این درد را نمیدانم به کجا باید برد، وقتی دروغ گفتن که در اسلام از بالاترین گناهان است و در فرهنگ جوامع پیشرفته مذموم ترین کارها، چنین شایع میشود و کاربردش در سیاست چنین گسترده! تا آن جا که بالاترین مقامهای جمهوری اسلامی، در روز روشن، در رسانهی میلی، جلوی ملت، در چشمان مردم زل میزنند و بیشرم از خدا، راست راست دروغ میگویند!
آن از احمدی نژاد کذاب که أفکار و رفتارش بیش از همه به رهبر جمهوری اسلامی نزدیک بوده است و این هم از آقای خامنهای که پیام و شهادتش در برابر ملت، یک دروغ شاخدار و مایه ی خنده و تفریح پیر و جوان!
همه اگر ندانند، احکام قضائی صادره علیه ما روزنامهنگاران و اهالی رسانههای ایران موجود است، خود من حی و حاضر و بسیاری از دوستان دور و نزدیک مطبوعاتیام آماده زنده و آماده برای دادن شهادت! برای بیان این حقیقت که «علت بازداشتها و زندانهای ما طی سه دههی گذشته که رهبر جمهور اسلامی بر مسند قدرت سوار بودهاند، چیزی نبوده است جز گفتن و نوشتن!»
اما در مقابل، نصیب ما در دادگاهها و بازداشتگاهها و جلسات بازپرسی و بازجویی چه بوده است: “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبرى”!
چرا؟ به دلیل نوشتن! چرا؟ به دلیل حرف زدن و مصاحبه کردن! چرا؟ حتی به این دلیل که در یادداشتهای روزانه زندان، از مکانی یاد شده است معروف به «کازینو سید علی»!
اما در آن سو، وقتی گفتهایم این گفتن و نوشتنها، نقدها و انتقادها، چیزی نیست جز حق و حقوق قانونی، شرعی و انسانی ما؛ جز بازگو کردن آموزههای اسلامی در خصوص «امر به معروف و نهی از منکر»، «نصیحه الملوک»، «الکن نبودن زبان در برابر حاکم جائر و ستمگر»، سهممان شده است «اتهام دروغگویی»، خوردن مشت و لگد، شکسته شدن جناق سینه و دنده، پاره شدن تاندون و ماندن کبودی بر جای جای بدن، انداخته شدن در سلول انفرادی و بند عمومی، و خلاصه تحمل کردن دوران طولانی زندان و تبعید و حتی ممنوع الخروصی و نداشتن گذرنامه و محروم شدن از دیدار پسر و عروس و…!
و آن گاه که انتظار داشتهایم بابت این شکنجههای سفید و سرخ، گاز گرفته شدن و شنیدن اتهامهای ناموسی در جلسهی رسمی، یا کتک خوردن در زمان دستگیری، برای خالی نبودن عریضه هم که شده، دست کم در آن سو نیز دادگاهی نمایشی و فرمایشی برگزار شود، نه تنها پاسخ قانع کنندهای مشاهده نمیکنیم، بلکه دروغ میشنویم، اما دروغگو خوانده میشویم!
این درد را به کجا باید برد؟ این زخم را کجا باید درمان کرد؟!!
منبع: ایران امروز
نه تنها دروغ گفتن در اسلام بالا ترین گناه نیست، بلکه در این ایین نه چندان مقدس کلی هم مجوز وتوجیح برای دروغ گفتن اختراع کرده اند ، مانند تقیه و ..
کار اسلام از اساس و بنیان خراب است.
هوشنگ / 26 March 2018
این دروغ گویی ها ربطی به اسلام ندارد بعضی ها هر چیز ناپسندی را به اسلام وصل میکنند ! اگر اسلام این قدر بد است چرا شخصیت هایی مانند مولوی و سعدی و…این طور فکر نمی کنند ؟! قدرت طلبان وسیله را توجیه میکنند خواه دین باشد و یا ملیت و هویت و چیز های دیگر .. اسلام در هر مکان و کشور و فرقه ای خوانش های متفاوت دارد مانند شیعه گری و تصوف و عرفان در ایران که هرکدام مدعی اسلام ناب اند ! و یا کسانی که از اسلام آرمان جامعه بی طبقه توحیدی را کشف کردند !!
