشهای انتخابات جمهوری اسلامی بود که مردم ایران با کمترین میزان مشارکت در طول چهار دهه حاکمیت رژیم اسلامی به آن برخورد کردند.
علیرغم تلاشهای خامنه ای و دیگر سران رژیم برای تشویق و تهدید مردم به شرکت در آن نمایش انتخاباتی، مردم به آن پاسخ رد دادند. میزان مشارکت در آن چیزی حدود ۲۴ درصد بود و در تهران و کردستان به پایینتر از ده -پانزده در صد رسید. این درحالی بود که همه نهادهای مذهبی و امنیتی حکومت اسلامی دست به کار شدند تا آنرا طوری سازماندهی کنند که در آن اجازه غرولند به هیچ کسی داده نشود.
شورای نگهبان با رد وسیع صلاحیت کاندیداهای خارج از حلقه تنگ اصولگرایان تند رو تلاش نمود تا مجلس یازدهم را یک دست تر نمایند. سپاه پاسداران به عنوان قدرت تعیین کننده سرنوشت حاکمیت تلاشهای خود را برای فرستادن تعداد هرچه بیشتری از فرماندهان پاسدار به مجلس به کار انداخت و آنرا تا نشاندن یکی از فاسد ترین و جنایتکار ترین فرماندهان خودش بر کرسی ریاست مجلس ارتجاع ادامه داد. تا جایی که حسین سلامی فرمانده کل سپاه به دنبال تعیین محمد باقر قالیباف گفت : ” اکنون مجلس یازدهم یک مجلس استکبارستیز و انقلابی است. ما حامی این مجلس هستیم و اجازه نخواهیم داد دشمن بر این کشور مسلط شود” .
اظهارات سلامی به روشنی بیانگر این واقعیت است که در جمهوری اسلامی مقوله ای به نام انتخابات و رأی مردم جایی نداشته و ندارد. این دفتر سیاسی سپاه پاسداران و بیت رهبری است که تعیین میکنند چه کسی رئیس مجلس شود و چه کسی رئیس قوه قضائیه و یا رئیس جهمور.
گرچه قالیباف در کشمکش قدرت میان جناحهای رژیم اسلامی به ریاست مجلس گمارده شده است، اما در این کشمکش اصول گرایان تند رو از “فراکسیون نیروهای انقلاب اسلامی“موفق شدند بخش دیگر اصولگرایان موسوم به میانه رو را نیز ا زسر راه بردارند. تا به این ترتیب مانع زبان درازی آن جناح و تعداد ناچیز اصلاح طلبان در افشای پرونده های دزدی و اختلاسهای کلان و فساد نهادینه شده در نهادهای تحت امر رهبری و سپاه پاسداران شوند.
مردم ایران شاهد گوشهای از افشاگریها هردو جناح علیه همدیگر در مناظره های تلویزیونی رقابت انتخابات رئیس جمهوری بودند. در این مجلس سهم اصلاح طلبان و دیگر طیفهای سبز و بنفش رنگ شان بسیار ناچیز است. خامنه ای نیز هفته گذشته در سخنانی در جمع بسیجیانی که برایش گردآورده بودند، تکلیف آنها در تقسیم قدرت را با خواست تشکیل دولت “جوان انقلابی حزب الهی“تعیین کرده بود. در چنین شرایطی حسن روحانی نگران از حفظ قدرت خود، فرصت طلبانه و زبونانه در جلسه افتتاحییه این مجلس به سخنرانی پرداخت.
او در سخن رانی خود علاوه بر اینکه بارها به تعریف و تمجید ” مقام معظم رهبریش “پرداخت، دست پیوند و همکاری مجلس جدید با دولت را دراز کرد. انگار فراموش کرده که در مناظره نمایش انتخابات رئیس جمهوری، بخشی از پرونده قالیباف در سرکوب و کشتار و“لوله” کردن دانشجویان در سال ۸۷و دیگر پرونده های دزدی و اختلاس و سؤ استفاده کلان باند قالیباف را افشا کرده بودند. به این دلیل درخواست او بلافاصله با دست رد نمایندگان جناح حاکم بر مجلس روبرو گردید. آنها با اعلام اینکه “ما نه وکیل دولت هستیم و نه معاند آن و مطیع مطلق رهبر هستیم” موضع خود در عدم سازش با روحانی و دیگر اصولگرایان اعتدال گرا را ابراز نمودند.
