موج جدید بازداشت روزنامه‏نگاران در تهران و شیراز در روزها و هفته‌های اخیر موجب بروز نگرانی فعالان حقوق بشر و مدافعان آزادی بیان در ایران و خارج از ایران شده است.

از رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار در فرانسه پرسیدم چه روزنامه‏نگارانی، با چه گرایش‏های سیاسی‏ و به چه اتهامی و چگونه دستگیر شده‏اند؟
 
رضا ولی‌زاده: همان‏طور که در خبرها آمده است، پیش از این در تهران، آقایان مهدی افشارنیک، علی اکرمی، محمد حیدری و محسن حکیمی بازداشت شده‏اند. آقایان علی افشارنیک و علی اکرمی، به‏طور مشخص، گرایش‌های سیاسی نزدیکی‏ با نهضت آزادی ایران دارند. باقی دوستان نیز به‌نوعی جزو فعالان ملی- مذهبی هستند.
 
هنوز اما در ارتباط با بازداشت این روزنامه‏نگاران هیچ دلیل و اتهام رسمی‏ای از سوی نهادهای قضایی اعلام نشده است، اما به‌عنوان مثال، به همسر آقای افشارنیک گفته‏اند که اتهام وی اقدام علیه امنیت ملی بوده که البته در یک بیان شفاهی، چندان ارزش حقوقی و قضایی ندارد.
 
در شیراز نیز آقای فرزاد سلیمی، سردبیر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در منطقه فارس، آقای هخامنش یونسی، عکاس ایسنا و هم‏چنین سعید نظری و علی نظام‏الملکی دو تن از خبرنگاران دیگر این خبرگزاری در منطقه‏ی فارس، جزو بازداشت‌شدگان هستند. در ارتباط با علت بازداشت این روزنامه‏نگاران هنوز نه به خانواده‏ها اطلاعی داده شده و نه به‏طور رسمی خبری مطرح شده است. خبرگزاری ایسنا و جالب‏تر این‏که حتی واحد مربوط به استان فارس هم چیزی در مورد این بازداشت‏ها ننوشته و خبر بازداشت آن‏ها را نیز اعلام نکرده است.
 
معمولاً موج دستگیری روزنامه‏نگارها در آستانه یک رویداد و فراخوان سیاسی و یا یک بزنگاه سیاسی‏ اتفاق می‏افتد. این موج دستگیری آیا باز بر اساس همان تحلیل شکل گرفته است یا خیر؟
 
شاید بتوان گفت که عوامل متعددی وجود دارد و فقط یک عامل نیست. من بخشی از این عوامل را داخلی و بخش دیگر آن را خارج از مرزهای ایران می‏بینم. در داخل، به‏طور مشخص، دو دلیل می‏تواند وجود داشته باشد. ابتدا یک دلیل فصلی و موسمی را می‏توان نام برد که به شروع سال تحصیلی دانشجویی و آغاز فعالیت‏های دانشجویی برمی‏گردد که برای حاکمیت از اهمیت بالایی برخوردار است.
 
اگر به یاد داشته باشید، وقتی اعتراض‌های خیابانی بعد از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸، در اواخر تابستان فروکش کرده بود، با آغاز سال تحصیلی و باز شدن دانشگاه‏ها، شعله این اعتراض‏ها توسط جنبش دانشجویی جان گرفت و دانشجویان دانشگاه شریف، تهران، امیرکبیر، علم و صنعت و دانشجویان شیراز، قزوین، اصفهان و… به اعتراض‏ پرداختند و آتش اعتراض‏ها دوباره زبانه کشید و جنبش سبز را زنده نگه داشت. در حال حاضر هم مثلاً دیروز دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر دست به تجمع اعتراضی زدند، حکم شلاق پیمان عارف اجرا شد و داغ و درفش‏هایی هم که حاکمیت دارد به جنبش دانشجویی نشان می‏دهد، هم‏زمان با آغاز سال تحصیلی و فعالیت‏های دانشجویی قابل تحلیل است.
 
در گذشته هم دستگاه‏های امنیتی و قضایی تلاش می‏کردند با ایجاد یک موج سرکوب و دستگیری روزنامه‏نگارها و توقیف مطبوعات و بعد یک دوره آرامش و سکون چند ماهه، مجدداً موج سرکوب دیگری را سازمان بدهند، اما اخیراً به نظر می‏رسد مطبوعات و اصحاب رسانه‌ها در ایران یکسره زیر سرکوب بوده‌اند و دیگر از دوره آرامش خبری نیست. این را چگونه ارزیابی می‏کنید؟
 
من تصور می‏کنم بازداشت‏ها دیگر از یک حالت سنتی و کلاسیک خارج شده‌اند. فرمول بازداشت‏ها کمی تغییر کرده است و حاکمیت دارد بازداشت‏های پیشگیرانه را دنبال می‏کند. حاکمیت با توجه به بحران‏های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بزرگی که پیش رو دارد، حدس می‏زند که احتمال قیام‏ها یا شورش‏های اقشار محروم جامعه یا دیگر معترضان جامعه وجود دارد و بر این اساس دست به بازداشت‏های پیشگیرانه می‏زند که طی آن عناصر و مهره‏هایی را که تصور می‏کند می‏توانند در بزنگاه‏های بحران‏های سیاسی- اجتماعی پیش روی جامعه ایران نقش مؤثری ایفا کنند، به نوعی خنثی کند و آن‏ها را منفعل کند.
 
در نظر بگیرید روزنامه‏نگار و خبرنگاری که بازداشت می‏شود، ناگزیر است برای به مرخصی آمدن یا آزادی‏اش وثیقه‏ای تأمین کند. تأمین همین وثیقه خانواده‏ او و خودش را با بحران‏ها و مشکلاتی مواجه می‏کند که به عنوان یک شمشیر داموکلس همیشه روی سر خانواده هست.
 
