اون کالاوی ـ پیش از آنکه سیستم ایمنی بدن‌مان بتواند عوامل بیگانه بیماری‌زا را مورد هجمه خود قرار دهد، ابتدا باید دشمن‌اش را به‌خوبی بشناسد. کشفیاتی که در مسیر درک فرآیند این شناسایی انجام شده، سه دانشمند برجسته جهان را شایسته دریافت جایزه نوبل پزشکی امسال کرده است که روز گدشته اسامی‌شان در استکهلم سوئد اعلام شد، اما بلافاصله خبر اعلام نام برندگان این جایزه ۱۰ میلیون کرونی، تحت‌الشعاع خبر درگذشت ناگهانی پروفسور “رالف استاینمن” (Ralph Steinman)، یکی از این برندگان جایزه در روز سی‌ام سپتامبر سال جاری قرار گرفت.

 
هرچند که جوایز نوبل به افراد درگذشته تعلق نمی‌گیرد اما کمیته نوبل هنگام اخذ تصمیم خود، از مرگ استاینمن مطلع نبود و لذا تصمیم به عدم تجدید نظر در رأی خود گرفت. جالب اینجاست که استاینمن، سال‌ها از سرطانی رنج می‌برد که درمان آن از طریق کشفی که خودش را شایسته کسب جایزه نوبل کرده است، ممکن می‌شود.
 
پژوهش‌های وی همراه با دو برنده دیگر- «ژولس هافمن» (Julles Hoffmann) از انستیتو زیست‌شناسی سلولی و مولکولی مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه (CNRS) در استراسبورگ و “بروس بیوتلر” (Bruce Beutler) از انیستیتو پژوهشی Scripps در لاژولای کالیفرنیا- گام بلندی در مسیر فهم نحوه همکاری دو شاخه مهم سیستم ایمنی بدن انسان است. استاینمن، که خود از پژوهشگران دانشگاه راکفلر نیویورک بود، موفق به کشف نوعی سلول ایمنی موسوم به “سلول دندریتیک” شده بود که نقش بسزایی را در سامانه‌ ایمنی سازگاری‌پذیر بدن ایفا می‌کند، یعنی سامانه‌ای که دقیقاً عامل بیماری‌زایی که به بدن حمله کرده است را به‌منظور آمادگی برای یک عکس‌العمل مطلوب، شناسایی می‌کند. هافمن و بوتلر هم این جایزه را به پاس کشف یک عامل کلیدی دیگر در فرآیند پدافند فوری بدن موسوم به «سامانه ایمنی درونی» میان خود تقسیم می‌کنند. وظیفه این عامل، معرفی بدن یک انسان بیگانه به‌عنوان دشمن بالقوه بدن فرد میزبان است. آنان موفق به کشف دیده‌بانان مولکولی ویژه‌ای شدند که نخستین آژیر خطر بدن را در مواجهه با خواص مشترک انواع “دشمنان” سلولی به صدا در می‌آورند.
 
آغاز تلاش‌های استاینمن در راه درک بهتر سازوکار سیستم ایمنی بدن به اوایل دهه هفتاد میلادی و پیوستن وی در کسوت یک دانشجوی فوق دکترا به آزمایشگاه پروفسور زانویل کان (Zanvil Cohn) ، وابسته به مؤسسه راکفلر نیویورک برمی‌گردد. تمرکز تحقیقات گروه کان، معطوف به بررسی سلول ایمنی ویژه‌ای موسوم به “ماکروفاژ” بود که سلول‌های بیماری‌زا را احاطه می‌کند. بیشتر پژوهشگران گمان می‌بردند که از آنجا به بعد، ماکروفاژها دسته‌ای از سلول‌های سازگارپذیر ایمنی موسوم به “سلول‌های T” را به مواجهه با دشمن می‌کشانند. این سلول‌ها هم بلافاصله تکثیر می‌شوند یا با کشتن سلول‌های بیگانه و یا با روانه‌سازی دسته‌ای دیگر از سلول‌های ایمنی بدن موسوم به “سلول‌های B” که آنتی‌بادی‌های فلج‌کننده دشمن را تولید می‌کنند، به مقابله با عوامل خارجی برمی‌خیزند.
 
استاینمن، حین حضورش در آزمایشگاه کان بود که موفق به معرفی نوع دیگری از سلول‌های ایمنی شد که خودش آن‌ها را سلول‌های دندریتیک نامید، چراکه با بازوهای بلندشان، ظاهر یک درخت را پیدا کرده‌اند. کان و استاینمن نشان دادند که این سلول‌ها نقش به مراتب مهم‌تری در قیاس با سلول‌های T، در فرآیند فعال‌سازی ماکروفاژها بازی می‌کنند. سیمون گوردون (Simon Gordon)، از ایمونولوژیست‌های دانشگاه آکسفورد و نیز همکار سابق کان و استاینمن، می‌گوید: “در ابتدا این سلول‌های دنتدریتیک اهمیت چندانی نداشتند و کسی هم میلی به پذیرفتن‌شان به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده در سیستم ایمنی بدن نشان نمی‌داد. مثل این می‌مانست که بخواهیم از دو پاپ پیروی کنیم. یعنی هم از سلول‌های دندریتیک و هم از ماکروفاژها.” ولی استاینمن سرسختانه به گردآوردی داده‌های بیشتر پرداخت و در نهایت آرای منتقدین‌اش را مغلوب کشفیات خود کرد.
 
