جمله معروفی است که هنگام خطبه عقد در میان مسلمانان در ایران شنیده می شود. النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی. می گویند حدیثی است نقل از پیامبر اسلام. عده ای علمای هر دو جریان اصلی در میان مسلمانان -یعنی شیعیان و اهل سنت- آن را امری فطری می دانند و البته گروه دیگری هم در سند حدیث به جد اشکال کرده اند و آن را ضعیف می پندارند. هرچه هست، به مانند همه آن چه که با وجود سندی ضعیف یا به فرض فطری بودن، برحسب تواتر بر زبان ها می چرخد و قطعی پنداشته می شود، این جمله آغازگر خطبه عقدی است که در سنت اسلامی خوانده می شود. عقدی که یکی از محکماتش “مهریه” است. کلمه ای که در قرآن، متن مقدس دین اسلام از آن سراغی نیست. در قرآن سخن از “صداق” آمده است. از مصدر “ص د ق” و بر معنای “صدق و درستی”. این مسئله در ادیان ابراهیمی سابقه دار است. در کیش یهود هم از “خطوبا” سخن به میان آمده است «که همسان ریشه خطبه به کسر اول یعنی خواستگاری است می داند و مهر را به خود زن تسلیم می کردند»(۱).
اما داستان انسان ایرانی از حمله اعراب به ایران و مسلمان شدن ایرانیان آغاز نمی شود. همان طور که گفته شد، پیش از حضور اسلام در ایران، یهودیان هم بودند و سنت مهریه یا همان خطوبا را داشتند. اما پرسشی که می توان کرد این است که آیا در ایران پیش از اسلام هم سخنی از مهریه به میان بوده است؟ فراموش نکنیم که مهریه نامی است که ما ایرانی ها بر “صداق” قرآنی نهاده ایم. یعنی کلمه ای از ریشه مهر و دوستی شاید در تلاش برای ترجمان صداق از مصدر صدق و درستی.
مسئله عام تر مهریه و موضوع کلی آن، عقدی به نام ازدواج است. پدیده و واقعیتی اجتماعی که تحت تاثیر فرهنگ و نقش و موقعیتی که در آن به سر می بریم تنظیم می شود (۲). در تمام تعاریف ازدواج شناسایی آن به عنوان یک رابطه حقوقی و تبعیت آن از قواعد اجتماعی و آن چه ما آن را فرهنگ می دانیم دیده می شود. هم چنین در این تعاریف ازدواج به عنوان یک نهاد و کانون اجتماعی ملهم از سه منبع قانون، عقاید اجتماعی و اعتقادات مذهبی شناسایی و فهم می شود (۲).
ناظر به این تعریف و این گونه فهم از مسئله ازدواج و در تلاش به پاسخ به پرسش فوق مبنی بر جستار مسئله مهریه در تاریخ ایران پیش از اسلام، لاجرم می بایست پای دیانت غالب آن دوران در ایران، یعنی دیانت زرتشتی را به این مسئله باز کرد. قطعاً خوانندگان عزیز با نگارنده این سطور همراه اند که پیوند ازدواج در ایران پس از اسلام نیز کاملاً تحت تاثیر دیانت تازه مسلط شده قرار گرفته و قواعد و قوانین آن تحت تاثیر فرهنگ مسلط با ستون فقرات دین حاکم تغییر کرد. تغییری که نتیجه آن هم چنان در ایران امروز حضوری زنده دارد. گرچه تلاش می شود تا نگاه برابری خواهانه و به روزی به آن بشود و با فهم امروزین از “رابطه” میان دو انسان فهم شود، اما هم چنان نگاه و گفتمان مسلط، همان نگاه سنتی ملهم از دیانت غالب است.
