فیروزه رمضانزاده- خبر تلخ بود اما باز هم، همان تکرار مکررات و تکرار اشتباهات گذشته، اتفاقی که هنوز پاسخی قانعکننده برای چرایی بروز آن از سوی مسئولان سازمان میراث فرهنگی ارائه نشده است. آدینهشب گذشته بود که نخستین بار این خبر بر روی صفحه فیسبوک یکی از باستانشناسان منتشر شد.
فردای آن روز، خبرگزاریها نقل کردند که فرد یا افرادی ناشناس با ورود شبانه به محوطه حفاظتشده نقشبرجستههای ساسانی تنگ چوگان بخشی از نقش برجسته بهرام دوم را نابود کردهاند. بر اثر این آسیبدیدگی گرز آویزان از اسب بهرام در دومین نقش برجسته در ضلع غربی تنگ چوگان به کلی شکسته و از بدنه کوه جدا شد اما این تخریب در حالی روی داد که یک ماه پیش در همین غار شاپور انفجاری رخ داده بوذ.
یک روز پس از تخریب این اثر خبرگزاری chn آورد که “بومیان منطقه و انجمن دوستداران میراث فرهنگی کازرون علت این اتفاق را خصومتهای شخصی برخی از اهالی با سازمان میراث فرهنگی عنوان کردند.”
یک باستانشناس فعال در محوطههای تاریخی استان فارس که نخواست نامش فاش شود در مورد نقش پیروزی بهرام دوم پادشاه ساسانی بر اعراب گفت: “در این نقش برجسته، بهرام دوم سوار بر اسب در سمت چپ نقش برجسته، در برابر پادشاه سرداری ایرانی یکی از بزرگان و یا از خانواده سلطنتی به شکل تمامرخ حکاکی شده است. پشت سر او، سه تن از بزرگان عرب به شکل تمامقد و سه تن دیگر بهصورتی که فقط سر و سینه آنها دیده میشود با هدایای شتر در مقابل شاه ایستادهاند. این نقش در اثر جریان انشعابی از آب رودخانه شاپور در کانالی که در کنار و روی نقوش عبور میکرد دچار فرسایش شده و بعضی از جزئیات آن از بین رفته است. آثار این فرسایش امروزه به صورت یک بریدگی عمیق در کمره نقش برجسته بر جای مانده است.”
“زمانی حتی قسمتی از نقش برجسته کرتیر در نقش رجب فارس مورد تخریب غارتگران واقع شد، زمانی حتی قسمتی از یکی از نقش برجستههای حیاط کاخ تچر تخت جمشید را با پیچگوشتی و چکش تخریب کردند اما بدون هیچ برخوردی تنها سکوت کردند. “
بنا بر اطلاعات ارائه شده از سوی علی اکبر سرفراز، در سالیان گذشته در محلیهایی که بر روی زمین کشاورزی قرار داشت و درختکاری میکردند، برای آبرسانی به کشت و زرع خود کانالی از بالادست رودخانه و به موازات کوه کشیدند که در آن آب جاری میشده. آب این کانال به تدریج و در طول ۳۰۰ سال نقشها را خورده و شیار عمیقی بر جای گذاشته است.
این باستانشناس در تشریح آخرین اطلاعات موجود بر اساس آخرین بازدید کارشناسان از اثر افزود: “همانطور که گفته شد میانه نقش برجسته در اثر فرسایش رودخانه از بین رفته بود ولی جزئیات قسمت پایینی و بالایی بهخوبی مشخص بود.”
محسن عباسپور، عضو انجمن هماندیشان جوان کازرون نیز با اشاره به نزدیکی چشمگیر پیکره تراشیده شده بهرام از یک نقش برجسته به یک مجسمه گفت: “تصویر بهرام و اجزای مرتبط با آن مانند اسب و گرز آسیب دیده و بیرونآمدگی قابل توجهی از سایر سطوح نقش دارد. از سوی دیگر این نقش نسبت به سایر نقشبرجستههای ضلع غربی تنگ چوگان به لحاظ ارتفاعی در سطح پایینتری قرار گرفته و دسترسی به آنها نیز آسانتر است.”