من با همسر یکی از خبرنگارانی که بازداشت شده بود، صحبت می‏کردم که بتوانیم در مورد همسرش اطلاع‏رسانی کنیم. او می‏گفت: من نمی‏توانم صحبت کنم. چون در این صورت، مرا نیز بازداشت می‏کنند و ما یک بچه کوچک داریم که آن وقت کسی نیست از او نگهداری کند.
 
حاکمیت و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی آن تصور می‏کند که منفعل کردن جامعه روزنامه‏نگارها و یا طیف‏های اثرگذار می‏تواند او را در شرایط و بزنگاه‏های بحرانی‏ واکسینه کند. آغاز فصل جنبش دانشجویی نیز می‏تواند زمان این بحران‌ها را نزدیک‏تر کند. در عین حال اثر روانی و حرفه‏ای بازداشت‏ها در درازمدت می‏تواند به منفعل شدن و خنثی شدن باقی جامعه روزنامه‏نگاری تبدیل شود. این دقیقاً خواست حاکمیت است که انقلاب‏های کشورهای عربی و وضعیت کنونی سوریه برایش نگران‌کننده است. در عین حال شاید یکی دیگر از دلایل بازداشت‏ها را بشود در خارج از مرز‏های ایران دنبال کرد. آن هم این‏که بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ طیف‏های مختلفی از روزنامه‏نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی و مدنی از ایران خارج شده‏اند که هرکدام از آن‏ها در داخل یک‌سری روابط و منابع خبری دارند.
 
حاکمیت می‏داند روزنامه‏نگارانی که بازداشت کرده است، هرگز نمی‏توانند اتفاق‌های احتمالی جنبش دانشجویی در شیراز یا هر جای دیگری را در سایت‏های رسمی خودشان منعکس کنند. همان‏طوری که الان سایت ایسنا حتی در مورد بازداشت خبرنگاران خودش هم اطلاع‏رسانی نکرده است، اما این را هم می‏داند که هرچند این روزنامه‏نگاران نمی‏‏توانند به‏طور رسمی در حیطه‏ی اطلاع‏رسانی رسمی کشور اثرگذار باشند، اما طیف‏هایی که از ایران خارج شده‏اند، از ملی- مذهبی‏ها گرفته تا اصلاح‏طلبان و دیگر گرایش‏های سیاسی، منابعی در داخل ایران دارند که این منابع می‏توانند اخبار و اطلاعات مربوط به تحولات جنبش دانشجویی و اعتراض‌های مدنی را در وبلاگ‏های بی‏نام و نشان منعکس کنند و یا از طریق کسانی که از ایران خارج شده‏اند، به رسانه‏های خارج از ایران منتقل کنند.
 
هدف حاکمیت به نوعی کور کردن سرچشمه‏ها است. به نظر من، دستگاه امنیتی در گذار از همین دوران کلاسیک و سنتی بازداشت‏ها به یک دوران نوین، وارد مرحله‏ای شده است که می‏خواهد سرچشمه‏ها و عناصر اثرگذار را دستگیر کند. براساس همان چیزی که در مکتب اطلاعاتی- امنیتی، تهدید ضد پایه، جزو الفبای پیشگیری از بحران است. تهدیدهای مؤثر را شناسایی می‏کند، سعی می‏کند سرچشمه‏‏ی تهدیدها را کور کند تا در بزنگاه‏هایی که می‏تواند برایش بحران ایجاد کند، خودش را در برابر آن شرایط واکسینه کند.
 
در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی اما حاکمیت نیاز به نوعی آرامش نسبی برای رسانه‏ها دارد. به‏ویژه با توجه به این‏که جمع گسترده‏ای از رسانه‏ها و خبرنگاران خارجی به داخل ایران دعوت می‏شوند تا این نمایش انتخاباتی با حضور رسانه‏های خارجی هم رونق بیشتری داشته باشد. با این وصف چگونه می‏شود سرکوب اصحاب مطبوعات را در داخل هم‏چنان ادامه داد؟
 
اتفاقاً سئوال شما دقیقاً به نوعی پاسخ هم هست. سئوال شما تاکید می‏کند بر نکته‏ای که حاکمیت هم متوجه آن است. به این معنا که در آستانه انتخاباتی که اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است، حاکمیت می‏خواهد یک‌بار دیگر نمایش دمکراسی را در ویترین افکار عمومی جهان به بهترین نحو ممکن اجرا کند و برای این نمایش نیاز به یک فضای مناسب دارد.
 
سئوال این‏جاست که اگر جمهوری اسلامی بخواهد این دستگیری‏ها را در این فضا انجام بدهد، این چهره مخدوش نمی‏شود؟! طبیعی است که دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی می‏داند که در آن شرایط برای تزیین و اجرای نمایش دمکراسی‏‏ای که در پیش دارد، نیاز دارد فضای مناسب را فراهم کند و از قضا شاید بخشی از دلایل این بازداشت‏ها، آماده شدن بستر برگزاری انتخابات است.
 
شاید دستگاه امنیتی به این نتیجه رسیده باشد که به خاطر پیشگیری از تنش‏های احتمالی یا خنثی کردن عناصری که ممکن است به نوعی به تنش‏ها دامن بزنند یا خطری برایش ایجاد کنند و نگذارند انتخاباتی را که مد نظرش هست برگزار کند، بهتر است فضا را با این بازداشت‏ها آرام کند تا این‏که مجبور نشود در آن شرایط، در مقابل افکار عمومی جهان و یا خبرنگاران خارجی دست به بازداشت بزند.