رجبعلی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و سخنگوی شاخه برونمرزی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» عصر روز شنبه۳۰ آوریل ۲۰۱۱ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰)، در یک نشست مطبوعاتی در سالن فرانسواکوپه، در پاریس ششم به پرسشهای جمعی از خبرنگاران وبسایتهای خبری و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور پاسخ داد.
آقای مزروعی در پاسخ به پرسش خبرنگار رادیو زمانه، مبنی بر اینکه چه تلاشهایی به عمل آمده است برای این که جنبش سبز با جنبش کارگری پیوند بخورد، گفت: «فکر میکنم ابتدا باید در این زمینه بحث کنیم که آیا در ایران جنبش کارگری به مفهوم جنبش وجود دارد یا ندارد. برداشت من از بحثهایی که قبلاً در ایران مطرح میشد، این است که به آن مفهوم جنبش کارگری در ایران وجود ندارد. دلیلش هم این است که تشکلهای کارگری مستقلی که میتوانند نیروهای کارگری را در ایران سازماندهی کنند، تقریباً وجود ندارند و هر وقت هم که خواستهاند شکل بگیرند، سرکوب شده است. البته چند تشکل نیمه جان وجود دارند، ولی آن قدرت سازماندهی را ندارند.
نکته دیگر هم این که در اقتصاد دولتی ایران تقریباً کارگران مثل کارمندان به نوعی در استخدام دولت هستند. اگر بخواهیم بحثهای جامعهشناسی کنیم، در ایران طبقهی بورژوازی یا سرمایهداری صنعتی اصلاً وجود ندارد که در مقابل آن هم طبقه کارگر شکل گرفته باشد و بتواند جنبش کارگری داشته باشد. ولی تعریفی که در ایران میشود این است که کسانی که تحت پوشش قانون کار به کار گرفته میشوند، کارگر محسوب میشوند. اگر این تعریف را بپذیریم، در ایران میتوان از جمعیت قابل توجهی به عنوان کارگر یاد کرد، ولی همان طور که گفتم، اینها سازماندهی ندارند و تشکلهای مستقلی که بتوانند آنها را به حرکت درآورند وجود ندارند. تشکلهای نیمهجانی وجود دارند که عرض اندام کردهاند و در این سالها سرکوب شدهاند. نمونه مشخص آن شرکت واحد اتوبوسرانی تهران است که البته یک تشکل مستقل بوده و تعدادی از مسئولین آن هنوز در زندان هستند. یا شرکت نیشکر هفت تپه که تشکلی داشت و اعتراضهایی نیز داشتند که رهبران آن نیز با محکومیت و زندان مواجه شدند و همچنین یکی دو تشکل دیگر.
یکی از مشکلاتی که در ایران هست، این است که ارتباط سازمانیافتهای بین تشکلهای سیاسی و تشکلهای کارگری وجود ندارد و این نیز بههرحال یک مشکل است؛ ولی در قالب جنبش سبز، چون جنبش سبز یک حرکت فراگروهی و فراقشری و فراطبقهای بوده، میتوان گفت که بخشی از کارگران بههرحال حضور داشتند و این را از تعداد شهدایی که در قالب جنبش سبز شناسایی شدند و کارگر نیز بودند، میشود شناسایی کرد و نیروهایی که بههرحال ارتباط دارند.
به نظر من ما در این مرحلهای که هستیم، بیشتر میتوانیم هم از جهت آگاهیبخشی و طرح مطالبات جامعه کارگری، آنها را به سمت جنبش بکشانیم. ضمن آن که باید تلاش کنیم با تشکلهای کارگری، با تشکلهایی که حتی در حالت نیمهجان وجود دارند، ارتباط برقرار شود و در مسیر جدیدی بتوانیم بین کارگران و جنبش سبز پیوند برقرار کنیم.»
اصلاحطلبها و انتخابات مجلس
در ادامه این نشست خبری، خبرنگار وبسایت «روزآنلاین» درباره پیششرطهای محمد خاتمی برای ورود اصلاحطلبها به انتخابات مجلس، پرسید: آیا این پیش شرطهای احزاب مشارکت و مجاهدین و سایر احزاب اصلاحطلب هم هست؟ اگر این پیش شرطها محقق نشوند، آیا اصلاحطلبان انتخابات مجلس را تحریم میکنند؟
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران با اشاره به اینکه به نظر نمیرسد پیششرطهای آقای خاتمی با مشاورت مثلاً گروههای اصلاحطلب مطرح شده باشد توضیح داد: «تا آنجایی که میدانم، گروههای اصلاحطلب با آن مخالفتی ندارند. نکته دوم این که فکر میکنم صحبت آقای خاتمی چندان حرف جدیدی نبوده است. شما اگر بیانیه شماره ۱۷ آقای مهندس موسوی را بخوانید، همین شرطها در همان بیانیه نیز هست. یعنی آنجا پنج شرط است، اینجا آقای خاتمی سه شرط را گفت. ولی یکی اجرای بدون تنازل قانون اساسی است که همه آن شروط را در بر دارد.
