دکتر شادی آیدین، استاد ادبیات فارسی و ادبیات کلاسیک عثمانی و نیز محقق حوزه ادبیات است. او دو کتاب با عنوانهای «عناصر فرهنگ و ادب ایرانی در شعر عثمانی» (انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۸۵) و «دیوانها و دیوانچههای فارسی در ادبیات ترک» (نشر اسکندریه، استانبول ۲۰۱۰) نوشته است، که موضوع محوری این دو کتاب، به تأثیر فرهنگ و ادبیات کلاسیک ایران بر ادبیات ترکی میپردازد. شادی آیدین در این کتابها آثار ادبی ترک را به آثار فارسی مشابه میداند و دلیل این تشابه را تعامل فرهنگی میان این دو زبان عنوان میکند. در کتاب دوم نویسنده تلاش میکند دیوانها و دیوانچههای فارسی که در ادبیات ترکی وجود دارند را معرفی کند.
در واقع ایران و ترکیه به عنوان دو همسایه دیرین، در کنار کشمکشها و جنگهای فراوان، تبادلات فرهنگی گستردهای نیز داشتهاند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. همین موضوع دستمایه این گفتوگو گردید.
شادی آیدین، دانشآموخته رشته ادبیات فارسی در دانشگاه آنکارا است و در دانشگاه فاتح استانبول فوقلیسانس ادبیات کلاسیک عثمانی گرفته است. در سال ۲۰۰۱ از سوی وزارت علوم ایران بورسیه دکتری در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران را کسب کرد. بعد از اتمام دوره دکتری در سال ۲۰۰۵ برای تحقیقات علمی به تهران بازگشت و در دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس ادبیات ترکی پرداخت. بعدها در شبکه TRT ترکیه شروع به کار کرد و در نهایت شبکه TRT۶ کُردی را به همراه همکارانش راه اندازی کردند. او از سال ۲۰۱۱ در دانشگاه مولانا در شهر قونیه شروع به تدریس کرد و به موازات تدریس ادبیات عثمانی، مثنوی معنوی را نیز تدریس و در دانشگاه مولانا مرکز تحقیقاتی مولاناشناسی را تأسیس کرد. شادی آیدین در پی کودتای ترکیه در سال ۲۰۱۶ (او آن را کودتای ساختگی مینامد) که منجر به بسته شدن بسیاری از مدارس و دانشگاهها و اخراج شمار زیادی از استادان شد، از دانشگاه اخراج و مرکز تحقیقاتیاش و دانشگاه مولانا که در آنجا تدریس میکرد، بسته شد. او در نهایت مجبور به ترک ترکیه شد و اکنون ساکن اروپاست و در حوزه ادبیات مشغول به تحقیق است.
در ادامه گفتوگوی زمانه با او را میخوانید:
– فرزاد صیفیکاران: ادبیات فارسی و ترکی چه در مفاهیم، سبک و فرم شعری و چه در واژگان تأثیرات فراوانی بر یکدیگر گذاشتهاند و از هم وام گرفتهاند. اما تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات ترکی به مراتب بیشتر است. علت آن چیست؟
شادی آیدین: ترکها و ایرانیها هزاران سال در سایه همدیگر زندگی کردند و هنوز هم این وضعیت ادامه دارد. دیروز در آسیای میانه و امروز در آسیای صغیر. این رابطه تاریخی را میتوان گفت که تقدیر این دو قوم شده است. بعد از آمدن اسلام به ایران، ادبیات ایران از طریق مسلمانان عرب تأثیرات ادبی گرفت. دنیای خیال و ادب ایرانی شکل دیگری گرفت. با تأثیر دین و مذهب فرهنگ و لغات ایرانی دچار دگرگونی شد و این طبیعی بود. باید قبول کنیم که ترکها از طریق ایرانیها و جغرافیای ایرانی اسلام را پذیرفتند. همچنان که عربها هم دین و هم فرهنگ خود را به ایران منتقل کردند، ایرانیها نیز هم دین اسلام و هم فرهنگ خود را که با اسلام آمیخته شده بود، به جغرافیای ترکها انتقال دادند. قبل از آشنایی با فرهنگ ایرانی، ترکها در آسیای میانه از لحاظ ادبی ساده بودند. در دوران سامانیان و غزنویان اولین تأثیرات قوی ادبی ایران بر ادب ترکی دیده میشود. اثر بزرگ فردوسی شاید اولین اثری بود که از طرف ادیبان ترک از لحاظ فُرم و عروض تقلید شد. یکی از بزرگترین آثار ادبیات ترکی «Kutadgu Bilig» نوشته “یوسف حاس حاجیب” با فرم مثنوی و با نظم شاهنامه سروده شده است. البته نباید فراموش کرد که فردوسی از شاعران دربار سلطان محمود غزنویِ تُرک بود و سلطان محمود حامی این شاعر بود. هزاران کلمه ترکی در زبان فارسی هست و هزاران کلمه فارسی نیز در زبان ترکی وارد شده و جا گرفته است. دوران طلایی شاعران فارسی در تمام ایران در زمان سلاطین ترک سلجوقی است. بدون تعصب شاعران فارسیگوی آزادی بیان کامل داشتند در این ایام و ستاره شعر فارسی را با حمایت سلاطین سلجوقی به اوج رساندند. ادبیات ترکی از دوران پادشاهی سلجوقیان آثار کمی دارد، اما این دوره برای ادبیات فارسی اوج همه دوران ادبیات است. فرم-های قصیده، غزل، مثنوی و رباعی که در ادبیات ترکی امروزه داریم، کاملا متأثر از ادبیات فارسی است. نه تنها فرم و شکلها، بلکه انواع شعر را هم شامل میشود. زمانی بود که شعر از لحاظ شعر بودنش اهمیت داشت و ملیت و افکار نژادی جای خود را داشتند. همگی طبیعی و انسانی بود.
بعد از سلجوقیان در دوران عثمانیان نیز این شکل و فرم انواع شعر حفظ شد، ولی نمونههای آثار ادبی کاملا با زبان ترکی عثمانی بود. قرن شانزدهم نماد دوره عالی ادبیات ترکی عثمانی است. این همان قرنیست که صفویان ترک در سرزمین ایران حکومت میکنند و ادبیات ایران زمین در حال سقوط است. شعرا از ایران به دربار هند و عثمانی میگریزند، چون شاعران خریدار دارند. اما چرا میگریزند؟ چون دولت صفویه از ایشان میخواهد فقط پروپاگاندای خود دولت را بازتاب دهند. جالب است که شعرایی که به هند میروند، سبک جدیدی ابداع میکنند به عنوان سبک هندی. جالبتر این است که بعضی از شعرای ترک آسیای صغیر به استانبول می-روند و خودشان را به عنوان شاعر ایرانی نشان میدهند. علیرغم همه اینها ادبیات و ادیبان، کار خودشان را اجرا میکنند و برای مردم با زبانهای مختلف و با احساسهای زیبا غزل و قصیده میسرایند. میشود گفت که دو کشور، دو جغرافیا، دو ملت، دو زبان، دو ادبیات، دو همسایه و دو دوست، ولی یک وجود و یک قلب. آرزوی ما همان است. در تاریخ دو ملت تراژدیهای بسیار وجود دارد، امید بر آن است که همین مقدار بس است و ادبیات برای این دوستی وسیلهای بزرگ و امیدواری است.
– چه مضامینی در شعر فارسی وجود داشته یا دارد که ادیبان و شعرای ترک را به خود جذب مینماید؟
وقتی که اسلام از طریق ایرانزمین به آسیای میانه آمد، فقط اسلام نبود بلکه در طول زمان این اسلام رنگ و بوی ایرانی نیز گرفته بود. حداقل از طرز تفکر ایرانی تأثیر گرفته و بعد به آسیای میانه رسید. مضامین ایرانی نیز از این طریق به آنجا آمدند. مثلا میشود گفت که قوم ترک، یک قوم جنگجوست و قرنهاست با چینیان و ایرانیان در حال جنگ بودند، ولی ادبیات ترک یک اثر مانند شاهنامه ندارد. من فکر میکنم شاهنامه بهترین اثر همه زمانها بود و هیچ-کس جسارت آن را نداشت که بعد از شاهنامه قلم به دست بگیرد. در ادبیات ترکی عثمانی شاهنامه و مضامین شاهنامه خیلی تاثیر دارد. مضامین و تعبیرات صوفیانه هم از تاثیر آثار عطار و مولانا وارد ادبیات ترکی شد.
– آیا میتوان مذهب را مهمترین پل ارتباطی میان ادبیات و فرهنگ ایرانی و تأثیرش در ادبیات ترکی دانست؟
کاملا حرف درستیست. قبل از اسلام تهاجم بیشتر از آسیای میانه به سوی ایران بود برای کشورگشایی و جنگ. ولی بعد از مسلمان شدن ایرانیان، این حملات از جانب ایران به طرف سرزمین ترکها آغاز شد جهت توسعه دین اسلام و اسلام موفق شد.
