یک گزارش امنیتی که به سفارش کمیسیون ضد تروریسم کنگره آمریکا تهیه شده، اطمینان می‏دهد که نیروی ویژه سپاه پاسداران ایران، موسوم به «سپاه قدس»، با سازمان القاعده، آن‌هم با وجود اختلافات مذهبی، همکاری محکمی دارد.


این گزارش در پی کشته شدن بن‏لادن به دست نیروهای آمریکایی، به سفارش گروهی از نمایندگان کنگره آمریکا و توسط موسسه مشاوره در امور استراتژیک «کرونوس» (Kronos)، پیرامون مبارزه با تروریسم، تهیه شده است.نویسنده گزارش، مایکل اس.‌اسمیت، هدف روابط نیروی قدس سپاه پاسداران با القاعده را مقابله با نفوذ آمریکا در خاورمیانه و آسیای جنوبی توصیف می‏کند.


در گزارش کرونوس آمده است: «روابط میان رژیم ایران و القاعده به دهه ۹۰ میلادی بازمی‏گردد. زمانی که سپاه قدس، حزب‏الله لبنان را در آموزش به افراد القاعده، یاری می‏داد. پس از یازدهم سپتامبر، این همکاری گسترده شد. به‏ویژه پس از حمله آمریکا به طالبان در افغانستان، گروهی از افراد نظامی القاعده به ایران گریختند و در آن‏جا تحت حفاظت نیروی قدس که فعالیت‏های نظامی برون‏مرزی را بر عهده دارد، قرار گرفتند.»


این گزارش امنیتی که روز چهارشنبه، چهارم ماه مه منتشر شده، به نمایندگان کنگره آمریکا هشدار می‏دهد که اگر اقدامی نکنند، روابط ایران و القاعده برای آمریکا و متحدانش گران تمام می‏شود.


برای بررسی بیشتر این موضوع، با رضا تقی‏زاده، استاد دانشگاه گلاسکو و کارشناس سیاسی گفت‏‏وگویی انجام داده‏ام.

آیا نکات تازه‏ای در این گزارش که چهار روز پس از کشته شدن اسامه بن‏لادن منتشر شده، وجود دارد؟

رضا تقی‌زاده: این گزارش اتهام تازه‏ای را متوجه نیروهای قدس نمی‏کند. در گزارش‏های قبلی، وزارت دفاع آمریکا و کمیته‏های تخصصی کنگره به این موضوع اشاره کرده بودند و سپاه قدس متهم به حمایت از تروریسم و همکاری نزدیک با القاعده بود.

ولی در شرایطی که حالا اسامه بن‏لادن وجود ندارد و ایران هم مدعی است که آمریکا باید منطقه را ترک کند، برگرداندن انگشت اتهام به سمت سپاه قدس، نشانه تاکید آمریکا علیه تروریسم و حمایت‏هایی است که گروه القاعده می‏تواند از جانب بقیه سازمان‏ها، ازجمله سپاه قدس ایران، دریافت کند. بنابراین با رد آن‏چه در ظاهر خواسته ایران است، گفته‏ می‏شود که منابع کمک به تروریسم، ازجمله سپاه قدس، هم‏چنان هدف اقدامات آمریکا قرار خواهند داشت.

این گزارش نشان می‏دهد که آمریکا نمی‏خواهد موضوع توجه به ایران و خطر امنیتی‏ای که حکومت اسلامی، از دید آن‏ها، در منطقه ایجاد کرده، کمرنگ یا از ذهن دور بشود.

به نوعی، این شاید نشان دادن یک علامت مثبت به اسراییلی‏ها هم هست که احتمالاً وضعیت موجود را باعث نگرانی خود می‏دانند. بخشی از این نگرانی، شاید متوجه احتمال کاهش حضور آمریکا در منطقه باشد؛ که آمریکا نشان می‏دهد نه تنها این حضور را کاهش نخواهد داد، بلکه جنگ علیه تروریسم، بعد از اسامه بن‏لادن هم‏چنان ادامه پیدا خواهد کرد.

در گزارشی که در یک نشریه ی آمریکایی به نام- استراتژی صلح- منتشر شده، به سیف‏العادل، عضو جهاد اسلامی مصر و از فرماندهان ارشد نظامی القاعده اشاره و ادعا شده که وی در زمستان سال ۲۰۰۱، پس از حمله آمریکا به افغانستان، به‏همراه دیگر فعالان القاعده و همراه با خانواده‏اش به ایران گریخته، تحت حفاظت نیروی قدس سپاه پاسداران قرار گرفته و به طراحی حملات تروریستی مشغول شده است. فکر می‏کنید این گزارش، مربوط به همین افراد القاعده است که به ایران گریختند و در آن‏جا زیر نظر سپاه قدس به تعلیمات نظامی مشغول شده‏اند؟

توجه دارید که ایران در گذشته، به حضور مابین ۸۰۰ تا هزار و ۵۰۰ نفر از اعضای القاعده در ایران اعتراف کرده است. تعدادی از آن‏ها را در طول سه سال گذشته، به تدریج به کشورهای مربوط به خودشان که تابعیت آن‏جا را داشتند پس فرستاده است. گروهی از این جماعت که در ایران نگهداری می‏شدند، خانواده نزدیک آقای بن‏لادن بودند، ولی اشاره مستقیمی به این‏که آیا سیف‏العادل هم در تهران بوده یا در ایران نگهداری می‏شده، در میان نبوده است.