این فعال میراث فرهنگی تأکید کرد که “سایر نقوش و آثار تاریخی بیشاپور به ویژه مجسمه شاهپور به خاطر مشکلات فاحش حفاظتی بهترین فضا برای تخریب به شمار میروند. برای نمونه میتوان به اولین نقش برجسته ضلع شرقی تنگ چوگان که درست زیر قلعه دختر بیشاپور حجاری شده اشاره کرد که فقط پنج متر با جاده فاصله دارد و هر فرد میتواند به راحتی و بدون دردسر به این نقش برجسته دسترسی داشته باشد.
اعزام مرمتگران سنگ تخت جمشید به کازرون
باستانشناسی که با او به گفتوگو نشستیم از ورود یک گروه متخصص از مرمتگران سنگ تخت جمشید برای مرمت این بخش تخریبشده خبر داد و گفت: “در حال حاضر نقش برجسته محصور شده و کسی حق نزدیک شدن به آن را ندارد. زیرا افرادی که این قسمت از نقش برجسته را تخریب کردهاند، تنها به تخریب این قسمت پرداختهاند و قسمتهای خرد شده در محل باقی مانده است، مرمتگران سنگ که از استادکاران و کارشناسان باسابقه تخت جمشید هستند، قادر به مرمت و باز- زندهسازی بخش تخریبشده هستند. ولی به هر حال روند فرسایش و از بین رفتن این اثر تاریخی بسیار تشدید خواهد شد.”
عبدالرضا نصیری، معاون اداره کل میراث فرهنگی فارس در گفتوگو با ایرنا نیز ضمن اعلام ورود یک تیم چهار نفره متشکل از کارشناسان و مرمتکاران اداره کل میراث فرهنگی فارس برای مرمت این اثر تاریخی افزود: “به دلیل باقی ماندن قطعات جدا شده از نقش برجسته بهرام دوم در تنگ چوگان کازرون، امکان ترمیم این اثر و گذاشتن این قطعات در جای اصلی خود وجود دارد و احتمالاً طی سه تا چهار هفته، مرمت آن به پایان خواهد رسید.”
متهم اصلی تخریب کیست؟
باستانشناس مورد اشاره این گزارش، علت بروز اتفاق یاد شده را تنها متوجه دولت، سازمان میراث فرهنگی و یگان حفاظت ندانست و گفت: “یکی دیگر از دلایل بروز چنین حوادثی میتواند ناشی از فقر فرهنگی در میان اقشار مختلف جامعه باشد. تا زمانی که مردم به آثار و اشیای فرهنگی و باستانی به دید اشیای عتیقه برای کسب در آمد نگاه کنند و آموزشی در جهت افزایش درک فرهنگی جامعه ارایه نشود، شاهد تکرار این فجایع خواهیم بود. تا زمانی که مردم به محض شنیدن نام یک اثر باستانی و باستانشناسی به فکر اشیای زیر خاکی و پولهای رؤیایی بیفتند متأسفانه از دست هیچکس کاری بر نمیآید.”
وی مردم کازرون و اطراف بیشاپور را مردمانی دارای تعصب خاص نسبت به آثار تاریخی خواند و افزود: “آنها این آثار را جزئی از خود میدانند. بسیار بعید به نظر میرسد که فرد یا افرادی از مردمان محلی این عمل را مرتکب شده باشند، اما با توجه به اینکه قسمتی از نقش برجسته تخریب و بقایای آن در محل رها شده است شاید فرضیه خصومت شخصی تقویت یابد.”