دو دهه بعد از کشف نقش مهم سلول‌های دندریتیک، تیمی به سرپرستی هافمن در پی فهمیدن این برآمدند که چرا پشه‌های میوه علی‌رغم فقدان هرگونه سیستم ایمنی، هرگز در معرض عفونت قارچی قرار نمی‌گیرند. در سال ۱۹۹۶آن‌ها اعلام کردند که ژن Toll که پیشتر مسئول رشد جنین قلمداد می‌شد، نقش مهمی را در مواجهه با بیماری‌ها ایفا می‌کند. پشه‌هایی که جهش‌هایی را در ژن Toll خود تحمل کرده بودند، حین مواجهه با باکتری‌ها یا قارچ‌ها، از پای درآمدند.
 
تقریباً در حول و حوش همان سال‌ها هم بود که گروهی به سرپرستی بیوتلر از مرکز پزشکی ساوث‌وسترن دانشگاه تگزاس در شهر دالاس، شش‌سال متوالی را به بررسی نوعی ژن هم‌پیوند با سیستم ایمنی بدن موش سپری کردند که وظیفه تولید پروتئین ویژه‌ای به‌منظور شناسایی مولکول لیپوپلیساکارید (LPS) که مسئول تولید شوک عفونی است را بر عهده دارد. الکساندر پولتوراک (Alexander Poltorak)، ایمونولیژیستی از دانشگاه توفت شهر بوستون ماساچوست که از اعضای آن گروه هم بوده است، می‌گوید: “ما دیگر عقده‌ای شده بودیم. همیشه فکر می‌کردیم که فردا ژن را خواهیم یافت.”
 
این گروه، سرانجام ژن مزبور را پیدا کرد و متوجه شد که به‌طرز حیرت‌انگیزی شبیه به ژن Toll، از پژوهش‌های تیم هافمن است. یافته‌های ناشی از تشخیص ارتباط این دو ژن، راه کشف ژن‌های دیگری که به شناسایی مولکول‌های مولود عوامل بیماری‌زا می‌پردازند و بخش حساسی از سیستم ایمنی بدن‌مان هم به حساب می‌آیند را نیز هموار کرد.
 
کشف سلول‌های دندریتیک و ژن‌های سیستم ایمنی درونی بدن، تأثیر بسزایی را بر جهان پزشکی گذاشت. واکسن‌ها را غالباً همراه با یک عامل یاری‌گر همچون نوعی فلز به بدن تزریق می‌کنند تا عکس‌العمل سریع سیستم ایمنی بدن را برانگیزد. حال، برخی شرکت‌های داروسازی نظیر GlaxoSmithKline مشغول تولید نمونه‌های یاری‌گر مشابهی‌اند که به‌طور مستقیم به فعال‌سازی ژن‌های شبیه ژن Toll می‌پردازند. وینچنزو کروندولو (Vincenzo Cerundolo)، قائم مقام رئیس انجمن پژوهش‌های پزشکی واحد ایمونولوژی دانشگاه آکسفورد می‌گوید: “بدین‌وسیله ما بدون ایجاد بیماری، دست به تخفیف رخدادهایی که در جریان آن بیماری به‌وقوع می‌پیوندند، می‌زنیم.”
 
به‌علاوه، واکسن Provenge (تولیدشده توسط شرکت بیوتکنولوژی Dendreon در شهر سیاتل واشنگتن) که تنها راه درمان سرطان از طریق سلول‌های ایمنی‌ محسوب می‌شود که به تأیید سازمان غذا و داروی ایالات متحده رسیده است، به‌منظور شناسایی مولکول‌های مولود تومور سرطان پروستات، از سلول‌های دندریتیک بهره می‌گیرد. کشت مجدد و بازتزریق این سلول‌ها به بدن بیمار، عکس‌العمل سیستم ایمنی را در برابر تومور افزایش می‌دهد. کورندولو می‌گوید: “علت پیشرفت اینچنینی این حوزه تا بدانجایی که هم‌اکنون راه به کلینیک‌ها پیدا کرده، به علت موفقیت ما در فهم نحوه فعال‌سازی سیستم ایمنی بدن است.”
 
منبع: nature
 
در همین زمینه:
 
 
 
توضیحات صاویر:
۱ـ رالف استاینمن/ منبع: دانشگاه راکفلر
۲ـ بروس بیوتلر/ انیستیتو پژوهشی Scripps
۳ـ ژولس هافمن/ C. Barria/Reuters