bijan / 26 March 2018
دین اساسش بر دروغ استواره .وحی کلا اولین دروغ یک به اصلاح پیغمبر به مردم . آخر چه کسی
میتونه راست و دروغ وحی را اثبات کنه؟ هر شیادی میتونه مدعی رابط یک موجود
تخیلی به اسم خدا و مردم باشه و یکسری حرفها رو به عنوان پیام خدا جا بزنه به مردم
ساده لوح. طرف صرع داره یا شیزوفرن بوده یا مالیخولیا یی میگفتن در تسخیر شیطان
یکی هم زرنگ بود از سادگی مردم خودشو پیامبر جا زده. یک زمان بازار پیامبرها تو
بیت المقدس خیلی گرم بود چه بسا چند تا هم زمان بودند. گویا خدا یکی برای پیام رسانیش
کفایت نمیکرده. خلاصه داستان طولانیه.
روزبه / 27 March 2018
آقای بیژن اسلام از روز اول بر مبنای دروغ و تزویر بنا شده است.
از جریان “آیات شیطانی” تا مواضع متفاوت و متضادی که محمد (قبل از به قدرت رسیدن و بعد از رسیدن به قدرت) میگرفت, تا تجربه های ما ایرانیان از دوران مختلف اسلام, حملهء سپاه اسلام به ایران و از تیغ گذراندن همگان (دویست سال سکوت), تا دروغ ها و فجایع صفویه, تا خود همین جمهوری اسلامی (سینما رکس تا به امروز).
هر کسی هم جرات داشته باشد و اشاره ای به این دروغ پردازیها و تناقضات مسلمین بکند (احمد کسروی, سلمان رشدی,….) یا کشته میشود یا محکوم به مرگ.
سردبیر این سایت نیز مقال های روشنگرانهء جالب و نادری در مورد اسلام دارد. از دست ندهید.
دوران پوپولیسم در ایران خیلی وقت است که به سر رسیده است.
مهدی / 27 March 2018
جالب است کسی که به نام “مهدی ” نظر میدهد به شدت از اسلام بیزار است !! و بعضی روشنفکر نما هم با هیجانات نا معقول کل ادیان را دکان شیادی و فریب می خوانند! به گفته ” ماکس وبر ” جامعه شناس بر جسته معاصر : / علو م گرچه دین را به حاشیه راندند اما دین کار آیی دارد که علم از انجام آن عاجز است/ .
bijan / 27 March 2018
اگر دراسلام دروغ وجود ندارد، پس این همه آیت الله و حجت الاسلام طرفدار و مبلغ چه و که هستند؟ چهل سال است که نظام ولایت فقیه با چه نامی فسق و فجور و جنایت و دزدی می کند؟
ایدوئولوژی داعش چه بود؟ ایدوئولوژی کشورهای جنوبی ایران بر چه استوار است؟ طالبان و القاعده در بر چه اصولی استوارند و مردم بی گناه را می کشند؟
این اسلام راستین کجا پیاده شده که تولید گل وبلبل کرده است؟
اسلام و هر ایدئولوژی سیاسی دیگری محصولی بجز دروغ نخواهد داد. تنها در دل انسانهاست که ادیان از گزند کاسبان و ددان در امانند.
بهرام / 27 March 2018
ماکس وبر حرفش وحی منزله حال فرضا هم گفته باشه؟ بیایم یک جمعبندی کوچیک از این عملکرد دین در طول
تاریخ بکنیم ببینیم چند نفر بخاطر ادیان قتل عام شدن در کل دنیا در طول تاریخ؟ و
ادیان به چند نفر کمک کرده؟ فقط در چند سال اخیر همین دو رو بر خودمون تو خاور میانه
یکی دو میلیون کشته ومجروج و مورد تجاوز و بی خانمان شدن اونوقت به چند نفر این
دین یا ادیان و مذاهب کمک کرده؟ در طول تاریخ هم والا به لا همین بوده .
