در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات که از سوی گزارشگران بدون مرز منتشر میشود، ايران در انتهای جدول قرار گرفت.
سازمان گزارشگران بدون مرز ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠١٢ -٢٠١١ را امروز پنجم بهمنماه (٢٥ ژانويه) منتشر کرد. در اين ردهبندی تازه جمهوری اسلامی ايران در آخرين ردههای جدول قرار دارد.
دهمين ردهبندی سالانه آزادی مطبوعات در جهان با همکاری صدها روزنامهنگار و کارشناس رسانهها از سوی گزارشگران بدون مرز منتشر شد.
در گزارش گزارشگران بدون مرز آمده است: “سال گذشته «سرکوب» واژه سال بود. در جهان هيچگاه آزادی اطلاعرسانی تا به اين حد با دمکراسی همپيوند نبوده است. هيچگاه کار روزنامهنگاران به اين اندازه دشمنان آزادی را آزار نداده است. هيچگاه اقدام به سانسور و تهاجم فيزيکی به روزنامهنگاران به اين تعداد نبوده است.”
گزارشگران بدون مرز: سالهاست که سرکوب و تحقير دوامدار روزنامهنگاران [در ايران] به فرهنگ سياسی حاکميت تبديل شده است
اين سازمان مدافع آزادی مطبوعات افزوده است: “حل اين معادله آسان است: نبود و يا حذف آزادیهای عمومی به شکل مکانيکی منجر به حذف و نبود آزادی مطبوعات میشود. ديکتاتورها از آزادی اطلاعات میترسند و آن را ممنوع میکنند، بهويژه آنگاه که پايههای قدرتشان را میلرزاند.”
در ردهبندی امسال، اريتره، ترکمنستان و کره شمالی، بهترتيب در بين ۱۷۹ کشور در پايينترين ردهها قرار دارند و پس از اين سه کشور، سوريه در رده ١٧٦، ايران ١٧٥، و چين ١٧٤ در آخر جدول قرار دارند.
گزارشگران بدون مرز از سه کشور ايران، سوريه و چين بهعنوان “سه کشوری که گويی با عالم واقعيت قطع رابطه کردهاند” نام میبرد.
اين گزارش نوشته است “سالهاست که سرکوب و تحقير دوامدار روزنامهنگاران [در ايران] به فرهنگ سياسی حاکميت تبديل شده است.”
گزارش میافزايد: “ادامه حيات اين رژيم بسته به سرکوب رسانههاست. اين کشور همزمان با بهار عرب در خاورميانه، همچنان بزرگترين زندان و يکی از سه زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران و وبنگاران بود.”
در بالای جدول ردهبندی آزادی مطبوعات امسال، کشورهای هميشگی، فنلاند، نروژ، استونی، هلند، اتريش و… قرار دارند.
اين کشورها از نظر گزارشگران بدون مرز کشورهايی هستند که “آزادیهای بنيادين را محترم میشمارند.”
در اين ميان کشورهايی چون کاپورت و ناميبيا از آنجايی که در سال ٢٠١١ هيچ اقدامی عليه آزادی مطبوعات و روزنامهنگاران انجام ندادهاند در ميان ٢٠ کشور صدر جدول قرار گرفتهاند.
در گزارش ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات آمده است که تحولات کشورهای عربی دهمين ردهبندی آزادی مطبوعات را دگرگون کرده است.
تونس با تغييرات جديد ٣٠ رده صعود کرده و در رتبه ١٣٤ قرار دارد در حالی که بحرين با سرکوب جنبش مردم ٢٩ پله نزول کرده و در انتهای جدول و در رتبه ١٧٣ نشسته است.
ليبی پس از معمر قذافی در رده ١٥٤ است اما مصر با قدرت نظاميان ٣٩ پله پايين آمده و در رتبه ١٦٦ قرار دارد و يمن نيز در انتها و در رده ١٧١ درجا زده است.
اين گزارش آينده “بهار عربی” در زمينه آزادی رسانهها را “نامعلوم” دانسته و گفته است: “جايگاه رسانههای مستقل، پرسشی است که هنوز پاسخ به آن ممکن نيست.”
نهاد غیر دولتی گزارشگران بدون مرز هر سال فهرست کشورها را از نظر آزادی مطبوعات منتشر میکند.