این باستانشناس نیز وضعیت حفاظتی بسیاری از نقوش برجسته و کتیبههای کشور به ویژه استان فارس را بسیار وخیم دانست و گفت: “زمانی حتی قسمتی از نقش برجسته کرتیر در نقش رجب فارس مورد تخریب غارتگران واقع شد، زمانی حتی قسمتی از یکی از نقش برجستههای حیاط کاخ تچر تخت جمشید را با پیچگوشتی و چکش تخریب کردند اما بدون هیچ برخوردی تنها سکوت کردند. “
به باور این باستانشناس “تنها با آموزشهای بسیار زیاد میتوان سطح فرهنگی جامعه را بالا برد و از این تخریبها جلوگیری کرد. “
“تنها با آموزشهای بسیار زیاد میتوان سطح فرهنگی جامعه را بالا برد و از این تخریبها جلوگیری کرد. “
اما عضو انجمن هماندیشان جوان کازرون متهمان اصلی این حادثه را دو گروه عنوان کرد و گفت: “با توجه به شرایط خاص گرز که هم از بیرونآمدگی قابل توجهی از نقش برجسته داشته و هم نسبتاً در دسترس بوده، احتمال حضور شخص یا اشخاص سارق قوی به نظر میرسد. دومین گروه که اتهام بیشتری متوجه آنهاست بعضی از افراد محلی هستند که به خاطر فعالیتهای عمرانی یا توسعه اراضی و کارهایی از این دست که بیشتر در داخل حریم آثار بیشاپور قرار دارد مشکلات زیادی با سازمان میراث فرهنگی دارند. بارها و بارها هم تهدید کردند که آثار تاریخی را تخریب میکنند. در طول سالهای گذشته بیشتر نگرانی ما به خاطر شرایط خاص غار و مجسمه شاهپور، متوجه این اثر باستانی بوده ولی به نظر میرسد اینبار، گرز بهرام مورد هدف قرار گرفته است. مجموع شواهد موجود، اتهام تخریب را به طور مشخص متوجه یکی از این دو گروه میکند. به ویژه اینکه در طول سالهای گذشته بارها و بارها شاهد سرقتها، حفاریهای غیر مجاز و دستبردهای مخفیانه به آثار پرشمار تاریخی کازرون بودیم. مواردی که کمتر گفته شده و کمتر فرصت عرض اندام در فضای رسانهای کشور داشتهاند. البته نباید پایگاه پژوهشی بیشاپور به عنوان اصلیترین متولی حفظ و احیای مجموعه تاریخی بیشاپور و تنگ چوگان را از قلم بیندازیم.”
اما یکی دیگر از باستانشناسان متخصص در حوزه آثار باستانی استان فارس دیدگاه دیگری داشت او نیز که نخواست نامش فاش شود انگیزه فرد یا افراد مخرب را به احتمال نزدیک به یقین یافتن گنج دانست و افزود: “شکستن نقش شکسته یاد شده، برای فرد متخلف بسیار وسوسهانگیز بوده است در غیر این صورت اگر منظور دیگری داشت به طور حتم چهرهها را خُرد میکرد.”
وی این نکته را یادآور شد که “البته مردم منطقه تعصب بسیاری نسبت به این آثار دارند. آنها همچون ناصر دیوان که شش ماه توانست برخی از خارجیها را در کازرون زمینگیر کند، نخواهند گذاشت کسی به مظاهر تاریخیشان تعرضی کند. از این رو کسان دیگری از جایی دیگر مرتکب چنین بلاهتی شدهاند. “
با وجود آنکه شش نقش برجسته ساسانی تنگ چوگان کازرون در سال ۱۳۱۰ به شماره ۲۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدند عباسپور بر این باور است که “در طول چند سال گذشته صرفاً به حداقلهای مرمتی و حفاظتی اکتفا شده است. اکنون وضعیت شهر بیشاپور و نقش برجسته بنا به چندین دلیل چون تخریب فنسکشی در بسیاری از نقاط، نبود نورپردازی برای دید مناسب در شب، محصور نبودن نقوش، کافی نبودن شمار نگهبانها، نبود امکانات الکترونیکی حفاظتی، دسترسی آسان به تمامی مجموعه بیشاپور و نقوش برجسته حتی از روی فنسهای موجود و از همه مصیبتبارتر تزئینی بودن میلههای اطراف مجسمه شاهپور باعث شده که تقریباً تمامی ۲۰۰ هکتار مجموعه بیشاپور به همراه شش نقش برجسته تنگ چوگان و مجسمه شاهپور که در فاصله بسیار کمی از هم قرار گرفتند، هر کدام با تهدید مشابه گرز بهرام روبرو باشند. “
شبهایی که غار شاهپور بدون نگهبان میخوابید
