در ایران جمهوری اسلامی از آرامگاه خمینی توأمان با عنوانهای حرم مطهر و آستان مقدس نام میبرند. چنان تبلیغ میشود که این آرامگاه را میتوان در الگویی از قبر امامان و امامزادگان شیعه، هم حرم مطهر نامید و هم آستان مقدس. با همین بهانه است که زیارتنامهای نیز برای روحالله خمینی نوشتهاند تا او در وجاهت خود از دیگر امامان و امامزادگان چیزی کم نیاورد. حتا زیارتنامهی خمینی را در مجموعهای ویژه از مفاتیحالجنان به چاپ رساندهاند و بین زایران او به رایگان توزیع میکنند. همچنین به منظور قداست بخشیدن به نام روحالله خمینی گاهی نیز عنوان (س) را به دنبال نام او میافزایند. توضیح اینکه (س) عنوانی کوتاه شده از سلامالله علیه را به نمایش میگذارد. اگرچه مسلمانان آوردن نام پیامبرشان را با عنوانی ویژه از (ص) واجب میشمارند اما برای امامزادگان و پیامبران دیگر سامی عنوان (س) را مناسب میبینند. با این اوصاف نام خمینی خیلی راحت کنار نام پیامبران و امامزادگان مینشیند.
در ضمن شیعیان امامان خود را با عنوانی از (ع) نشانهگذاری میکنند. حتا نام امام زمان خود را با نشانهای اختصاصی از (عج) به کار میبرند. ولی نام خمینی همیشه از کاربرد (ص)، (ع) و (عج) معاف میشود تا او ضمن همترازی با امامزادگان بر خود بابت درجه (س) ببالد.
آرامگاهی برای روحالله خمینی فراهم دیدهاند که نمونهای مجللتر از آن را برای هیچ یک از امامان و امامزادگان شیعه یا قدیسان و پیامبران سامی سراغ نداریم. حرم او به تنهایی حدود شصت هزار متر مربع فضای سر پوشیده را در اختیار دارد که پانزده هزار متر مربع از آن به طور ویژه به آرامگاه و مقبرهاش اختصاص مییابد. از سویی چهار گلدستهی نود و یک متری برای همین آرامگاه ساختهاند که پنج گنبد بلند آنها را در بر میگیرند. به منظور مدیریت چنین فضایی دولت همه ساله بیش از دویست و بیست میلیارد تومان بودجه در نظر میگیرد. اما حرم خمینی جدای از بودجهی دولتی از بودجهی عمومی شهرداری تهران و نهادهای دولتی و نیمه دولتی دیگر هم سهم میبرد.
کودکان و زنان ولگردی در “حرم مطهر امام خمینی ره” به چشم میآیند که به ناچار گدایی را شکلی مناسب برای گذران خود برگزیدهاند. چون در جمهوری اسلامی حرفهی گدایی را با رونق کاروبار امامزادهها پیوند میزنند. ولی در “حرم مطهر حضرت آقا” آسیبهای این نوع از گدایی بیش از هر مکانی به نمایش درمیآید. شاید هم ایستگاه مترو کار را ساده میکند تا هرکسی به راحتی بتواند خود را به این حرم برساند.
کودکان و زنان ولگردی در “حرم مطهر امام خمینی ره” به چشم میآیند که به ناچار گدایی را شکلی مناسب برای گذران خود برگزیدهاند. چون در جمهوری اسلامی حرفهی گدایی را با رونق کاروبار امامزادهها پیوند میزنند. ولی در “حرم مطهر حضرت آقا” آسیبهای این نوع از گدایی بیش از هر مکانی به نمایش درمیآید.