ردهبندی کشورها بر اساس پاسخ روزنامهنگاران و اعضای سازمانهای همراه گزارشگران بدون مرز به پرسشنامهها، و نظرات محققان، حقوقدانان و فعالان حقوق بشر صورت میگيرد.
من متن کامل این خبر در وب سایت گزارشگران بدون مرز را خواندم و گمان میکنم یک اشتباه توسط این گزارشگران محترم صورت پذیرفته است و به نظر من باید حتما به ان توجه شده و توضیحاتی جهت افزایش اگاهی خوانندگان زمانه و علاقمندان به آزادی بیان داده شود.
گمن کم معیار این سنجش غلط است و نمی توان کشوری چون ایران را با کشوری چون ترکیه و یا المان مقایسه کرد.
ایران در شرایط جنگی و حالت دفاعی است و ترکیه در جبهه مقابل ( ناتو – امریکا-صهیونیزم ) قرار دارد و مورد هجوم نیست که با جبهه مخالف داخلی و یا ستون پنجم دشمن در داخل نیزدر گیر باشد.با این حال هر زمان که به ترکیه حمله شود،ترکیه لاییک هم اقدام به سانسور و فشار آوردن به مطبوعات می کند.نمونه های این واقعیت را میتوان در رفتار دولت ترکیه و سازمن امنیتش با کردهای سنی و یا شیعی علوی و ارامنه مشاهده کرد.حکام ایران می گویند طبق قوانین شرعی عمل میکنند و گزارشگران دون مرز باید در مقایسه خود ان مسائل را هم در نظر بگیرند و غیره ….ای کاش جایگاه عربستان صعودی و کویت و شیوخ خلیج فارس،افغانستان و پاکستان،ترکمنستانو تاجیکستان و قزاقستان،روسیه و قفقاز و اذرآبادگان و ارمنستان و همچنین عراق ،اردن،سوریه و فلسطین با ایران در این رده بندی مشخص می شد که حداقل ما بفهمیم که در منطقه در چه رده ای قرار داریم .
به گمان من با توجه به شرایط جنگی موجود که تاثر زیادی در تصمیم هر دولتی برای کار مطبوعاتی دارد،دولتمردان ایرانی برخورد و روش لیبرالی در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه دارند و در ایران هنوز ازادی نسبی برای مطبوعات وجود دارد.اینکه دولتی ها به علت عدم اعتقاد و احترام به دمکراسی واقعی اجازه فعالیت به احزاب و سازمانهای سیاسی غیر دمکرات و یا سازمانهای وابسطه به اجنبی نمی دهد و نشریات آنان را هم ممنوع اعلام کرده است را نمی توان سند کرد و برای حکام حکم صادر نمود.چون همه این مطبوعات وابسطه به احزاب و یا وابسته به اجنبی خود دشمن واقعی دمکراسی و آزادی مطبوعات هستند و در عمل هیچ فرقی با نظام کنونی نداشته و نخواهند داشت.اینان حتی آنقدر عقب مانده هستند که حق آزادی بیان در جوامع غربی را هم به دگراندیشان و مخالفان خود نمی دهند و بدتر اینکه از مسئولین جوامع غربی هم میخواهند که با دگراندیشان برخورد غیر دمکرتیک داشته باشند.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 25 January 2012
جمهوری اسلام ناب ناب محمدی در هر چه درجه و رده ی آخر باشد در دنائت٬ شرارت٬ بیشرفی٬ قتالت٬ وقاحت٬ رزالت٬ تشیع٬ شریعت٬ آخوندیت٬ روحانیت٬ ضدیت با بشر٬ عدم صداقت٬ در تزویر و ریا٬ در خناثت٬ در ضلالت٬ در اشمئزاز اولین است و با فاصله ای نجمی تمامی رزلهای و قاتلان و بیشرفان و آدمکشان تاریخ را پشت سر دارد. و این البته همه و همه از اعجاز اسلام و محمد و علی ست که در دامان و بستر مکتبشان هم خود آدمکش بوده اند و متجاوز و هم روحانیونی را پرورش داده اند که دست تمامی آدمکشان تاریخ را از پس و از پیش بسته اند. *****
نخعی از رفسنجان / 26 January 2012
برادر پيري خانقاه، خودت نوشته ات را يکبار بخوان…
“..دولتمردان ایرانی برخورد و روش لیبرالی در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه دارند و در ایران هنوز ازادی نسبی برای مطبوعات وجود دارد…..”