عباسپور در مورد یگان و نقش آنها در حفاظت از این مجموعه بینظیر تاریخی گفت: “باید آب پاکی را روی دستتان بریزم. ۲۰۰ هکتار سایت پرارزش تاریخی همراه با شش نقش برجسته و مجسمه بینظیر شاهپور، سرجمع با چند مأمور محافظت میشوند که شاید در تعطیلات نوروز که شاهد حضور بیشترین بازدیدکننده در این مجموعه هستیم به ندرت به ۱۰ نگهبان همزمان برسند. مثلاً در مورد همین غار شاهپور شاید برای شما جالب باشد که بدانید تا همین چند ماه پیش، نگهبانی از غار و مجسمه فقط در طول روز صورت میگرفته و شبها هیچ نگهبانی در غار حاضر نبوده است. وقتی که ما فشار میآوردیم و انتقاد میکردیم، میگفتند بودجه برای افزایش نگهبان نیست. در مورد نقش برجستهها هم در شب حادثه مثل بسیاری از شبهای دیگر تنها یک نگهبان در محل حضور داشته است. صراحتاً تأکید میکنم حفاظت از شش نقش برجسته بیشاپور و نگهبانی از این همه آثار علاوه بر امکانات مناسب الکترونیکی و حفاظهای مطمئن فیزیکی به حضور حداقل سه نگهبان به صورت همزمان نیاز دارد، چرا که فاصله بین دو نقش سمت راست تنگ چوگان و چهار نقش سمت چپ تنگ چوگان را رودخانه شاهپور پر کرده و همین مسئله مشکلاتی را برای رفت و آمد نگهبانها و سرکشی مرتب آنها به هر شش نقش به وجود آورده است. “
تمامی ۲۰۰ هکتار مجموعه بیشاپور به همراه شش نقش برجسته تنگ چوگان و مجسمه شاهپور که در فاصله بسیار کمی از هم قرار گرفتند، هر کدام با تهدید مشابه به گرز بهرام روبرو هستند
وی در مورد سابقه سرقت و حفاری در این منطقه گفت: “متأسفانه در طول چند سال اخیر خود من شاهد چندین مورد حفاریهای غیر مجاز بودم، متأسفانه به وضوح دیدیم که حفاریها توسط افراد کارآزموده دارای مهارتهای خاص کاوش با حداقل امکانات و تجهیزات انجام شده است. ترانشههای کوچک و دقیق در آثار پراکنده در دشت و کوههای کازرون یکی از همین شواهد است. متأسفانه در این میان میراث فرهنگی استان نیز کمتر موفق به دستگیری متخلفان در زمان حفاری شده است اما همان شماری که در این موارد دستگیر شدند بیشتر از افراد محلی بودهاند که برای حمل اشیای تاریخی یا خرید و فروش آنها فعالیت داشتهاند.”
به گفته یکی دیگر از باستانشناسان متخصص در حوزه آثار تاریخی استان فارس: “گویا جمعه شب نگهبان در محل خدمت خود حاضر نبوده. پس اشخاص مخرب که مترصد چنین فرصتی بودهاند از این مجال استفاده کرده و اینچنین بر پیکره نقش برجسته آسیب رساندند به طوری که خُردهها را همانجا رها کرده و متواری شدند.”
خلاصه از هر راهی که به بیشاپور رسیده باشید، به تنگ چوگان میرسید، تنگ چوگانی که قامتش این روزها در برابر برنامههای راهسازی و دهها آسیب انسانی دیگر خموده شده و دم بر نیاورده است.
داستانی است پر آب چشم
در سایه دولت احمد نژادی تخریب آثار باستانی و حفاری غیر مجاز که بعضی از آنها را خود دولتی ها انجام می دهند رشد خوبی داشته است. خصوصا این وسط بقایی رییس قبلی میراث نقش چنگیز را در ویرانی و نابودی باستان شناسی ایران داشت. در این شرایط که مرکز باستان شناسی هم به شهرستان تبعید شده و باستان شناسان زیادی بدون کار شدند و حتی از غصه دق کردند وای به حال میراث ما
ایرانی / 14 December 2011
با درود
دستهای پلیدی در کار است تا هویت و فرهنگ ایران پیش از اسلام را به مرور نابود کنند/همان گونه که در این 3 دهه کرده اند/ولی فرزندان بهرام دوم روزی پاسخ این گستاخی ها و دشمنی ها را خواهند داد!
برسام / 14 December 2011
ماجرای تعرض به عرصه های باستانی موضوع تازه و جدیدی در مدیریت فعلی مدیران انتسابی نیست. تمایلی که بیشتر جنبه جناحی و فامیلی دارد تا مدیریت فرهنگی و دلسوزی برای میراث فرهنگی. اما متاسفانه تنها هنگامی که اماکن و محوطه های باستانی شاخص چون تخت جمشید و بیشاپور دچار این آسیب ها می شود این موضوع جنبه رسانه ای پیدا میکند. داستانی که این بار نیز به خاطر عملکرد ناکارآمد سازمان میراث فرهنگی بروز کرده، داستانی است که ماجرای آن از شکسته شدن گرز بهرام دوم شروع نمی شود بلکه چند هفته قبل هنگامی که مدیر پایگاه بیشاپور سعی داشت در مقابل مدیر کل جنگلبان! میراث فرهنگی فارس فریدون فعالی مقاومت کند رقم خورد.
