تصمیمات تازه اصلاح طلبان در خصوص عدم شرکت در انتخابات اسفندماه، حکایت از فصل نوین سیاست‌ورزی این جریان دارد. پس از آنکه سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران شروط انتخاباتی خود را تحقق نیافته دید و از مهیا نبودن فضا برای حضور در انتخابات سخن گفت، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز اعلام کرده است که برای دوره نهم مجلس ایران لیست انتخاباتی نمی دهد.

 
با این اوصاف در میان نیروهای منتقد و مخالف جمهوری اسلامی در موضوع عدم شرکت در انتخابات نوعی پیوستگی دیدگاه در حال شکل گیری است. بیش از سه ماه از زمانی که میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در ملاقات با سه تن از اعضای خانواده خود تاکید کرد که “نمی توان امیدی به شرکت در انتخابات داشت” می گذرد و در حال حاضر نیز چهره های شناخته شده نزدیک به جنبش سبز و جریان اصلاح طلبی بر این موضوع صحه می‌گذرند.
 
مهرماه امسال ۱۴۳ نفر از فعالان سیاسی و مدنی ایران طی نامه سرگشاده‌ای به سیدمحمد خاتمی اعلام کردند که “شرایط برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه وجود ندارد” و در همان مقطع رضا خاتمی، برادر رئیس جمهوری پیشین ایران در گفت و گو با روزنامه اعتماد اظهار داشت: “در محافل اصلاح‌طلبی بحث‌های انتخاباتی اصلا وجود ندارد.”
 
جنبش سبز تنها ناشی از نتیجه ای نبود که حکومت ایران در شب انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد اما شرایط به وجود آمده عرصه اجتماع این اعتراضات بود و بغض انتقادات فزاینده که با رفتار نادرست جمهوری اسلامی در انتخابات سال۸۸ در قالب اعتراضات خیابانی و مخالفت دو نامزد انتخاباتی به آرای اعلام شده ترکید، جدی ترین اعتراضات را نسبت به حکومت ایران رقم زد.
 
آنطور که از موضع گیری های اخیر چهره های شناخته شده نزدیک به منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی برمی آید، نگاهی که کمتر کردن صندلی اصولگرایان در مجلس را از عدم حضور در انتخابات موثرتر می دید در حال کمرنگ شدن است. اما در عین حالی که راس و بدنه معترضان عدم شرکت در انتخابات را توصیه می کنند در میان آنها نگاهی در حال بروز و ظهور است که غیبت در پای صندوق های رای را توامان با اتخاذ راهبردی فعالانه به منظور به عقب راندن حکومت می‌بیند.
 
یک منازعه، یک فرصت
 
در دو سال گذشته اصلاح طلبی با جریان سبز پیوند خورده و نمی تواند سرنوشت خود را از سبزها جدا کرده و به راهی دیگر برود. آنچه در رفتار سبزها و اصلاح طلبان در قبال انتخابات مجلس نهم اهمیت دارد این است که حضور در این عرصه یا تحریم آن می بایست نتایج ملموسی را دربر داشته باشد. به تعبیری، آنها نمی توانند تحریم انتخابات را “بی عملی” معنا کنند و دل­خوش باشند که جمهوری اسلامی از آن تاثیر شگرفی بپذیرد.
 
اگر دغدغه اصلاح طلبان تا پیش از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نحوه حضور در انتخابات بود از خرداد ۸۸ بدین سو این جریان پیش از آنکه بخواهد به چگونگی حضورش در رقابت های انتخاباتی بی­اندیشد با گزینه­های دیگری روبرو شده است. اساسی ترین سوال این است که با توجه به اعتقاد به وقوع تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، شرکت در انتخابات مجلس چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
 
