محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران و از متهمان به فساد کلان به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید. قالیباف پس از سلسله‌ای از شخصیت‌های تأثیرگذار در جمهوری اسلامی به این سمت می‌رسد: اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی. اگرچه همه پیشینیان شهردار سابق پایتخت هم در فساد گروهی و ساختاری حاکمیت جمهوری اسلامی شرکت موثر داشته اند، قالیباف در میان آنها کسی است که هیچ کس نیست. و شاید به همین خاطر، بهترین گزینه برای مجلسی باشد که باید در ماه‌ها و سال‌های تأثیرگذار پیش‌رو، بر اساس منویات علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی «گام دوم انقلاب» را پیش‌ ببرد.

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شد ــ عکس:‌ آرشیو

قالیباف،‌ بازنده سه دور انتخابات ریاست‌جمهوری، از فردای انتخابات ۹۶ به فکر ریاست بر مجلس بود. «رهبر» حزب جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی کمی پس از شکست ابراهیم رئیسی در نامه‌ای خطاب به «جوانان انقلابی» از «نواصول‌گرایی» دم زد و گفت که باید اصول‌گرایی به خودانتقادی بپردازد. فرمانده سابق مشخصاً از این دلخور بود ‌که وادار به کناره‌گیری به نفع رئیس آتی قوه قضائیه شده است.

مانیفست نواصول‌گرایی آخرین رنگی است که قالیباف به خود گرفت. در واقع،‌ شهردار سابق همیشه با جهت وزش باد خودش را تنظیم کرده تا بتواند حضورش را در رده‌های بالایی حکومت تداوم بخشد. درست به همین خاطر، بیش از آنکه فرد تأثیرگذاری در جمهوری اسلامی باشد،‌ یک «سرباز»‌ مطیع است و به هر چه برای باقی‌ماندن زیر نور قدرت لازم بود، تن داده.

رئیس جدید مجلس جمهوری اسلامی جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشته‌شده و در حال نوشتن نخواهد بود. و همین عدم اقتدار، قالیباف را بهترین گزینه ریاست مجلس برای دوران تعیین جانشین رهبری می‌کند.

قالیباف پیش از آنکه برای ورود به سیاست آستین بالا بزند، بسیجی و سپاهی بود، در جنایت در کردستان مشارکت کرد،‌ و سپس به تدریج به یکی از فرماندهان در سپاه پاسداران بدل شد. پس از جنگ، قالیباف که جانشین فرمانده بسیج شده بود، با رسیدن به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء ــ قرارگاه موسوم به «سازندگی» ــ نخستین تجربه ورود به مسیر فساد ساختاری را پیدا کرد.

محمدباقر قالیباف ۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه رسید و در فرانسه، آموزش خلبانی ایرباس را دید. سه سال بعد و پس از انتقادها از محمد خاتمی، عهده‌دار فرماندهی نیروی انتظامی شد. او کم کم تلاش کرد چهره‌اش را به یک اصول‌گرای مدرن بدل کند، و همچون بسیاری دیگر از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، فوق‌لیسانس و دکترا ــ از خلال رانت در دانشگاه تربیت مدرس ــ گرفت تا در محافل به جای «برادر قالیباف»،‌ «دکتر قالیباف» معرفی شود.

۱۳۸۴ سال رونمایی از قالیباف مدرن و شیک‌پوش اصول‌گرا بود؛ نخستین سالی که بسیجی سابق بخت‌اش را برای ریاست‌جمهوری می‌سنجد. همان زمان مشخص بود که قالیباف مورد توجه علی خامنه‌ای است. رهبر جمهوری اسلامی طی چند سال از فرماندهی نیروی هوایی سپاه تا فرماندهی کل ناجا را به او سپرده بود. دیگر رقیب اصول‌گرای او در آن سال، علی لاریجانی هم تلاش می‌کرد تا چهره‌ای مدرن و باب روز ــ مطابق با واژه‌های حکومتی جدید، «مردم‌سالاری دینی» و «جامعه مدنی به مثابه مدینه فاضله» ــ پیدا کند. اکبر هاشمی رفسنجانی هم پیشاپیش با اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان،‌ هر دو بسته بود. در این شرایط بود که قالیباف پوستر معروف خلبانی‌اش را منتشر کرد؛ روی آن نوشته بود: «دکتر خلبان محمدباقر قالیباف».