او که سعی داشت از عبور لوله 30/2 سانتی متری از وسط سراب دختران (چشمه ساسانی در نزدیکی بیشاپور) جلوگیری کند با بی احترامی از جلسه بیرون انداخته و نام او همفکرانش از لیست کمیته فنی سازمان میراث فرهنگی فارس حذف گردید.
عبدالرضا نصیری معاون سازمان میراث فرهنگی فارس هم که در مصاحبه روز گذشته با روزنامه شرق اعلام کرده بود که می توان با توجه به قطعات باقیمانده نقش برجسته بهرام را مرمت نمود!! در روز گذشته خود مجوز تخریب و احداث تاسیسات چاه های آبی متعددی را در شهر باستانی سرمشهد که در 40 کیلومتری شهر بیشاپور قرار دارد صادر نمود. لازم به ذکر است که وسعت این محوطه باستانی در حدود 4 برابر شهر تاریخی بیشاپور است و نقش برجسته ساسانی کرتیر نیز در این شهر واقع است. (شاید امکان مرمت محوطه ها نیز وجود دارد و ما بی خبریم!!)
و امروز یکی از کارمندان میراث فرهنگی فارس مجوز عبور لوله کشی گاز از چندین شهرستان فارس (فسا، جهرم، نیریز و …) که پیمانکار آن سپاه است به طور ضمنی صادر کرده پروژه ای که تاکنون علیرغم تلاش های مراقبان میراث فرهنگی و آثار، تاکنون ده ها اثر، تپه، آسیاب، محوطه های تاریخی و…. را نابود کردند. پروژه ای که با تلاش زیاد دیگر کارمندان آن سازمان پیمانکار آن راضی به تغییر مسیر و انجام بررسی باستان شناختی برای حفظ آثار باقیمانده شده بود.
فرماندار فراشبند نیز علیرغم نابودی چندین بنا و تپه تحت عنوان پروژه های مرمت و سپردن آن به فامیل های خود که خدا را شکر حتما دیپلم دارند!! چند ماه پیش به سمت فرماندار کازرون ارتقا پیدا کرد.
امروز و روزهای قبل و بعد از این روزهای بدی خواهد بود، همین دیروز مراسم ختمی برای چند اثر و محوطه شاخص گرفتیم که به دلیل به اصطلاح مرمت فک و فامیل فلان مدیر و مجوز نصب دکل و لوله کشی نابود شدند و تلاش دلسوزان میراث فرهنگی هیچ نتیجه ای نداشت. کاش کمی به فکر آثاری باشیم که در این شلوغی از بین رفته و یا خواهند رفت. به فکر میراثی باشیم که دیگر نخواهیم داشت.
دیگر چیزی نخواهد ماند که برای آن همایش تشکیل بدهیم (که تعداد شرکت کنندگانش در آن موضوع بحث باشد!)، دیگری فعالیتی صورت نخواهد گرفت که از اساتیدش تجلیل شود و گروه و جامعه و انجمنی که ایمیل ها و فعالیت هایش مورد انتقاد واقع شود.
ماحصل مدیریت ناکارآمد فعلی چیزی غیر از این ها نیست. هر خانوادهای که سرپرست خود را از دست دهد دچار آسیب های غیرقابل جبران خواهد شد، خانواده میراث فرهنگی ایران نیز دچار چنین دردی است. گذر ایام چند تن از مدیران میراث فرهنگی را از ما گرفت و معدود دلسوزان و مدیران ارشد و دلسوختگان سازمان میراث فرهنگی نیز دچار دورکاری و بیکاری شده اند. بر سر میراث فرهنگی این ملت چه می گذرد که رئیس موزه ملی که وظیفه اش تنها حفظ آثار باستانی است قاچاقچی اشیا عتیقه از آب در می آید و رؤسا ومعاونین سازمان میراث فرهنگی خود پرچمدار تخریب این آثار می شوند؟؟
چه خوب که بیشاپور و تنگ چوگان تنها دست خوش عبور جاده آسفالته و لوله کشی و شکستگی گرز بهرام شده و ستوهای تخت جمشید تنها ترک خورده!!
