فیروزه رمضان‌زاده – پاییز سال ۸۹ بود که پرونده تعزیه همراه با چهار اثر میراث فرهنگی ایران در فهرست میراث معنوی ناملموس یونکسو از سکوی میراث جهانی بالا رفت.

هنوز پرونده ملی این اثر در داخل کشور تکمیل نشده بود که این پرونده به سرعت روانه یونسکو شد چرا که احتمال می‌رفت پرونده تعزیه توسط عراقی‌ها زود‌تر به یونسکو فرستاده شود به همین خاطر ایران پرونده تعزیه را به سرعت جمع‌بندی و به یونسکو ارسال کرد.

کار‌شناسان ثبت سازمان میراث فرهنگی پرونده تعزیه را جمع بندی و آماده برای ارسال کردند در حالی که متأسفانه به دلیل سوءمدیریت و ضعف علمی متولیان این بخش از سازمان میراث فرهنگی در لابلای اطلاعات پرونده هیچ نامی از “سووشون” این آیین اساطیری و ملی برده نشد. جایگاه سووشون در پرونده تعزیه بسیار خالی بود. آیینی سرشار از نمادهای سنتی، فرهنگی، هویتی، اخلاقی و مردمداری. از سوی دیگر، شخصیت آیین سووشون، “سیاوش” نیز همانند “حسین بن علی” نماد مظلومیت و بی‌گناهی است. در روایت تعزیه اسطوره‌های ایرانی جای خود را به اسطوره‌های حماسی واقعه کربلا دادند. در حقیقت تعزیه رویارویی نماد‌ها و اساطیر باستانی و ملی در برابر اساطیر دینی و مذهبی است. عزادارخوان در سوگ سیاوش هم‌چون تعزیه‌خوان در سوگ حسین و یارانش به توصیف قامت، زیبایی، دلیری، اسپ و غیره می‌پردازد.

بی‌توجهی به سووشون در پرونده تعزیه

ایمان بابایی، یکی از فعالان حوزه میراث فرهنگی در این باره می‌گوید: “وجود این همه نکات ظریف و عمیق تاریخی و فرهنگی و هنری در آیین‌های تعزیه و نیز دیگر آیین‌های سوگواری ایرانیان، متأسفانه عاملی نبوده تا در پرونده ثبت جهانی آن لحاظ شود و تنها پرداختن به ریشه‌های مذهبی و شکلی تعزیه باعث شد که جای این سؤال باقی بماند که ما چرا میراث معنوی خود را ثبت می‌کنیم، اگر پرداختن به ریشه‌های ارزشمند تاریخی آن لزومی ندارد؟ متأسفانه دستگاه و نهاد پژوهشی متولی این امر در کشور آنچنان دچار ضعف و کاستی است که در شرایط حساس و برای جلوگیری از به تاراج رفتن هویت ملی ایرانیان در رقابت‌های بین الملی با همسایگان (در مورد تعزیه کشور عراق) صرفاً به سرعت عمل در سیستم اداری اکتفا کرده و منابع علمی و نتایج پژوهشی موجود را جمع‌بندی نمی‌کنند؛ و یا اینکه آیا دلایل دیگری برای انعکاس ریشه‌های تاریخی تعزیه در پرونده ثبت آن در یونسکو وجود دارد که هیچ نامی از سوگ سیاوش یا دیگر نمونه‌های مرتبط برده نشده است؟ آیین ملی تعزیه در حالی به عنوان میراث مشترک بشری ثبت شده که جهانیان از اضلاع و ریشه‌های غنی و پایان ناپذیر فرهنگی هنری و تاریخی آن بی‌اطلاع مانده‌اند.”

آئین نخل گردانی در روز عاشورا در روستای ابیانه. این آئین با “سووشون” خویشاوند است.

“سوگ سیاووش” به عنوان آیین سوگواری از زمان پیش از اسلام در ایران اجرا می‌شده است. ساختار جامعه ایران از دیرباز با مذهب آمیخته بوده و به همین دلیل هم آیینی در سوگ خون به ناحق ریخته شده “سیاوش”، جوان حکایت‌های دور اوستا و شاهنامه، شهیدی که هر بهار به خاطر او گیاه پرسیاوشان بر لب جوی‌ها و آبگیر‌ها می‌روید، در ایران به وجود آمده است.

اگر چه هزار و چهار صد سال و اندی از نفوذ اسلام در بخش‌های مختلف زندگی ایرانیان می‌گذرد اما با این وجود چند روستا در این منطقه هنوز در هرات تا مازندران و جنوب آشتیان و حتی یک مسجد در شیراز نام سیاوش به خود دارند.

همچنین نشانه‌های سوگ سیاوش بر آثار سفالی کهن خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر)، نقاشی‌های دیواری پنجکنت سغد، آثار سفالی جدید‌تر و نیز در برخی از آیین‌های عزا و تعزیه در ایران امروز باقی مانده‌ است. شواهد دیگری از بخش‌های اصیل اسطوره سیاوش در هنر مینیاتور ایران نیز بازمانده ‌است.

تا زمان‌های نه چندان دور مراسم عزاداری سیاوشان یا سووشون در بسیاری از نقاط ایران بزرگ رایج بوده مردمان شبانگاهان بر مرگ سیاوش نوحه و زاری می‌کردند و زنان دسته‌های موی خود را به نشان فرو‌ریختن برگ‌ها می‌بریدند و آن را بر درختان نظر کرده می‌آویختند. بسیاری از کار‌شناسان سوگواری‌های محرم را بی‌ارتباط با این مراسم نمی‌دانند. چنانکه عاشورای روستای ابیانه به دلیل تأثیر آیین سووشون، سوگ سیاووش با عاشوراهای دیگر در ایران تفاوت دارد.