البته برداشت من این بوده که از ابتدای جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و خاتمی نقشهای متفاوتی را در آن بازی میکردند براساس صحبتهایی که با آقای موسوی و خاتمی داشتم، چنین استنباطی داشتهام که این یک تقسیم کار است. در واقع نقشهای متفاوتی هست که مسیر همهشان یکی است. به نظر من اگر شرطهای آقای خاتمی محقق شود، بخش زیادی از خواستههای جنبش سبز محقق شده است و چندان کسی نمیتواند با آن مخالفت کند، ولی اگر محقق نشود، فکر میکنم همین مسیری است که همه دارند میروند و خیلی در آن شک و شبهه نیست. این که مثلاً میگویند اگر محقق نشود آیا در انتخابات شرکت میکنند یا نه، من فکر میکنم جوابش خیلی روشن است. اگر وضعیت این باشد، میدانم در انتخابات شرکت نمیکنند.»
گقتوگوی جنجالی
خبرنگار وبسایت «خودنویس» با اشاره به گفتوگوی آقای مزروعی با «روزآنلاین» که در آن منتقدان شورای همآهنگی «راه سبز امید» را نادان خطاب کرده بود، پرسید: مهندس میرحسین موسوی تشکیلات راه سبز امید را نه یک حزب، بلکه بازتر از یک حزب میدانست. آیا شما این شورا را در همان مسیر میدانید یا خیر؟
آقای مزروعی با اشاره به جنجال پیرامون آن گفتوگو، توضیح داد: «باید دید سئوال چه بوده که من این جواب را دادم. آنجا سئوال میکند ک ه شورای هماهنگی نوعی انحصار ایجاد کرده یا انحصارگری کرده است. متوجه هستید! من جواب دادم این شورای هماهنگی را که کسی انتخاب نکرده، شورای هماهنگی منتخب رهبران آن، آقایان کروبی و موسوی است.»
نظر شما درباره این عدم شفافیتی که وجود دارد چیست؟ این که خیلی محدود است!
به اینها که دیگر کسی نمیتواند جواب دهد. شما اگر دسترسی به آقایان موسوی و کروبی پیدا کردید، باید آنها به پرسش شما جواب دهند. یعنی این شورا، افراد شورایی که تعیین شدند که خودشان انحصارطلبی و انحصارگری نکردند.
آیا شما تأکید میکنید بر این که مثلاً بخشی از اسامی در این شورا باید مخفی بماند و این خواست صریح مهندس موسوی است؟!
شما باید بدانید این قطعی است، متوجه هستید. ولی من میخواهم بگویم این جوابی که من آنجا دادم، در برابر این سئوال بود و نه چیز دیگری. من میگویم این روشن است که این افرادی که تعیین شدهاند، خودشان نرفتهاند آنجا یا خودشان آنجا را نبستهاند. یک جای دیگری این افراد را انتخاب کرده است. بنابراین اینها چه انحصارطلبی کردهاند، چه بستگی بهوجود آوردهاند؟ در این دیالوگ این حرف گفته شده است. البته شاید من باید کمی دقت میکردم و کلمه دیگری بهکار میبردم. پس شورا هیچ انحصارطلبیای نکرده است. درست است یا نه؟ حالا سئوال دیگر این که این شورا چه باید کند را دیگر باید خود اعضای شورا جواب دهند و روی آن کار کنند.
راهبردهای اصلاحطلبی، انقلابی و محافظهکاری
در بخش پایانی این کنفرانس خبرنگار «ادوارنیوز» از رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و سخنگوی شاخه برونمرزی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، درباره آینده اصلاحطلبی در چهارچوب حکومت اسلامی پرسید.
