شهرنوش پارسیپور – خه انگ – درازنائی (زمان) /سه خطی بالا جه ان برانگیختن، تندر/سه خطی پائین سون آرام، یاد/سهخطی قوی جه ان در بالا قرار گرفته، سه خطی ضعیف سون در پائین. این شش خطی واژگونه شش خطی پیشین است. در آن قبلی ما تاثیر گذاری را داریم، اینجا با اتحاد به مثابه یک شرایط پردوام روبرو هستیم. دو انگاره، تندر و باد هستند، که به طور طبیعی پدیده هائی زوج میباشند. سه خطی پائینی نمایشگر آرامش در درون؛ و سه خطی بالائی، جنبش در بیرون است.
شش خطی در جایگاه ارتباطات اجتماعی نمایشگر نهاد ازدواج به مثابه اتحاد دراز مدت دو جنس است. در جریان عشقبازی مرد جوان خود را تابع دختر قرار میدهد، اما در ازدواج، که با به هم آمدن بزرگترین پسر و بزرگترین دختر به نمایش گذاشته شده، نیروی جنبش و عملکرد شوهر در بیرون است، در حالی که زن در داخل آرام و تابع است.
داوری
درازنا. موفقیت. سرزنشی نیست
پشتکار موجب پیشرفت است
بعدتر شخص باید جایی برود
درازنا حالتیست که حرکت آن با مانع و کارشکنی روبرو نیست. این مرحله سکون نیست، چرا که سکون محض حرکت قهقرائی ست. درازنا بیشتر خود مهار کردن است و در نتیجه جنبش خود نوسازی سازمان داده شدهای ست که با قدرت تمام، هماهنگی یافته، در سازش با قوانین تغییر ناپذیر مقام پیدا میکند، و در پایانه هر دوری دوباره از نو میآغازد. پایانه، با جنبشی درونی، در دم زدن، جریان خون در قلب، در گیرش (انقباض) از راه میرسد، و این جنبش آغازگر جنبشی ست که از بیرون، در بازدم، واگرش (انبساط) و گستریدن چرخه ایجاد میکند.
پیکرههای آسمانی نمایشگر درازنائی هستند. آنها در مدار سوگرفتی (ثابتی) میچرخند، و به این خاطر نیروی نور دهندگیشان پایدار میماند. موسمهای سال پیرو قانونهای سوگرفتهی دراندری و دگرگونی هستند، از این قرار بوجود آورندهی اثرات مانا هستند.
ییجینگ: در جریان عشقبازی مرد جوان خود را تابع دختر قرار میدهد، اما در ازدواج نیروی جنبش و عملکرد شوهر در بیرون است، در حالی که زن در داخل آرام و تابع است.
پس انسان صاحب موهبت، برهمین نهج دارای حرکتی درازنائی ست که به زندگیاش معنا میدهد، و از این قرار جهان شکل میگیرد. پس در این چرخهای که درازمانی آنها را بوجود میآورد، ما میتوانیم طبیعت تمامیت هستی را در آسمان و زمین به ادراکیم.
انگاره
تندر و باد: انگاره درازنائی
از این قرار انسان برتر برقرار میایستد
و جهت حرکتیدن خود را تغییر نمیدهد
تندر میغلتد و باد میوزد؛ هردوی آنها مثالینه جنبش بینهایتند، و پس چنین مینماید که در واژگونه درازنائی دست به عملند، اما قوانین حاکم بر پدیدارگی و نشستگاه آنها، در آمدن و رفتن، دوام دارند. بر همین نهج استقلال انسان برتر تکیهای بر انعطاف ناپذیری شخصیت او ندارد. او همتراز زمان میرود و با آن تغییر میکند. آنچه دیرمان است جهتمندی راسخ، قوانین درونی حضور اوست، که تمامیت عملکرد او را ویژگی میبخشد.
خطها
شش در آغاز یعنی:
جستجو کردن درازنائی در شتابزدگی همواره باعث بداقبالی میشود
هیچ چیز پیشرفت نمیکند
آن چیزی که دیرمان است تنها میتواند از طریق کار مداوم و بازتاب محتاطانهی آن ایجاد شود. لائوتزه در همین حال و هوا میگوید: «اگر میخواهیم چیزی را فشرده کنیم باید در آغاز اجازه دهیم تا به کمال بگسترد.» آن کس که زیادی خواه است و در آن عمل شتاب زده، چون کوشش بسیار میکند، عاقبت در هیچ چیز موفق نمیشود.
نه در خط دوم یعنی:
پشیمانی ناپدید میشود
وضعیت غیرعادیست. نیروی شخصیتی فرد قویتر از نیروی مادی در دسترس است. پس او ممکن است از این بترسد که به خودش اجازه دهد در زمینهای تلاش کند که از حدود توان او تجاوز میکند. اما از آنجائی که زمان دیرمان است، این امکان وجود دارد که قدرت درونیاش را مهار کرده و به این ترتیب از زیاده روی جلوگیری به عمل آورد. پس علتی برای پشیمانی نیست.
نه در خط سوم یعنی:
آن کس که شخصیت خود را در زمان نمیپرورد
با بیآبروئی روبرو میشود
شرمندگی دائمی
اگر انسانی در پناه حالتهای امید یا ترس برخاسته از جهان بیرونی باقی بماند، سازگاری درونی شخصیتش را گم خواهد کرد. چنین عدم سازگاری غیر قابل تغییر بیشک منجر به تجربیات اندوهناکی خواهد شد. این حقارتها اغلب از جائی پیش بینی نشده میآیند. چنین تجربیاتی الزاما از جهان بیرونی نشات نمیگیرند، بلکه پی آمد منطقی برخیزیده از طبیعت خود فرد است.
نه در خط چهارم یعنی:
شکاری در میدان نیست
اگر در تعقیب شکاری هستیم و میخواهیم تیری به او بزنیم، باید به صورت درست عمل کنیم. شخصی که در جائی منتظر شکار است که صیدی وجود ندارد ممکن است برای همیشه بدون پیدا کردن چیزی باقی بماند. پافشاری در جستجو کافی نیست. اگر در جهت درست جستجو نکنیم چیزی به دست نخواهیم آورد.
شش در خط پنجم یعنی:
تداوم بخشیدن به شخصیت فرد در مسیر استقامت
این برای زن خوش اقبالی و برای مرد بداقبالی همراه دارد
یک زن بایستی در درازای زندگیاش همیشه دنباله رو مردی باشد، اما یک مرد بایستی همیشه به وظیفهاش در هرلحظه زمان بچسبد. اشتباه بزرگی خواهد بود اگر بخواهد خود را دائم با زن مطابق کند. بر همین روال معقول است اگر زنی محافظه کارانه از سنت پیروی کند، اما یک مرد باید همیشه قابلیت تغییر و سازگاری را داشته باشد و به خود اجازه دهد که برمبنای وظایفی که در حال حاضر دارد هدایت شود.
شش در بالا یعنی:
بیقرار به مثابه شرط دیرمانی بداقبالی را باعث میشود
افرادی وجود دارند که در شرایط شتاب دائمی زندگی میکنند بیآنکه به خویشتن داری درونی برسند. شتاب نه تنها دقت را کم میکند بلکه عملا به خطری تبدیل میشود اگر که در مقام قدرت، سلطه داشته باشد.
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::