“دکتر خلبان” ــ تبلیغات قالیباف برای ریاست‌جمهوری ۸۴

اما آن‌طور که روایت می‌کنند، قالیباف در هفته‌های آخر جایگاهش در مقام انتخاب اول شبکه سازماندهنده رأی اصول‌گرایان را از دست داد و محمود احمدی‌نژاد، بسیجیِ بسیجی‌مانده به کمک بیت رهبری جای او را گرفت. قالیباف فهمید که هنوز برای مدرن‌شدن زود بوده. اما اصول‌گرایان برای راضی‌کردن‌اش جای خالی‌شده احمدی‌نژاد در شهرداری تهران را به او سپردند.

فساد قالیباف در دوران شهرداری آشکار است. او در مقام شهردار رانت می‌بخشید و رانت می‌خورد. مشخص شد ۹۰ درصد از واگذاری املاک در دوران او غیرقانونی بوده، ۵۴ هزار میلیارد تومان بدهی از دوران زمامت او برجای مانده، همسرش در فساد مشارکت داشته، و … در عوض،‌ اصول‌گرایان از او مجسمه ساختند و در حمایت‌اش نامه نوشتند و افشاگر فساد «املاک نجومی» او به زندان افتاد.

همزمان با شهرداری،‌ قالیباف بار دیگر رنگ عوض می‌کرد. دکتر خلبان کم‌کم از زرق‌و‌برق‌های مدرنیت اصلاحات فاصله گرفت و بار دیگر خود را به سبک احمدی‌نژاد نزدیک کرد. کسی که زمانی در پوسترها و تبلیغات انتخاباتی‌اش بر دانش و تدبیر و تجربه و عقلانیت‌ ظاهری‌اش تأکید می‌کرد،‌ در سال‌های اخیر از «مدیریت جهادی» سخن می‌گوید. کم‌کم «عدالت‌خواهی» و «حمایت از مستضعفان» و ضدیت با ثروتمندان ــ همه سرسلسله شعارهای گفتار پوپولیسم راست‌گرای احمدی‌نژادی ــ به شعارهای او بدل شد.

نواصول‌گرایی

مضحک‌ترین دعوی عدالت‌طلبانه‌ی قالیباف تقلید ناشیانه‌ او از شعار «ما ۹۹ درصدیم» جنبش‌های ضدسرمایه‌داری به‌ویژه در ایالات متحده بود: تأکید بر مبارزه با «چهار درصدی‌ها». قالیباف و حامیان‌اش می‌گفتند «ما ۹۶ درصدی‌ها» باید پول مردم را از دست «زالوصفتان» چهار درصد بالای جامعه بیرون بیاوریم.

وقتی این افتضاح روابط عمومی در انتخابات ریاست‌جمهوری برای اصول‌گرایان راه به جایی نبرد، آخرین تیر سردار شلیک شد: مانیفست نواصول‌گرایی.

مانیفست نواصول‌گرایی اما آن‌قدر بی‌معنا بود که هیچ یک از جریان‌های اصول‌گرا وقعی به آن ننهادند و همه تفسیری را کردند که باید می‌کردند:‌ قالیباف ناراحت شده و حالا باید سهم دیگری به او داد. حامیان قالیباف هم چیز دیگری نمی‌خواستند. حتی در خود مانیفست تأکید شده بود که نواصول‌گرایان نمی‌خواهند «جریان سوم»ای در برابر اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی باشند بلکه در ذیل اصول‌گرایی و برای وحدت آن آمده اند.

به عبارت دیگر، قالیباف شعارهای احمدی‌نژادی‌ها را تصاحب کرد، اما نمی‌خواست راه او را برود و خودش را جدا کند. اصول‌گرایان هم نمی‌خواستند قالیباف،‌ فرمانده پرنفوذ سابق بسیج و سپاه و به ویژه قرارگاه خاتم‌الانبیاء و یکی از سفره‌داران ثروت «انقلاب اسلامی» در زمان شهرداری را کنار بگذارند. محاسبه چه بسا این باشد: قالیباف بر خلاف احمدی‌نژاد چموشی نخواهد کرد و برنامه‌های مورد نظر بیت را پیگیری خواهد کرد.

