ستاره و علیرضا هشت ماه است که بدون عقد ازدواج با هم در یک خانه زندگی میکنند. آنها خوششانس بودهاند که توانستهاند بعد از سه سال دوستی، خانوادهها را به این سبک از رابطه راضی کنند و زندگیشان را در خانهای که برای ستاره به ارث رسیده شروع کنند. آنها چالشهای این رابطه را در جامعهای که به هیچ وجه پذیرای انتخاب آزادانه سبک زندگی افراد نیست پذیرفتهاند و با وجود تنشهایی که در روابط خود با دیگران دارند، رابطهشان را به خوبی پیش میبرند.
زندگی مشترک بدون ثبت قرارداد شرعی در ایران بهعنوان ازدواج سفید شناخته میشود. در این نوع رابطه شما انتخاب میکنید فراتر از آنچه عرف و شرع تعیین کرده است، رابطهای را آغاز کنید بدون اینکه تابع تعهدات تعیین شده باشید. اگرچه این نوع سبک زندگی هنوز در ایران به طور گسترده رایج نیست اما میتوان انتظار داشت که روزی زنان و مردان ایرانی بیشتری بخواهند بدون الزامات شرعی با هم زندگی کنند.
ستاره به طعنه میگوید نام این رابطه، «زندگی در گناه» است اما علیرضا که پیش از این یک ازدواج ناموفق را تجربه کرده آن را یک رابطه سالم، شاد و پویا میداند که زمین تا آسمان با ازدواج قراردادی متفاوت است: «همه فکر میکنند فرق عقد و باهم زندگی کردن فقط در امضای یک تکه کاغذ است من اینجا هستم که به شما بگویم چقدر یک تکه کاغذ میتواند رابطه شما را تغییر بدهد.»
علیرضا میگوید پس از ۳ سال دوستی و ۸ ماه زندگی زیر یک سقف و یک تجربه ناخوشایند در رابطهای اشتباه میتواند بگوید که چقدر از قید و بندها و اجبارها رها شده است: «الان همه چیز فرق میکند. مناسبات من با خانواده ستاره طور دیگری است. معنای مادر زن با مادر ستاره فرق دارد و مسئولیتهایی که ما در قبال خانوادههای هم داریم کاملا متفاوت است. رابطه ما با خانوادهها رابطه دوستانهتر و انسانیتری است.»
ستاره هم نظر مشابهی دارد. او میگوید: «این ایده که فقط با هم زندگی کنیم و اصلا ازدواج نکنیم از آنجا شکل گرفت که زندگی خانوادگی علیرضا بسیار متلاطم و پرتنش بود. برای من یکی از اعضای رسمی آن خانواده بودن سخت بود. ترجیح میدادم کنار علیرضا باشم اما بخشی از روابط پرتنش او با خانوادهاش نباشم.»
بسیاری از کسانی که طرفدار سبک زندگی مشترک بدون ازدواج هستند این نوع رابطه را امنتر از ازدواج میدانند. این رویکردی است خلاف نظر عموم کسانی که ازدواج را یک رابطه مستحکم و متعهد میدانند. ستاره از احساس آزادی و حق ترک رابطه حرف میزند: «ما قبل از این درمورد اینکه حق داریم این رابطه را زمانی که برایمان تمام شده به نظر میرسد ترک کنیم به توافق رسیدهایم. همین که میدانم اسیر یک رابطه نیستم به من اجازه میدهد در این رابطه حال بهتری داشته باشم. در واقع الان رابطه ما به خاطر یکسری ملاحظات ادامه ندارد بلکه به خاطر علاقه قلبی و احساس خوب باهم بودن است که ما کنار هم هستیم. این رابطه برای من و علیرضا تا زمانی خوشایند است که از کنار هم بودن لذت ببریم. اگر روزی فرا برسد که دیگر خوشحالمان نکند چرا باید آن را ادامه بدهیم؟ یا اگر با هم خوش هستیم چرا باید از آن فرار کنیم؟ به همین دلیل است که من میگویم این یک رابطه امن است.»
چه کسی بیشتر سود میبرد؟
تصور رایجی وجود دارد که میگوید زنان در ازدواج آرامش و خوشحالی بیشتری را نسبت به یک رابطه آزادانه و غیرمتعهدانه تجربه میکنند. این رویکرد به ویژه در فرهنگ مذهبی ایران که ازدواج سفید را نوعی بیاخلاقی، بیبندوباری و بیمسئولیتی تعبیر میکند طرفدار دارد. اما مطالعات در جوامعی که زندگی مشترک بدون ازدواج در آنها امر رایجی است چیز دیگری را نشان میدهند. بر اساس مطالعاتی که در دانشگاه اوهایو انجام شده است، این سبک زندگی با شریک عاطفی یا جنسی برای زنان بیش از مردان سودمند است. به ویژه این مساله برای زنانی که خواهان برابری و آزادی عمل در رابطه هستند مهم است. هرچند این هدف ممکن است در ایران آنچنان که در جوامع پیشرفته مشهود است قابل دستیابی نباشد.
ستاره این واقعیت را انکار نمیکند که این رابطه میتواند برای بسیاری از زنان ایرانی به دلیل ماهیت پنهانی بودن آن آسیبزننده باشد اما او معتقد است که غیرممکن نیست و همه چیز بستگی به این دارد که موقعیت اجتماعی و خانوادگی افراد چگونه است: «شما باید با شریک خود در یک راه مشترک قدم بگذارید. عقاید شما باید درباره این موضوع شبیه هم باشد؛ باید بدانید که از این رابطه چه انتظاری دارید و باید خطرات و تبعات این سبک زندگی را به ویژه در ایران بپذیرید. این رابطه خاص و ویژه به نظر میرسد، شما مجبور میشوید آن را از مراجع قانونی پنهان کنید و اغلب در توضیح آن به دوستان و اعضای فامیل شکست میخورید. همیشه کسانی هستند که میگویند این رابطه گناه است، پس تکلیف بچه چه میشود، یا او رهایت خواهد کرد. شما باید پاسخ همه این سوالات را بدانید و توان مقابله با اظهارنظرهای آسیب زننده را داشته باشید. شاید در رابطه خود هیچ جنگی نداشته باشید اما قطعا باید با دیگران بجنگید.»
نه همیشه شاد، نه همیشه موفق
وقتی پای در هر نوع رابطهای میگذارید این احتمال وجود دارد که روزی شکست بخورد. ممکن است یک ازدواج آگاهانه داشته باشید و پس از چند سال از هم جدا شوید. ممکن است سالها با یک نفر زندگی کنید و بعد از او جدا شوید. ممکن است با یک نفر زندگی کنید، بعد ازدواج و باز هم به دلیلی از او جدا شوید. با این حال پژوهشهای دانشگاه اوهایو نشان میدهند با هم زندگی کردن میزان پایبندی را کمتر میکند و تصمیمگیری برای جدایی برای افرادی که با هم زندگی میکنند راحتتر است. اما این لزوما به معنای آن نیست که ازدواج یک انتخاب بهتر است. چیزی که باعث میشود افراد بتوانند در زندگی مشترک بدون ازدواج برای جدایی راحتتر تصمیم بگیرند آزادی عمل آنها و نبودن قید و بندهای تعیین شده در عقد ازدواج است. در واقع یکی از دلایل اصلیای که برخی از افراد این سبک زندگی را ترجیح میدهند همین نکته است.
علیرضا میگوید: «همه چیز بستگی به تعریف شما از با هم بودن، تعهد و رابطه سالم دارد. تعریف من از رابطه و تعهد با دیگران فرق دارد بنابراین من با این زندگی خوشحالتر هستم. من میدانم زندگی هیچ تضمینی در هیچ زمینهای به من نداده است. قرار نیست این رابطه هم برای من تضمین باشد.»
اگر میخواهید با هم زندگی کنید
شما حق دارید شیوه زندگی خودتان را تعیین کنید و رابطهای را شکل بدهید که میدانید باعث خوشحالیتان میشود. صرف نظر از دشواریهایی که چنین ارتباطی در ایران میتواند برایتان ایجاد کند لازم است از پیش خود را برای این سبک زندگی تازه آماده کنید. یادتان باشد که شما الگو و تجربهای از چنین زندگیای در اختیار ندارید و به احتمال زیاد هر آنچه که تجربه میکنید آزمون و خطای شما و شریک زندگیتان است. خوب است پیش از تصمیمگیری با هم در مورد این موضوعات بحث کنید و چشماندازی برای این رابطه در نظر بگیرید:
ـ چرا این سبک زندگی را انتخاب میکنید؟
ـ آیا با هم زندگی کردن برای شما به معنای قدم اول برای ازدواج در سالهای آینده است؟
ـ انتظارات شما از این رابطه چیست؟
ـ موضوع بچهدار شدن را چگونه حل خواهید کرد؟
ـ اگر این رابطه به درد شما نخورد چه خواهید کرد؟
ـ ۵ هدف شما برای زندگیتان صرفنظر از این رابطه چیست؟ چه چیزهایی را برای خودتان میخواهید و چه چیزهایی را برای این رابطه میخواهید؟
با پاسخ دادن به این پرسشها، احتمالا تصمیمگیری درباره شکل رابطه برایتان آسانتر خواهد بود.
ازدواج با مهریه بیشتر از 10میلیون تومن اصلا درست نیست.چون الان دولت هم ترجیح می ده که کارمند رسمی استخدام نکنه تا دستش باز باشه هر وقت خواست اخراج کنه.با این حال پس چطور انتظار دارید یه شخص که کمترین دارایی و درآمد رو داره بیاد یه نفر رو با تامین مایحتاج و همچنین وعده مهریه های بالا برای خود استخدام کنه یعنی ازدواج.ازدواج برای مرد به صرفه نیست و در حقیقت سوء استفاده از نیروی غریزی مرد هست و این درست نیست.زنی که احساس نکنه با ازدواج خرش از پل گذشته،همیشه این رو در نظر می گیره که اگه تلاش نکنه مهربان نباشه حرف گوش نده شوهرش می تونه اون رو ترک کنه.از عوامل فرسایش جسم و روح به چهار گزینه می شه اشاره کرد:1-زن 2- بچه 3- شغل بد 4- حکومت بد
اثر فرسایشی این عوامل رو با شیوه هایی به راحتی می توان کاهش داد یا تخفیف حدت داد.
سالار / 24 May 2020
جناب “سالار” بدون نیروی غریزی زن و رحم زنان نه انسانی موجود بود و نه هیچ چیز دیگر.
از عوامل فرسایش جسم و روح چهار گزینه ای اصلی:
۱- شوهر های خودخواه
۲- مردان شوونیست
۳- آپارتید-جنسی حاکم بر زنان ایرانی
۴- حجاب اجباری
می باشد.
متاسفانه به نظر می رسد که خود مرکز بینی مردان ایرانی بسیار ریشه در تر از آنی است که بتوان به این زودی ها آنرا تخفیف یا حدت کاهش داد.
مادرسالار
مادرسالار / 25 May 2020