گزارش دیگری وجود داشت در مورد آقای عبدالکریم الوحیشی، کسی که در یمن رهبری عملیات القاعده را برعهده دارد. او در ایران زندانی بوده و در خانه امنی به‏سر می‏برده است. ولی بعد ایران او را هم به یمن پس می‌فرستد. گفته می‏شود او در سال ۲۰۰۶ از زندان فرار کرده است و حالا عملیات القاعده را در آن کشور رهبری می‏کند.

اندازه‏ی آقای سیف‏العادل در مقایسه با الظواهری، اندازه کوچک‏تری است؛ البته اگر میزان جایزه‏ای که برای سر آن‏ها تعیین شده را با هم مقایسه کنیم. برای آقای الظواهری، جایزه‏ای حدود ۲۵ میلیون دلار، معادل جایزه‏ای که برای اسامه بن‏لادن تعیین شده بود، در نظر گرفته شده است. در حالی‏که جایزه سر سیف‏العادل، تنها پنج میلیون دلار است.

بنابراین، اگرچه او یکی از افراد مؤثر القاعده است و رهبری عملیات القاعده را در مصر برعهده دارد، اما از افراد درجه‏ اول و خیلی بالای القاعده نیست. ولی به‏هرحال در غیاب آقای اسامه بن‏لادن، شاید او هم بتواند در مدارج فرماندهی القاعده رشدی داشته باشد.

همان‏طور که گفتم، اگرچه این شخص مهم است و ممکن است با بخشی از سپاه قدس ارتباط مستقیمی هم داشته باشد، ولی مدارک روشنی برای اثبات این موضوع، تاکنون منتشر نشده است. در حالی‏که در مورد عبدالکریم الوحیشی چنین مدارکی وجود دارد.

انتشار این گزارش نشان‏دهنده نگرانی آمریکا از این نکته است که با رفتن اسامه بن‏لادن، تروریسم از میان نرفته است.

بی‏تردید! القاعده یک سازمان تنها نیست. شاید به نوعی یک مکتب فکری هم هست که هدف‏های خود را با تروریسم، خشونت و افراط‏گرایی جلو می‏برد و بیشتر این شاخه‏ها در کشورهای مختلف شکل مستقلی دارند و شکل سازمانی پیوسته ندارند. در غیر این صورت، از بین بردن القاعده با گرفتن رهبران اصلی آن‏ها، خیلی آسان‏تر بود.

بنابراین باید انتظار داشته باشیم تروریسم به صورت هسته‏های مستقل و گروه‏هایی که از این مکتب فکری پیروی می‏کنند، در کشورهای مختلف، به‏خصوص در یمن، افغانستان و پاکستان، حتی در تونس، مراکش و لیبی ادامه پیدا کند.

بنابراین با رفتن آقای اسامه بن‏لادن، این موضوع به انتها نمی‏رسد. ضمن این‏که اسامه بن‏لادن در طول چندسال گذشته، رهبر عملیاتی القاعده نبود. او به نوعی رهبری فکری و سمبلیک آن‏ها را بر عهده داشت و برنامه‏ریزی و اجرای عملیات را افراد دیگری عهده‏دار بودند که از آقای اسامه بن‏لادن دور بودند و در کشورهای مختلف، به صورت مستقل عمل می‏کردند. بنابراین باید انتظار داشته باشیم که این عملیات هم‏چنان ادامه پیدا کند.

ولی در عین حال که آقای اسامه بن‏لادن رهبری مستقیمی را نداشته و فقدان او نمی‏تواند علتی باشد برای توقف کامل فعالیت‏های القاعده، شاید ضربه روحی‏ای که این اقدام وارد کرده، شروع درستی برای کاهش عملیات القاعده در آینده و مقابله و مبارزه بیشتر با گروه‏های القاعده در کشورهای دیگر باشد.
حالا آمریکا با از میان رفتن اسامه بن‏لادن، دارای اطلاعات بیشتری در مورد القاعده است و پی‏گیری و تعقیب این گروه شاید با سرعتی بیشتر از گذشته بتواند ادامه پیدا کند.