مانیفست نواصول‌گرایی ترکیب دیگری بود از راست‌گرایی افراطی به سبک جمهوری اسلامی و تلاش برای طرح شعارهای پوپولیستی. اما اگر متن بیانیه را بخوانید، یک خط جدی و غیرشعاری و خارج از فن بیان سانتیمانتال و کلیشه‌ای سنخ‌نمای جمهوری اسلامی در آن نخواهید یافت؛ به جز مصادره به مطلوب صفت‌هایی همچون «رنگین‌کمانی» که احتمالاً ریشه‌های کوئیر آن بر هیچ یک از اطرافیان فرمانده سابق آشکار نیست.

تنها یک چیز از متن بیانیه روشن می‌شود: قالیباف و اطرافیانش مسیر خصوصی‌سازی مورد نظر خامنه‌ای را ادامه خواهند داد (که ترجمه «اقتصاد مردمی به جای اقتصاد دولتی»، چه در دولت روحانی و چه در مانیفست نواصول‌گرایی است)؛ برای مبارزه با «براندازان» و «دشمنان نظام» مطابق «اشداء علی الکفار» عمل خواهند کرد؛ اسلامی‌سازی را برای رسیدن به «اسلام ناب» ادامه خواهند داد؛ و شاید مهم‌تر از همه، نواصول‌گرایان هیچ چالشی در برابر اصول‌گرایان سنتی و غیرسنتی ایجاد نخواهند کرد.

تنها نکته‌ شاید قابل توجه تأکید مانیفست بر «نوگرایی» است: نوگرایی در شیوه و سبک اصول‌گرایی، بزک‌کردن چهره‌اش و استفاده از تکنولوژی‌های جدید و ظاهر باب روز.

به زبان دیگر،‌ مانیفست نواصول‌گرایی سنتزی است از تمام دوره‌های رنگ‌عوض‌کردن قالیباف: اطاعت مطلق از خط اصول‌گرایی بیت همراه با تلاش برای نوگرایی در ظاهر. دکتر خلبان و فرمانده بسیج و مدیر جهادی و قهرمان ۹۶ درصدی‌ها هر سه در یکدیگر در این مانیفست ادغام شده اند تا نواصول‌گرایی هیچ خطری برای هیچ جناح اصول‌گرایی نداشته باشد و در عین حال، ادعای جایگزینی جریان «انحرافی» احمدی‌نژاد را هم بکند.

با وجود این، فساد و کاسبکاری قالیباف آن‌قدر بهانه به دست اصول‌گرایان داد که در جریان انتخابات مجلس چندین گروه به بهانه حضور او از ائتلاف سر باز زدند. نه تنها عدالت‌خواهان احمدی‌نژادی و پایداری‌ها،‌ بل حتی مداحانی که قالیباف در دوران شهرداری همیشه سفره‌شان را پر نگه می‌داشت،‌ لیستی بدون حضور او دادند. به عبارت دیگر،‌ قالیباف با ائتلافی ضعیف به مجلس آمد و اکنون با ائتلافی ضعیف به ریاست رسیده است.

رئیس جدید مجلس شورای اسلامی، با کارنامه فسادی آشکار از یک سو،‌ و با کارنامه‌ای از رنگ‌ عوض‌کردن در مسیر اطاعت از بیت رهبری از سوی دیگر، احتمالاً جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشته‌شده و در حال نوشتن نخواهد بود و اقتداری از خود نخواهد داشت. او حتی همچون علی لاریجانی، رئیس «بی‌دست‌وپای» مجلس پیشین به خانواده‌ای مهم در مافیای قدرت جمهوری اسلامی هم تعلق ندارد. و درست به همین خاطر، نامزد خوبی برای دوران گذار و تعیین جانشین رهبری است.

در همین زمینه: