انزوای دولت سوریه روز به‌ روز بیشتر می‌شود. پس از کشورهای آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس که روز ۱۸ آگوست خواستار کناره‌گیری بشار اسد شدند، اتحادیه عرب روز دوشنبه گذشته، ۲۲ماه اوت در جلسه اضطراری خود اعلام کرد، نبی‌‌ عربی، دبیرکل این اتحادیه به همراه وزیران خارجه برخی کشورهای عرب برای ارائه راه حل با هدف پایان دادن به بحران جاری در آن کشور به دمشق می‌رود.

دولت سوریه گفت‌وگو با نمایندگان اتحادیه عرب را رد کرده است. در بیانیه اتحادیه عرب آمده بود خونریزی‌ها باید متوقف شوند. عملیات سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم سوریه علیه حکومت بشار اسد تاکنون بیش از دوهزار و دویست نفر کشته به‌جای گذاشته است.

نیکلای سارکوزی، رئیس‌جمهور فرانسه نیز گفت، این حق مردم سوریه است که به دموکراسی دست یابند. آنان محکوم به تحمل فشار نیستند.


در این میان جمهوری اسلامی متحد اصلی سوریه که به دخالت نظامی نیروهایش در سرکوب تظاهرات مردم سوریه متهم است، امروز هرگونه اتهام همکاری با نیروهای امنیتی سوریه را در سرکوب مخالفان رد کرد.

روز جمعه، ۲۶ماه اوت تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای مختلف سوریه برپا شد که بار دیگر توسط نیروهای نظامی سرکوب شد. در این درگیری ۱۲ نفر کشته شدند و نیروهای امنیتی سوریه به چند مسجد در مناطق مختلف حمله کردند.

در بررسی اوضاع بحرانی سوریه با علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار، نویسنده و کارشناس سیاسی در لندن گفت‌وگوی کوتاهی کرده‌ام.

تأثیر سقوط حکومت قذافی بر اوضاع کنونی سوریه را چطور می‌بینید؟

علیرضا نوری‌زاده: از دو تأثیر می‌توان صحبت کرد و هنوز زود است که بگوییم کدامیک از این دو تأثیر اثر مستقیم دارد. در درجه اول طبیعتاً مردم سوریه خوشحال هستند. یکی از شعارهایی که می‌بینیم در حلب، حامس و در دمشق در دست مردم است، این است که پیروزی برادران لیبی را تبریک می‌گوییم، پیروزی ما نزدیک است. طبیعتاً این پیروزی روحیه‌ جدیدی به مردم منطقه داده است و به آن‌ها نشان داده که می‌توانند برنده شوند. منتهی در عین حال از رهبران اپوزیسیون و از خود مردم می‌شنویم که زیر لب می‌گویند در لیبی ناتو بود، ما نیز به یک ناتو احتیاج داریم. این یک مورد است.

مورد دوم این است که اگر مسیر رویدادهای لیبی در جهت مثبت باشد، بتواند شورای موقت را کنترل کند، بتواند از پس بقایای نیروهای قذافی برآید و کشور رو به آرامش برود و با مشکلاتی که عراق بعد از سرنگونی صدام داشت روبه‌رو نشود، در آن صورت این اثر چند برابر خواهد شد و طبیعتاً مردم می‌توانند بگویند این نمونه یک انقلاب مردمی است که در لیبی هم موفق شد.

ولی اگر برعکس شود و در لیبی باز آشوب و کشت و کشتار و عملیات تروریستی روی دهد و دولت موقت عاجز باشد از این که نان و گوشت و آب مردم را تأمین کند، در آن صورت رژیم بشار اسد و رژیم‌های مشابه‌ او بهره‌مند خواهند شد و ادعا خواهند کرد که اگر ما برویم، چنین وضعی در انتظار شماست و این می‌تواند در نهایت به روحیه مردم دلاور سوریه لطمه بزند.

از سوی دیگر برخی از مخالفان بشار اسد گفته‌اند که خواهان عملیات نظامی ناتو برای سقوط رژیم نیستند. در حالی که سقوط قذافی کشورهای غربی را وادار می‌کند که ماشین جنگی سوریه را متوقف کند. شما در این زمینه چگونه فکر می‌کنید؟

این از آن تعارف‌هایی است که رهبران اپوزیسیون عراق هم یک زمانی می‌کردند، ولی بعد دیدیم که همه‌شان حمله آمریکا را تأیید کردند. الان هم در مورد سوریه همینطور است. در مورد لیبی هم اگر یادتان باشد، در آن آغاز کسانی بودند که اینجا و آنجا می‌گفتند که نخیر ما حمله خارجی را نمی‌خواهیم. این نوعی تظاهر است و می‌خواهند به وجهه خودشان در بین مثلاً مردم لطمه نخورد. در حالی که مردم به‌جان آمده سوریه در مصاحبه‌هایی که تلویزیون‌های عربی مثل العربیه یا الجزیره با آن‌ها می‌کنند، همه می‌گویند نه آقا ما چه قدر کشته بدهیم، باید الان ناتو بیاید.

این است که به فرض شما که در خارج از سوریه هستید، به‌عنوان رهبر اپوزیسیون یا عضو اپوزیسیون، این واقعیت را نمی‌توانید منعکس کنید که در درون کشور مردم چیز دیگری می‌گویند. اتفاقاً این مسئله به نظر من خیلی جالب است، چون ما با مورد مشابهی هم در خود ایران روبه‌رو بودیم. یعنی آن زمانی که خطر حمله آمریکا به ایران بود، در بیرون همگی موضع ضد این حمله را گرفته بودند، در حالی که در درون ایران بسیاری از مردم معتقد بودند که خیر بدون کمک و بدون حمله خارجی نمی‌توانند از شر جمهوری اسلامی رها شوند.

