آسیه امینی-۳۲ عکاس خبری و مطبوعاتی با انتشار بیانیه‌ای، ضمن اعتراض به بازداشت مریم مجد، بی‌خبری از وضعیت این عکاس را موجب نگرانی دانسته و خواستار آزادی بی‌قید و شرط او شده‌اند.

در این بیانیه که به امضای عکاس‌هایی چون رضا دقتی، جهانگیر رزمی، جواد منتظری، پیمان هوشمندزاده، حسن سربخشیان، بابک برزویه و امید صالحی رسیده، بر «بی‌خبری» جامعه فرهنگی از وضعیت این عکاس و همچنین «ابهام» در اطلاع‌رسانی پیرامون او تاکید شده و آمده است: «همکارمان خانم مریم مجد، عکاس مطبوعاتی، در آستانه برگزاری جام جهانی فوتبال زنان و در شرایطی که در تدارک عکاسی از مراسم این جام و شروع پروژه‌ای از فوتبال زنان در جهان بود، به ناگاه ناپدید شد.»

در ادامه این بیانیه، عکاسان مطبوعاتی عنوان کردهاند که اگرچه خبر بازداشت مریم مجد، تا لحظه نوشتن این نامه، از سوی مراجع رسمی به صراحت تایید نشده، اما برخوردهای مشابه و غیر قانونی با برخی از فعالان رسانه‌ای که البته تبدیل به رویه‌ای باسابقه در کشور ما شده، باعث نگرانی ما از وضعیت این عکاس جوان مطبوعاتی در زندان است.

آن‌ها همچنین از انجمن صنفی عکاسان خبری ایران خواسته اند تا پی‌گیر وضعیت پرونده خانم مجد، به‌عنوان یک وظیفه صنفی باشند و در این زمینه اطلاع‌رسانی کنند. در این بیانیه، مریم مجد چنین معرفی شده است: «مریم مجد در مطبوعات مختلف ایران به انعکاس اخبار و اتفاقات خبری از دریچه دوربینش پرداخته است. او یکی از معدود عکاسانی است که همواره تلاش کرده تا ورزش زنان را به عنوان یک موضوع جدی، دنبال و تصویر کند. ما عکاسان امضاکننده این بیانیه خواستار آزادی بی‌قید و شرط مریم مجد و امکان ادامه فعالیت مطبوعاتی او هستیم.»

دیگر امضاکنندگان این نامه عبارتند از: مریم آموزگار، مریم اشرافی، کیان امانی، علی اوغازیان، پیام برازجانی، مهگامه پروانه، محمد تاجیک، ابراهیم حیدری، علی خلیق، هاله حیدری، فرهاد رنجبران، آکو سالمی، حسین سلمان‌زاده، حنیف شعاعی، امیر صادقی، بهنام صدیقی، آرش عاشوری‌نیا، رها عسگری‌زاده، فرشاد فرح‌سا، مصطفی مجیدی‌نصب، مریم محمدی، جواد مقیمی پارسا، نفیسه مطلق، بهنام مؤذن و زوبین ناوی.

واکنش صنفی
جواد منتظری، از امضاکنندگان بیانیه عکاسان خبری، به عنوان یکی از همکاران خانم مجد، واکنش نشان دادن نسبت به وضعیت او را وظیفه خود و همه هم‌صنفانش می‌داند. به گفته آقای منتظری، «عکاسان خبری همواره در معرض تهدیدهای جدی هستند؛ به‌ویژه وقتی در تجمع یا راهپیمایی یا شرایطی ناامن قرار می‌گیرند، این تهدیدها بیشتر می‌شود. از ضبط شدن دوربین و لنز گرفته تا آسیب‌رساندن به این ابزار که به‌ندرت نیز بیمه و حمایت مالی می‌شوند و همچنین حمله به عکاس‌ها و کتک خوردن و دستگیری و بازداشت آن‌ها.»

این عکاس خبری با اشاره به محدودیت‌هایی که برای عکاسان خبری در ایران وجود دارد، اضافه می‌کند: «بدتر از دستگیری و بازداشت، حاکم شدن ترس و بیم از نزدیک شدن به این همکاران صنفی، بعد از آزادی آن‌هاست. بسیاری از عکاسان خبری فقط و فقط به دلیل شغل‌شان یعنی اطلاع‌رسانی از طریق تصویر، دستگیر یا تهدید می‌شوند. تاسفبار است که می‌بینیم بعد از پایان یافتن این تهدیدها یا بعد از آزاد شدن آنها از بازداشت، دوستان و همکاران‌شان از نزدیک شدن به آنها ابا دارند یا رسانه‌هایی که پیش از این با آن‌ها کار می‌کردند از ادامه همکاری با آن‌ها سر باز می‌زنند. این تلخ‌ترین اتفاقی است که از نظر حرفه‌ای و شغلی برای این عکاسان رخ می دهد.»

جواد منتظری با انتقاد از انجمن صنفی عکاسان مطبوعات ایران می‌گوید: «متاسفانه انجمن، برخلاف تعهد و مسئولیت صنفی در قبال عکاسان مطبوعاتی، بعد از انتخابات سال ۸۸ در ایران و زمانی که بسیاری از عکاس‌ها، دچار مشکلات مختلفی، از منع عکاسی گرفته تا تهدید و ضرب و شتم و دستگیری و بازداشت و به عنوان نمونه حتی چاقو خوردن یک عکاس شده‌اند، تاکنون واکنشی در این زمینه‌ها نشان نداده است. دست کم عکاسان مطبوعاتی ایران باید بدانند وظیفه صنفی این انجمن چیست و چه مسئولیتی در قبال اعضای خود دارد.»

ابهام در اطلاع‌رسانی
سه روز بعد از بازداشت مریم مجد در روز جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰ خبر دستگیری او ابتدا زیر عنوان ناپدید شدن این عکاس مطبوعاتی منتشر شد. علت ابهام در خبر یادشده این بود که منبع آن، برخلاف روال معمول خبرهای دستگیری و بازداشت، خانواده، وکیل یا دوستان خانم مجد به عنوان شاهد یا مطلع نبودند. بلکه پی‌گیری برخی از دوستان وی و پترا لندرز، میزبان این عکاس در آلمان بود که باعث انتشار خبر «ناپدید شدن یک عکاس مطبوعاتی» شد.

پترا لندرز که مدتی طولانی در انتظار وی در فرودگاه شهر دوسلدورف آلمان می‌نشیند، بعد از اطمینان از نرسیدن خانم مجد در ساعت مقرر، از طریق اطلاعات فرودگاه و نیز فهرست مسافران هواپیمای ماهان، متوجه می‌شود که مهمانش برخلاف آن‌چه درست چند ساعت پیش از پرواز در گفت‌وگوی تلفنی‌شان رد و بدل شده است، هرگز وارد هواپیما نشده است.

بی‌اطلاعی و ابهام موجود در خبر یادشده باعث شد برخی اعلام کنند وی در فرودگاه تهران دستگیر شده است. برخی نیز احتمال دستگیری او را در منزل شخصی‌اش مطرح و برخی نیز بر ناپدید شدن او پافشاری کردند.

دوست این زندانی می‌گوید: «مریم هم بیماری قلبی دارد و هم بیماری کلیوی. او قبل از دستگیری‌اش، در حال درمان کلیه بود. برای بیمار قلبی، استرس بسیار خطرناک است و بیماری‌های کلیوی به بهداشت و مراقبت نیاز دارند.»

تنها دلیل این ابهام در اطلاع‌رسانی می‌توانست احتمال تهدید خانواده او از سوی ماموران حکومت اسلامی برای بی‌خبر گذاشتن رسانه‌ها از بازداشت و دستگیری یکی دیگر از فعالان رسانه‌ای باشد. بالاخره روز ششم تیرماه ۱۳۹۰، مادر مریم مجد با انتشار نامه‌ای به دخترش به دستگیری او در خانه اشاره کرد.
در بخشی از این نامه که در وبلاگی با عنوان «مریم مجد را آزاد کنید»، منتشر شده، آمده است: «آنان بی هیچ اعتنایی به این که پدرت درخانه نیست ترا با خود بردند و با بردنت قلب و روح مرا هم. آن شب طولانی‌ترین شب عمرم بود. هر ثانیه‌اش ساعتی و هر ساعتش چون روزی گذشت.»
 

دادسرای پارک شهر
یک فرد آگاه از پرونده مریم مجد، که به دلیل این‌که پرونده به‌طور مستقیم به وی مربوط نیست، ترجیح می‌دهد نامش در این گزارش ذکر نشود، به زمانه می‌گوید: «پرونده خانم مجد در یکی ازشعبه های دادسرای پارک شهر باز شده و خود ایشان در بند ۲ الف زندان اوین، معروف به بند ۲ الف سپاه، زندانی است. طبق دانسته‌های من، پرونده خانم مهناز محمدی، مستندسازی که یک هفته بعد از مریم مجد بازداشت شد نیز در همین شعبه بررسی می‌شود.»

این فرد آگاه همچنین از علت بررسی این دو پرونده در چنین شعبه‌ای که به‌طور معمول پرونده‌های سیاسی و امنیتی را بررسی نمی‌کند و فقط به جرایم معمول حوزه شهری خود رسیدگی می‌کند، ابراز بی‌اطلاعی و نگرانی می‌کند و ادامه می‌دهد: «تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که طبق روال گذشته وقتی پای اطلاعات موازی در میان است و سپاه قصد ساختن پروژه جدیدی دارد، از شعبه‌هایی که ربطی به نوع بازداشت‌ها ندارد استفاده می‌شود.

مثلاً وقتی پرونده معروف به وبلاگ‌نویسان در شعبه فرودگاه رسیدگی می‌شد، باعث تعجب همه حقوقدان‌ها و وکلا بود. ولی بعد مشخص شد دلیل این امر این بوده که اولاً پرونده‌ها دور از دسترس سایر نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات باشد و دوم این‌که بازپرس‌ها و قضات برخی شعبه‌ها همکاری بیشتری با دستگاه‌های اطلاعاتی موازی انجام داده‌اند.»

او در ادامه سخنان خود احتمال سناریوی جدید ساخته شده اطلاعات سپاه را غیر ممکن نمی‌داند و می‌گوید: «به‌هرحال همه این‌ها تحلیل‌هایی مبتنی بر اتفاق‌های گذشته است. در مورد خانم‌ها مجد و محمدی، با توجه به این‌که نوع دستگیری آنها، اطلاع دادن به خانواده، بی‌پاسخ نگهداشتن رسانه‌ها و خانواده، بی اطلاع نگهداشتن خانواده و ندادن اجازه ملاقات و تلفن و … همه غیر قانونی است و از سویی پرونده در یک شعبه بی‌ربط بررسی می‌شود که اساساً صلاحیت رسیدگی به چنین پرونده‌هایی را ندارد، نگرانی برای یک سناریوی جدید دست‌ساز سپاه وجود دارد.»

قوه قضائیه مسئول است
«مریم و مهناز هر دو سخت بیمارند و هر دو روزانه نیاز به مصرف دارو دارند.» این گفته یکی از دوستان مریم مجد و مهناز محمدی است که در گفت‌وگویی کوتاه با زمانه در میان گذاشته شده است. دوست این دو زندانی می‌گوید: «مریم هم بیماری قلبی دارد و هم بیماری کلیوی. او قبل از دستگیری‌اش، در حال درمان کلیه بود. برای بیمار قلبی، استرس بسیار خطرناک است و بیماری‌های کلیوی به بهداشت و مراقبت نیاز دارند.»

وی همچنین به بیماری خانم محمدی اشاره می‌کند و می‌گوبد: «مهناز روزانه مقدار زیادی قرص برای بیماری‌اش که شبه ام.اس است مصرف می‌کند. بخشی از این قرص‌ها کورتیزون هستند و بیمار در صورت مصرف نکردن آنها دچار درد زیاد و گرفتگی عضلات می‌شود. قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها مسئول وضعیت پزشکی این افراد هستند و امیدواریم در قبال این موضوع، پاسخگو باشند.»

در همین زمینه:

آلمان خواهان آزادی مريم مجد، عکاس ورزشی شد

نگرانی خانواده مريم مجد از وضعيت وی در بازداشت