شائبه تقلب در انتخابات همواره در جمهوری اسلامی وجود داشته اما پس از انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم و همچنین از فردای ۲۲ خرداد ۸۸ این شائبه نزد بخش عمده ای از افکار عمومی قطعیت یافت. این قطعیت و شجاعتی که مردم به دست آورده بودند زمینه را برای بروز اعتراضات مهیا ساخت. با این وجود باید توجه داشت که انتقادات و اعتراضات فروخفته در طول سه دهه حیات جمهوری اسلامی همواره وجود داشته و در هر دوره روندی رو به رشد را طی کرده است. بنابراین جنبش سبز تنها ناشی از نتیجه ای نبود که حکومت ایران در شب انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد اما شرایط به وجود آمده عرصه اجتماع این اعتراضات بود و بغض انتقادات فزاینده که با رفتار نادرست جمهوری اسلامی در انتخابات سال۸۸ در قالب اعتراضات خیابانی و مخالفت دو نامزد انتخاباتی به آرای اعلام شده ترکید، جدی ترین اعتراضات را نسبت به حکومت ایران رقم زد. این چنین است که می توان دریافت در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی محل نزاع انتخابات است و به همین خاطر بود که جنبش سبز با انتخابات کلید خورد.
 
نگاه متکثر به یاری مخالفان می آید
 
حکومت ایران در طول ماه های گذشته به هر ترتیب ممکن جلوی بروز اعتراضات را گرفته و رهبران جنبش سبز را به حصر برده است. در این شرایط نکته حیاتی برای هواداران جریان سبز این است که چگونه می توان اعتراضات مردمی را تا رسیدن به خواست های جنبش پیگیری کرد. حال که راه حضور خیابانی بسته شده و پادرمیانی شخصیت های سیاسی نیز برای آزادی زندانیان و گشایش فضای سیاسی کارساز نیست، منتقدان و مخالفان در کدام بستر می خواهند اهدافشان را دنبال کرده و صدایشان را به گوش راس حکومت برسانند.
 
منش پذیرش تکثر در جنبش سبز که حتی حوزه هایی فراتر از سیاست را نیز دربر می گیرد توانایی ایجاد همبستگی میان خرده جنبش ها در ایران را دارد.
 
باید توجه داشت اکنون که در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری منتقدین و معترضین به یکدیگر نزدیک تر شده اند و جایگاه اصلاح طلبان در افکار عمومی مستحکم تر از پیش شده وقت آن است که این جریان ها حضور مدنی شان را در انتخابات پیش رو به رخ دست اندرکاران تقلب برسانند. در اینجا موضوع این نیست که آنها تا پای صندوق های رای بروند. حتما این شیوه نادرستی خواهد بود که سبزها و یا اصلاح طلبان با شرایطی که در جمهوری اسلامی حاکم است بدنبال راهی برای ورود به مجلس باشند. جنبش سبز به پشتوانه ای که در میان توده های مردم پیدا کرده می تواند در مقطعی که فضای کشور انتخاباتی شده و تبلیغات آزاد می شود با طرح مولفه های مورد نظر خود در جامعه تحرکی دوباره داشته باشد.
 
در شرایط فعلی هیچ اجتماعی ممکن نیست و حتی برگزاری یک جلسه سخنرانی و یا مناظره با محدودیت های امنیتی فراوانی همراه است. اما در زمان انتخابات این محدودیت ها کمتر شده و گفت و گوهای خیابانی طرفداران نامزدها نیز آزاد خواهد بود. اگر در نظر بگیریم جمهوری اسلامی با اتخاذ ترتیباتی این عرصه را هم محدود کند؛ قابل تصور است که هوادران اصلاحات و جریان سبز حتی با حضور در میتینگ های انتخاباتی نامزدهای اصولگرا خواهند توانست به طرح مباحث مورد نظر خود بپردازند. به خاطر داریم که کمیته صیانت از آرا که پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به ابتکار اصلاح طلبان آغاز به کار کرد با پیش فرض احتمال تقلب حکومت در انتخابات پیش بینی شد. پس می شود سازوکارهایی نظیر این را برای انتخابات پیش رو در نظر گرفت و با فعال کردن مجدد بدنه جنبش سبز مدافعان تقلب را با چالش تازه ای مواجه ساخت. اگر واقع بینانه به جریان اصلاح طلبی و جنبش سبز نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که ایران هنوز یکپارچه سبز نشده اما با بهره گیری  درست از بستر انتخابات می توان در جهت گسترش جریان سبز عمل کرد.
 