همیشه این نوع مسائل پیش می‌آید، ولی خود مردم سوریه و کسانی که در خیابان کشته می‌دهند، معتقدند که باید عملیاتی شبیه آن‌چه در لیبی بود اتفاق بیافتد. حالا در حد و اندازه مختلف. به فرض می‌تواند محدودتر باشد؛ حداقل برای این که آسمان سوریه و بنادر سوریه را برای رژیم سوریه غیر قابل استفاده کنند.

علیرضا نوری‌زاده: آقای خامنه‌ای، به گفته‌ مخالفان پول نقد برای بشار فرستاده است. گویا بشار اسد خواستار آن شده بود که پول نقد به او بدهند تا بتواند روزنامه‌نگاران عرب و خارجی رابخرد که این گونه علیه وی موضع نگیرند. به همین دلیل آقای خامنه‌ای برای او مبلغ بسیار زیادی به‌طور نقد می‌فرستد؛ همینطور در مورد تأمین سلاح و ارسال کارشناس. همین جنگ سایبری را که الان سپاه پاسداران در ایران اداره می‌کند، عین آن را به سوریه منتقل کرده‌اند برای کنترل ایمیل‌ها و سایت‌های مختلفی که مردم از طریق آن باهم تبادل آرا و اطلاع‌رسانی می‌کنند.

پریروز اپوزیسیون سوریه، خبر بسیار مهمی را فاش کرد. این که قسمتی از بندر لاذقیه در اختیار جمهوری اسلامی گذاشته شده است و از آنجا استفاده می‌کند برای کشتی‌های ایرانی که اسلحه و مواد کمکی برای رژیم بشار اسد ببرد.

گفته شده که رویدادهای اخیر، جمهوری اسلامی را دچار دوگانگی کرده است. از سوی دیگر وزیر خارجه جمهوری اسلامی حمله به مساجد را به نوعی محکوم کرده است. به ناتو نیز اخطار داده‌اند که اگر به سوریه حمله کند «وارد باتلاق» خواهد شد. شما نقش جمهوری اسلامی را در این میان چطور می‌بینید؟

بسیار نقش گسترده و وسیعی دارد. آن‌چه آقای صالحی اشاره می‌کند، معرف سیاست واقعی جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی تا خرخره در سوریه غرق شده است. علاوه بر کمک‌های مالی عجیب و غریب که اصلاً غیر قابل تصور است، آن هم در حالی که ایران خود با بحران اقتصادی روبه‌رو است، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در اختیار دولت سوریه قرار داده می‌شود.

آقای خامنه‌ای، به گفته‌ مخالفان پول نقد برای بشار فرستاده است. گویا بشار اسد خواستار آن شده بود که پول نقد به او بدهند تا بتواند روزنامه‌نگاران عرب و خارجی را بخرد که این گونه علیه وی موضع نگیرند. به همین دلیل آقای خامنه‌ای برای او مبلغ بسیار زیادی به‌طور نقد می‌فرستد؛ همینطور در مورد تأمین سلاح و ارسال کارشناس. همین جنگ سایبری را که الان سپاه پاسداران در ایران اداره می‌کند، عین آن را به سوریه منتقل کرده‌اند برای کنترل ایمیل‌ها و سایت‌های مختلفی که مردم از طریق آن باهم تبادل آرا و اطلاع‌رسانی می‌کنند.

بنابراین می‌خواهم بگویم جمهوری اسلامی اینطوری نیست که به فرض مثل یک دولت به دولت دیگر کمک کند. مثلاً الان الجزایر همچنان از رژیم سوریه حمایت می‌کند، ولی این حمایت در حد لفظی است و به صورت جدی نیست. در حالی که در مورد ایران تمام تشکیلات سپاه قدس، سپاه و همینطور حزب‌الها در حمایت از رژیم سوریه به کار گرفته شده است.

اگر قرار شود که ناتو در سوریه هم دخالت جنگی کند، آیا بدون اجازه سازمان ملل می‌تواند این عملیات را انجام دهد؟

به نظر من فعلاً خیر. به خاطر این که روس‌ها موضع عجیبی دارند. چون سوریه در واقع آخرین پایگاه آن‌ها در مدیترانه است. در واقع آخرین جایی است که در جهان عرب دارند. قراردادی که بین روسیه و رژیم سوریه به امضا رسیده، ادامه همان قراردادی‌ است که سوریه با اتحاد شوروی سابق داشت. سوریه بدهی‌های زیادی به روسیه از نظر نظامی دارد. حالا هم که معاون وزیر خارجه‌ روسیه به دمشق رفته است.

به این سادگی نمی‌شود عملیات نظامی را توجیه کرد، مگر این که ابعاد کشتار به نقطه‌ای برسد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده ناچار شوند که دست به یک اقدام گسترده بزنند. طبیعتاً روس‌ها با ناتو و غرب وارد جنگ نخواهند شد، ولی باید به گونه‌ای روس‌ها را قانع کنند. به معنای دیگر رضایت روس‌ها را باید بخرند؛ همانطور که در مورد عراق خریدند؛ همانطور که در مورد لیبی خریدند.

الان هم در مورد سوریه، روس‌ها بهای سنگین‌تری می‌خواهند. به نظر من به‌ مرور اگر ماجرای سوریه به نتیجه نرسد، غرب ناچار خواهد شد سیاستی با شدت و حدت بیشتر اتخاذ کند و به نوعی با روس‌ها کنار بیاید. درواقع ناچار خواهد شد امتیازهایی را كه آن‌ها می‌خواهند، در جاهای دیگری به آن‌ها بدهد یا در خود سوریه و بعد از اسد تا بتوانند صاحب امتیازات بیشتری شوند.