شهرنوش پارسی‌پور – جی ین – فروتنی/سه خطی بالا کوون واکنش، زمین/سه خطی پایین در سکون، کوه/ این شش‌خطی از دو سه‌خطی کن، در سکون، کوهستان، و کوون، واکنش، زمین شکل گرفته.

کوه جوان‌ترین پسر کنش، آفرینندگی، نماینده آسمان در روی زمین است. او پخش کننده برکت‌های آسمان، ابر و باران است که بر گرد قله‌اش توده گشته، و پس از بارش تابندگی درخشان نوری آسمانی جهان را روشن می‌کند. این نشان می‌دهد که فروتنی چه معنایی دارد و چگونه در انسان بزرگ و قوی عملکرد دارد. کوون، زمین، در بالا قرار گرفته است. پایی نیت کیفیت زمین است: این دلیل بسیار روشنی‌ست که چرا زمین در این شش‌خطی، با بالای کوه قرار گرفتن به اوج شایستگی رسیده است. این نشان می‌دهد که چگونه فروتنی در مردم ساده و در پایین قرار گرفته عملکرد دارد: آنان به اتکای

فروتنی اوج می‌گیرند.
داوری
فروتنی بوجود آورنده موفقیت است.
انسان بر‌تر کار‌ها را پیش می‌برد.
 

قانون آسمان چنین است که پُری را خالی کند و آن را با آنچه فروتنی‌ست پر کند؛ هنگامی که خورشید در اوج است، باید بر وفق قانون آسمان به سوی غروب برود، و آنگاه که در پستی‌ست برمی‌خیزد و به سوی طلوع می‌رود. ماه نیز در اطاعت از این قانون، پس از بدر آغاز به افول می‌کند، و آنگاه که از نور خالی شد دوباره هلالش پدیدار می‌شود. این قانون آسمانی در سرنوشت انسان نیز مقدر است. این قانون زمین است که پُری را تغییر داده و به سوی فروتنی بکشد. کوه‌های بلند از اثر آب‌ها ساییده می‌شوند و دره‌ها بالا می‌آیند. قانون سرنوشت چنین است که پر را تحلیل برده و فروتنی را ارج نهد. و انسان‌ها نیز از پری نفرت داشته و فروتنی را دوست دارند.
 

سرنوشت انسان‌ها تابع قوانین تغییرناپذیری‌ست که باید خود را به انجام برسانند. اما انسان این قدرت را دارد که بر وفق عاداتی که دارد زیر نفوذ نیروهای خیر و یا نابودکننده قرار گیرد. هنگامی که یک انسان در موقعیت والایی قرار می‌گیرد و باز فروتن باقی می‌ماند در نور خرد می‌درخشد؛ اگر که در موقعیت پایینی قرار داشته و فروتن باشد، نمی‌تواند مؤثر واقع شود. از این قرار انسانی بر‌تر می‌تواند بی‌لاف زدن از آنکه چه به دست آورده کار‌ها را به کرده در بیاورد.
 

داوری
کوهی در میانه زمین:
انگاره فروتنی.
از این قرار انسان بر‌تر از آنچه زیاد است کم می‌کند،
و به آنچه که بسیار کم است می‌افزاید.
او چیز‌ها را می‌سنجد و آن‌ها را برابر می‌کند.
 

غنای زمینی که کوهی در آن پنهان شده به چشم عیان نیست، چرا که ژرفای آن با بلندای کوه میزان شده است. از این قرار بالا و پایین مکمل یکدیگرند، و نتیجه دشت است. اینجا چیزی، دشت، به‌دست می‌آید که بسیار زمان می‌برد، تا به دست آید، اما از آنجایی که در آخر کار به نظر می‌رسد که این کار شدنی‌ست و خود دلیل خود است، به عنوان نماد فروتنی به کار گرفته می‌شود. انسان بر‌تر نیز هنگامی نظم را در جهان برقرار می‌کند به همین نحو عمل می‌کند؛ او آن چیزهایی را که افراطی‌ست و سرچشمه نارضایتی‌های اجتماعی متعادل کرده و با این روش شرایط عادلانه و معتدل را به‌وجود می‌آورد.
 

خط‌ها
شش در آغاز یعنی:
انسان برتری که در فروتنی خود فروتن است
ممکن است از آب‌های بزرگ عبور کند.
اقبال خوش.
 

