قرار بود این گزارش به بررسی نظرات مردم کوچه و خیابان درباره انتخابات ریاست جمهوری در ایران بپردازد اما در همان ابتدای مسیر خود بدون برنامه قبلی به مسئله «زنان در انتخابات ریاست جمهوری ایران» کشیده شد. در زمانی که توجه همه رسانه‌ها به رقابت احمدی‌نژاد و رئیسی با روحانی جلب شده است، بدون برنامه قبلی، نظراتی در این گزارش ثبت شده‌اند که حامل دغدغه‌‌های متفاوتی هستند و فارغ از قضاوت مثبت یا منفی درباره آنها، روشنگر لایه‌هایی از وضعیت فکری امروز جامعه ایران.

بنابر اعلام ستاد انتخابات وزارت کشور ایران، در مجموع ۱۶۳۶ نفر خود را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری کرده‌اند. از میان آنان ۱۳۷ نفر زن هستند. - در این صفحه تعدادی از آنان را می‌بینید.
بنابر اعلام ستاد انتخابات وزارت کشور ایران، در مجموع ۱۶۳۶ نفر خود را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری کرده‌اند. از میان آنان ۱۳۷ نفر زن هستند. – در این صفحه تعدادی از آنان را می‌بینید.

یکی از فعالان سیاسی و زندانیان سیاسی دوران اصلاحات که امروز دیگر یافتن او کار ساده‌ای نیست، در میان هیاهوی همیشگی انتخابات ریاست جمهوری در ایران توجه اش به نکته‌ای خاص جلب شده است. ابتدا درباره انتخابات سال ۱۳۷۶ صحبت می‌کند:

«امثال بنده در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ کاری از دستمان بر نمی‌آمد که انجام بدهیم. بعضی از بزرگان می‌گویند سال ۷۴ اتفاقاتی جرقه خورد. در تایید یا رد این ادعا بحثی ندارم؛ ولی بنده چنین چیزی یادم نمی‌آید. یک ماه قبل از انتخابات بحث‌هایی شروع شد و انتخاب آقای خاتمی همه را غافلگیر کرد. اگر شما مراجعه کنید و از آقای خاتمی سوال بفرمائید جوابی که بر مبنای صداقت باشد این است که خودشان هم امیدی به پیروزی نداشتند. از آن اتفاق‌هایی نبود که قبل از وقوع، احتمال آن برود.»

طبق معمول هر اظهار نظر انتخاباتی در جمهوری اسلامی، خیلی زود مسئله شورای نگهبان به میان کشیده می‌شود:

«در دوران اصلاحات یک پای ثابت بحث‌ها شورای نگهبان بود. می‌توانیم بگوییم جنتی. از همان ابتدا مشخص بود شورای نگهبان به آن صورتی که اسم شورا در ذهن تداعی می‌کند وجود ندارد و اشخاص هستند که تعیین کننده هستند … نمی توانم عدد بگویم ولی باور بفرمایید بارها بار در مطبوعات مختلف نوشته شد؛ یکی از خواسته‌‌های اصلاح‌طلبان واقعی این بود که زنان باید بتوانند کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند و کل سیستم بسیج شده بود که بگوید حتی حرفش را هم نزنید. البته در بین خود نیروهای اصلاحات نیز همه با این مسئله همدل نبودند ولی عده‌ای این خواسته را در کنار مسائل محوری دیگر مطرح می‌کردند. اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم باید بپذیریم که آقای خاتمی هم اقدامی برای این موضوع نکردند و من یادم نمی‌آید در تمام دوران اصلاحات آقای خاتمی حساسیتی نشان داده باشد درباره این مسئله.»

تعجب این زندانی سابق سیاسی از یک اظهار نظر کوتاه، غیر شفاف و ساده است:

«گروه‌‌های فشار مرتب حمله می‌کردند به میتینگ‌‌های سیاسی. دیدن صحنه‌ای که یک نیروی انصار حزب‌الله دارد با باتوم یا زنجیر یک دانشجو یا شرکت کنندگان در میتینگ را می‌زند عادی شده بود. چقدر جوان‌های مملکت کتک خوردند برای بعضی خواسته‌هایی که به قدری ساده و طبیعی است که چند سال بعد سخنگوی شورای نگهبان بدون هیچ فشاری خودش اعلام می‌کند که زنان نیز می‌توانند کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بشوند. کاش در مسائل دیگر نیز نهادهای خارج از نظارت مردم، تعصب و پافشاری خود را روی مسائل اشتباه، جبران کنند. من زیاد خوش‌بین نیستم و فکر نمی‌کنم فعلا زنی بتواند از فیلتر نظارت استصوابی آقای جنتی رد شود اما باور نمی‌کنید در همین حد نیز اعلام نمی‌کردند، سفت ایستاده بودند بودند و مخالفت می‌کردند. مخالفت آنها نیز بیشتر اینطور بود که مسئله زنان را به رسمیت نمی‌شناختند که له یا علیه آن موضع گیری بکنند. مسئله زنان به نوعی یک تابو محسوب می‌شد.»