شما تاریخ پیدایش خدا و خدایان و بتها و باورها رو در طول تاریخ بشر از شروعش
در غارها و جنگلها رو بخونی می بینی که خدا و خدایان هیچ چیز نیست بغیر از پاسخ
انسان به تمام ندانسته هاش به بارانی که از آسمان میباره به خورشید و ماهی که طلوع و
غروب میکنه به بیماریهایی که فرزندش رو میکشه و او جوابی براش نداره ووو تو فارسی
جمله “خدا میدونه “خودش نمونه بارز پاسخ همه ندانستنهاست به سوالات بی پاسخش.
حتی تمامی مراسم قربانی کردن حج رفتن سنگ انداختن به شیطان و نذر کردن که در
تمامی ادیان به شکلهای مختلف وجود داره بقایای دور ه بت پرستی تمدنهای ما قبل.
داستان طولانی میشه. به شما پیشنهاد میکنم بدون پیش داوری دینی راجب پیدایش ویا خلق
اسطوره خدا و خدایان مطالعه بفرمایید. یا آثار جامعه شناسانی که راجب باورهای
قبایل جنگلی در افریقا یا آمازون یا پاپا نیو گینه یا قبایل کوچ نشین سیبری نوشتن می بینید پدران و مادران چگونه
خدایان را اختراع کردند.
ا کثر ما بی دینان امروزیکروز مثل شما آقا بیژن یک زمانی خدا باور بودیم.
روزبه / 27 March 2018
حضرت بیژن
نه عزیزم بنده نه بیزار از چیزی و نه شیفته ای چیزی هستم.
فقط و فقط پیگیر یادگیری از تاریخ و پرهیز از اشتباهات گذشته.
گذشته چراغ راه آینده.
مسلما شما نیز با چنین برخورد و روش واقع بینانه و عینی به حقایق موافق هستید.
حالا از شما خواهش میکنم اگر ممکن است, شما نیز دانه به دانه, نکات زیر را بررسی کنید و ببینید به چه نتیجه ای میرسید.
خیلی هم ممنون از لطف شما.
۱) قضیه ای “آیات شیطانی” و مواضع متفاوت و متضادی که محمد (قبل از به قدرت رسیدن و بعد از رسیدن به قدرت) میگرفت.
۲) تجربه های ما از دوران مختلف اسلام, حملهء سپاه اسلام به ایران و از تیغ گذراندن همگان (دویست سال سکوت), تا دروغ ها و فجایع صفویه, تا خود همین جمهوری اسلامی (سینما رکس تا به امروز).
۳) هر کسی هم جرات داشته باشد و اشاره ای به این دروغ پردازیها و تناقضات مسلمین بکند (احمد کسروی, سلمان رشدی,….) یا کشته میشود یا محکوم به مرگ.
مهدی / 28 March 2018
با “مرگ خدا” به تعبیر نیچه کسانی با پای کوبی و شادمانی به استقبال مدرنیته و ار زش های آن رفتند ولی بعد از جنایاتی که در جنگ جهانی اول ودوم رخ داد و درتاریخ بشر بی سابقه بود ارزش های مدرنیته به زیر سوال رفت و تعبیر هایی چون ” بربریت مدرن ” و “دموکراسی وحشت ” و سلطه مگا ماشین و نابودی بیرحمانه طبیعت در نوشته های بی خدایان و روشنفکران فراوان می خوانیم !! فاصله عمیق دارا و ندار و غنی و فقیر و شیادی نظام سرمایه داری لیبرال و توتالیته سوسیالیستی ( در کره شمالی بدترین نمونه جامعه برده داری تاریخ که استحمار انسان است را می بینیم !)
و خطر جنک اتمی هستی بشر را تهدید میکند .
دین در تاریخ پاسخی به نیاز روحی بشر بوده واگر کسانی از آن سوء استفاده کرده و مردم ساده لوح را فریب دادند همین کار را با مکتب های غیر دینی هم کردند مانند آنچه “استالین “ابامکتب مارکسیسم کرد و یا ” مائو ” با آتش زدن کتاب ها انقلاب فرهنگی به راه انداخت و یا آنچه که رژیم پل پت در کامبوج کرد و فاشیسم در آلمان و یا ناسیونالیسم ژاپنی در شرق دور بر سر مردم ان ناحیه آورد و حتی خیلی از آزادی و دموکراسی سوء استفاده کردند و مردم را فریب دادند!