از فارس / 15 December 2011
مسئولین محترم رادیو زمانه
خواهش می کنیم این خبر و نظرات مربوط به آن را در صفحه اول وب سایت و با عنوان بزرگتر بگذارید
این موضوع بسیار جدی است و حتی اگر بتوانید بخش دائمی به چنین موضوعاتی اختصاص بدهید خیلی خوب می شود
هرچند وضعیت نگهداری از میراث فرهنگی به طور کلی مناسب نیست و پیوسته اخبار تخریب محوطه های باستانی و یادمانهای تاریخی به گوش میرسد، اما در چند روز اخیر دو خبر منتشر شده که سبب حیرت است. خبر نخست، تخریب بخشی از نقش برجستة بهرام دوم، شاهنشاه ساسانی، در تنگ چوگان در بیشاپور (خبرگزاری مهر، تاریخ 20/9/1390) است که با توجه به اخبار مشابهی دربارة تخریبها در غار شاپور نگران کننده تر میشود، و خبر دوم بازار داغ حراج و فروش اموال فرهنگی (سکه های قدیمی) ایران در جنوب شرق کشور در مسیر مرزی ایران-افغانستان است (خبرگزاری میراث فرهنگی، تاریخ 22/9/1390). دلایل چندی وجود دارد که این دو رویداد را بیش از پیش ناگوار میکند.
از یک سو، در مجموعة تاریخی کلان و پراهمیتی همچون بیشاپور و تنگ چوگان که جزء محوطه های بزرگ و ملّی محسوب می شود، عرصه و حریم مصوب دارد و سازمان میراث فرهنگی برای حفاظت از آن پایگاهی دائمی در آنجا تأسیس کرده، قاعدتاً به طور ثابت توسط مأموران و نگاهبانان محافظت می شود. در چنین شرایطی به آثار تاریخی-فرهنگی کشور چنین آسیب هایی می رسد و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ناتوان از جلوگیری است. این رویداد حاکی از آن است که در سازماندهی یا برنامه های کلان حفاظتی میراث فرهنگی کشور مشکلات و نکاتی منفی وجود دارد که باعث می شود آثار تاریخی-فرهنگی همچنان آسیب پذیر باشند و مراجع ذیربط در برابر آسیبهای احتمالی از این دست ناتوان باشند. هرچند دلایل تخریب و آسیب به نقش برجسته بهرام دوم ناشناخته است و ممکن است از دلایل متعددی ناشی شده باشد، با این حال و صرفنظر از چگونگی آن دلایل، هیچکدام نافی و رافی مسئولیت ها و وظایف قانونی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای حفاظت از آثار تاریخی-فرهنگی نیستند. به ویژه سازمان میراث فرهنگی وظیفه دارد دلایل و عوامل آن تخریب ها و آسیب ها را بطور کارشناسانه بررسی و مطالعه نماید و در جهت کاهش از چنین تخریب هایی بکوشد.
از سوی دیگر، با پدیده نگران کننده دیگری در جنوب شرقی کشور روبرو هستیم که یادآور ماجرای جیرفت است و بالقوه می تواند منجر به فاجعه ای همچون جیرفت، که در یک دهه گذشته رخ داد، بشود. خرید و فروش آسان سکه های تاریخی ایران در شهر زرنگ در افغانستان، سبب شده که مردم فقیر در مناطقی از استان سیستان و بلوچستان برای کسب درآمد از راه فروش سکه، رو به تخریب و غارت محوطه های باستانی بیاورند که ودیعه و میراث فرهنگ بشری اند و میبایست به بهترین شکل حفاظت شوند. این ماجرا شباهت بسیاری به همان ماجرایی اسفباری دارد که یک دهه پیش در جیرفت شاهد بودیم و منجر به یک سرافکندگی بزرگ شد. سهولت خرید و فروش اشیای تاریخی-فرهنگی و از همه مهمتر، خروج آسان این اشیا از مرزهای قانونی و حفاظت شده کشور، نمایشگر این واقعیت تلخ است که مراجع ذیربط از جمله نیروی انتظامی استان سیستان و بلوچستان و نیز سازمان میراث فرهنگی از مسائل و اتفاقاتی بس مهم و فاجعه بار در پیرامون خود غافل هستند. سهل انگاری در زمینة حفاظت از میراث فرهنگی و بشری میتواند بار دیگر فاجعة جیرفت را تکرار کند و فراگیر شدن این پدیده ممکن است هزینه های جبران ناپذیر بسیاری برای کشور به بار آورد.
باستان شناس / 16 December 2011
باعث تاسف و شرمندگی است
کاربر مهمان / 17 December 2011