پذیرش بی‌تفاوتی آقای خاتمی درباره مسئله زنان و حقوق مدنی آنان کمی نچسب و ناپذیرفتنی به نظر می‌رسد و باید مورد بررسی قرار بگیرد. متاسفانه دسترسی آنلاین به نشریات و مقالات سیاسی دوران اصلاحات تقریباً وجود ندارد اما ژیلا بنی‌یعقوب با اشاره به مستندات خود نوشته است که «آقای خاتمی برای اولین زن کابینه (خانم ابتکار) که تا پيش از آن از پوشش مانتو و روسری استفاده می‌کرد، شرط گذاشته که بايد چادر را جايگزين پوشش قبلی‌اش کند.» همچنین آقای خاتمی در مقابل انتقادات به عدم استفاده از زنان به عنوان وزیر گفته است: «نمی‌خواهم ريسک کنم.» تا در تاریخ دولت‌های جمهوری اسلامی اولین وزیر زن در کابینه محمود احمدی‌نژاد ثبت شود و از دولت اصلاحات به عنوان دولتی انحصاراً مردانه یاد شود.

«تله شورای نگهبان! »

ظاهرا مسئله «زنان و انتخابات» ذهن افراد بسیاری را به خود مشغول کرده است. یکی دیگر از زندانیان سیاسی سابق ایران که رفتاری بسیار محترمانه با زنان دارد و همین مسئله باعث می‌شود که تناسبی بین رفتار او و تحلیل سیاسی او احساس نشود؛ معتقد است که تایید صلاحیت زنان در مقطع فعلی، «تله شورای نگهبان» است.

«اینکه شورای نگهبان چه کسانی را تایید صلاحیت می‌کند تا حدود زیادی مشخص می‌کند که رهبر تصمیم گرفته است چه اتفاقی بیافتد و چه نظری را دنبال می‌کند. اینکه ۷-۸ نفر را تایید کنند یا ۴-۵ را، هر کدام معنی مخحصوص به خودش را دارد.

تعداد نامزدها مهم است. معلوم می‌شود خود نظام درباره خودش چه فکر می‌کند. اگر تعداد کم باشد یعنی نظام باور دارد که با رئیسی می‌تواند پیروز شود و دوباره توانایی مهندسی انتخابات را به دست آورده است» اما «اگر تعداد زیاد باشد یعنی خودشان هم می‌دانند بی پایگاه هستند و فقط می‌خواهند رای روحانی ناپلئونی باقی بماند تا دولت ضعیف و محتاطی داشته باشد.»

سخنرانی او درباره تحلیل تعداد تایید صلاحیت شدگان تقریبا بی‌انتها است اما نظر بسیار مشخصی درباره تایید صلاحیت یک زن به عنوان کاندید انتخابات ریاست جمهوری دارد:

«اگر تصمیم گرفته شده باشند که روحانی رئیس جمهور نشود، شورای نگهبان یک زن را تایید صلاحیت می‌کند. تحلیل من این است که نزدیک به ۲۵ درصد رای آقای روحانی ریزش خواهد داشت. تعجب نکنید اگر یک خانم محجبه اصولگرا تایید صلاحیت شد و رای بالایی آورد زیرا قبل از اینکه رای به نظر سیاسی آن خانم باشد، رای به زن بودن ایشان خواهد بود.»

این فعال سیاسی معتقد است:

«احمدی‌نژاد رد صلاحیت خواهد شد و رئیسی در حد و اندازه رقابت با روحانی نیست. رای ۴ میلیونی نظام برای رئیسی ثابت است به علاوه اینکه افرادی که احساسات مذهبی دارند به او رای خواهند داد. آرایی که بسیج و مبلغین مذهبی بتوانند از مناطق محروم برای رئیسی جمع کنند خیلی تعیین کننده است اما باز هم پیروزی او بر می‌گردد به اینکه یک بخش درشت از آرای آقای روحانی ریزش کند. بهترین گزینه، تایید صلاحیت یک زن است.»

دو نکته در اظهارات این فعال سیاسی قابل تامل است. اول اینکه او نیز مانند رهبر و حاکمان ایران برای توجیه نظراتش از عبارت “مقطع فعلی” و “مقطع حساس کنونی” استفاده می‌کند. مشاهده همسان شدن ادبیات و نوع استدلال کسی که چند سالی از عمر خود را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است با رهبر این حکومت، حس تلخی است.