حال با توجه به نکات آغازین ذکر شده در بالا و برای درک این مسئله در ایران پیش از اسلام تحت تاثیر دیانت و شرع زرتشتی، باید این پرسش را در گام اول از علمای امروزین این دیانت پرسید که نگاه آنان به مسئله مهریه چیست و در میان زرتشتیان امروز -این بازماندگان از دیانت و سنت فرهنگی دیرباز ایرانی-، مهریه چگونه فهم می شود. در وبگاه موبد کوروش نیکنام، در پاسخ به پرسشی دقیقاً ناظر به مسئله مطروحه ما با این کلام که «آیا جوانان زرتشتی مهریه ای تعیین می کنند یا خیر و آیا مهریه اصولاً رسمی ایرانی است؟» چنین پاسخ داده شده است که (متن کامل به سبب اهمیت جملات و کلمات ذکر می شود): «”مِهر” یک واژه پارسی، به چمار (معنای) دوستی و پیمان است. از زمانی که ایرانیان مهر (نور خورشید) را ستایش می کردند، خورشید و نور آن را نماد پیمانداری و مهربانی می دانستند. زیرا خورشید هر بامداد پیماندار بود و پیوسته به زندگی مردم نورافشانی می کرد. بنابراین آنان حلقه هایی همانند دایره خورشید از جنس گوناگون فراهم کرده بودند تا پس از هرگونه عهد و پیمانی آن را به رسم امانت به یکدیگر پیشکش می کردند. این حلقه گاهی در دستان قرار می گرفت (همانند حلقه ای که در دست نگاره فروهر در سنگ نوشته ها دیده می شود)، زمانی زینت بخش مچ دست ها بوده است، گاهی این حلقه به گوش آویزان شده است (غلام حلقه به گوش) و سرانجام این حلقه به انگشت دست زده می شود که همگی نشان از مهر و پیمانداری بوده و تاکنون نیز ادامه داشته است. مهریه در فرهنگ ایرانی تنها حلقه مهر است که اکنون برای ارزش بیش تر پیمانداری با جنس فلزهایی گرانبها مانند مس، نقره و زر ساخته می شود تا عروس و داماد برای پیمانداری به یکدیگر پیشکش دارند. زرتشتیان برای فرزندان خویش غیر از این مهریه ای ندارند (۳)».
در کلام پاسخ وبگاه موبد نیکنام، پس از ریشه شناسی کلمه مهریه از واژه مهر و ترجمان آن، از حلقه هایی سخن می روند که نشان مهر و پیمانداری است. حلقه مهر است و البته امروز از جنس فلزات گرانبها ساخته می شود که هزینه بر است. این حلقه چه بر گوش بنشیند چه بر انگشت انگشتری دستان، امری نزدیک به همان حلقه مرسوم ازدواج است که مسلمانان نیز از آن استفاده می کنند. در واقع ناظر به گفته وبگاه موبد نیکنام، در میان زرتشتیان، به جز حلقه مهر، دیگر مهریه ای با آن ساختار در میان مسلمانان، وجود ندارد.
اما فقط مسئله در زمان ازدواج نیست. در واقع عموماً مسئله مهریه وقتی بدل به معضل می شود که نه پیوند، که جدایی رخ دهد. مستند به پرسش و پاسخی در وبگاه انجمن موبدان تهران، در خصوص بحث مهریه، ذیل ماده ۲۱ احوال شخصیه زرتشتیان، این مسئله چنین بحث می شود که: «در اجرای مراسم زناشویی مهریه تعیین و قید نمی شود. یعنی زرتشتیان مهریه دارند، ولی در زمان انجام مراسم زناشویی قید نمی شود. یعنی هر زمان که بنا به همین اصل (ماده ۲۱) با دلایل کافی دادگاه حکم به طلاق صادر کرد. طبق ماده ۲۹، شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت با توجه به این که حق بیش تر با کدام یک از طرفین است، مدت ازدواج، میزان درآمد، دارایی شوهر و داشتن یا نداشتن فرزند، با مشورت با هفت نفر از فامیل عروس و داماد -که طبق عرف در زمان گواه ازدواج گواهی داده اند- و غیره، “میزان مهریه” را تعیین و رسماً به دادگاه صالحه اعلام می نمایند تا قانوناً علاوه بر بندهای ۲۱ تا ماده ۳۱، کارسازی گردد (۴)».
یعنی در تکمیل سخن وبگاه موبد نیکنام، در ابتدا مهریه ای قید نمی شود، اما در صورت بروز مسئله جدایی، با کم و کیفی که در بالا گفته شد، مهریه ای تعیین می گردد که بر عهده مرد است تا پرداخت کند. ظاهراً اصل بر عدم اختلاف است. اما در صورت بروز مسئله، مهریه مطرح و باب بحث مالی در کنار آن گفتار از مهر و پیمانداری آغاز می شود. انگار تا پیمانداری هست سخن مالی نیست، اما وقتی پیمان شکسته می شود، پای محاسبات مالی هم به میان می آید.
اما اگر به متون زرتشتی و رویدادهای ایران باستان برگردیم، پاسخ های قابل توجه تری هم برای پرسشمان دریافت خواهیم کرد. پاسخ هایی که نشان می دهد، پاسخ های شرعی علمای زرتشتی امروز هم تحت عنصر زمان و مکان بعضاً تغییراتی را با خود همراه کرده است.
