وکیل مدافع «اولیای دم» محسن روحالامینی، از کشته شدگان کهریزک خبر داد شعبه ۲۲ دادگاه تجدیدنظر در روزهای ۱۷ و ۱۸ مهر ماه به پرونده سعید مرتضوی رسیدگی خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، میرمجید طاهری، وکیل مدافع اولیایدم محسن روحالامینی گفته است: «پرونده تأمین اجتماعی و کهریزک در یک شعبه اما به طور مجزا از هم رسیدگی خواهد شد و در این روز فقط به پرونده سعید مرتضوی رسیدگی میشود.»
پرونده سعید مرتضوی شامل سه بخش است: تأمین اجتماعی، شکایت خانواده محسن روحالامینی، یکی از کشته شدگان حادثه بازداشتگاه کهریزک و بخشی از رأی نقض شده پرونده قضات کهریزک در دیوان عالی کشور.
مرداد ماه سال ۹۴، ابتدا قاضی کشکولی به این پرونده رسیدگی کرد و سعید مرتضوی را در ارتباط با شکایت اولیای دم محسن روحالامینی (از اتهام معاونت در قتل عمد و آن بخش از حکم پرونده قضات کهریزک که نقض شده بود)، تبرئه کرد اما دادگاه در ارتباط با پرونده تأمین اجتماعی، مرتضوی را به شش ماه حبس تعزیری، شش ماه حبس تعلیقی و رد مال به مبلغ ۴۶ میلیون تومان محکوم کرد.
مرتضوی در تاریخ ۱۸ مهر ۹۴ به حکم شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران اعتراض کرد و پروندهای که علاوه بر اعتراض شخص مرتضوی، اعتراض سازمان تأمین اجتماعی و خانواده روحالامینی را روی خود داشت، برای رسیدگی در مرحله تجدیدنظر به شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور ارجاع شد.
۲۱ اردیبهشت ماه سال ۹۵ محسن افتخاری، سرپرست دادگاه کیفری یک استان تهران گفت دیوان عالی کشور پرونده را در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان میداند و از رسیدگی به این پرونده خبر داد.
سعید مرتضوی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد دادستان تهران بود و پس از برکناری از این سمت به دنبال رویدادهای بازداشتگاه کهریزک، با حمایت کامل محمود احمدینژاد، مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی شد.
او که پروندهاش به عنوان عامل جنایات بازداشتگاه کهریزک همچنان در دادگاه تجدیدنظر در حال رسیدگیست، روز یکشنبه ۲۱ شهریور سال ۹۵ در نامهای سرگشاده خطاب به قاضی پرونده، از بازماندگان کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک عذرخواهی و بابت بروز این حوادث ابراز شرمندگی کرد.
این عذرخواهی مرتضوی بازتاب گستردهای داشت و بسیاری آن را اعتراف او به اعمال خلافش دانسته و خواهان مجازات او شدند.
- در همین زمینه
ماجراى نيمروز!
….در اينجا ما ديگر با يك بچه ى ساده لوحِ نادان طرف نيستيم؛ با بچه اى طرفيم كه حكومت دروغگو را قبول دارد، از او پول مى گيرد، و به تشويق او، فيلمى مى سازد جهت تحريف اذهانِ بچه هايى مثل خودش.
قضيه ى سال ٦٠، قضيه اى متعلق به مثلا دوران قاجار نيست كه به چشم نديده باشيم چگونه بوده، و فيلم مثلا على حاتمى از آن دوران منطبق با واقعيت بوده يا نبوده يا اصلا على حاتمى قصد انطباق دادن فيلم اش با واقعيت را داشته يا نداشته.
سال ٦٠ در دوران امثال من اتفاق افتاده. در زمان بسيار نزديكى اتفاق افتاده. در دورانى اتفاق افتاده كه امثال من آن را با ذره ذره ى وجودمان احساس كرده ايم. آن وقت كارگردانى كه در آن سال سياه، در شكم مادرش بوده، يا تهيه كننده اى كه در آن سال خون و وحشت يك ساله بوده، فيلمى براى ما مى سازد كه به ما گوشه اى از حقايق آن سال را نشان دهد! در اينجا مجبوريم، بگوييم بچه جان! اگر اين كار كه كرده اى ماموريت حكومتى نبوده يا به خاطر دريافت پول كلانى نبوده، سخت اشتباه كرده اى! آن چه ساخته اى بازتابى از اتفاقات دهه ى شصت نيست؛ بازتاب دروغ و خباثت است. دروغ و خباثتى كه اين روزها حكومت سعى مى كند با ظرافت آن را به خورد مردم، و بخصوص جوانانى كه آن دوران را نديده اند بدهد…
ف. م. سخن
naseem / 13 July 2017