عملیات خطرناکی همانند گذر کردن از رود بسیار مشکل‌تر خواهد شد اگر که موانع و مشکلات ذهنی ضمیمه آن بشود. از سوی دیگر، زمانی که کار با سرعت و سادگی انجام گیرد آسان خواهد شد. از این قرار حالت ذهنی بی‌تظاهری که همراه با فروتنی‌ست مناسب انسانی‌ست که کارهای حتی مشکل را به انجام می‌رساند. او هیچ درخواست و قید و شرطی را تحمیل نمی‌کند بلکه مسئله را به آسانی و سریع به انجام می‌رساند. هنگامی که هیچ درخواستی ارائه نشود هیچ مقاومتی برانگیخته نمی‌شود.
 

شش در خط دوم یعنی:
فروتنی که بیان می‌شود.
پایداری باعث خوش اقبالی می‌شود.
 

“هنگامی که دل پرباشد دهان به گفتار می‌آید.” هنگام که حالت ذهنی انسان آنقدر فروتنانه است که این حالت را در رفتار او صراحت می‌بخشد، انباره‌ای از اقبال خوش همراه با او می‌شود. چرا که امکان اعمال نفوذ با دوام از خود برمی خیزد، و هیچکس نمی‌تواند مداخله‌ای در آن داشته باشد.
 

نه در خط سوم یعنی:
انسان بر‌تر فروتن و شایسته
کار‌ها را به نتیجه خواهد رساند.
اقبال خوش.
 

این مرکز شش‌خطی‌ست، جایی که رمز آن آشکار می‌شود. نام انسان به دلیل انجام کارهای بزرگ برسرزبان خواهد افتاد. اگر انسانی به خود اجازه دهد زیر تأثیر شهرت قرار گیرد بزودی مورد انتقاد قرار خواهد گرفت، و مشکلات آغاز می‌شود. اگر او برعکس، به رغم شایستگی‌اش فروتن باقی بماند محبوب شده و حمایت لازم را برای انجام کار‌ها تا به انتها به دست می‌آورد.
 

شش در خط چهارم یعنی:
هیچ کاری نیست که فروتنی را در حرکت
به ثمر نرساند.
 

هر چیزی جای ویژه خود را دارد. حتی فروتنی در رفتار می‌تواند از حد بگذرد. اینجا، اما فروتنی، به دلیل قرار گرفتن میان یک یاری دهنده با ارزش در پایین و یک رهبر مهربان در بالا انجام تعهدات بزرگ را ممکن می‌کند. نه اعتماد انسان به جایگاه بر‌تر باید مورد تجاوز قرار گیرد، نه شایستگی‌های انسانی که در مقام پست تری ست مخفی بماند. مقاماتی هستند که به راستی برای حفظ مقام خود کوشش نمی‌کنند؛ آنان پشت بخشنامه‌ها پنهان شده، تمامی مسئولیت را رد کرده، پول می‌گیرند بی‌آنکه کاری بکنند، و عناوین توخالی را حمل می‌کنند. این برعکس آن چیزی ست که فروتنی نام دارد. در چنین مقامی، فروتنی با علاقمندی نشان دادن به کار نشان داده می‌شود. 
 

شش در خط پنجم یعنی:
لاف ثروت نزدن در نزد همسایه خود.
می‌شود با قدرت یورش برد.
چیزی وجود ندارد که به انجام نرسد.
 

فروتنی را نباید با طبیعت خوب ضعیفی که کار‌ها را به حال خود می‌گذارد اشتباه گرفت. هنگامی که فرد در موقعیت توأم با مسئولیتی‌ست، باید بتواند به موقع متوسل به زور شود. در انجام این کار نباید با لاف زدن از برتری خود موقعیتی فراهم بیاورد، بلکه باید به دور و بری‌های خود اعتماد داشته باشد. تصمیماتی که اتخاذ می‌شود باید کاملاً منصفانه بوده و به هچ عنوان تهاجمی نباشد. فروتنی حتی در خشونت خود را متجلی می‌کند.
 

شش در بالا یعنی:
فروتنی که به بیان درمی‌آید
برای تنبیه کردن شهر و کشور خود
مطلوب این است که لشکر به حرکت درآید.
 

انسانی که به‌راستی در فروتنی خود صمیمی‌ست باید آن را نشان دهد. باید با نیروی زیادی این‌کار را انجام دهد. هنگامی که دشمنی برمی‌خیزد آسان‌ترین کار این است که دیگران را سرزنش کنیم. یک انسان ضعیف شاید غرورش جریحه‌دار شود و عقب بنشیند، و دل به حال خود بسوزاند. او براین گمان است که فروتنی باعث شده تا از خود دفاع نکند. فروتنی واقعی باعث ایجاد نظم شده و شخص را ملهم می‌کند تا فردیت خود و نزدیک‌ترین افراد به خود را نظم بخشد. تنها زمانی که شخص شهامت آن را داشته باشد که لشکر را علیه خودش به حرکت درآورد، به راستی می‌تواند با قدرت به موفقیت برسد.