شی جین‌پینگ، امروز و پس از کنگره نوزدهم حزب کمونیسم چین، نه فقط رهبر حزب کمونیست و رئیس جمهور این کشور، بلکه نام یک دوران است؛ دورانی که «عصر جدید سوسیالیسم با خصوصیات چینی» نامیده می‌شود. با توجه به آنچه در کنگره گذشت، و برخلاف هنجارها و استانداردهای رهبری در چین متأخر، احتمال زیادی وجود دارد که رهبر چین پس از پایان دوره حکمرانی‌اش در سال ۲۰۲۲ از قدرت کنار نرود.

نمایندگان حزب کمونیست چین در حال گوش دادن به سرود انترناسیونال در اختتامیه کنگره نوزدهم حزب در پکن

نوزدهمین کنگره ملی بزرگ‌ترین حزب دنیا، حزب کمونیست چین، از ۱۸ تا ۲۴ اکتبر برگزار شد و ۲۲۸۰ عضو ارشد حزب، اغلب با لباس‌های مشکی به نمایندگی از ۸۹ میلیون عضو این حزب در آن شرکت کردند. این رویدادی است که هر پنج سال یک بار، پشت درهای بسته در تالار بزرگ خلق در میدان تیانانمن پکن برگزار می‌شود، و دستورکار اصلی آن تعیین اعضای کمیته دایمی «پولیت بورو» حزب و در نهایت رهبر چین است. همان‌طور که انتظار می‌رفت، در نوزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست، شی جین‌پینگ در سمت خود به عنوان دبیر کل حزب ابقا شد. آن چه اتفاق افتاد اما بسیار فراتر از آن بود.

ترس از ظهور دیکتاتور در رنسانس بزرگ ملت چین

پنج سال پیش، هنگامی که هجدهمین کنگره ملی حزب چین در نوامبر ۲۰۱۲ برگزار شد، کم نبودند کسانی که آن را نشستی فرمایشی و فرسایشی دانستند. با این حال، در همان کنگره، هفت تن از نه عضو قدرتمند کمیته دائمی «پولیت بورو» بازنشسته و با اعضایی جوان‌تر جایگزین شدند، از جمله هوجین‌تائو، دبیر کل وقت حزب کمونیست، که شی جین‌پینگ، رهبر کنونی چین، جانشین او شد.
در نطق پایانی کنگره پیشین، رییس جمهور سابق چین گفت: «رهبران جوان به جای رهبران قدیمی به حزب وارد شده‌اند و این تصمیم واجد اهمیتی تاریخی است.»

ورود رهبران جدید روندی بوده که حزب کمونیست چین از نزدیک به سه دهه پیش آن را در پیش گرفته است: حزب و از طریق آن، ملت چین باید جوان و به روز بشود. امروز نیز مأموریتی که شی جین‌پینگ برای خود تعریف کرده، همین تمنای پایان‌ناپذیر جوان‌ شدن و به روز شدن است، به زبان خود شی جین‌پینگ: «رنسانس بزرگ ملت چین».

در پس این اظهار تمایل همیشگی به جوان‌سازی و اصرار بر گردش نسل، اما دست‌کم در سه دهه گذشته، ترس و نگرانی عمیقی در اعماق ناخودآگاه تاریخی چین حک شده است: نگرانی در مورد فرایند چرخش قدرت، و ترس از ظهور یک دیکتاتور. مظاهر این نگرانی در چند دهه گذشته، تقریباً هر ده سال یک بار در سطح روابط سیاسی سرریز کرده است.

امسال نیز همین مسأله باعث شد چشم‌های بسیاری برای رصد بازی قدرت، و تماشای استفاده یا سوءاستفاده احتمالی مرد شماره یک چین از قدرت و محبوبیتی که کسب کرده، به کنگره حزب خیره شود؛ به ویژه با توجه به اینکه تعداد زیادی از اعضای ارشد حزب به دلیل دستگیری یا رسیدن به سن بازنشستگی می‌بایست در کنگره نوزدهم جایگزین می‌شدند. پیش از آغاز کنگره، برای مثال، حرف و حدیث زیادی در مورد سرنوشت وانگ چی‌شان ۶۹ ساله، مسئول مبارزه با فساد و از متحدان اصلی رئیس ‌جمهوری چین وجود داشت. همه منتظر بودند ببینند آیا شی جین‌پینگ، در مورد او استثنائی قائل خواهد شد یا نه –اتفاقی که البته در نهایت نیفتاد و وانگ چی‌شان از کمیته مرکزی کناره گرفت.
مبنای سازماندهی در حزب کمونیست، هنوز تا امروز، اسلوب لنینیستی «سانترالیسم (مرکزگرایی) دموکراتیک» است؛ و بسیاری از منتقدان حکومت چین بر این باور‌اند که پیوند سانترالیسم با ارزش‌های استبدادگرایانه به اصطلاح آسیایی می‌تواند هرآن باعث تجمع قدرت در نزد گروهی خاص و حتی نزد یک فرد شود.

