پدیده دوجنسگرایی را میتوان از دیدگاههای مختلف تحلیل و بررسی کرد. به عنوان مثال میتوان آن را یک پدیدهی فلسفی، روان شناختی، جامعه شناختی، زیست شناختی و … تلقی کرد و در هر یک از این علوم آن را به دقت توصیف کرد. حتی میتوان آن را یک پدیده سیاسی دانست و به نقد و بررسی آن پرداخت. با نگاه به تاریخ پژوهشهای صورت گرفته درباره دوجنسگرایی روشن میشود که رویکرد غالب در پژوهش پدیده دوجنسگرایی رویکرد پزشکی یا رویکرد آسیب شناختی است. یکی از نقاط ضعف این پژوهشها نمونه گزینی ضعیف آنهاست.
رویکرد کتاب «پویایی زندگی مردان دوجنسگرا؛ چشم اندازهای پژوهش اجتماعی» (۲۰۱۶) جامعه شناختی است. در واقع هدف نویسندگان این کتاب این است که پدیده دوجنسگرایی را از دیدگاه جامعه شناختی بنگرند و این کار را از سه طریق انجام میدهند: ۱) بررسی ماهیت سیال زندگی مردان دوجنسگرا ۲) بررسی اینکه چگونه روح فرهنگی زمان در تجربههای زیسته مردان دوجنسگرا نمایان میشود و ۳) استفاده از یک روش خلاقانه برای نمونهگیری و گزینش افراد دوجنسگرا برای پژوهش جامعه شناختی.
این پژوهش، به گفته نویسندگان کتاب، مبتنی بر تازهترین پژوهشهای علمی در رابطه با دوجنسگرایی است و از رشتههای علمی متعدد بهره گرفته است. (نگاه کنید به ص ۸ مقدمه). این پژوهش از ویژگی تازهای نیز برخوردار است، به ویژه از نظر روشی. نویسندگان برای پژوهش در مورد دوجنسگرایان، ۹۰ مرد دوجنسگرا را به عنوان نمونه انتخاب کردند. اما این افراد به نهادها تعلق نداشتند. به عبارت دیگر، نویسندگان به جای اینکه این افراد را از طریق سازمانهای دوجنسگرا انتخاب کنند، آنها را به عنوان نمونه از خیابانهای شهرهای لسآنجلس، نیویورک و لندن گزینش کردند.
ویژگی دیگر این پژوهش این است که براساس مصاحبهها نشان میدهد از یک سو همجنسگراهراسی فرهنگی و از سوی دیگر دوجنسگراهراسی کاهش یافته است. همچنین مصاحبههای عمقی در این پژوهش گویای این است که آشکارسازی در مردان جوان دوجنسگرا بیش از مردان دوجنسگرای مسن، با تجربههای مثبت همراه بوده است.
پرسش آغازین این پژوهش این است دوجنسگرایی به عنوان یک پدیده معاصر و کنونی در پژوهشهای دانشگاهی چگونه تعریف شده است (ص ۱۷) و آیا پیچیدگی تعریف دوجنسگرایی ناشی از پیچیدگی تعریف سکسوالیته به طور کلی است.
پرسش بعدی این پژوهش، پرسش از روش است؛ یعنی چگونه میتوان دوجنسگرایی را پژوهش کرد. نویسندگان در ابتدا با مشهورترین روشها برای مقولهبندی و سنجش میل جنسی و امر جنسی آغاز میکنند – از جمله مقیاس کینزی برای سنجش گرایش جنسی. سپس به نقد و بررسی آن میپردازند و از جدول گرایش جنسی مورد نظر فریتز کلاین استفاده میکنند که رویکرد جامعتر و کلگرایانهتری به سکسوالیته دارد. (صص ۳۱ و ۹۶). اما در نهایت به این نتیجه میرسند که رویکردهای قبلی مبتنی بر این ایده نادرست هستند که: هرچقدر فرد همجنسگراتر باشد، کمتر دگرجنسگرا خواهد بود. به عبارت دیگر، این رویکردها به خاطر طرد آسکسوالیته و سرکوب دوجنسگرایی «مسئلهبرانگیز» هستند (نگاه کنید به ص ۴۵ و اینجا).
به همین خاطر نویسندگان این کتاب، به منظور برطرف کردن نقاط ضعف رویکردهای فوق، مسائل اجتماعی خاصی را مورد تاکید قرار میدهند که افراد دوجنسگرا با آن روبهرو هستند. از جمله تبعیض از جانب همجنسگرایان و دگرجنسگرایان و تاثیرات شخصی و اجتماعی آن. از این رو، این پژوهش انواع طردشدگی رکه منحصر به دوجنسگرایان است مقولهبندی میکند (ص ۶۴).
یکی از عوامل طردشدگی دوجنسگرایان، نگاه همجنسگراهراسی و جنسیتی به مردان دوجنسگرا است. به همین دلیل، هر دو نویسنده همجنسگراهراسی و این نحوه از جنسیتی شدن دوجنسگرایی مردان را بررسی میکنند. به نظر آنها همجنسگراهراسی نشان دهنده یک وضعیت فرهنگی است که مردان هراس دارند از اینکه به لحاظ اجتماعی همجنسگرا تلقی شوند. از این رو، کاهش همجنسگراهراسی، مردان دوجنسگرا را قادر میسازد تا درگیر مجموعه بسیار گستردهای از رفتارهای جنسیتی بشوند و همدلی بیشتری را نسبت به گرایشهای جنسی گوناگون در جامعه ایجاد کنند. از این رو، با کاهش همجنسگراهراسی، دوجنسگرایی تبدیل به گرایش جنسی عادی میشود (ص ۸۵).