….واقعا که …. ؟!…
همان حرف استادت جنتي را تکرار ميکني ؟….
پس زندان اوين با هشت هزار نفر زنداني دروغ است ؟..
احکام شلاق و اعدام و زندان ها هم شايعه است ؟!…..
…..واقعا که… ؟!.
کاربر مهمان / 27 January 2012
هموطن من بر خلاف شما از آمار زندانیان سیاسی مستقل و یا حزبی اطلاعی ندارم.امارهای مخالفین نظام هم مثل امارهای خود جمهوری اسلامی فاقد اعتبار است.اما اگر حتی یک زندانی سیاسی در زندانهای ایران باشد،از نظر من یک جنایت است.اکنون برای اینکه زیاد به خودت مغرور نشوی و به برادران و خواهران مسلمانمان فخر نفروشی؛به عنوان یک فرد معترض اجتماعی طرفدار مردم سالاری برایت تعریف میکنم که یک فرد سیاسی کیست: سیاسی کسی است که در وحله اول منافع ملّی را برهمه چیز و حتی جان خود ترجیح دهد.دوم در مبارزه با حکام مستبد در ایران در شرایط کنونی به روش مسالمت آمیز مبارزه کند. به هیچ عنوان در سرنگون کردن حکام به اجنبی پناه نبرد و با دشمنان ایرانی متحد و همصدا نشود.با تجزیه طلبان مخالفت کرده و هر گونه تصمیم در رابطه با تمامیت ارضی را با راهنمایی استادان و کارشناسان سیاسی و جامعه شناسان و تاریخ دانان ایرانی برای اخاذ تصمیمی دمکراتیک به رأی عموم مردم بگذارد.
هموطن این حداقلی از خوصیات و وظایف یک فرد سیاسی است.اکنون شما بفرمائید کسی که برای رسیدن به قدرت بر زانوی استعمارگران می نشیند ،سیاسی است و یا اینکه یک ملیجک است؟کسی که درخواست حمله نظامی به ایران میکند ،دشمن مردم ایران و یا یک فرد سیاسی است؟کسی که مدارک و اسناد نظامی و اسناد هسته ای ایران را به رژیم تروریست و نژاد پرست صهیونیستی،صدام و آمریکائیان میدهد سیاسی است، یا یک وطن فرش و خود فروش است؟کسی که مخالف سیاسی خود را ترور میکند سیاسی است و اگر آری؟پس از دستگیری او حق مخالفت با زندانی شدنش نیست.کسی که دانشمندان را ترور میکند،لقبش در هیچ سیستمی سیاسی نیست و فقط نزد جنایتکاران صهیونیت محبوب و سیاسی است.چون دستپرورده خود همین انگلان بشریت می باشد.
اکنون در رابطه با روزنامه نگاران سیاسی و دست اندر کاران در مطبوعات برایت چند جمله مینویسم:هموطن خبر نگار سیاسی کسی است که در درجه اول یک دوره اموزشی کوتاه ولی اساسی از این رشته مهم دیده باشد.دوم به قوانین مطبوعاتی احترام گذاشته و رعایت اخلاق را در کارش بنماید.سوما بپذیرد که اگر سیاسی کاری کرد،عمل اش هم عواقبی دارد.چهارمأ اگر مطالبی نوشت که خلافش ثابت شد،در مقابل قانون و جامعه پاسخگو باشد،نه انکه امروز یک چیز بنویسد و فردا زیرش بزند و یا هر سال مدعی شود که فلان خواهد شد و در پایان سال جوابگو نباشد و بدر اینکه به دیگران هم پرخاش کند و منتقدین خود را جاسوس رژیم بداند.
اینکه دوستان و هموطنان محترمی(افراد سیاسی که نام خبرنگار را بر خود گذاشته اند و اکثرا از سازمانها و احزاب ممنوعه می باشند و زیر نقاب مطبوعات چی کارهای سیاسی،حزبی میکنند) نشریه،هفته نامه و یا ماهنامه ای را منتشر میکنند و توقع دارند هرچه میگویند و می نویسند را دیگران و حکام به عنوان مطالب سیاسی بپذیرند و نیز شعار آزادی بیان را هم بر سر شمشیر خودمحوری خود قرار داده اند و هر کس مخالفت و برخورد کند اورا دیکتاتور می نامند،ربطی به کار خبرنگاری و آزادی و دمکراسی واقعی ندارد.
