سراج الدین میردامادی − بر اساس گزارش رسانهها بزرگترین رزمایش دریایی تاریخ خاورمیانه که از روز یکشنبه۱۶ سپتامبر، ۲۶ شهریور آغاز شده تا روز پنج شنبه ۲۷ سپتامبر شش مهرماه در آبهای خلیج فارس ادامه خواهد داشت. در این رزمایش ناوهای جنگی و مین روبی ۳۰ کشور جهان با هدایت نیروی دریایی آمریکا حضور دارند.
مقامات آمریکا اعلام کردهاند که هدف این مانوور، ایران یا هیچ کشور دیگری نیست.
همزمان با رزمایش مذکور، نیروهای دریایی ارتش و سپاه نیز عملیات مینریزی در دریای خزر را در حضور آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی تمرین کردند.
● گفتوگو با حسین آرین
از آقای حسین آرین، کارشناس امور نظامی و روزنامهنگار در رادیو فردا، پرسیدم که هدف شرکت کنندگان در این رزمایش دریایی در خلیج فارس چیست؟
حسین آرین: اولاً دامنهی این عملیاتی که میخواهند انجام بدهند، فراتر از خلیج فارس است. در دریای عمان و همینطور در خلیج عدن، حوالی تنگه باب المندب و حتی جنوب دریای سرخ نیز این عملیات انجام میشود و بنابراین منطقهی وسیعی را در بر میگیرد.
حسین آرین:
«ایران با توجه به تجربیاتی که در جنگ ایران و عراق به دست آورده، هدفش واقعاً مقابله با کشور بسیار قدرتمندی مثل امریکا یا دیگر کشورها نیست، هدفش در واقع، بازدارندگی است و استراتژیش، استراتژی دفاعی است و استفاده از ضعفهایی که در نیروهای نظامی این کشور وجود دارد.
نیروی دریایی سپاه میتواند دست به جنگهای نامتقارن در خلیج فارس بزند، میتواند مشکلاتی را برای امریکا فراهم کند و حتی تهدیدی را متوجه امریکا کند و امریکاییها هم متوجه این مسئله هستند. ولی نکتهی مهم این است که نیروی دریایی ارتش که حوزهی مأموریتش بیرون از تنگهی هرمز و در دریای عمان و فراتر از آن است و آیتالله خامنهای گفته که باید یک نیروی دریایی راهبردی باشد و در آبهای آزاد عمل کند و ضمن نشان دادن توان نظامی، از قدرت نرم خودش با بازدید از بنادر مختلف استفاده کند، این نیروی دریایی با مشکلات زیادی از نظر شناورهای بزرگ روبرو است.»
ولی هدف اول از این کار پیام سیاسی به ایران است برای نمایش توان نظامی و همینطور توان مینروبی امریکا و متحدانش که اگر ایران بخواهد دست به مینگذاری بزند، امریکا میتواند در مقابل، این کار را خنثی و حتی با ایران مقابله کند.
هدف دیگر این رزمایش، سیاسی است و آن فشار به ایران است برای حل مسئلهی هستهای و در حاشیهی این، یک پیام ضمنی به اسراییل است که امریکا دارد کماکان از توان نظامیاش استفاده میکند و خود را آماده میکند و باید به دیپلماسی فرصت بیشتری داد تا مسئلهی هستهای ایران راه به جایی ببرد.
آیا این رزمایش دریایی در خصوص تهدید بسته شدن تنگهی هرمز هم هست؟ آیا ممکن است این رزمایش پیامی برای ایران داشته باشد که در صورتی که ایران بخواهد تنگهی هرمز را ببندد، این کشورها از قدرت نظامی دریایی خودشان استفاده میکنند؟
بیشک همینطور است. ولی همانطور که گفتم، این فراتر از تنگهی هرمز است. برای اینکه حدس زده میشود که ایران بین سه هزار تا پنج هزار مین دارد و یکی از تهدیدهایی را که ممکن است متوجه امریکا بکند، در چهارچوب جنگهای نامتقارن، مینگذاری است. ولی اگر کار به جایی کشیده شود که بخواهد ایران مینگذاری کند، فقط در تنگهی هرمز و اطراف آن نخواهد بود، دامنهاش میتواند خیلی وسیعتر باشد. همینطور که در زمان جنگ ایران و عراق نشان داده شد. به همین جهت است که امریکا دارد از این کار استفاده میکند.
