شهرنوش پارسیپور – کوآ – به دیدار آمدن/سهخطى بالایى جین، کنش، آسمان/سهخطى پایینى/ سون، باد، آرام/ این ششخطى نمایشگر موقعیتىست که بر وفق آن اصل تاریکى، پس از حذف شدن، دزدانه و به نحوى غیر منتظره دوباره از درون و از پائین سر بیرون مىکشد.
اصل مادینه به رضایت خود به ملاقات اصل نرینه مىآید. این موقعیتى نامساعد و خطرناک است، و ما باید این را دانسته و بیدرنگ از عواقب ممکن آن جلوگیرى کنیم. ششخطى در ارتباط با ماه پنجم، مرداد، قرار مىگیرد، چرا که در انقلاب تابستانى اصل مادینه به تدریج دوباره بالا خواهد آمد.
داورى
به دیدار آمدن. دوشیزه قدرتمند است.
شخص نباید با چنین دوشیزه اى ازدواج کند.
بالا رفتن عنصر پست در اینجا در دختر جسورى تصویر شده که به سادگى خود را تسلیم کرده و نیرو کسب مىکند. چنین کارى ممکن نیست مگر به این صورت که عنصر قوى و نوربخش نیز گامى به پیش بگذارد. چیز پست آنقدر به نظر بىخطر و دعوتکننده مىآید که مرد در آن شادى مىیابد؛ آن چنان کوچک و ضعیف به نظر مىرسد که مرد فکر مىکند مىتواند با آن سرگرم شده و صدمهاى نخورد.
انسان پست تنها به این دلیل بالا مىآید که انسان برتر او را خطرناک نمىبیند و پس به او قدرت مىدهد. اگر او از گام نخست مقاومت کند، پست هرگز نفوذ کسب نخواهد کرد.
زمان آمدن براى دیدار به دلیل دیگرى نیز از اهمیت برخوردار است. به رغم اینکه در کلیت ضعیف نباید به دیدار قوى برود، زمانهایى هست که این اهمیت فراوانى دارد. هنگامى که زمین و آسمان به ملاقات یک دیگر مىروند، تمامى موجودات کامیاب مىشوند؛ هنگامى که یک شاهزاده و افسر او با یکدیگر ملاقات مىکنند، جهان به نظم در مىآید. براى عناصرى که از پیش مقدر شده است که به یکدیگر ملحق شوند، ضرورىست تا هر دو تا نیمه راه براى ملاقات با یکدیگر پیش بیایند. اما با هم آمدن باید آزاد از انگیزههاى پنهانى غیر شرافتمندانه باشد، چون در غیر این صورت نتیجه صدمهزننده است.
انگاره
باد در زیر آسمان:
انگاره آمدن به ملاقات.
پس از این قرار شاهزاده هنگامى که فرامینش را منتشر مىکند دست به عمل مىزند
و فرمانها را به آگاهى چهار جهت جهان مىرساند.
موقعیت در اینجا شبیه به مقطع ششخطى شماره بیست، کوان، سیر و سلوک، (نگرش) است. در آن شماره بیست باد روى زمین مىوزد، اینجا در زیر آسمان وزش دارد؛ در هر دو مورد، باد همه جا مىرود. در آنجا باد روى زمین مىوزد و نماد رهبرىست که درباره شرایط قلمرویش یادداشت برمىدارد؛ اینجا باد از بالا مىوزد و نماد نفوذىست که رهبر در فرامینش اعمال مىکند. آسمان دور از مسائل زمینىست، اما آنان را به یارى باد به حرکت درمىآورد. رهبر دور از مردم است، اما به وسیله فرامین و دستوراتش آنان را به حرکت درمىآورد.
خطها
شش در خط نخست یعنى:
بایستى با یک مانع برونزى مهار شود.
پشتکار آورنده اقبالخوش است.
اگر کسى بگذارد که آن جریان پیدا کند، بداقبالى را تجربه مىکند.
حتى یک خوک لاغر قدرت چرخش با خشم را دارد.
این موقعیت خطرناکىست، این وسوسه وجود دارد که درگیر خودنمایى شر بشویم–بسیار موقعیت خطرناکىست. این مسئله به حالت بىتصمیمى دردناکى راهبر مىشود.