ابیانه‌ای‌ها جزو آخرین ایرانیانی بودند که در دوره صفویه اسلام آوردند. شاید به همین دلیل مراسم عاشورای آن‌ها شباهت‌های بسیاری به مراسم سووشون دارد.

مردم این روستا نخل ۶۰ ساله ابیانه را چند روز پیش از تاسوعا بیرون می‌آورند و در روز عاشورا با کمک چهار دسته بزرگ چوبی‌اش در شهر می‌چرخانند. نخل‌گردانی در ابیانه به مراسم سووشون که در آن چادر حامل جنازه سیاوش را دور شهر می‌گرداندند، بازمی‌گردد.

شواهد آشکار و پنهان موجود در نخل‌گردانی نشان می‌دهد که این آیین ادامه سیاوشان‌های بسیار کهن است.

بررسی مراسم عزاداری در شهرهای دیگری چون یزد، کاشان، نائین و فردوس این چنین است که سوگواران اتاقی چادر مانند را که پیکر سیاوش و سه تن از عزاداران در آن است، بر دوش می‌کشند. اتاق دارای پنجره‌هایی است که پیکر سیاوش و عزاداران از آن‌ها پیداست. شکل شبکه‌دار نخل و وجود پنجره‌های کوچک فراوان در آن، یادآور‌‌ همان اطاق چادرمانند است.

ثبت جهانی تعزیه همین و بس

بابایی، تعزیه را ریشه در کهن‌ترین آیین‌های سوگواری ایرانیان می‌داند و می‌گوید: “شاید بهترین نمونه از ریشه‌های این آیین کهن را بتوان در عزاداری‌های عشایر و مردان مناطق کمتر پیشرفت شده سرزمین ایران جست‌وجو کرد که در سوگ جوانانشان انجام می‌دهند.”

 نخل در آئین نخل گردانی. نخل بی‌زینت است و یادآور سرو. در عاشورا به آن دخیل می‌بندند. 

این کار‌شناس حوزه میراث فرهنگی آیین‌های یاد شده را دارای ریشه مشترک در یک رویداد واحد تاریخی یعنی‌‌ همان سوگ سیاوش می‌داند و می‌گوید: “این آیین‌ها مجموعه‌ای از مراسم با عنوان آیین‌های سوگواری ایرانیان است که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها تعزیه است که در نقاط مختلف ایران فرهنگی (حوزه تمدنی ایران) در طی هزاران سال شکل گرفته، تکامل یافته و به دست ما رسیده‌، این رسوم از ساختاری چنان پایدار و سازمان یافته برخوردارند که حتی پس از دوران اسلامی و با تغییر ماهیت مفهومی خود ساختار، شکل سنتی و باستانی خود را از دست نداده‌اند و محتوای جدید یعنی همانا سوگواری برای مناسبت‌های اسلامی و عموما شیعی را در قالب خود جای داده‌اند، آن‌گونه که ‌گاه با تغییر چند اسم و عنوان، گویی همچنان از اعماق تاریخ سر برون می‌کشند.”

وی به یکی از نکات بسیار ظریف در مورد تعزیه اشاره می‌کند و می‌افزاید: “با توجه به ساختارسازی‌های امپراتوری ساسانی در طی بیش از ۴۰۰ سال در زمینه برگزاری آیین‌های ملی ایرانی این آیین سوگواری ظرفی شد برای انتقال بسیاری از مفاهیم فرهنگی رایج در پیش از اسلام. برای نمونه به وسیله تعزیه بسیاری از گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقیایی باستانی ایران از پیش از اسلام به ما منتقل شده است یا برای نمونه بسیاری از پوشش‌های مجریان تعزیه به لباس بخش‌های مختلف لشکریان ساسانی بسیار نزدیک و شبیه است. همچنین در همین قالب، هنر، صنعت و بسیاری از تزئینات دوران باستان به ما منتقل شده است. تعزیه جدا از مفاهیم مذهبی امروزی خود، نشانگر پیشرفت شگفت‌انگیز هنرهای نمایشی ایران باستان است. نحوه اجرا، گفت‌وگوهای دو یا چند نفره، همانند اشعار شاهنامه فردوسی نیز در تعزیه فراوان است. همچنین ساختار شکلی اجرا و فضای اجرای آن ریشه‌هایی از آیین مهرپرستی را نیز به ذهن متبادر می‌کند که باز از قدمت تاریخی ارزشمند آن نشان دارد.”

اگر چه در طول تهیه پرونده ثبت ملی تعزیه نزدیک به ۶۰ نوع آیین و مراسم ویژه تعزیه در سراسر ایران شناسایی شد اما پس از ثبت جهانی تعزیه به نام ایران نه تنها هیچ اقدامی از سوی مدیران سازمان میراث فرهنگی برای احیا و زنده نگه‌داشتن این مراسم صورت نگرفت بلکه تلاش یا قدمی در جهت برپایی شماری مراسم تعزیه در جای جای نقاط کشور از سوی هیچ‌یک از متولیان فرهنگی کشور برداشته نشد. مسئولان فرهنگی کشور تنها به ثبت جهانی این اثر بسنده کردند و بس.