در گات ها یا همان گاهان زرتشت، هات پنجاه و سه، بندهای سه و هشت به ازدواج پوروچیستا جوان ترین دختر زرتشت اشاره می کند (۵). ازدواج چه در اندیشه زرتشتی و چه در تمام متون باستانی و دوره میانه ما مسئله ای مهم و پرداختنی بوده است. کهن ترین اسناد ازدواج آن دوران دستکم شش قباله هستند که از ساختار یکی اند و اما از نظر شیوه بیان و محتوا و مطالبشان تفاوت دارند. کهن ترین این متون، متن پهلوی “درباره پیمان کدخدایی”، متعلق به سال ۶۲۷ یزدگردی (حدود ۱۲۷۸ م) است. بعد از آن، “آخرین پیمان پهلوی” متعلق به ۷۶۷ یزدگردی (حدود ۱۴۱۸ م) است که سومین سند بلند است (۶). در این اسناد از تعهدات پسر به دختر سخن به میان آورده است. یکی از آن ها که می توان آن را به مهریه فهم کرد، “گُهریک” است. عددش هم در آن زمان زیاد بوده است. به گفته دکتر سعید عریان، زبان شناس با تخصص در فرهنگ و زبان های باستانی، از اعداد مختلفی هم در خصوص مهریه نام برده شده. در متن “درباره پیمان کدخدایی”، ۳ هزار درهم سیمین شهر آورش، یعنی ۳ هزار پول نقره رایج به عنوان مهریه ذکر شده است. در “نکاح از روش ایران”، مهریه ۲ هزار درهم سیم ناب ویژه (برابر با نقره خالص) و ۲ دینار زر سرخ سلطانی است. در “آخرین پیمان پهلوی” و “دعای نکاح گفتن”، از ۲ هزار درهم سیم سپید ویژه ( برابر با نقره خالص) و ۲ دینار (برابر با پول طلا) زر سرخ سره (خالص) نیشابوری به عنوان مهریه نام برده شده است (۶).
می توان وزن درهم نقره را در آن زمان پیدا کرد و در سه هزار ضرب کرد و با قیمت امروز قیاس کرد تا مشخص شود که این اعداد به چه میزان سنگین بوده اند. اصطلاحاً عندالمطالبه هم بوده است؛ یعنی پسر متعهد می شده که آن مال از آن زمان به بعد نزد او امانت است و هر زمان مطالبه می شده، می بایست پرداخت می کرده.
اما در زمینه مهریه، قدیمی ترین قانونی که شناخته شده قانون “حمورابی” است. طبق مواد ۱۳۸ و ۱۳۹ قانون حمورابی «اگر زن عقیم بود و طلاق داده شود، شوهر مکلف است که مهر و جهیزیه وی را تسلیم کند و در صورتی که زن مهریه و جهیزیه نداشته باشد، پرداخت مقدار یک من نقره به او ضروری است و هر گاه زن مرتکب ترک خانواده یا اعمالی از قبیل آن شود، به لحاظ جرم ارتکابی شوهر از تسلیم مهریه و جهیزیه معاف می شود» (۷).
مهریه تنها سوغات اسلام نیست. بماند که حتی در سنت اسلامی هم مهریه نه قانون تاسیسی، که امری امضایی است؛ یعنی ابتکار اسلام و مسلمانان نیست و بازمانده از دیروز است و تایید شده توسط دین جدید با قوانین خاص خودش. مسئله هم نیست که آن را چه بنامیم. صداق، کابین، مهریه یا هر امر دیگری. دستکم در ایران با پژوهش هایی که بر عقدنامه های پهلوی و پازند شده، مشخص می شود که این مسئله به عصر زرتشت پیامبر و پیش تر از او باز می گردد. برای مثال در یکی از متون دعایی پازند سه، علاوه بر این که به ازدواج اشاره های مستقیمی شده است، به صراحت از مهریه ای گزاف سخن می راند. این متن “دعای نکاح گفتن” است که در صفحه ۱۲۷ متون پازند قرار دارد. برای آشنایی بیش تر با شرایط اسناد آن دوره، قسمتی از این متن را در اینجا می آوریم: «به نام آفرین دادار هروسب آگاه… بخشش کند دو هزار درم سیم سپید ویژه(ناب) و دو دینار زر سرخ سره نیشابوری به نام و سروری فلانی رسید. در حضور شما خویشاوندان این سروری که به وصلت مسطور هر دو آمد، فلانی در حضور شما در مورد دادن مبلغ فوق و نیز وفای به عهد به زبان قبول کرد… » (۷).