ولی نکتهی دیگری که باید ذکر کنم این است که امریکا در عین حال دارد این کار را انجام میدهد به منظور هماهنگی و به طور کلی، یک کاسه کردن کارهای عملیاتی خودش با متحدانش؛ و به همین جهت است که این رزمایش را دارد انجام میدهد.
در کنار این، باید بدانیم که امریکا با اینکه بزرگترین قدرت نیروی دریایی را در جهان دارد، از نظر شمار مینروبها واقعاً در مضیقه است. یعنی حدود ۱۴ فروند مینروب دارد که هشت فروندش جز ناوگان پنجم در خلیج فارس است و چهار فروند دیگرش، یکی یا دوتا برای آموزش در امریکا و مابقی در یکی از پایگاههایش در ژاپن هستند. به همین جهت، نیاز دارد که کشورهایی مثل بریتانیا، فرانسه و یا دیگر کشورهای اروپایی، مینروبهایشان را بفرستند که بتواند توان خودش را با توجه به منطقهی بسیار وسیعی که باید پوشش بدهد، بالا ببرد.
جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران هم در روزها و ماههای اخیر رزمایشهای دریایی داشتهاند. توان دریایی جمهوری اسلامی، چه نیروی دریایی ارتش و چه نیروی دریایی سپاه چقدر است و چه توانایی و قابلیتی دارند برای مقابله با نیروهای دریایی امریکا و متحدانش؟
ایران با توجه به تجربیاتی که در جنگ ایران و عراق به دست آورده، هدفش واقعاً مقابله با کشور بسیار قدرتمندی مثل امریکا یا دیگر کشورها نیست، هدفش در واقع، بازدارندگی است و استراتژیش، استراتژی دفاعی است و استفاده از ضعفهایی که در نیروهای نظامی این کشور وجود دارد.
نیروی دریایی سپاه میتواند دست به جنگهای نامتقارن در خلیج فارس بزند، میتواند مشکلاتی را برای امریکا فراهم کند و حتی تهدیدی را متوجه امریکا کند و امریکاییها هم متوجه این مسئله هستند. ولی نکتهی مهم این است که نیروی دریایی ارتش که حوزهی مأموریتش بیرون از تنگهی هرمز و در دریای عمان و فراتر از آن است و آیتالله خامنهای گفته که باید یک نیروی دریایی راهبردی باشد و در آبهای آزاد عمل کند و ضمن نشان دادن توان نظامی، از قدرت نرم خودش با بازدید از بنادر مختلف استفاده کند، این نیروی دریایی با مشکلات زیادی از نظر شناورهای بزرگ روبرو است.
از زمان انقلاب تا حالا، جمهوری اسلامی فقط یک ناوشکن به اسم “جماران” از کلاس موج ساخته است. یکشنبهی گذشته هم برای دومین بار ناو دیگری را به اسم “سهند” به آب انداختهاند که تا دو سال دیگر عملیاتی نخواهد شد. این سهند یادبود است و به واسطهی “ناو سهند” که در عملیات “آخوندک” در زمان جنگ ایران و عراق، توسط نیروی دریایی امریکا غرق شد، نامگذاری شده است.