زنان و کودکان مستمند برای پرهیز از سرما روزها را در اندرونی و یا بیرون آن پناه میگیرند و شبها را نیز به دلیل بسته ماندن دربهای ورودی آرامگاه در گوشههایی از حریم بیرونی آن به سر میآورند. در همین مکانهای بیرونی و حاشیهای حرم است که مردان ولگرد به افرادی از دختران و زنان بیخانمان دست مییابند و به انحای مختلف از تجاوز و آزار آنان چیزی فرونمیگذارند. همچنان که توالتهای عمومی حرم نقش اثرگذار خود را بهتر از هر مکانی در این خصوص به پیش میبرد. گزارشهایی در دست است که تن فروشی آزادانهی زنان در این توالتها به عنوان کاری شبانه رونق گرفته است. در نتیجه اینک از حرم مطهر کارکردی چند سویه و چند منظوره انتظار میرود. چون آنجا بیش از همه مکانی است که بیخانمانها و ولگردان شهری با هم آشنا میشوند. سپس هستههایی از گدایی، تنفروشی، تهیه و توزیع مواد مخدر در فضای حرم پا میگیرد که شعاع عملکرد خود را در پهنهای وسیع از شهر تهران میگستراند.
بخش چشمگیری از بیخانمانهایی که شبانهروز در حرم مطهر پناه میگیرند پاکستانی، افغانی و گاهی نیز عراقی هستند. اغلب پاکستانیها بلوچاند و با گروه خود، افرادی از بلوچهای دو سوی مرز را به همراه دارند. این گروه از بلوچها از سرزمین اصلی خود مهاجرت میکنند و تمامی شهرهای مسیر هزاران کیلومتری خود را تا تهران در مینوردند. تا آنجا که جمعیت این گروه از مهاجران بیخانمان حتا از افغانیها نیز پیشی میگیرد. کمتر چهارراهی از شهرهای مسیر مهاجرت آنان را میتوان سراغ گرفت که شماری از این کودکان و زنان در آنها به دستفروشی روی نیاورند. در تهران نیز همین کارکرد اجتماعی از آنان به نمایش درمیآید. اگرچه گروههایی از آنان شبها را در بیغولههای حاشیهی شهر به سر میآورند ولی همچنان گروههای کمتری از ایشان کار شبانه در چهارراهها را غنیمت میشمارند.
این بیخانمانها گاهی نیز به قطعههایی از قبرهای جدید بهشت زهرا روی میآورند. جایی که قبرهای تازه یکی پس از دیگری کنده میشوند تا مردههای جدید را در آنها دفن کنند. قبرهای خالی و تازه پناهگاهی شبانه برای بیخانمانها شمرده میشود. آنوقت بیخانمانها در همین قبرها پناه میگیرند و با پوشال و ضایعات فیزیکیِ قبرهای همجوار، خود را میپوشانند. چهبسا پیش میآید که بیخانمانها برای خواب شبانه از همین قبرها به اشتراک سود میبرند. ولی قبرهای اشتراکی به موضوع تفکیک جنسیتی چندان هم وفادار باقی نمیمانند. موضوعی که گزارشهایی از چند و چون آن گاهی هم به روزنامهها سرریز میکند.
با این رویکرد پیداست که کارگزاران جمهوری اسلامی خرید و فروش و مصرف مواد مخدر را با گونههایی پنهان از روسپیگری پیوند زدهاند. این گونههای جدید از روسپیگریِ پنهان خیلی راحت از “حرم مطهر امام خمینی ره” تا اتوبانهای بین راهی و فضای عمومی تمامی امامزادههای کشور به نمایش در میآید.
در همین راستا ناگفته نماند که فضای درونی و صحن حرم خمینی هم از همنوازیهای عاشقانهی عشاق بینصیب نمانده است. چون در همین فضای خودمانی و به دور از چشم اغیار، چادر پوشش مناسبی برای هر رفتار عاشقانه قرار میگیرد. حتا لازم نیست در اینجا کسی از منکراتیها و ارشادچیهای حکومت بترسد. به طبع عشقبازی عشاق در این مکان تا حد “ملاعبه” محدود باقی میماند و چیزی از آن فراتر نمیرود. ملاعبه را همواره فقیهان شیعه قدر دانستهاند و آن را گونهای از رفتار پیامبر اسلام به شمار میآورند.