رجبعلی مزروعی در پاسخ به این پرسش راجع به راهبردهایی که در مواجهه با جامعه وجود دارد گفت: «سه راهبرد هست. راهبردهای اصلاحطلبی، انقلابی و محافظهکاری. لازم است اینها را کالبد شکافی کنیم تا ببینیم چه تفاوتهایی باهم دارند. الزاماً راهبرد اصلاحطلبی این نیست که ساختارها نباید اصلاح شوند. راهبرد اصلاحطلبی هم در روش و هم در هدف اصلاحطلبانه است، برای این که کمترین هزینه را به جامعه تحمیل کند، اما من برای این که به شما جواب دهم، باید موضوعی را بگویم. عید سال گذشته، سال ۸۹، دوستان ما در مجموع از زندان به مرخصی آمده بودند. دوستان جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی . آن روزها که دیگر وضعیت خیلی حاد و شعارها نیز رادیکال شده بود.
ما چند نشست مفصل البته در همان شرایط در ایران داشتیم که آیا واقعاً دیگر میشود روی راهبرد اصلاحطلبی تکیه کرد و جلو رفت یا نه. ساعتها بحث شد. جمعبندی همه دوستان این بود که بله، هنوزهم ما راهبرد اصلاحطلبی داریم و بحثهای زندان را هم مطرح میکردند. البته دوستان دیگر هم از ادوار و غیره بودند که آنها هم تقریباً در این بحث مشترک بودند. منتهی نظرشان این بود که حاکمیت موجود نشان داده است که بههیچوجه نمیخواهد راه اصلاحطلبی را قبول کند.، ولی ما باید اصلاحطلبی را به سیستم تحمیل کنیم و این البته احتیاج دارد که نیروی اجتماعی بسازیم؛ احتیاج دارد که ساختار حقیقی قدرت را که جامعه است، به تدریج تغییر دهیم. یعنی ساختار معرفتی مردم را تغییر دهیم.
ببینید! اصلاً این که چرا استبداد در ایران زاده میشود، ریشه در فرهنگ و تاریخ ما دارد. ریشه در تک تک ما دارد. ما باید بتوانیم آن ریشهها را قطع کنیم. چون ما چندتا انقلاب کردیم و فکر کردیم که توانستیم آن را قطع کنیم، ولی این درخت دوباره شاخ و برگ داد. پس معلوم است که بیشتر رفتهاند دنبال شاخ و برگ آن درخت، نرفتند دنبال ریشهها. در واقع یکی از بزرگترین دستاوردهای جنبش سبز که به نظر من هم هرچه زمانمند میشود به نفع ماست، این است که چقدر بتوانیم ساختار معرفتی تک تک افرادمان را در جامعهمان اصلاح کنیم. درخت استبداد در فرهنگ ما ریشه دارد. ما باید این فرهنگ را اصلاح کنیم. وگرنه اینهایی که میآیند حاکمان ما میشوند که از کرهی مریخ نیامدهاند! از همین جامعه ما بلند شدهاند. ولی وقتی میآیند و قدرت میگیرند مستبد میشوند.
بالاخره ما در انقلاب اسلامی تجربه کردیم. فکر میکردیم اگر قدرت را دست روحانیون بدهیم، دست آدمهای باتقوا بدهیم، نمازشب خوان بدهیم، دیگر مشکل حل میشود، اما تجربه نشان داد که مشکل حل نمیشود، چون قدرت، روحانی و غیر روحانی و باتقوا و بیتقوا نمیشناسد. باید ساختار معرفتی جامعه را تغییر دهیم و آن ریشههای درونی را که در تک تک ما هست، در جامعه ما هست، با اهرمهای اصلاحطلبی بتراشیم که اگر تحولی در جامعه اتفاق افتاد، دیگر آن درخت رشد نکند. این است که ما وظیفه داریم این اصلاحطلبی را به سیستم تحمیل کنیم؛ آنهم با نیروی اجتماعی که میسازیم. یعنی وقتی از نافرمانی مدنی یا از مقاومت مدنی میگوییم، این باید در درون جامعه ساخته شود. این دارد پیش میرود. به نظر من زمانمندشدن جنبش سبز هم دارد کمک میکند که بتوانیم این مسئله را حل کنیم. مجموعه این بحثهایی که در عرصه عمومی میشود، که بیشترش هم در اینترنت و در رسانهها هست، به نظر من بزرگترین دستاورد جنبش است.»