خود کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس چه موضعی در خصوص این رزمایش دارند؟ آیا آنها هم مشارکت دارند یا نه؟
رسماً بیان نکردهاند. فقط گفته شده که اردن ناظرانی را فرستاده است. گرچه اردن نیروی دریاییای ندارد. ولی به احتمال بسیار قوی، در این مانور یا به صورت ناظر یا با فرستادن یکانهایی شرکت میکنند. برای اینکه در این رابطه کشورهای عرب جنوب خلیج فارس هم تهدید مینگذاری ایران را جدی تلقی میکنند و به همین جهت، با امریکا در زمینههای مختلف نظامی همکاری کردهاند و خواهند کرد.
گفته میشود که خلیج فارس دریای بسیار پرعمقی نیست، به نسبت سایر دریاها و اقیانوسها؛ و برای ناوشکنها و ناوهای بزرگ هواپیمابر خیلی قدرت مانور وجود ندارد. نظر شما چیست؟
ناوهای هواپیمابر ناوگان پنجم رفت و آمد میکنند و میروند به مرکز خودشان که در بحرین است. ولی لازم نیست که این ناوها در خلیج فارس وارد عملیات بشوند. عملیاتشان معمولاً میتواند در دریای عمان و یا حتی فراتر باشد. ولی آسیبپذیریهایی دارند، اگر بخواهند در خلیج فارس عمل کنند. ولی در مقابل، امریکا هم تمهیدهایی قائل شده چه با اضافه کردن شمار ناوهای خودش به ناوگان پنجم، چه با مجهز کردن ناوگان پنجم با موشکهای “کروز تاماهوک” و چه با تقویت نیروهای دریایی و هوایی کشورهای عرب خلیج فارس و همینطور سامانههای مختلف دفاع ضد موشکی که در مقابل ایران بایستد.
همانطور که پیشتر گفتم، ایران تمام این کارها را دارد برای بازدارندگی انجام میدهد. هرچند دریادار علی فدوی بارها در مورد یکی از موشکهایی که اخیراً ایران ساخته، صحبت کرده و گفته است که «موشک خلیج فارس یک موشک بالستیک است و ما این را ویژهی ناوهای امریکایی درست کردهایم»، ولی من فکر میکنم زیاده از حد نباید حرف این فرماندهی نیروی دریایی سپاه را جدی گرفت.
عکس:
رهبر جمهوری اسلامی در حال بازدید از یک نمایشگاه نظامی (۲۸ شهریور ۱۳۹۱)
چرا مانور مین روبی تبدیل به توان جنگی ایران با امریکا میشود واصولا این مانور که در جنوب خلیج فارس انجام میشود چگونه هذف موشک جمهوری اسلامی قرار میگیرد و ازهمه مهمتر بحرین و قطر و امارات و حتی عربستان سعودی چه نیروی دریائی بزرگی دارند که باید در جنگ با ایران شرکت کنند.
من جواب این سوالات را پیدا نکرده ام و نمیدانم پشتکار نویسنده محترم و اکثر رسانه های فارسی زبان مخالف جمهوری اسلامی چگونه هر روز سناروی جنگ را پیاده میکنند . اگر قرار است ایران را بمباران کنند و ازبین ببرند انهم با این راهکارهای پیچیده که چیزی باقی نمیماند که مخالفان بروند حکومت کنند . ایا فرمان روائی بر خرابه ها مطلوب مورد نظر است .
ایا با نوشته ها سپاه پاسداران جا میزند و جکومت را واگذار میکند .
عده ای میخواهند براندازی کنند تا دموکراسی بر قرار شود مگر همین شیوه را درجنگ عراق بهانه نکردند که نتیجه انرا امروز در عراق میبینیم .
مسلما براندازی میوه دموکراسی ندارد و دیکتاتوری را جانشین حکومت جائر میکند . کاش انالیز های شکست نظامی پاسداران و خرابی سر زمین ایران تبدیل به راهکار صحیح رسیدن به ازادی مردمانمان باشیم.