نکته بعدی آنکه با مشاهده زنان ثبت نام کننده در انتخابات ریاست جمهوری باید گفت با وجود آنکه پتانسیل مطرح شدن یک زن به عنوان کاندیدای نوظهور وجود دارد اما لیست اسامی زنان ثبت نام کننده خالی از اسامی احتمالی کسانی است که بتوانند گزینه قابل قبولی برای اطلاق عنوان «تله شورای نگهبان» باشند.

حرفهایی از کف خیابان

«جالب نیست»، «خوب نیست»، «مسئله‌ساز می‌شود»، «هوم»، «شدنی نیست»، سکوت، شانه بالا انداختن، «بلد نیستند»، «چه بگویم والا»، «مسخره نیست یک نفر در خانه از شوهرش کتک بخورد بعد رئیس مملکت باشد؟» و عباراتی از این دست، بیشترین واکنش مردان به رئیس جمهور شدن یک زن در ایران است. از مغز و زبان مردان ایرانی اظهاراتی عاقلانه، انسانی و ترقی‌خواهانه از قبیل «چرا که نه؟»، «مگر در بقیه دنیا زنان رئیس جمهور نمی‌شوند؟»، «این حق زنان است»، «فرقی ندارد» و غیره نیز تراوش می‌کند، اما بیشترین واکنشها همان مخالفتها و بدبینی‌هاست.

دیالوگ‌ها چندان دور از ذهن نیست و قابل حدس زدن است. اما بعضی از آنها به نسبت شجاعت گویندگان برای بیان دورنیاتشان قابل تامل است.

مردی که سن ۵۰ سالگی را رد کرده، پدر دو فرزند است، خوب لباس پوشیده و سوار بر یک خودروی ۲۰۷ میلیون تومانی است، می‌گوید:

«اگر اتفاقی برای یک زن بیافتد آبرو ریزی است. صحبت آبروی یک کشور در میان است.»

می‌پرسم: چه اتفاقی؟

«کشور ما دشمن زیاد دارد. مثلا برود کشور خارجی از او فیلم بگیرند و بعد در تلویزیونها نشان بدهند. ممکن است او را چیز بکنند، یا عکسهایش بیرون بیاید و آبروریزی شود.»

ببخشید من با عبارات خود شما سوال می‌کنم. مگر فقط زن‌ها را چیز می‌کنند؟

«تک و توک شاید یک پسر بچه‌ای را. ولی همیشه زن‌ها را» …(سکوت)

از نظر شما یک آدم ۳۰ ساله، پسر بچه حساب می‌شود؟

«معلوم است که نه. مرد ۳۰ ساله اسمش روی خودش است؛ مرد است.»

با توجه به شرایط جامعه ما اگر چند مرد سی سال به بالا بیایند و با مدرک بگویند فردی در کودکی یا نوجوانی به ما تجاوز کرده و این هم اسم و مشخصات اوست، حرف آنها را قبول می‌کنید؟

«اگر یک نفر باشد شاید مشکل روحی داشته باشد ولی اگر چند نفر باشند»… (سکوت)

پس قبول دارید وقتی یک مرد ۳۰ ساله می‌آید و می‌گوید کسی به او تجاور کرده است با توجه به اینکه به قول شما از آبروی خودش گذشته است، به احتمال بسیار زیاد راست می‌گوید و از روی ناچاری، دست تظلم و کمک دراز کرده است؟

«اره دیگه تقریبا همینجوریه.»

در جریان هستید چنین اتفاقی در کشور ما افتاده است. قاری ویژه رهبر، به چندین کودک و نوجوان سر کلاس قرآن به قول شما چیز کرده و هیچ کس کاری با او نداشته است. به نظر شما مردی و مردانگی آن است که به فکر این قربانیان باشیم یا اینکه فکر کنیم مبادا یک نفر زن رئیس‌جمهور شود و شاید بعداً برای او اتفاقی بیافتد؟

«چی بگم والا. آبرو ریزیه. طرف را باید اعدام کنند مثل بقیه. الان که گفتی یادم آمد. شنیده‌ام. ولی شما خودت قضاوت کن وقتی مرد ۳۰ ساله در این کشور امنیت ندارد چطور یک زن می‌تواند رئیس‌جمهور شود؟»

زنان علیه زنان

مواضع ضد زن در جامعه ایران تنها مختص مردان نیست. روحانیون با پنبه سر می‌برند، محروم شدن زنان از حق تصدی پست قضاوت را لطف و همچون مسئولیتی که از شانه آنان برداشته شده است می‌خوانند و محروم شدن زنان از امکان تصدی پست ریاست جمهوری را مسئله‌ای مسکوت معرفی می‌کنند. از طرف دیگر کم نیستند زنانی که تحت سیطره افکار مذهبی و یا سنتی، علیه زنان موضع می‌گیرند. خانمی ۳۸ ساله، خوش‌پوش، با آرایشی زیبا، در حالی که می‌خندد اظهار می‌کند: «فکر کردید اگر زن‌ها را تایید صلاحیت کنند رای می‌آورند؟ شما زن‌ها را نمی‌شناسید، خودشان به خودشان رای نخواهند داد! »

این در حالی است که عده‌ای از مردان نیز زنان را به احساساتی بودن و نتیجه‌ای مخالف با نظر قبلی متهم می‌کنند:

«شما زن‌ها را نمی‌شناسید! کاری به صلاحیت کاندیداها ندارند و فقط به یکی مثل خودشان رای می‌دهند.»