به همین خاطر و با هدف ایجاد انضباط حزبی و تسهیل و تضمین فرایند گردش قدرت، دنگ ژیائوپینگ در دهه هشتاد (پس از تضادها و آشفتگی‌های درون حزبی دوران انقلاب فرهنگی)، مجموعه قواعد، هنجارها یا استانداردهایی را تبیین کرد و مقرر ساخت که تا امروز کم و بیش اجرا شده‌اند؛ هنجارهایی از جمله اینکه اعضای کمیته مرکزی باید در ۶۸ سالگی بازنشستگی شوند؛ ترقی و ارتقای مقام اعضا در حزب تدریجی باشد و نه ناگهانی؛ رهبر حزب دو دوره بیشتر در قدرت باقی نماند و در پایان دوره اول جانشین خود را مشخص کند؛ و همچنین اینکه رهبر نوعی یادگار ایدئولوژیک از خود باقی بگذارد، و این ایدئولوژی در منشور حزب نگاشته شود.

این گمانه‌زنی از پیش از کنگره وجود داشت که شی جین‌پینگ، برخلاف این هنجارها و استانداردهای نانوشته رهبری در چین متأخر، پس از پایان دو دوره رهبری‌اش در سال ۲۰۲۲ از قدرت کنار نرود. زمزمه‌های مشابهی در سال ۲۰۰۲، در دوران انتقال قدرت از جیانگ زمین به هو جین‌تائو به گوش می‌رسید، اما این بار بحث پنج سال زودتر از موعد مطرح شد –در شرایطی که شی جین‌پینگ به تازگی دوره اول حکمرانی خود را به پایان رسانده است.
حالا با عدم معرفی جانشین از جانب شی جین‌پینگ –کاری که بنا به قاعده حزب باید انجام می‌داد— این گمانه‌زنی به حقیقت نزدیک‌تر شده، و بسیار محتمل است که مرد شماره یک چین با پیوستن به جمع پوتین، بارزانی، اردوغان و… وارد باشگاه رهبران سیاسی «تمدید دوره ریاست» شود.

امپراطور پروفسور

شی جین‌پینگ در کنگره ملی حزب کمونیست در سال ۲۰۱۲ به جای هوجین‌تائو دبیر کل حزب کمونیست شد و چند ماه بعد در نشست عمومی کنگره ملی خلق، یا همان مجلس چین، پس از هوجین‌تائو به مقام ریاست جمهوری رسید.

شی جین‌پینگ، سیاستمداری محافظه‌کار و معتقد به بازار آزاد و البته شخصیتی محبوب در حزب است؛ یک «آقازاده» سیاسی محبوب، که همانطور که انتظار می‌رفت، کنگره نوزدهم حزب، پیش از هر چیز به میدان زورآزمایی و نمایش قدرت او بدل شد. جایگاه و موقعیت سیاسی او امروز به گونه‌ای است که هر حمله‌ای به او، حمله به حزب تلقی می‌شود.

در رأی‌گیری عمومی کنگره در مورد تمدید دوره شی جین‌پینگ، وقتی نوبت به این رسید که مخالفان دست خود را بلند کنند، تنها صدایی که در تالار بزرگ خلق طنین افکند، این بود: «mei you»؛ عبارتی چینی به معنای «هیچکس». «هیچکس» در حزب، مخالف مرد شماره یک چین قرن بیست و یکم نیست. صدای رسمی حزب، «خلق امروز»، گروه جدیدی را که پس از کنگره نوزدهم در کنار شی جین‌پینگ در کمیته دائمی «پولیت بورو» فعالیت خواهند کرد، «گروه رویایی» نامیده است.