پرسش دیگری نیز در این پژوهش مطرح میشوند، از جمله اینکه چرا تعریف خود به عنوان دوجنسگرا برای مردان مسنتر سختر است تا برای جوان ترها (ص ۱۰۵). همچنین این پرسش که افراد دوجنسگرا که دوره نوجوانی خود را در قرن بیستم گذراندهاند، چه تجربهای از آشکارسازی گرایش جنسی خود داشتهاند.
این پژوهش نشان میدهد که آنها غالبا از سوی همسالان خود طرد شدهاند و تا مدتها گرایش جنسی خودشان را از خانواده و آشنایان پنهان کردهاند. اما همین پژوهش از سوی دیگر تاکید میکند که این پدیده در مورد افراد دوجنسگرا که دوره نوجوانی خودشان را در قرن بیست و یکم گذراندهاند، متفاوت است. به عبارت دقیق تر، تجربه جمعی مردان دوجنسگرا با میانگین سنی ۱۸ تا ۲۳ سال در نسبت با گروه قبلی، مثبت تر است. با وجود این، آشکارسازی صرفا به خانواده محدود نمیشود و همچنان مساله آشکارسازی در محل کار و فضای بیرونی مطرح است (ص ۱۲۵).
نویسندگان این کتاب، همچنین به روابط افراد دوجنسگرا نیز میپردازند و در نهایت تفاوتی اساسی در روابط آنها مییابند. این تفاوت در نوع نگاه مردان مسن تر به مردان و زنان دیگر نهفته است. به عبارت دیگر مردان دوجنسگرای مسن، بیشتر از مردان دوجنسگرای جوان، به مردان به دید جنسی مینگرند و به زنان به دید رمانتیک و از این جهت غالبا دیدگاههای کاملا کلیشهای درباره زنان را حفظ میکنند (ص ۱۴۲). افزون بر این، برخلاف تصور رایجی که درباره دوجنسگرایان وجود دارد، بسیاری از افرادی که در این پژوهش شرکت داشتند، از دیدگاههای نسبتا محافظه کارانه درباره رابطه جنسی و روابط تک همسری دفاع میکردند. این یافته در تضاد با چیزی است که به طور سنتی درباره دوجنسگرایان بیان میشود یعنی اینکه دوجنسگرایان به روابط چندهمسری گشوده تر هستند (ص ۱۴۷).
عنوان کتاب: پویایی سیال زندگی مردان دوجنسگرا؛ چشم اندازهای پژوهش اجتماعی
نویسندگان: اریک اندرسون و مارک مک کورمک. انتشارات: اسپرینگر، ۲۰۱۶
کتاب شناسی به انگلیسی:
Anderson, Eric & McCormack, Mark (2016). The Changing Dynamics of Bisexual Men’s Lives. Springer.
سلام بزرگوار این کتاب رو چطور تهیه کنم؟
سایتی هست که بشه دانلودش کرد؟
محمد / 09 September 2018
سلام
من ازاین موارد خوشم نمیاد.میل جنسی وزیادبودن ان دلیل بر همجنس گرایی نباید باشه.مردباید جوری زندگی کنه واخلاق ورفتارپسندیده ی خانوادگی داشته باشه که میل جنسیش کامل برطرف بشه.متاسفانه درحالحاضر فقر وتنگدستی واینکه یک مرد نمی تونه ازنظر اقتصادی به بهترین شکل ممکن همسر یا زن ودختری که بهش علاقه داره را درمقیاس نسبی خوب قراربده مشکل بزرگی شده.این باعث میشه زندگی خانوادگی خیلی از خانواده ها متلاشی بشه وتنشهاومسائل جنسی که دراولویت قرارگرفته والبته قرارداره مصایب وضررهای جبران ناپذیزی ایجاد کنه.به این مسئله رسیدگی کنید لطفا.من ازاون دسته ادمهایی هستم که رحم وشفقتی ندارم نسبت به کسی که زندگیم راخراب کنه.خیلی ازدیگر مردم جامعه راهم میشناسم که این چنینند.اگراینجوری پیش بره دراینده همه ی ادمها خشن،بی پروا،بی گذشت،زودرنج،جوشی،مضطرب و…خواهند شد.استرس ازدست دادن داشته ها ازیک طرف وخواستن خواستگاههای تازه ای که پیش روست باعث ایجادناهماهنگی وترازنبودن دوکفه ی زندگب میشه که قراره تعادل داشته باشه تا پیش بره و به عافیت وبازنشستگی وکهنسالی خوب درعین ارامش واسایش پیوندداشته باشه.حق یک انسان که عمری مفید و زندگی شیرین ودلبستگی به زیبایی ووابستگی به خانواده وعشقی که سرانجامی نیک درپی داره ازبدو تولد داشته باشه.این حق یک انسان.لطفا به حرفهام اهمین بدید.دیگه نمی خوام تجربه ی …داشته باشم چون می دونم کنترل کردن خودم ازدستموساخته نیست.ممنونم.به من کمک میکنید.ادمی که بیشتر وقتش را به داشتن عشق وکوتاهی نکردن درداشتنش گذرونده وبه خدا تاجایی که توان داشته تلاش کرده چه ازنظر قوای اندیشه وتفکر وتصمیم واختیاروچه ازنطر جسمی وکاری و بدنی.ممنونم.
هما / 11 June 2020