فهم این نکته که چرا عده‌ای فکر می‌کنند همه چیز را بهتر از دیگران می‌فهمند آنقدر دشوار نیست که گره گشایی از این راز که چرا در ایران اصرار لجوجانه‌ای بر قابل فهم نبودن رفتار زنان وجود دارد.

یک خانم ۲۸ ساله و چادری معتقد است حضور زنان به عنوان «وزیرانی که نیاز به حضور خارج از کشور ندارند» بلامانع است اما حضور زنان در پست ریاست جمهوری یا وزارت امور خارجه را درست نمی‌داند. دلایلی که این خانم ارائه می‌کند یکسره دروغ و فرافکنی است. معنی عباراتی که به کار می‌برد به صورت مشخص آن است که حجاب (به خصوص چادر) و ممنوعیت دست دادن زنان و مردان از نظر اسلام، زنان را از انجام درست وظایف خود مجامع عمومی و بین‌المللی محدود کرده است. این خانم از گفتن این اتهام به جنس خودش دریغ نمی‌کند که «زنان بیشتر از مردان در معرض وسوسه هستند».

یک دانشجوی مذکر ۲۱ ساله با تکرار یک کلیشه صدا و سیمایی می‌گوید: «زن‌ها یک پارک دوبل ساده نمی‌توانند بگیرند.» می‌خندد و بعد می‌گوید: «شوخی کردم، من طرفدار حقوق برابر زن و مرد هستم.»

یک خانم در حال تحصیل در مقطع دکتری معتقد است که مدیریت خانواده‌ها در عمل توسط زنان انجام می‌شود و بهتر است مردان همانگونه که در خانواده نقش کارگر را دارند، در عالم سیاست نیز مدیریت فکری زنان را بپذیرند و به آن تن بدهند.

«مدیریت ربطی به جنسیت ندارد»

یک زن ایرانی، که خود را فعال کارگری، فعال زنان و فعال حقوق کودک معرفی می‌کند و سابقه فعالیت سیاسی در هر دو رژیم قبل و بعد از ۱۳۵۷ دارد اما بازداشت‌ها، شکنجه و اذیت آزارهای او در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی اتفاق افتاده، می‌گوید که به جز “پاره‌ای از امور حقوقی خاص” مانند به رسمیت شناخته شدن مرخصی استعلاجی برای دوران قاعدگی و همچنین مرخصی‌های ناشی از بارداری و امور انگشت‌ شمار و مختص به این حوزه‌ها، هیچ نوع تقسیم‌بندی زنانه و مردانه‌ای را قبول نمی‌کند:

«به عقیده من زنانه و مردانه کردن مسائل اشتباه است. اینکه یک زن بیاید و به دلیل آشنایی بیشترش با مسائل زنان، با دقت و پیگیری بیشتری خواسته‌‌های ما زنان را مطرح کند، مورد حمایت همه ماست ولی اولین زنی که بتواند از فیلتر شورای نگهبان رد بشود باید در حد و اندازه یک کاندید ریاست جمهوری ظاهر شود. او نباید در این دام بیتد که اینطور وانمود کنند که خانمی که تایید صلاحیت بشود صرفا کاندیدای زنهاست بلکه باید طوری برنامه‌ریزی کند و به شکلی صحبت کند که مردها نیز به این کاندیدا رای بدهند. یعنی جامعه ما بپذیرد و اعتماد کند که یک زن به خوبی یک مرد و حتی بهتر از یک مرد می‌تواند امور کشور را مدیریت کند.»

این زن با کلماتی آرام و شمرده می‌گوید: «مدیریت، یک توانایی ذهنی و روانی است و ربطی به جنسیت ندارد» و معتقد است اگر زنی با سابقه پاک و عاری از پرونده‌های فساد اقتصادی وارد انتخابات شود و بتواند قدرت مدیریت خود را به مردم نشان بدهد، آرای مردان را نیز جلب خواهد کرد اما می‌گوید با توجه به قوانین و رویکرد روحانیون و نظام جمهوری اسلامی، مطمئن است اگر زنی از فیلتر شورای نگهبان بگذرد، یک فرد مذهبی و اصولگرا است که توانایی جلب نظر مثبت جامعه را نخواهد داشت.


در همین زمینه

https://www.radiozamaneh.com/335306
بیشتر بخوانید، در صفحه ویژه انتخابات