در هر حال، با مخالفت «هیچکس»، شی جین‌پینگ، دبیر کل حزب و رئیس جمهور چین باقی ماند. مقرر است در اولین پلنوم کمیته مرکزی پس از کنگره حزبی رهبر ۶۴ ساله چین، به طور رسمی به عنوان دبیرکل حزب معرفی شود. وانگهی علاوه بر این، کنگره تصویب کرد که نام و آموزه‌های شی جین‌پینگ، پس از مائو تسه‌تونگ، رهبر چین کمونیست، و دنگ ژیائوپینگ، معمار اصلاحات اقتصادی این کشور در منشور یا مرام‌نامه حزب کمونیست چین درج شود.

اندیشه‌های شی جین‌پینگ در مورد «عصر جدید سوسیالیسم با خصوصیات چینی» حالا به بنیان‌های نظری مارکسیسم-لنینیسم، افکار مائو و نظریه دنگ ژیائوپینگ در قانون اساسی حزب افزوده، و همچون رکنی از ارکان انقلاب چین برای همیشه جاودانه خواهد شد.
این یک سنت چینی است که امپراطور همزمان پروفسور و حاکم در واقع حکیم یا فیلسوف باشد. شی جین‌پینگ اما خیلی زود و پس از پایان دوره اولش به این مقام (و البته به بالاترین حد و سطح ممکن آن) رسیده است.

«عصر جدید سوسیالیسم با خصوصیات چینی» شی جین‌پینگ، بدین ترتیب، جایگاهی را در نظام حقوقی و نظم تاریخی چین به دست آورده است که «اندیشه سه نمایندگی» جیانگ زمین (۱۹۸۹-۲۰۰۲) و «مفهوم رشد علمی» هو جین‌تائو (۲۰۰۲-۲۰۱۲) هرگز نتوانستند به دست بیاورند.

برای آنکه اهمیت درج نام شی جین‌پینگ را در منشور حزب بفهمیم، کافی است بدانیم که حتی نام دنگ ژیائوپینگ، طراح سیاست درهای باز چین، نه در زمانی که زنده بود، بلکه پس از مرگ او در سال ۱۹۹۷ به منشور اضافه شد.

درج ایده‌ها و آموزه‌ها در منشور حزب صرفاً اقدامی نمادین نیست، دست‌کم بنا به ادعای خود حزب، کارکرد این اندیشه‌ها و نظریه‌ها به روز کردن نرم‌افزار ایدئولوژیک حزب کمونیست چین و روشن کردن مسیر راه حرکت حزب به سمت آینده است. در بیانیه حزب کمونیست، ایده‌های رهبر چین «مشعلی پیش روی فعالیت حزب» برشمرده شده و با این عبارت مورد تحسین قرار گرفته است.

شی جین‌پینگ اکنون دومین دوره ریاست خویش را در شرایطی آغاز می‌کند که جایگاهی هم‌تراز با بزرگ‌ترین چهره چین معاصر، یعنی مائو به دست آورده است. اگر پیش از آغاز کنگره، او صرفاً شهروند نخست یا شهریار چین بود، امروز و پس از کنگره، او قدرتمندترین فرد بزرگ‌ترین کشور جهان از دوران مائو تا کنون است.

اکنون شی جین‌پینگ، نه فقط رئیس جمهور چین و دبیر کل حزب کمونیست این کشور، بلکه نام یک دوران است. کم نیستند رهبران سیاسی در جهان که این شانس را داشته‌اند که نام و نشانشان بر یک مکان، یک خیابان، یک میدان، یک شهر یا حتی یک کشور (مثل چین که کشور پهناور چین به نام او خوانده می‌شود) به یادگار گذاشته شود، اما بسیار اندک بوده‌اند رهبرانی که یک زمان، یک عصر یا دوران به نام آنها نامگذاری شود. شی جین‌پینگ امروز به شکل رسمی و قانونی یکی از آنهاست.

تداوم شکار ببرها و مگس‌ها در «عصر جدید»

با اعلام آغاز «عصر جدید» شی جین‌پینگ نشان داد که مصمم است مهر خود را بر چین آغاز قرن بیست و یکم بزند. هر چند از حالا همه می‌دانند که این مهر و نشان تازه، رنگ و طعم و محتوای جدیدی نخواهد داشت.

«سوسیالیسم با خصوصیات چینی»، ایده‌ یا راهبردی است که از اواخر دهه ۱۹۷۰ در چین مطرح بوده است؛ راهبردی که البته دست آخر معنایی جز مائوزدایی از چین نداشت. در واقع، مبنای گشایش اقتصادی چین به سوی اقتصاد بازار آزاد را باید در همین راهبرد جستجو کرد؛ نسخه جدید، یا به قول شی جین‌پینگ «عصر جدید» سوسیالیسم چینی نیز بی‌شک مضمونی جز این نخواهد داشت.