خبرنگار نسبت به مطالب منعکس شده خود مسؤلیت اجتماعی و قضائی خاصی دارد و مطالب خلاف و نادرست یک خبرنگار و مسئول نشریه در تمام جوامع با توبیخ،جریمه نقدی،زندان و حتی ممنوع القلم شدن مواجه است.دولت آمریکا چارلی چاپلین هنرمند مشهور جهان را به خاطر فیلمهای انتقادی اش از امریکا بیرون کرد،با توجه به اینکه واقعیات جامعه را بیان و منعکس میکرد.اخیرأ دولت المان برخورد شدید سیاسی و توهین آمیزی با حزب چپ آلمان داشت،چون رهبران این حزب قوی روز تولد فیدل کاسترو به این رهبر غیر دمکرات کوبا تبریک گفته بودند.در صورتی که همین منتقدین به چپیها خودشان با فرد دیکتاتوری چون پادشاه عربستان،برلوسکونی، صدام و غذافی و مبارک و بد تر از اینها همه جوره دوست و همبستر و همسفره اند و تا چند هفته دیگر هم با رهبران عتیقه طالبان به تماشای پسربچه هایی خواهند نشست که با لباس دخترانه در کافه های افغانی میرقصند.فاشیستهای آلمانی با کمک سازمان امنیت المان،٨ ترک مسلمان یک یونانی و یک خانم پلیس آلمانی را کشتند و سازمان امنیت آلمان در صدد ماست مالی و رد گم کردن بود.همزمان هم نمایندگان کمونیستها و چپها در مجلس را با این استدلال که دشمن اصلی مردم و نظام آلمان و نظام سرمایه داری هستند،شنود کرده و انان را زیر نظر داشتند.خب بفرمائید که چرا چپیها ما با دوّل اروپایی و آمریکایی که دشمن خودشان و نیز دشمن مردم مسلمان هستند متحد شده اند؟
هموطنان دردمان یکی ست ،بیایید و صدایمان را نیز یکی کنیم و بتازیم پرچم همبستگی را که تنها راه برای رسیدن به مردمسالاریست.آشتی ملّی ،مشارکت عموم در کارهای کشوری و مقابله با استعمار همان چیزی است که تمام آزادیخواهان و دمکراسی خواهان مسلمان و غیر مسلمان ایرانی قرنهاست که برایش خون داده اند ولی به خاطر عدم همبستگی از نتیجه اش محروم مانده اند.
کاربر مهمان / 27 January 2012
دوست عزیزی که همه را به اتحاد فرا خوانده باید بداند همچنانکه حکومت شاهنشاهی با هفت هزار سال سابقه ی تمدنی بروزی افتاده که آخرین فرزند آخرین پادشاه ایران هم دموکرات شده اسلام هم به همین روز سیاه نشسته و دیگر سخن از اتحاد با اسلام متجاوز جنسی و متجاوز مالی و متجاوز روحی و معنوی و اسلام قاتل و اسلام شکنجه گر و اسلام ***** آری با این اسلام و از هر نوعش نمی شود معامله کرد و اتحاد. بنا بر این هم تو و هم آن پیر منصوری خانقا هر دوتان یک جوهره دارید و آن اینکه حالا که اسلام در مضطر است و در حال اغما بیاییم و این اسلام را دوباره با ملات مردمی از هر قماش به هم بچسبانیم. نه برادر اسلام باید از صحنه ی سیاست ایران زدوده شود٬ صدای اسلام باید در نهاخانه ی مسجد و حسینیه بماند و نه بیشتر. اسلام باید منزوی شود٬ اسلام دینی ایرانی نیست٬ اسلام سم مهلکی ست که درخت تناور بشریت را مسموم کرده است. اسلام در سرتاسر زندیگیش غیر از مرگ و نیستی و تجاوز و کشتار به ارمغان نیاورده و شناخت این پدیده از بزرگترین دستاوردهای انقلابی ست که توسط اسلام ربوده شد. ****
روحانی زاده ای از تهران / 27 January 2012