آقای مزروعی به نکاتی اشاره کرده اند که هم جای حیرت و هم جای تامل دارد و این برای کسانی که دل به " جنبش سبز بسته اند تا آزادی و دموکراسی را در آینده تجربه کنند بسیار مهم است . آقای مزروعی ابتدا می گویند جنبش کارگری اساسا وجود ندارد و دلیل را نیز سرکوب جمهوری اسلامی می نامند اگر وجود ندارد چگونه سرکوب شده است ؟ اما دلیل اینکه ایشان منکر وجود کارگران است تنها بدین خاطر است که اگر جنبش سبز حاکم شود کارگران سهمی از آن نخواهند برد . اما تعریف آقای مزروعی هم از کارگر بسیار جالب است و بنابر همین تعریف ایشان کارگران را وابسته به جمهوری اسلامی نامیده اند . کارگر به کسی گفته می شود که نیروی کارش را بفروشد و ابزار مورد استفاده اش در مالکیت دیگری ست . پس از همین امروز کارگران معلمان و … حساب کار دستشان بیاید در آینده هیچ سهمی از جنبش سبز طلب نکنند چون بنابر نظر آقای مزروعی آنها جنبش نیستند ما در ایران کارگر نداریم چون اقتصاد دولتی ست پس استثمار و بطور کلی طبقه ی بورژوازی و کارگر وجود ندارد و همچنین وابسته به جمهوری اسلامیند . احسنت که با صراحت تکلیف ما را روشن فرمودید . آقای مزروعی می گویند جنبش سبز جنبشی فراگروهی و فراتشکیلاتی و فرا طبقاتی و فراقشری ست یعنی جنبش سبز فرازمینی ست و زمانی هم به قدرت رسید می شود جنبشی که از وحی است و با خدا ارتباط دارد . در واقع جنبش سبز قرار نیست زمینی باشد و خواست حامیانش را برآورده کند هذیانات آقای مزروعی پایان ندارد . زیرا با توجه باینکه جنبش کارگری وجود ندارد کارگر و سرمایه دار وجود ندارند و کارگران تشکیلات ندارند باز هم آقای مزروعی خواهان کارگرانی ست که وجود ندارند و کرامت و بخشندگی ایشان نیز ما را یاد خمینی می اندازد چون خدا هم کارگراست اما او متوجه نبود که کارفرمای خدا کیست چون تعریفش از کارگر تفاوتی با آقای مزروعی نداشت . در اینجا آقای مزروعی کاملا برای ما روشن کردند که کارگران زمانی جنبش می شوند که در انحصار جنبش سبز ایشان با آگاهی بخشی های ایشان در آیند آفرین بر این تکثر گرایی جنبش سبز .
اما در کلام آقای مزروعی در رابطه با انتخابات و اصلاح طلبی هم کاملا مشخص است که "جنبش " سبز هم بخشی از دنباله ی جمهوری اسلامی ست . خواهان اجرای قانون اساسی ست در انتخابات مجلس اگر سه شرط اجرا شود شرکت خواهند کرد و … ایشان در واقع با قبول قانون اساسی به ما می گویند که ولایت مطلقه را قبول دارند اما ولی باید فردی مثل خمینی باشد نه مانند خامنه ای که از جناح ما نیست . آقای مزروعی شما حتی مفهوم اصلاح طلبی را هم که از کلمه ی رفرم گرفته شده نفهمیده اید زیرا منظور از اصلاح طلبی هم تغییر فرم و شکل قوانین است که مانند انقلاب به ریشه ها دست نمی برد شما آنرا تا حد تغییر افراد پائین کشیده اید و هر جا که کم می آورید باز هم کلمات را نیز به نفع خودتان تغییر معنا می دهید . و حتی شما و آقای خاتمی توجه ندارید که این " جنبش سبز " خود محصول تقلب انتخاباتی ست و هیچ ابلهی در رژیمی که انتخابات را تقلب می کند دوباره مردم را دعوت به رای دادن نمی کند . آقای مزروعی زمانی که حرف از جنبش سبز است آقایان کروبی و موسوی را رهبر می داند اما زمانی که جنبش سبز امید مطرح می شود می گوید کسی آنها را انتخاب نکرده است بلکه منتخبین موسوی و کروبی هستند . تناقضات ایشان بیش از ان است که تصور کنید . در بخش دیگر می گویند چون اصلاح طلبی کم هزینه است ما این روش را انتخاب کرده ایم اما در ادامه راجع به بحث و گفتگوهای درونی خودشان نشان می دهند که برای حفظ رژیم جمهوری اسلامی ست که این روش را انتخاب کرده اند نه برای اصلاحات و تغییرات و یا میزان هزینه ها چرا که خمینی هم هیچگاه مانند همین فرزندان خلفش توجهی به هزینه های مردم نداشت .