اگر یک عنصر پست راهى به درون پیدا کند، باید با تمام قوا مهار شود. با مهار کردن دائمى مىتوان از تأثیرات بد پرهیز کرد. اگر به آن فرصت داده شود، نتیجه قطعاً بداقبالى خواهد بود؛ بىاهمیتى آنچه که به درون مىخزد نباید باعث اغوا شده دستکم گرفته شود. خوکى که هنوز جوان و لاغر است نمىتواند زیاد خشمگین شده چرخ بزند، اما بعد که خوب خورد و پروار شد طبیعت اصلىاش پدیدار شده و دیگر قابل مهار نخواهد بود.
نه در خط دوم یعنى:
یک ماهى در منبع آب است. سرزنشى نیست.
براى میهمانان مطلوب نیست.
بر عنصر پست نمىتوان با خشونت غلبه کرد، بلکه باید با آرامش مهار شود. بعد دیگر ترس از هیچ شرى مورد ندارد. اما باید احتیاط کرد که در ارتباط با آنهایى که دور هستند قرار نگیرد، چرا که به محض آزادى شر خود را بیرون خواهد ریخت.
نه در خط سوم یعنى:
هیچ پوستى بر رانهاى او نیست،
و راه رفتن مشکل شده است.
اگر شخص متوجه خطر باشد،
اشتباه بزرگى رخ نمىدهد.
این موقعیت خطرناکىست، این وسوسه وجود دارد که درگیر خودنمایى شر بشویم–بسیار موقعیت خطرناکىست. خوشبختانه شرایط جلو این را مىگیرد؛ شخص میل دارد اینکار را بکند، اما نمىتواند. این مسئله به حالت بىتصمیمى دردناکى راهبر مىشود. اما اگر ما نسبت به خطر روشنبینى داشته باشیم، خواهیم توانست حداقل از اشتباهات جدى پرهیز کنیم.
نه در خط چهارم یعنى:
هیچ ماهى در منبع آب نیست.
این راهبر به بداقبالى ست.
مردم حقیر را باید تحمل کرد تا بلکه بتوان از شر آنها راحت شد. بعد امکان دارد زمانى که به آنها نیازمندیم ازشان استفاده بکنیم. اگر نسبت به آنها بیگانه باقى بمانیم و تا نیمه راه به ملاقاتشان نرویم، آنها پشت به ما مىکنند و در زمانى که به آنها نیاز داریم در خدمت ما نخواهند بود. اما این اشتباه خود ماست.
نه در خط پنجم یعنى:
یک خربزه با برگ هاى بید پوشانده شده است.
خطهاى پنهان.
بعد، از آسمان در دامن کسى مىافتد.
خربزه نیز همانند ماهى نماد اصل تاریکىست. خربزه شیرین است، اما زود فاسد میشود و به همین دلیل با برگهاى بید محافظت شده است. این موقعیتىست که انسان قوى، برتر و متین مردم پستى را که در خدمت او هستند، تحمل کرده و از آنها محافظت مىکند. او در درون خودش داراى خطوط قوى و زیبایىست، اما نمىگذارد تا به این ارزشها فشار وارد بیاید. او زیردستان خود را با گوشزدهاى نمایشى یا خستهکننده آزار نمىدهد، بلکه آنها را آزاد گذاشته و اعتماد خود را متوجه جابهجایى قدرت با یک شخصیت قوى و درست کار مىکند. و نگاه کن! تقدیر مساعد است. زیردستان او به نفوذ او پاسخ داده و همانند میوههاى رسیده به در دامن او مىافتند.
نه در خط بالا یعنى:
او با شاخهایش ملاقات مىکند.
حقارت. سرزنشى نیست.
هنگامى که انسانى از جهان به بیرون مىافتد، اغلب تحمل جنجال آن غیر ممکن است. مردمان زیادى هستند که در غرورى اشرافى هر چیزى را که از آنها پائینتر است از خود دور نگه داشته، و هرگاه آنها به ملاقاتشان مى آیند به سرعت پشت مىکنند. چنین مردمانى به عنوان مغرور و دیرآشنا سرزنش مىشوند، اما از آنجائى که وظایف عملى دیگر آنها را به جهان متصل نمى کند این مسئله مهمى نیست. آنها مى دانند که چگونه عدم علاقه توده را با خویشتندارى تحمل کنند.
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::