مهریه چه با خوانشی مبتنی بر آیین مهر، مبتنی بر دوستی و مهرورزی و پیمانداری و چه با خوانش قرآنی آن با لفظ صداق، قرار است محکم کننده پیمان یک زندگی باشد. قرار است دوستی و مهر ایجاد کند و نشانه صداقت و راستی باشد. اما انگار سرنوشتش در هر دو دوره کهن شدن دینی در ایران -چه در فرهنگ زرتشتی و چه اسلامی- این بوده که با وزنه ای سنگین بر گرده بدل شود و عددهای نجومی نه چیزی از دوستی و مهر بگذارد، و به موجب آن از صداقت هم نشانی نماند. در واقع قرار است سنتی چون مهریه، شادی افزون یک زندگی باشد. امروز علمای زرتشتی در شرعیتشان، چونان که گفته شد چنین کرده اند. شاید روزگاری برسد که در ایران امروز به طور عام هم مهریه از وبال به نشان عشق و پیمان بدل شود. چونان که فردوسی در پیوند زال و رودابه چنین می سراید که:
سزاوار او خلعت آراستند
ز گنج آن چه پرمایه تر خواستند
بکابل دگر سام را هر چه بود
ز کاخ و زباغ و زکشت و درود
دگر چارپایان دوشیدنی
ز گستردنی هم ز پوشیدنی
به سیندخت بخشید و دستش بدست
گرفت و یک نیز پیمان ببست
پذیرفت مر دخت او را بزال
که باشند هر دو بشادی همال
سرافراز گردی و مردی دویست
بدو داد و گفتش که ایدر مایست
به کابل بباش و به شادی بمان
ازین پس مترس از بد بدگمان
شگفته شد آن روی پژمرده ماه
به نیک اختری برگرفتند راه
منبع: ماهنامه خط صلح
لینک مطلب در تریبون زمانه
پانوشت ها:
-
مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام
-
محبوبی منش، حسین، تغییرات اجتماعی ازدواج، مجله مطالعات راهبردی زنان،۱۳۸۳، شماره ۲۶
-
برای اطلاعات بیش تر ر.ک به: وبگاه موبد کوروش نیکنام، پژوهنده فرهنگ ایران باستان، پرسش و پاسخ دینی
-
برای اطلاعات بیش تر ر.ک به: انجمن موبدان تهران، پاسخ به پرسش هایی پیرامون مهریه، بلوغ فکری و غیره، ۱۲ شهریورماه ۱۳۸۸
-
مرادی غیاث آبادی، رضا، گاثای زرتشت، پژوهش های ایرانی، تهران، ۱۳۹۲
-
تعهدات سنگین داماد باستان، تارنمای خبری زرتشتیان، ۲۳ شهریورماه ۱۳۹۷
-
مهریه در ایران باستان، روزنامه قانون، ۳ شهریورماه ۱۳۹۷
دوستان عزیزم در رادیو زمانه ما مردان خود طرفدار فمینیسم هستیم، فمینیسم اصلا مخالف این دزدی و اخاذی گسترده است که زنهای ایرانی راه انداخته و خون مردان را در شیشه کردهاند. باور کنید اکثریت مردان ایرانی زیر فشارهای مالی در حال خرد شدن هستند. خواهش میکنم به این فمینیستهای وطنی تریبون ندهید. عامدانه دروغ میگویند افرادی مثل خانم مسیح علینژاد و فرانک عمیدی و سمانه سوادی فمینیست نیستند اگر فمینیست بودند میگفتند خانم ایرانی حقوقت را در قباله شرط کن و بیخیال مهریه و نفقه شو، خواهش میکنم رنجهای مرد ایرانی را درک کنید. همین چند وقت پیش داشتم قانون خانواده سوئد را میخواندم سوئد یک کشور بشدت فمینیستی است. من اعلام میکنم بعنوان یک مرد ایرانی واقعا خواستار اجرای چنین قوانینی هستیم. ولی فمینیستهای وطنی نمیخواهند و دروغ میگویند. آنها خودشان خوب میدانند که زنهای ایرانی در حال کاسبی از زن بودن هستند و عامدانه راجع به آن سکوت کردهاند. شما عزیزان که گرایش چپ دارید فریب این شیادها و دروغگویان را نخورید.
سیروان / 02 June 2019
جناب سیروان شما چرا وجود نظام آپارتید-جنسی در جمهوری اسلامی را ذکر نمیکنید, یا این همه تبعیض و فشار در تمامی زمینه های اجتماعی علیه ما زنان در ایران.
یک مرد فمینیست چگونه میتواند نابرابری های نهادینه شده در کشور علیه زنان را نادیده بگیرد؟
حالا برخی از زنان نیز شاید طبق گفتهء شما فکر کنند که به جای اتحاد و مبارزه علیه این سیستم ناعادلانهء اسلامی, آخوندی, مردسالارانه بهترین عکس العمل شان “کاسبی” میتواند باشد.
اما خودتان کمی فکر کنید قربانی های واقعی این سیستم جهنمی در ایران کیست, زنان ایرانی که نصف مردان نیز حساب نمیشوند یا دیگران؟
سیمین / 03 June 2019