منش پذیرش تکثر در جنبش سبز که حتی حوزه هایی فراتر از سیاست را نیز دربر می گیرد توانایی ایجاد همبستگی میان خرده جنبش ها در ایران را دارد. بی تردید همانطور که سبزها در جهت تقویت فعالیت های حقوق بشری و جنبش هایی نظیر جنبش زنان و عقایدی که احترام به حقوق اقلیت ها و اقوام را توصیه می کنند عمل خواهد کرد، تحرک آنها نیز به قوت بیش از پیش جریان سبز می انجامد.
 
راه حلی برای خروج از بحران

می شود بی آنکه لزومی برای رفتن به پای صندوق های رای باشد در فضای انتخاباتی فعال بود. همه اینها بستگی به این دارد که فعالان جنبش سبز و جریان اصلاح طلبی، مردم را نسبت به این تاکتیک آگاه سازند و هواداران آنها نیز با نگاه به عرصه عمل سیاسی، ظرفیت تاکیتک پذیری خود را بالا ببرند.
 
در شرایطی که رقابت برای دستیابی بیشتر به قدرت در میان هیات حاکمه ایران شدت گرفته و هر هفته اخبار تازه ای از شاخ و شانه کشیدن نیروهای اصولگرا علیه یکدیگر به گوش می رسد موقعیت برای معرفی آلترناتیو اوضاع کنونی بیش از پیش مهیاست. جنبش سبز می تواند برای برون رفت کشور از بحران‌های داخلی و بین‌المللی به عنوان بهترین راه حل سیاسی معرفی شود. آنچه مسلم است سبزها نمی توانند تنها نظاره گر مناقشات میان نیروهای حکومتی باشند. چه آنکه سرانجام کشمکشی که به زاویه پیدا کردن محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای تعبیر می شود و یا تلاش چهره هایی همچون علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف برای تصاحب پست وی چیزی جز بازسازی اقتدارگرایی نیست و حاصلی برای اهداف دموکراسی خواهانه معترضان ندارد. جنبش سبز با انتخابات آغاز شده و اکنون در مقطع انتخاباتی دیگر می تواند گستره بیشتری پیدا کرده و به مقابله با بازسازی اقتدارگرایی برخیزد.
 
می شود بی آنکه لزومی برای رفتن به پای صندوق های رای باشد در فضای انتخاباتی فعال بود. همه اینها بستگی به این دارد که فعالان جنبش سبز و جریان اصلاح طلبی، مردم را نسبت به این تاکتیک آگاه سازند و هواداران آنها نیز با نگاه به عرصه عمل سیاسی، ظرفیت تاکیتک پذیری خود را بالا ببرند. اکنون باید دید نتیجه تحریم انتخابات برای اصلاح طلبان چه خواهد بود و نتیجه حضور فعال در عرصه انتخابات به منظور فضاسازی برای ابراز وجود سبزها به چه نتیجه ای منتهی خواهد شد. جمهوری اسلامی با وجود آنکه با انتقادات و اعتراضات فزاینده ای روبرو شده از موضع خود به راحتی کوتاه نمی آید. در حال حاضر شرایط به گونه ایست که هرکس در هر گوشه ای از ایران انتقاد و اعتراضی نسبت به عملکرد حکومت دارد. همه این انتقادات البته ناظر به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری نیست ولی تنها جریانی که می تواند این انتقادات پراکنده را یکجا جمع کند و فشار بر نظام را فزونی بخشد اصلاح طلبان و سبزها هستند. تکیه بر شبکه های اجتماعی و تلاش برای گسترش آگاهی ها موضوعی است که رهبران و فعالان جنبش سبز از ابتدا بر آن تاکید داشته اند. فعالیت در این حوزه ها و فرصتی که ماه­های پیش رو تحت تاثیر فضای انتخاباتی پیش می آورد می تواند بستری برای صدای رساتر مردم ایران در طرح خواسته خود مبنی بر حق شرکت در انتخاباتی آزاد و حاکمیت نظامی مبتنی بر مولفه های دموکراسی باشد.