«عصر جدید سوسیالیسم با خصوصیات چینی» قطعاً از هر گونه جهت‌گیری سیاسی مبنی بر گردش یا جهش به سمت دموکراسی و آزادی‌ تهی خواهد بود. محتوای اقتصادی آن نیز چیزی جز تسریع روند پیشین توسعه اقتصادی و ادغام بیشتر در نظم جهانی سرمایه‌داری نخواهد بود.
«گشایش درها موجب پیشرفت ما خواهد شد… ما فقط بازتر و بازتر خواهیم شد»، این جوهره اقتصادی آموزه‌ها و نظریات رهبر چین است که خود او مستقیماً در کنگره بر زبان آورد.

چین در حال حاضر پس از ایالات متحده آمریکا دومین اقتصاد دنیا است و هدف این است که در «عصر جدید» تا سال ۲۰۵۰ و دو قرن پس از جنگ‌های تریاک، به یگانه قدرت حاکم بر جهان بدل شود.

برخلاف رهبران پیشین چین که مردم و ملت این کشور را غالباً با صفاتی همچون «فقیر» یا «در حال رشد» می‌خواندند، شی جین‌پینگ بدون هیچ شرمی در سخنرانی‌اش در کنگره، به کشور و ملت چین ۲۶ بار با عباراتی همچون «قدرتی بزرگ» یا «قدرتی نیرومند» اشاره کرد.

تبدیل چین به نخستین قدرت جهانی اما، به قول رهبر چین، باید بدون وارد آمدن «خللی به نظام سوسیالیستی» کشور انجام شود.
وفاداری به اقتصاد بازار آزاد در حین وفاداری به سوسیالیسم، راه حل رهبران چین در چند دهه اخیر برای رساندن این کشور به رده نخست کشورهای قدرتمند جهان بوده‌ است.

بنا به جوکی مشهور در بلوک شرق، سوسیالیست‌ها در هر کاری بهتر از رقبای سرمایه‌دارشان هستند، در هر کاری، حتی در انجام قواعد نظام سرمایه‌داری. سوسیالیسم با خصوصیات چینی تحقق نسبتاً دقیقی از پیشگویی این جوک است. علاوه، بر سوسیالیسم و اقتصاد بازار آزاد، منتقدان در عین حال، رکن و پایه سومی را برای سوسیالیسم با خصوصیات چینی قائل هستند و آن ارزش‌های استبدادگرایانه یا اقتدارطلبانه آسیایی است.

مبارزه با فساد اقتصادی و تبدیل ارتش چین به قوی‌ترین ارتش جهان نیز از دیگر اهداف رهبر چین در «عصر جدید» چین است.
مبارزه با فساد از اولویت‌های اصلی شی جین‌پینگ در دوره نخست حکمرانی‌اش نیز بود و بسیاری از ژنرال‌های رده‌بالا و بروکرات‌های رده‌پایین حزب به همین خاطر مجازات شدند؛ شکی نیست در «عصر جدید» این مبارزه، یا آنطور که خود شی جین‌پینگ آن را می‌خواند، «شکار ببرها و مگس‌ها» ادامه خواهد یافت. این نگرانی وجود دارد که رقبای سیاسی نیز لابلای این ببرها و مگس‌ها مورد هدف قرار گیرند و حذف شوند. مسأله البته صرفاً به حذف احتمالی منتقدان خلاصه نمی‌شود؛ مشکل بسیار عمیق‌تر است و به سیاستهای خاص اقتصادی چین مبنی خصوصی‌سازی، و در واقع، به ناتوانی ذاتی حکومت در حل مشکل ساختاری فساد در جامعه چین برمی‌گررد.

برخی کارشنان معتقد‌اند که فرایند خصوصی‌سازی در نظام سیاسی-اجتماعی چین خود میانجی‌ و عاملی برای بازتولید و تشدید فساد است.
فساد دائمی لایه‌های قدرت و تداوم سیاستهای درهای باز اقتصادی،… در یک کلام، در «عصر جدید» شی جین‌پینگ بعید است چیز زیادی در چین تغییر کند: روزنامه‌نگارها و فعالان سیاسی به احتمال زیاد همچنان سرکوب را تحمل خواهند کرد و شهروندان صف‌های طویل را.


در همین زمینه: