محمد پورعبدالله، از فعالان چپ دانشجویی در دهه ۱۳۸۰ گفتوگو با «زمانه» درباره اعترافهای اجباری اخیر پخششده در تلویزیون جمهوری اسلامی میگوید که برای بیثمرشدن تلاشهای رژیم، باید با یک تابو در فعالیت سیاسی مبارزه کرد و این تصور را در هم شکست که هر زندانی سیاسی تنداده به اعتراف اجباری زیر شکنجه باید تا آخر عمر شرمگین باشد.
پورعبدالله که در دوره زندان شکنجه شده، به تازگی پیشنهاد آغاز کارزاری را داده است به نام: #اعترافات_اجباری_مرا_نیز_پخش_کنید.
🔘 محمد پورعبدلله کارزاری را به نام «#اعترافات_اجباری_مرا_نیز_پخش_کنید» آغاز کرده است. او درباره انگیزه او درباره راهاندازی این کارزار به زمانه میگوید: «مبارزه بخشی از یک زندگی آدم است و مبارزان قهرمان نیستند و هرکسی محدودیت هایی دارد و اشکالی ندارد اگر زندانی سیاسی مجبور شد اعتراف اجباری دهد… اصلاً به دنبال توجیه مقاومتنکردن نیستم و ندادن اعتراف اجباری قطعاً چیز خوبی است. اما مبارزه دشوار است و همزمان آدمهایی عادی با پوست و گوشت و استخوان درگیرش هستند. آدمهای عادی ممکن است نتوانند تا ابد مقاومت کنند و راضی به اعتراف اجباری شوند و این نباید باعث رنج یک مبارز سیاسی شود.» |
اسماعیل بخشی، کارگر نیشکر هفتتپه و سپیده قلیان، فعال مدنی با افشاگری درباره شکنجه در دوران بازداشت الهامبخش کارزاری علیه شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی شدند. با اوجگرفتن کارزار «#من_هم_شکنجه_شدم»، جمهوری اسلامی اعترافهای اجباری بخشی و قلیان و برخی دیگر از فعالان کارگری یا چپگرا را از تلویزیون دولتی پخش کرد و بر اساس روال معمول دستگاه قضاییاش، آنها را به «ارتباط با خارج» متهم کرد.
انتشار اعترافهای اجباری ادامه یافت و خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران اعترافهای اجباری گروهی از فعالان دانشجویی چپ، موسوم به «دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب»، مربوط به ۱۳۸۶ را منتشر کرد. جمهوری اسلامی با پخش اعترافهای اجباری مربوط به بیش از یکدهه پیش، قصد اثبات ارتباط فعالان امروز با خارج کشور را داشت.
محمد پورعبدالله، یکی از فعالان چپ دانشجویی سابق درباره این تلاشهای امنیتی میگوید: «اگر حکومت به اعترافات اجباری رفقای ما از ۱۱ سال پیش بازگشته، میخواهد با استفاده از آنها به جنبش کارگری امروز انگ بزند و چهره آن را تخریب کند».
به باور پورعبدالله، دلیل تلاشهای گسترده جمهوری اسلامی برای تخریب چهره جنبش کارگری و جعل اتهامهای کاذب از جمله ارتباط با خارج را باید در ایدئولوژی نظام جست. به گفته پورعبدالله، این ایدئولوژی برحمایت از «مستضعفان» بنا شده و بدینترتیب قدرتگرفتن جنبشهای کارگری و دیگر طبقات فرودست تهیبودن آن را آشکار و خطری جدی برای نظام ایجاد میکند.
محمد پورعبدالله از اعضای سابق دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب است که در دهه هشتاد سه سال را در زندان گذراند. او در این مدت شکنجه فیزیکی، انفرادی و شکنجه های روحی را تجربه کرده است. آثار زخمهای شکنجه بر پای او تا یکسال باقی مانده بود.
به باور پورعبدالله، اگر فشار برای دادخواهی قربانیان شکنجه بیش از پیش از درون جامعه مدنی و افکار عمومی ایران نشأت بگیرد، کارزار «من هم شکنجه شدم» نیز میتواند به کارزاری تأثیرگذار بدل شود، چرا که به گفته او جمهوری اسلامی اگر تحت فشار قرار گیرد، رفتارش را بازنگری میکند.
کارزار #من_هم_شکنجه_شدم:
- گفتوگو با شیوا محبوبی: «باید جمهوری اسلامی را به پاسخگویی درباره شکنجه واداشت»
- گفتوگو با امیرحسین بهبودی:«برای گرفتن اعتراف تلویزیونی به تخت شلاق میبستند»
- گفتوگو با ایرج مصداقی: «در اوین به کابل شکنجه میگفتند قانون اساسی»
- گفتوگو با مهدی اصلانی: «باید تماشای خودویرانی انسان را از سکه انداخت»
- گفتوگو با عفت ماهباز: «شلاق میزدند که نماز بخوانیم»
- گفتوگو با علیرضا روشن: «نخستین دستاورد شکنجه برای حاکم، نومیدی زندانی از زندگی است»
- شکنجه: مقامات انکار میکنند، فعالان حقوق بشر شکنجهشدگان را به دادن شهادت فرامیخوانند
- گفتوگو با نقی محمودی، وکیل دادگستری ــ شکنجهها، غیر انسانی و غیر قابل باور