پرویز پناه – امروز پناهجویان استرالیا، خاطره غرق شدن قایق پناهجویان معروف به SIEV221را به یاد میآورند که روز ۱۵ دسامبر پس از برخورد با صخرهها، تکهتکه و بعد از مدتی روی آبهای حوالی جزیره کرسمس ظاهر و شناور شد.
سیدحسین حسینی، یکی از آن ۳۹ پناهجویی است که از این حادثه جان سالم به در بردند. او در حال حاضر در استرالیا زندگی میکند. وی از به یاد آوردن خاطرات آن فاجعه رنج میبرد، زیرا پسرش سام، همسرش مریم و یک تن دیگر از اعضای خانوادهاش جزو آن ۵۰ پناهجویی بودند که در آن روز غرق شدند.
حادثه صبح زود، ساعت شش اتفاق افتاد: قایق چوبی آنان با صخرههای برنده برخورد کرد و تمام سرنشینان آن در میان امواج خشن و صخرههای ناهموار رها شدند. ساکنان جزیره کرسمس سعی میکردند با پرتاب جلیقههای نجات و دیگر امکانات در دسترس به پناهجویان کمک کنند تا تیم نجات برسد و آنها را نجات دهد، اما توفان خشنتر از این حرفها بود.
آقای حسینی میگوید: “چیزهایی که از این فاجعه در خاطرم مانده بیشتر مربوط به همسر و فرزندم است… هیچوقت نمیتوانم این ماجرا را از ذهنم بیرون کنم. من با کابوس مدام زندگی میکنم.” زندگی جدید سیدحسین حسینی تبدیل به جهنم شده است. او قادر به کار و حتی ظاهر شدن در جامعه نیست و تنها در آپارتمانش زندگی میکند. بر اساس گزارش رسانههای استرالیا، ماه گذشته او کوشش کرده بود تا خودش را بکشد که خوشبختانه جان سالم بهدر میبرد و در حال حاضر در بیمارستانی مخصوص امراض روانی با خاطرات سفرش در آن قایق مبارزه میکند.
کابوسی به نام زندگی
ماجرای مهاجرت وی، از پرواز به اندونزی و پرداختن ۲۲ هزار دلار آمریکا به یک قاچاقچی برای رسیدن خودش و فامیلش به صورت غیر قانونی به استرالیا شروع میشود:” در قایق SIEV221 بودیم و شب اول چندان بد نبود، اما سپس باد تندی شروع شد و امواج بزرگتر و بزرگتر شدند.
صبحهنگام، دریا واقعاً دلهرهآور شده بود. ما دعا میکردیم. گریه میکردیم و قرآن میخواندیم. تمام کودکان حاضر در قایق فریاد میکشیدند. همه با یکدیگر خداحافظی میکردند. به گفته وی، پس از ساعتها تحمل فشار و عذاب، وقتی جزیره کرسمس را میبینند اندکی احساس آرامش میکنند: “حدود ساعت چهار صبح بود. ما جزیره را دیدیم. یعنی تنها میتوانستیم چند نقطه روشن را ببینیم. واقعاً امیدوار بودیم و فکر میکردیم: خدایا! زنده میمانیم. دریا اما خشن بود و موتور قایق درست کار نمیکرد و موج بزرگی ما را به طرف صخرههای ناهموار جزیره کرسمس پرتاب کرد.”
سیدحسین حسینی در مورد آنچه بعد از این لحظه اتفاق میافتد توضیح میدهد: “در برخورد با صخرهها، تختههای قایق شکاف برداشت و آب به درون رخنه کرد. حدود ۴۰ تا ۷۰ تن روی هم پرتاب شدند. جوری که من تلاش میکردم دست همسرم را بگیرم اما نمیشد. همه از هم جدا شده بودند.”
صبحهنگام، دریا واقعاً دلهرهآور شده بود. ما دعا میکردیم. گریه میکردیم و قرآن میخواندیم. تمام کودکان حاضر در قایق فریاد میکشیدند. همه با یکدیگر خداحافظی میکردند.
او فکر میکند که توسط تخته چوبی به میان صخرهها پرتاب شده است. حتی میگوید کوشش میکرده توسط ریسمانی که از سوی ساکنان جزیره آویزان شده بوده خود را نجات دهد، اما بعد روشن میشود که وی بعد از غرق شدن قایق، توسط امواج به میان صخرهها پرتاب شده است. او دوباره شنا میکند و به محل غرق شدن قایق برمیگردد و در میان اجساد شناور در آب، همسر و پسر عمویش را جستوجو میکند ولی نمیتواند آنها را بیابد. سرانجام جسد فرزندش “سام” را پیدا میکند، ولی جسد مریم هرگز یافت نمیشود.
بازگویی این خاطرات تلخ باعث افزایش فشار روانی حسین میشود. میگوید: “هنوز حس میکنم همسرم زنده است. چون پیدایش نکردم. فکر میکنم آنجاست. وقتی برای ملاقات کسی یا کاری بیرون میروم، برای مدت طولانی نمیتوانم بمانم، زیرا فکر میکنم مریم منتظرم است.”
او خطاب به ایرانیهایی که میخواهند به گونهای غیر قانونی و با قایق به استرالیا بیایند میگوید: “لطفاً چنین خطری را متقبل نشوید. واقعاً ارزش آن را ندارد که فکر میکنید. شما از دست دادن هر چیزی را در زندگیتان میتوانید قبول کنید، اما نه از دست دادن فامیلتان را. قطعاً و صد در صد نمیتوانید.”
با این حال بر اساس آمار دولت استرالیا در سال جاری، ورود قایقهای مهاجران غیر قانونی به آن کشور، نسبت به سال گذشته افزایش یافته است.
* توضیح تصویر: دو تن از بازماندگان حادثه ۱۵ دسامبر جزیره کرسمس، در نخستین سالروز این حادثه، یاد قربانیان آن را گرامی میدارند. عکس از: Kent Retallick
ویدئو کوتاهی از حادثه:
این فاجعه لکه ننگی برای نظام ج.ا.ا است که معتقد است در ایران همه در رفاهند و همه خواهان نظامند.روح ان ایرانیان بد شان شاد باد.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 18 December 2011