کاربر مهمان / 20 September 2012
جنگ فرسایشی عراق با ایران بدلایل زیر پایان گرفت : ۱- توافق آمریکا و روسیه برای اتمام جنگ و محدود کردن فروش تسلیحات نظامی به هر دو، خصوصا به ایران ۲- تاکتیک استفاده از سلاحهای شیمیایی خریده شده از اروپا در جبهه و حمله هوایی به شهرهای بزرگ پر جمعیّت ایران از طرف عراق، ۳- کسری بودجه ایران برای ادامه جنگ، ۴- پاکسازی رژیم حاکم از اپوزیسیون ج.ا. بخاطر وضعیت جنگی و عبور از بحران سیاسی داخلی . پس از جنگ، بیشتر بودجه ج.ا. به قدرت دفاعی و تولید سلاح نظامی اختصاص داده شد ولی آیا ج.ا. در مقابل زراد خانه آمریکا، توان مقابله دارد ؟ عراق در زمان صدام، توانائی جنگ بیش از ۳ روز را نداشت و بعد از یک هفته تسلیم شد، عراقی که ج.ا. ایران یارای شکست آن را نداشت و به گفته بعضی از کارشناسان جنگی، جمهوری اسلامی، یک سال به پایان جنگ، شکست خورده جنگ ۸ ساله با عراق بود. اگر در زمان جنگ عراق با ایران، ایران در مقابل دولتهای عربی وحشت زده صدور انقلاب کذائی ایران و معضل گروگانگیری سفارت آمریکا، به جنگ با عراق کشیده شد، آیا امروز برای کشوری چون اسراییل که بود یا نبودش برای منافع کشور ایران فرقی ندارد و مرز مشترکی هم با ایران ندارد، جنگ و خونریزی مناسب است ؟ وقتی که جایگزینی سیاسی بعد از سقوط نظامی ج.ا. نداریم، جنگ اسرائیل یا آمریکا با هیئت حاکمه ایران، چه سودی برای ما ایرانیان خواهد داشت ؟ اگر جنگی، بدون آلترناتیو بعد از ج.ا. بوقوع بپیوندد، نظام ج.ا. حداقل ۵۰ سال دیگر به بقای خود ادامه میدهد و پر بیراهه نیست که بگوییم جنگ احتمالی با ایران، توافقی برای استمرار و تحکیم رژیم و مشروعیت بخشیدن به آن است. رژیم ایران در بدترین عقب نشینی تاکتیکی برای فرار از جنگ، به امثال خاتمیها در انتخابات ریاست جمهوری امید دارد.
ایراندوست / 21 September 2012
ای که خوشم میاد که ایرانی ها از همه قوم و فرقه و عقیده سیاسی و مذهبی “متاسفانه” باید یه بار هم شده مزه یه جنگی که به تمام معنی کلمه جنگ باشه و نه اون موش و گربه بازی صدام حسین باشه تجربه و مزه کنن که خیال نکنن که جنگ همینه که در افغانستان بچه سوسول های امریکائی و اروپائی با افغان ها بازی بازی می کنند و نه راننده مسافرکش ذلیل شده پرایده که سرش داد بزنن !! وقتیکه ایران تکه تکه شد و هر گروهی و فرقه ای با صدها اراذل تفنگ بدوش “در ایران بدنیا آمده” از هر کوچه و خیابان و شهر و دهاتی سر به حکومت داری برداشتن اونوقت جماعت ایران نشین از خیال بافی ها و قلدری ها تهدید های کودکانه برخواهند داشت …که ایکاش معنی شوخی کردن با آتش را قبلا” فهمیده بودیم !!!
haghighatgo / 25 September 2012
اولین کسی گه گوشش را می کشم وبا خودم می برم جنگ کسی هست که نظربالایی راداده.آخه بی غیرت مرگ بهترازاینه که رنت ودخترت وخواهرت را امرکایی ها جلوچشمات *** دوم آگه امریکاتوانش را داشت برای حمله به ایران نیازبه اجازه ی وطن فروش و*** مثل تو نداشت.
مرد / 18 November 2012