با وجود این از آنجا که مبنای طیف بندی اصولگرایان تند رو نیز منافع و مصالح مادی شخصی است، کشمکش درون مجلس بر سر قدرت میان آنها هم ادامه خواهد داشت.
اما جدا از کمکشهای جناحی، درساختار حاکمیت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، رأی نمایدنگان مجلس در مقابل ارداه حاکمان ارزش و اعتباری ندارد. تا کنون بسیاری از مصوبات مجلس اسلامی با یک حکم حکومتی خامنه ای از اعتبار ساقط شده است.
آخرین نمونه آن کلیات مصوبات کمسیون بودجه مجلس که از جانب نمایندگان رد شده بود، با حکم حکومتی خامنه ای قبول شد و به شورای نگهبان ارسال گردید تا پس از تصویب این شورا به اجرا درآید .
اما مهمتر از کشمکش و زدو بند جناحهای حکومتی، آنچه دستگاه حاکمیت را به گماردن یکی از مهرههای منفور و جنایتکار سپاه پاسداران به عنوان رئیس مجلس اسلامی واداشته، نگرانی کل سران رژیم از تداوم حاکمیت شان است. با توجه به بحران اقتصادی عمیقی که گریبان رژیم را گرفته و با توجه به گسترش فقر و بیکاری گسترده و اوضاع معیشتی فلاکت باری که رژیم اسلامی به توده های مردم کارگر و زحمتکش ایران تحمیل نموده است و با توجه به عجز و درماندگی رژیم از ارائه یک راه حل برای خروج از این معضلات، بروز یک جنبش اعتراضی وسیع اجتماعی علیه حکومت اسلامی هر آن محتمل است.
جمهوری اسلامی به خیال خود با گماردن مهرههای جانی و منفوری مانند قالیباف و رئیسی و امثالهم در رأس نهادهای فاسد حکومتش، خود را برای مقابله با آن جنبش عظیم اجتماعی آماده می کند.
اما خود میداند که کارگران و دیگر اقشار ستمدیده نمیتوانند چنین زندگی فلاکت باری را تحمل نمایند و دور نیست زمانی که با سازماندهی و به میدان آمدن توده های مردم و به راه افتادن چنین حرکت عظیمی نه تنها نهادهای سراپا فاسدش بلکه کل نیروهای مزدور و سرکوبگرش نیز یارای مقاومت در برابر آن را نخواهند داشت و نزدیک است آن روز که بساط این حاکمیت ضد انسانی قرون وسطایی در هم پیچیده و به ذباله دان تاریخ انداخته خواهد شد .
هوشنگ / 01 June 2020
بیا ای دوست, اینجا, در وطن باش
شریک رنج و شادی های من باش
زنان اینجا, چو شیر شَرزه کوشند
اگر مردی, در اینجا باش و زن باش!
محمد رضا شفیعی کدکنی
۲۶ فروردین ۱۳۷۴
زن باش! / 01 June 2020
***
احمد زرگر چو خلخالی جنایت می کند
در لباس قاضی و داور خیانت می کند
داغ ها بگذاشته بر قلب مادرهایمان
چون برای پول و قدرت او قضاوت می کند
قاضی زرگر همان قاضی شعبه ۳۶دادگاه تجدید نظر تهران که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی نقش اساسی دارد و همچنان احکام بلندمدت زندان و اعدام علیه مردم مظلوم ایران را تأیید می کند / البته روزی توسط ایرانیان محبوس محاکمه خواهد شد
صیادی / 18 June 2020