سارا روشن -۲۲ خرداد و رویدادهای پس از آن نه تنها فضای سیاسی کشور را دگرگون کرد، بلکه از نظر فرهنگی هم پیامدهای بسیاری داشت. تا پیش از این تاریخ نویسندگان و روزنامه‌نگاران و ناشران در کشور ما زیر سقف سانسور و در چارچوب قانون فعالیت می‌کردند.

نهادهای ادبی مستقل هرچند از امکانات کافی برخوردار نبودند، اما می‌توانستند از میان آثار شاخص ادبی، اثری را انتخاب کنند و به نویسنده آن جایزه بدهند. برخی از این جوایز مانند جایزه ادبی مهرگان و روزی روزگاری و همچنین جایزه گلشیری از اعتبار برخوردار بودند و این اعتبار را به نویسندگان جوان می‌بخشیدند و خوانندگان هم به‌‌ همان اعتبار، متوجه آثار تازه در زمینه شعر و داستان می‌شدند. بعد از ۲۲ خرداد اما سانسور به شکل هوشمندانه‌تر و شدیدتری اعمال شد، و کیفیت و کمیت آثار ادبی کاهش پیدا کرد.

آیا ۲۲ خرداد باعث یک مکث و حتی یک توقف فرهنگی در کشور ما شد؟ آیا ما می‌توانیم اکنون که مدت کوتاهی از این رویداد سیاسی می‌گذرد، به آسیب‌شناسی پیامدهای فرهنگی آن بپردازیم؟

منصور کوشان: سانسور بر آن است که خودش هم ادبیات و هنر داشته باشد و نظرش را به ادبیات و هنر معاصر ایران تحمیل کند.

آیا ممکن است که ما بیش از حد بدبین باشیم و در واقع ادبیات و فرهنگ و هنر ایرانی در این سال‌ها به آن حد از رشد رسیده که دیگر حتی سانسور هم نتواند رشد آن را متوقف کند؟

در سالگرد ۲۲ خرداد این پرسش‌ها را با گروهی از نویسندگان و کار‌شناسان فرهنگی در میان گذاشته‌ایم. مهمان امروز ما منصور کوشان، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس نام‌آشنا، و برنده جایزه اوسیستکی در سال ۲۰۱۰ است.

منصور کوشان در این گفت‌و‌گو به ریشه‌های استبداد فرهنگی پس از ۲۲ خرداد اشاره می‌کند و پیشینه‌ای از توقف انتشار نشریه‌های ادبی مستقل، از دوم خرداد به بعد به دست می‌دهد و از چگونگی نهادینه شدن استبداد سیاسی و فرهنگی در ایران سخن می‌گوید.

سردبیر نشریه «تکاپو»، «دنیای سخن» و «آدینه» و از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران در این گفت‌و‌گو به این نکته اشاره می‌کند که سانسور در ایران بعد از انقلاب شدیدتر و هوشمندانه‌تر اعمال می‌گردد، تا آن حد که حتی ساده‌ترین کتاب‌ها هم به سختی مجوز انتشار دریافت می‌کنند.

منصور کوشان، نویسنده نمایش‌نامه‌هایی همچون «قدیسان آتش» و «خواب‌های زمان» در این گفت و‌گو چگونگی اعمال سانسور در زمان حکومت پهلوی دوم را با سانسور پس از انقلاب مقایسه می‌کند. او اعتقاد دارد که اگر نویسندگان و شاعران می‌توانستند پیش از انقلاب در پرده و با استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌ها سخن بگویند، بعد از انقلاب این امکان کم‌کم از آن‌ها گرفته شد. اکنون کار به جایی رسیده است که به گمان او سانسور بر آن است که خودش هم ادبیات و هنر داشته باشد و نظرش را به ادبیات و هنر معاصر ایران تحمیل کند.
 

منصور کوشان، نویسنده رمان «زنان فراموش‌شده» و آثاری مانند «محاق»، «واهمه‌های مرگ»، «خواب صبوحی» و «تبعیدی‌ها»، «ناخدا بانو و تثیلت جادو» اعتقاد دارد که پس از ۲۲ خرداد، سانسور امکان رشد و تعالی را از ادبیات معاصر ایران گرفته است و تنها امیدی که وجود دارد، این است که نوعی از ادبیات زیرزمینی به وجود آید و به‌تدریج در مرداب جمهوری اسلامی گل‌هایی بروید و رشد کند.
 

گفت‌و‌گو با منصور کوشان را می‌توانید از طریق فایل صوتی بشنوید.