پیراهن اسلام را بر تن ترکان پوشاندند و این لباس جدید به تن ترک خوش آمده بود. مدت زیادی نگذشت که ترکها سرزمین ایران را به دست گرفتند، اما به زبان و فرهنگشان کاری نداشتند و آنها را آزاد گذاشتند. حتی در دروان سلجوقی، ترکی زبان رسمی دولت فارسی بود. باید چیزی را نیز اضافه کنم، وقتی که به کشورهای بالکان میروید، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را ارائه میکنند، در حالی که تا آنجایی که میدانیم ایرانیان به آن جغرافیا نرفتهاند. پس چطور شد که عطار، سعدی، حافط و مولانا در آن سرزمین معروف هستند و شرحهایی بر کتاب ایشان نوشته شد؟ جواب این است که عثمانیها این فرهنگ را به آن سرزمین منتقل کردند. غزنویان، سلجوقیان و عثمانیان بدون تعصب به زبان و فرهنگ ایران خدمت کردند.
– قطعا مولانا یکی از شاعرانی است که تأثیر بسزایی در ادبیات و فرهنگ ایران و ترکیه داشته است. او تا چه اندازه توانسته بر تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات ترکی نقش داشته باشد؟
مولانا شاعریست که هنوز هم درک نشده است. یکی میگوید او تاجیک است، یکی میگوید افغان است. آن یکی میگوید ایرانیست و دیگری میگوید ترک است. اصلا این سوالات و نژاد او اهمیت ندارد. ما خود وقتی به اصل مشغول نمیشویم، به فصل مشغولیم. در زمانی که مغولها امید مردم را شکستند و ناامیدی را رایج کردند، مولانا جلالالدین چراغ امید را دوباره روشن کرد و به مردم جسارت بخشید. او یک رهبر معنوی بود و میشود گفت که بعد از سقوط سلجوقیان هم در ایران و هم در آسیای صغیر، روح و افکار مولانا توانسته یک دولت جدید از دل آسیای صغیر در بیاورد که آن دولت عثمانی بود. متأسفانه امروز دنیای غرب مولانا را از ترجمه آثارش خواندند و فمیدند و ما هنوز از اصل نمیخوانیم. همه آثار مولانا به زبان فارسی است. میتوانیم بگوییم زبان فارسی را در آسیای صغیر از مولانا و مولویان آموختند. در سرزمین سلجوقیان و عثمانیان صدها خانقاه مولویان بود که زبان فارسی در آن فضا رایج بود، زیرا مثنوی معنوی و دیوان کبیر به زبان فارسی بود. زبان بزرگترین انتقال دهنده فرهنگ است. میشود گفت که بعد از قرن سیزدهم میلادی شاعری وجود ندارد که هم در ادبیات ترک و هم در ادبیات فارسی کلاسیک از مولانا بیتأثیر مانده باشد.
– از دیدگاه شما ادبیات مدرن و معاصر ایران، توانسته همچون ادبیات کلاسیک بر ادبیات دیگر کشورها مانند ادبیات ترکی همچنان تأثیرگذار باشد؟ اگر جوابتان خیر است، علت آن چیست؟
متأسفانه خیر. شعر ایرانی بعد از دوران صفویه در حال سقوط بود. چرا که ادبیات و شعر در دست افراد سیاسی بازیچه شد. همانطور که بالاتر گفته شد در ایام اوایل صفویه، شاعران ایرانی از کشور بیرون گریختند. وجود و خواستگاه شعر فضا و زمینه آزادی را میطلبد، اگر آن نباشد یا میمیرد یا میگذرد. دوره قاجار نیز تقریبا مثل صفویان بود و البته دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی تاثیر داشت. شعر قدیم به نیازهای جامعه جواب نمیداد و قدرت رفرم را هم نداشت. با این حال در این وضعیت نمیتوانست هیچ تأثیرگذاریای وجود داشته باشد، زیرا که در وسط ادبیات نمانده نبود، فقط تکرار کارهای قدما بود.
شادی آیدین، عضو بنیانگذار شبکۀ تلویزیونی ت.ر.ت 6! شبکۀ رژیم تورکیه برای تقویت جناح بارزانی و تبلیغ علیه حزب کارگران کوردستان! بسیار جالب و قابل توجه است!
کارو / 08 November 2018