“حرم مطهر امام خمینی ره” قرار است روزی و روزگاری به شهری فرهنگی ببالد. به همین دلیل هم زمینهای جنوبی اتوبان تهران- قم را هم به مجموعهی آن پیوند میزنند تا دانشگاه آزاد و تأسیسات شهر آفتاب را هم بتوانند بخشهایی از مجموعهی حرم مطهر به شمار بیاروند. موزه و هتل مجلل پنج ستارهای نیز برای آن پیشبینی کردهاند. ولی بسیاری از این طرحهای نیمه کاره هرگز به پایان نمیرسند. آخر معلوم نیست که در هتل پنج ستارهی آن سرانجام چه افرادی سکنا خواهند گرفت، چون هتل پنج ستاره را هرگز بین انبوهی از ولگردان مواد فروش و گدایان حرفهای جانمایی نمیکنند. موزه نیز معلوم نیست که به چه کار حرم میآید. لابد میخواهند در موزهی آن، عبا و عمامه یا نعلین و تسبیح خمینی را برای مردم به نمایش بگذارند. به جای همهی اینها بهتر بود که حرم مطهر روزانه دو وعدهی غذای گرم به گدایان و ولگردان پیرامون خود میداد.
طبق قانون، “کمیتهی امداد امام خمینی ره”، شهرداری تهران و سازمان بهزیستی هرکدام به سهم خود وظیفه یافتهاند تا به یاری افراد بیخانمان بشتابند. اما این وظیفهی قانونی در جایی از حریم مرقد روحالله خمینی به حساب نمیآید و همهی این بیخانمانها به امان خدا رها شدهاند. کارگزاران حکومت هم مجموعهی حرم را تنها به عنوان جایی برای “تجدید میثاق” با خمینی باور دارند و فقر و فلاکت آن را هرگز در جایی به حساب نمیآورند.
در ضمن از کیلومترها فاصله، در اتوبانهای شهری و بین راهی نام حرم مطهر را بر تابلوهای جهتیابی نوشتهاند. گویا مسافران همگی مسیر حرم مطهر را در پیش گرفتهاند تا به زیارت آن بشتابند. ولی در حرم مطهر به چیزی جز فقر و فلاکت نمیتوان دست یافت. بوی تعفن و کثافت از هر جای آن که بگویی به مشام میرسد. حتا تا کنون نتوانستهاند فضای سبز مناسبی برای آن راه بیندازند. همه چیز را در تودههایی از خل و چل سر هم آوردهاند تا نه نشانی از پاکیزگی و طهارت در فضای آن باقی بماند و نه نشانی از حریمی که شوق دیدارکنندگانش را برمیانگیزد.
درود بر شما…،
مطمئناً از قبرِ خمینی هندی زاده که پس از چندین سال، در بَدو ورودش به کشور با هیچ احساسی وارد شد و اولین جایی که قدم منحوسش را بر آن نهاد، قبرستان بود و بعد از آن فقط جنگ بود و جنایت و آدمکشی تا با این خونهایی که به راه انداخت، بتواند پایه های حکومت دجالگریش را قرص و محکم برای قاتل بعدی به ارث بگذارد..! پس با این اوصاف لابد مواردی که در مقاله فوق به آنها اشاره شده است با توجه به عمق و ژرفای پلیدی خمینی پس اینچنین میکنند تا برسد به روح خبیث هندی زاده ای که آنجا لای خاک کرده اند..!!
باشد که روح بیمقدارش با همین بوی تعفنی که هیچگاه برطرف نخواهد شد ، در تحتانی ترین موقعیتِ دَرَک تا ابد مأوا بگیرد و منتظر بقیه دار و دسته خود باشد…
خمرهٔ مِی ای برادر نجس است
مِی به گفتار پیامبر نجس است
نِی که از آلات طراب است نجس است
پس خمــــینــــی نجس اندر نجس اندر نجس است…../ تکبیـــــــــــر
سعید آبدار / 14 January 2020