آقای مزروعی در رابطه با استبداد هم حرفهایش جالب است بله چه چیز پیچیده ای در قدرت هست که باعث استبداد حاکمان و این کوتوله های سیاسی امثال شما شده است .؟ دست به ریشه بردن یعنی علت را توضیح دادن نه آنکه استبداد را منشاء استبداد فرهنگی بدانیم . و باز هم این خودتان هستید که می گویید حتی آدمهای با تقوا هم ( این آدم با تقوا هم در درون همان فرهنگ استبدادی شما با تقوا شده اند از اینرو آیا سیستم استبدادی هم می تواند تقوا پرور باشد ؟ ) مستبد می شوند . آقای مزروعی به این دلیل مستبد می شوند که دقیقا انسانها مریخی نیستند و زمینی اند و تنها برای فریب است که فرازمینی و فراطبقاتی و فرا…. را تبلیغ می کنند .
متاسفانه و یا خوشبختانه اقای مزروعی حتی در جملات آخرشان نیز دست به انحصار طلبی مدل خمینی می زنند .یعنی بحثها و مجادلات اینترنتی را ناشی از دستآوردهای جنبش سبز معرفی می کنند . آقای مزروعی اپوزسیون جمهوری اسلامی از روز 12 فروردین سال 58 تا کنون در جستجوی راهی برای پایان دادن به عمر این نحوست عالم بشریت نه تنها بحثهای گسترده می کرده و می کند بلکه صدها هزار نفر از بهترین اندیشمندان و روشنگران خودشان را در زندانها و چوبه های دار و قبرهای گروهی ای که بدستان دوستان شما ساخته شده بوده و می دهند از دست داده است شما دهه ی 60 را باید هم فراموش کنید اما روزانه بیش از هزار نفر در بعضی روزها اعدام شده اند .
اما اگر به کل گفتگوی آقای مزروعی توجه کنیم متوجه خواهیم شد که " جنبش سبز " و رهبران آن نه تنها پاسخگوی خواستهای مردم نخواهند بود بلکه از همین امروز به تمامیت جنبش آزادیخواهی و دموکراسی خواهی مردم ایران پشت کرده اند و به چشم مردم خاک می پاشند . و از افتخارات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بخصوص شخص بهزاد نبوی همین بس که بخشی از رهبران مجاهدین و پیکار بدست ایشان به جوخه های جمهوری اسلامی سپرده شدند . این " جنبش سبز " هم فریب و سرابی بیش نیست . یادتان باشد ما امروز گفته ایم و فردا شما تجربه خواهید کرد .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 04 May 2011
اين افرادي كه يك به يك دارن ازايران خارج ميشوند ومثل اين آقاي مزروعي ميايند ونشست تشكيل ميدهند ومطالبي را ميگويند هربار هم مطلبشان بزرگتر از روزقبل ميشود وخيلي ازرسانه هاهم ازاينها حمايت ميكنند مثلا همين نشست كوچك را صداي آريكا بي بي سي راديو فردا صداي آلمان وهمين سايت وخيلي ازسايتهاي ماركسيستها مثل اكثريت وغيره فورا بازتاب ميدهند ولي چيزي ازتوي اين حرفها بيرون نمي آيد واينها حاضرنيستند كه دريك جلسه بزرگ مثل جلسات ……. كه شما وسايتهاي نامبرده بهيچ وجه بازتاب نميدهيد شركت كنند و پاسخ سئوالهاي مهم را بدهند چون ميدانند درآن جلسات مشكلات يك به يك ايشان آشكار ميشود.معلوم ميشود كه اينها مثل مجتبي واحدي وامير ارجمند وغيره براي مهار مخالفين درخارج ازكشور و نپيوستن مردم به براندازان واقعي كه شماهم ميدانيد چه كساني را ميگويم آمده اند ونطام را نجات دهند اگر غيرازاين هست شما يكبارديگر حرفهاي همين شخص را كوش دهيد ميبينيد كه به كل مردم توهين ميكند وهمه را ديكتاتور ميخواند ومشكل را به گردن همه مياندازدوخيلي نكات ديگر كه نمي خواهم مثل اصلاح طلبها روده درازي كنم .
پيام / 04 May 2011