غرض تخطئه دست آوردهای علمی بشر نیست که قابل ستایش است و لی به تعبیر ” چامسکی ” نظام های سلطه با ابزارهایی که تکنولژی در اختیار آنها قرار داده به روشی نو بر سرنوشت بشر حکمرانی میکنند .
دین در حوزه اخلاقیات راستین مانند اندیشه های عرفانی که بر محور مدارا و همزیستی انسانی ارج می نهد بسیار مفید است ویا اگر عوام با باورهای دینی حداقلی از اخلاقیات را رعایت میکنند که به سود جامعه است چه اشکالی دارد ؟!
با پاک کردن ذهن آنها از دین چه چیزی را میشود جایگزین کرد که انگیزه اخلاقی در میان مردم عادی داشته باشد ؟! این کار حاصلی جز پریشانی و سر در گمی در میان آنها ندارد ( صادق هدایت هم عاقبت خودکشی کرد چون چاره نداشت !)
توصیه ادیان به کردار نیک و پای بندی به عهد وپیمان و امانت داری و ……با پشتوانه محکم باورهای دینی به مناسبات اجتماعی کمک میکند .( منظور ” ماکس وبر ” هم این جنبه از دین بوده )
bijan / 28 March 2018
اخلاقیات والای انسانی احتیاج به دین یا ایدولوژی خاصی ندارد میشود دیندار یا بی دین یا سوسیالیست یا سرمایه دار یا بی اعتقاد به هر ایدولوژی بود. کافیست به این چند جمله عمل کنیم.
انتقادی فکر کنید و همه چیز را زیر سوال ببرید. آنچه همه کرده اند و میکنند لزوما درست نیست
آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند.
آموزش احساس ترحم و محبت و عشق به همنوع. آموزش گذاشتن احترام به همنوع و طبیعت و حیوانات از کودکی.
عدم استفاده از خشونت برای حل همه مسائل بعنوان اولین گزینه.
ووووو
آنگاه مینوان سعدی یا مولوی دیندار بود یا خیام و برتندراسل بی دین ولی با خوی و خصلت انسانی.
روزبه / 28 March 2018
حضرت بیژن,
۱) مدرنیته و تجدد چندین قرن قبل از نیچه و از دوران رنسانس و روشنگری آغاز گشته شد.
روشنگری چیست؟
به تعریف کانت, “روشنگری همانا به در آمدن انسان است از حالت کودکیای که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: Sapere aude!، جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری!
این که بخش بدین بزرگی از انسانها، با آن که دیریست طبیعت آنان را به بلوغ طبیعی رسانده باز به دلخواه تا دم مرگ کودک میمانند و دیگران چنین به سادگی خود را سرپرست ایشان میکنند، علتی جز کاهلی و بزدلی ندارد. راستی که کودک بودن چه آسان است! اگر کتابی داشته باشم که جای فهمم را بگیرد و مرشدی که کار وجدانم را انجام دهد.”
جهان بینی دینی و مذهبی اساسا از بنیاد فاقد هر گونه ” شجاعت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران” است.
۲) هابرماس اشاره دارد که در دوران امپراتوری روم نیز از واژهء “مدرن” استفاده می کردند, و خود را در چندین هزار سال پیش مدرن می دانستد. در اینجا مدرن به معنای معاصر بودن و معاصر زیستن است. و این نیز امری که مذهبیون و اهل دین هیچگاه قادر به انجام آن نخواهند بود, چرا که همواره میباید بر اساس ارزشها و چشم اندازهای کتابهای باستانی چندین هزار سال پیش زندگی کنند.
۳) شما همانقدر صادق هدایت را درک کرده اید که روشنگری و معاصر زیستن را: یعنی هیچ درک درستی از آن فرزانه, جان شیفته ندارید.
“همه از مرگ میترسند, من از زندگی سمج خودم…” مقداری در این نقل قول از هدایت دقت کنید و ببینید چرا ارزیابی شما از او کاملا اشتباه و بی پایه است.
۴) توصیات روزبه نیز بسیار از مشکلات و محدودیتهای شما را حل خواهد کرد.
موفق باشید.
مهدی / 29 March 2018